08-07-2020، 15:17
بالاخره به این نتیجه رسیدهایم که ممکن است در این جهان تنها نباشیم. بهمن سال گذشته ناسا از کشف هفت سیاره خبر داد که تقریبا هماندازهی زمین هستند. این سیارهها پیرامون «تراپیست-وان» (Trappist-1) گردش میکنند. البته تراپیست-وان اسم یک ماده مخدر جدید نیست و ستارهای در صورت فلکی دلو (Aquarius) است. به تازگی شنیدهایم که سیارهی ششم این منظومه ممکن است جو و آب مایع داشته باشد. جو و آب مایع میتواند نشانهای برای وجود زندگی روی این سیاره باشد.
پژوهشگران نمیدانند که آیا این سیاره که اسمش را «تراپیست-وان-جی» (Trappist-1g) گذاشتهاند، محل زندگی فضاییها است یا نه. آنها نمیتوانند بگویند که این فضاییها در چه مرحلهای از تکامل قرار دارند و مخصوصا با توجه به اینکه بهمن ماهی هم هستند (برج «دلو» برای آنهایی که این چیزها را دوست دارند)، حاضرند با گونههای جدیدی ملاقات کنند یا اینکه موجوداتی لجباز هستند.
حتی اگر کسی در تراپیست وان-جی زندگی نکند، دست کم این سیاره پتانسیل زیادی برای میزبانی از حیات دارد. این موضوع، سوالات بسیار زیاد و جالبی را در ذهن ما بوجود میآورد. برای مثال، آیا این سیاره میتواند یک روز خانهای برای انسانهایی باشد که دیگر مکانی برای زندگی ندارند؟ در چند میلیارد سال آینده، خورشید ما قرار است نابود شود، ولی تراپیست-وان محکم سر جای خود باقی میماند. سرعت سوختن هیدروژن در این ستاره بسیار کمتر است و میتواند حداقل ۱۰ تریلیون سال دیگر زنده بماند.
تصویری که یک طراح از تراپیست وان-جی کشیده است.
بیایید یک سوال دیگر مطرح کنیم: چه میشود اگر این سیارهای که دانشمندان پیدا کردهاند، در اصل یک سیارهی بهتر برای زندگی نباشد؟ اگر اصلا سیاره نباشد چطور؟ فکر نمیکنید ممکن است یک نقطهی بهتر برای «اسپاون» (Spawn) شدن باشد؟
چون همانطور که همه میدانیم، واقعیت به معنای آنچه درک کردهایم وجود ندارد و همه مشغول زندگی در یک شبیهسازی کامپیوتری هستیم. این حرف، نظر من نیست، بروید از «ایلان ماسک» بپرسید. او سال گذشته در یک کنفرانس تکنولوژی، به این موضوع اشاره کرد که چگونه از یک بازی خسته کننده و سیاه و سفید مثل «پانگ»، به دنیاهای سه بعدی و شبیه به واقعیت و متصل به هم رسیدهایم. ماسک گفت که اگر به این سرعت پیشرفت نگاهی بیاندازید، میتوانید به سادگی آینده را ببینید: “واضح است که در آینده بازیهایی خواهیم داشت که تشخیص آنها با واقعیت ممکن نیست و این بازیها میتوانند روی هر ستتاپ باکس یا کامپیوتر یا هر چیز دیگری اجرا شوند. احتمالا در آن زمان میلیاردها از این کامپیوترها و ستتاپ باکسها وجود خواهد داشت.”
ماسک ادامه داد: “در نهایت به جایی خواهیم رسید که احتمال بودن در خود واقعیت، یک به چند میلیارد است.”
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
به عبارت دیگر، همهی ما شخصیتهایی در یک بازی کامپیوتری هستیم؛ بازیهایی که توسط تمدنهایی ساخته شده که آنقدر پیشرفته هستند، که میتوانند آگاهی را هم شبیهسازی کنند. البته تصور کردن این موضوع اصلا جذاب نیست و کاری میکند که دیگر دلمان نخواهد هر روز صبح سر کار بیاییم و پشت یک کامپیوتر، برای یک وبسایت بازی مقاله بنویسیم.
