Bye 그렇게 널 보내고 온 밤
"خدا حافظ" شب وقتی که تو رفتی
역시 (밤 새 뒤척이네)
همونطور که انتظار میرفت (تموم شب توی جام وول میخوردم)
처음 내가 이상한 놈인지 생각해
اولش فک کردم که یه مشکلی دارم
왜 난 (낯선 기분인데)
چرا برای من (این حس اینقدر عجیب غریبه)
수없이 혼자였던 날
من روزای بیشماری رو تنها گذروندم
익숙했던 그 공기 다
هوایی که به نفس کشیدن توش عادت کرده بودم
한순간 훅 밀어내 들어와
ولی توی یه لحظه همه چیز تغییر کرد
내 작은방 차지한 노란 전구 빛 같아
مثل نور چراغ زردی که توی اتاق کوچیکمه
날 덥히던 너
تو منو گرم میکردی
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم ، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم
넌 내 머릿속 박혀있고
توی سرم به جز تو هیچی نیست
네 맘엔 (얼음이 박혔지)
اما قلب تو (از یخ ساخته شده)
긴 날 동안 무슨 생각했을까
تو چی؟ کل روز به چی فکر میکنی؟
이젠 (내가 아플 시간)
حالا نوبت منه که درد بکشم
왜 혼자여도 멀쩡한
چرا تو حالت خوبه؟ با اینکه تنهایی
아쉬울 게 없단 말
میگی چیزی رو از دست ندادی
차갑다고 늘 잔소리 듣잖아
تو میدونی که همه بهت میگن خیلی سردی
뭐가 그리 잘나서 Yeah
فک میکنی واسه همه زیادی خوبی، آره؟ (خودتو بالاتر از بقیه
میبینی)
좀 별로인 걸 아니깐 고치자 생각해
میدونی که این رفتارت خوب نیست .پس میخوای تغییرش بدی
단순히 네게 잘 못하는 것뿐인데
حتی با اینکه فقط با من خوب نیستی
난 차가운 게 아냐
تو سرد نیستی
그냥 많이 나빴어
فقط با من بدی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم
뻔해 보인 Love movie scene
این صحنه ی عاشقانه ی فیلم خیلی کلیشه ایه
왜 그런 것들도 웃어줬니
پس چرا تو وقتی میدیدیش لبخند میزدی؟
처음과 달리 변해버린
من تغییر کردم
내 모습 오래도 참아줬지
و تو هم قبول کردی که تغییر کنی. مگه نه؟
난 아무것도 없어
من هیچ چیزی ندارم
눈물 이제야 흘러
و الان میخوام بذارم اشکام جاری بشه
하루도 아니 한 시간도
یه روز هم ، نه حتی یک ساعت هم دیگه نمیتونم تحمل کنم
못 견디게 보고픈데
خیلی دلم برات تنگ شده.
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم
"خدا حافظ" شب وقتی که تو رفتی
역시 (밤 새 뒤척이네)
همونطور که انتظار میرفت (تموم شب توی جام وول میخوردم)
처음 내가 이상한 놈인지 생각해
اولش فک کردم که یه مشکلی دارم
왜 난 (낯선 기분인데)
چرا برای من (این حس اینقدر عجیب غریبه)
수없이 혼자였던 날
من روزای بیشماری رو تنها گذروندم
익숙했던 그 공기 다
هوایی که به نفس کشیدن توش عادت کرده بودم
한순간 훅 밀어내 들어와
ولی توی یه لحظه همه چیز تغییر کرد
내 작은방 차지한 노란 전구 빛 같아
مثل نور چراغ زردی که توی اتاق کوچیکمه
날 덥히던 너
تو منو گرم میکردی
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم ، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم
넌 내 머릿속 박혀있고
توی سرم به جز تو هیچی نیست
네 맘엔 (얼음이 박혔지)
اما قلب تو (از یخ ساخته شده)
긴 날 동안 무슨 생각했을까
تو چی؟ کل روز به چی فکر میکنی؟
이젠 (내가 아플 시간)
حالا نوبت منه که درد بکشم
왜 혼자여도 멀쩡한
چرا تو حالت خوبه؟ با اینکه تنهایی
아쉬울 게 없단 말
میگی چیزی رو از دست ندادی
차갑다고 늘 잔소리 듣잖아
تو میدونی که همه بهت میگن خیلی سردی
뭐가 그리 잘나서 Yeah
فک میکنی واسه همه زیادی خوبی، آره؟ (خودتو بالاتر از بقیه
میبینی)
좀 별로인 걸 아니깐 고치자 생각해
میدونی که این رفتارت خوب نیست .پس میخوای تغییرش بدی
단순히 네게 잘 못하는 것뿐인데
حتی با اینکه فقط با من خوب نیستی
난 차가운 게 아냐
تو سرد نیستی
그냥 많이 나빴어
فقط با من بدی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم
뻔해 보인 Love movie scene
این صحنه ی عاشقانه ی فیلم خیلی کلیشه ایه
왜 그런 것들도 웃어줬니
پس چرا تو وقتی میدیدیش لبخند میزدی؟
처음과 달리 변해버린
من تغییر کردم
내 모습 오래도 참아줬지
و تو هم قبول کردی که تغییر کنی. مگه نه؟
난 아무것도 없어
من هیچ چیزی ندارم
눈물 이제야 흘러
و الان میخوام بذارم اشکام جاری بشه
하루도 아니 한 시간도
یه روز هم ، نه حتی یک ساعت هم دیگه نمیتونم تحمل کنم
못 견디게 보고픈데
خیلی دلم برات تنگ شده.
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
'미안해' 보내도 전화는 오지 않게
حتی بعد از فرستادن متاسفم هم باهام تماس نگرفتی...
I think about it twenty-four seven
هرروز هفته بهش فکر میکنم
공허한 기분을 떨쳐낼 수 없게
نمیتونم از این احساس پوچ رها بشم
기나 긴 하루
توی روزهای طولانی
꿈꿔 Next to you
برای کنار تو بودن رویاپردازی میکنم. تو همه چیزی هستی که هرروز و هر ساعت بهش فکر میکنم
네 생각뿐인 twenty-four seven
هرروز هفته
속은 타 미쳐가 조금씩 죽어가
دارم میسوزم، دارم دیوونه میشم و ذره ذره میمیرم