با این حال، این ایده بسیار قابل بحث است. همین که ایلان ماسک این حرف را میزند خودش روی چنین ایدهای صحه میگذارد و حتی لازم نیست بیشتر فکر کنیم. اسم این آدم هم خودش شبیه به اسمهای مسخرهی شخصیتهای بازی است. به نظرتان «ایلان ماسک» با اسمهای مثل «مارکوس فینیکس»، «کلاد استرایف» یا «ریولور آسلات» تفاوت دارد؟
اگر شما بازیساز بودید، مطمئنا برای آن شخصیت میلیاردر سرمایهگذار داخل بازیتان که خودروی الکتریکی میسازد و استاندارد سرعت سفر کردن را جا به جا میکند، اسمی به غیر از «ایلان ماسک» انتخاب نمیکردید. اتفاقا او را به عنوان کسی انتخاب میکردید که بیاید و بگوید همهی اینها چیزی بیشتر از یک بازی بزرگ نیست. تازه برای اینکه قضیه را جدیتر کنید، همسری مثل «تلولاه» (Talulah Riley) را به او میدادید که پیش از این در یک سریال تلویزیونی مرتبط هم بازی کرده است؛ سریالی که دربارهی انسانهایی است که در یک شبیهسازی زندگی میکنند و خودشان از این موضوع خبر ندارند. اگر یکی دو بازی کرده باشید، مطمئنا دیدهاید که بازیسازها وقتی میخواهند لایههای پیچیدهای از ایدههای پنهان را در بازیشان بگذارند، تفاوت زیادی با میمونی ندارند که انگشت ندارد و میخواهد نی در ساندیس بگذارد.
خب، پس مدارک غیرقابل تکذیبی وجود دارد که میگوید همهی ما در یک بازی ویدیوی زندگی میکنیم. ولی چه سبکی از بازی؟ اگر زندگیتان مثل من باشد، احتمالا یک نقشآفرینی اکشن محیط باز بدردنخور و بیکیفیت. همانطور که امتیاز میگیرید و ترازتان بالاتر میرود، میتوانید به محتوای دانلودی جدیدتری مثل فرزندان دسترسی پیدا کنید. بازی همچنین عناصر بازیهای ترس و بقا را هم به تدریج به شما معرفی میکند؛ عناصری مثل بازی کردن با سه بچهی زیر پنج سال در یک بعد از ظهر کثیف بارانی. شک هم نکنید: هفت از ده.
الآن که فکر میکنم، به نظرم اینکه همهی ما در یک بازی زندگی میکنیم، آرامش خوبی به من میدهد. خیلی راحتتر میتوانیم اتفاقات عجیب و غریب دنیا را درک کنیم: برکسیت، ترامپ.
مطمئنا همهی اینها باگ هستند. اربابان بازیساز ما روی یک بهینهساز کار میکنند که به صورت خودکار وقتی میخوابیم، نصب میشود. وقتی بیدار شویم، بدون شک میبینیم که اروپا سالم سر جایش است و ترامپ هم له شده. احتمالا من هم وقتی بیدار میشوم، مدیر بخش آیتی شرکت را نمیبینم که کنار میزم نشسته و من را نگاه میکند.
امیدوارم که همینگونه شود. اگر این اتفاقات نیفتاد، امیدواریم وقتش باشد همه چیز را تمام کنیم و روی همان تراپیست-وان-جی اسپاون شویم. این سیاره میانگین دمایی برابر با ۷۵ درجه سانتیگراد دارد و ممکن است همین حالا موجودات دیگری آن را پر کرده باشند. ولی قیمت خانه آنجا معقول است و طولی نمیکشد تا مکدونالد و سابوی آن جا هم شعبه بزنند.
منبع: Eurogamer
خودم داشتم میخوندم تنم مور مور شد
تا اینجا اومدی سپاس نمی دی؟
پژوهشگران نمیدانند که آیا این سیاره که اسمش را «تراپیست-وان-جی» (Trappist-1g) گذاشتهاند، محل زندگی فضاییها است یا نه. آنها نمیتوانند بگویند که این فضاییها در چه مرحلهای از تکامل قرار دارند و مخصوصا با توجه به اینکه بهمن ماهی هم هستند (برج «دلو» برای آنهایی که این چیزها را دوست دارند)، حاضرند با گونههای جدیدی ملاقات کنند یا اینکه موجوداتی لجباز هستند.
حتی اگر کسی در تراپیست وان-جی زندگی نکند، دست کم این سیاره پتانسیل زیادی برای میزبانی از حیات دارد. این موضوع، سوالات بسیار زیاد و جالبی را در ذهن ما بوجود میآورد. برای مثال، آیا این سیاره میتواند یک روز خانهای برای انسانهایی باشد که دیگر مکانی برای زندگی ندارند؟ در چند میلیارد سال آینده، خورشید ما قرار است نابود شود، ولی تراپیست-وان محکم سر جای خود باقی میماند. سرعت سوختن هیدروژن در این ستاره بسیار کمتر است و میتواند حداقل ۱۰ تریلیون سال دیگر زنده بماند.
تصویری که یک طراح از تراپیست وان-جی کشیده است.
بیایید یک سوال دیگر مطرح کنیم: چه میشود اگر این سیارهای که دانشمندان پیدا کردهاند، در اصل یک سیارهی بهتر برای زندگی نباشد؟ اگر اصلا سیاره نباشد چطور؟ فکر نمیکنید ممکن است یک نقطهی بهتر برای «اسپاون» (Spawn) شدن باشد؟
چون همانطور که همه میدانیم، واقعیت به معنای آنچه درک کردهایم وجود ندارد و همه مشغول زندگی در یک شبیهسازی کامپیوتری هستیم. این حرف، نظر من نیست، بروید از «ایلان ماسک» بپرسید. او سال گذشته در یک کنفرانس تکنولوژی، به این موضوع اشاره کرد که چگونه از یک بازی خسته کننده و سیاه و سفید مثل «پانگ»، به دنیاهای سه بعدی و شبیه به واقعیت و متصل به هم رسیدهایم. ماسک گفت که اگر به این سرعت پیشرفت نگاهی بیاندازید، میتوانید به سادگی آینده را ببینید: “واضح است که در آینده بازیهایی خواهیم داشت که تشخیص آنها با واقعیت ممکن نیست و این بازیها میتوانند روی هر ستتاپ باکس یا کامپیوتر یا هر چیز دیگری اجرا شوند. احتمالا در آن زمان میلیاردها از این کامپیوترها و ستتاپ باکسها وجود خواهد داشت.”
ماسک ادامه داد: “در نهایت به جایی خواهیم رسید که احتمال بودن در خود واقعیت، یک به چند میلیارد است.”
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
به عبارت دیگر، همهی ما شخصیتهایی در یک بازی کامپیوتری هستیم؛ بازیهایی که توسط تمدنهایی ساخته شده که آنقدر پیشرفته هستند، که میتوانند آگاهی را هم شبیهسازی کنند. البته تصور کردن این موضوع اصلا جذاب نیست و کاری میکند که دیگر دلمان نخواهد هر روز صبح سر کار بیاییم و پشت یک کامپیوتر، برای یک وبسایت بازی مقاله بنویسیم.
با این حال، این ایده بسیار قابل بحث است. همین که ایلان ماسک این حرف را میزند خودش روی چنین ایدهای صحه میگذارد و حتی لازم نیست بیشتر فکر کنیم. اسم این آدم هم خودش شبیه به اسمهای مسخرهی شخصیتهای بازی است. به نظرتان «ایلان ماسک» با اسمهای مثل «مارکوس فینیکس»، «کلاد استرایف» یا «ریولور آسلات» تفاوت دارد؟
اگر شما بازیساز بودید، مطمئنا برای آن شخصیت میلیاردر سرمایهگذار داخل بازیتان که خودروی الکتریکی میسازد و استاندارد سرعت سفر کردن را جا به جا میکند، اسمی به غیر از «ایلان ماسک» انتخاب نمیکردید. اتفاقا او را به عنوان کسی انتخاب میکردید که بیاید و بگوید همهی اینها چیزی بیشتر از یک بازی بزرگ نیست. تازه برای اینکه قضیه را جدیتر کنید، همسری مثل «تلولاه» (Talulah Riley) را به او میدادید که پیش از این در یک سریال تلویزیونی مرتبط هم بازی کرده است؛ سریالی که دربارهی انسانهایی است که در یک شبیهسازی زندگی میکنند و خودشان از این موضوع خبر ندارند. اگر یکی دو بازی کرده باشید، مطمئنا دیدهاید که بازیسازها وقتی میخواهند لایههای پیچیدهای از ایدههای پنهان را در بازیشان بگذارند، تفاوت زیادی با میمونی ندارند که انگشت ندارد و میخواهد نی در ساندیس بگذارد.
خب، پس مدارک غیرقابل تکذیبی وجود دارد که میگوید همهی ما در یک بازی ویدیوی زندگی میکنیم. ولی چه سبکی از بازی؟ اگر زندگیتان مثل من باشد، احتمالا یک نقشآفرینی اکشن محیط باز بدردنخور و بیکیفیت. همانطور که امتیاز میگیرید و ترازتان بالاتر میرود، میتوانید به محتوای دانلودی جدیدتری مثل فرزندان دسترسی پیدا کنید. بازی همچنین عناصر بازیهای ترس و بقا را هم به تدریج به شما معرفی میکند؛ عناصری مثل بازی کردن با سه بچهی زیر پنج سال در یک بعد از ظهر کثیف بارانی. شک هم نکنید: هفت از ده.
الآن که فکر میکنم، به نظرم اینکه همهی ما در یک بازی زندگی میکنیم، آرامش خوبی به من میدهد. خیلی راحتتر میتوانیم اتفاقات عجیب و غریب دنیا را درک کنیم: برکسیت، ترامپ.
مطمئنا همهی اینها باگ هستند. اربابان بازیساز ما روی یک بهینهساز کار میکنند که به صورت خودکار وقتی میخوابیم، نصب میشود. وقتی بیدار شویم، بدون شک میبینیم که اروپا سالم سر جایش است و ترامپ هم له شده. احتمالا من هم وقتی بیدار میشوم، مدیر بخش آیتی شرکت را نمیبینم که کنار میزم نشسته و من را نگاه میکند.
امیدوارم که همینگونه شود. اگر این اتفاقات نیفتاد، امیدواریم وقتش باشد همه چیز را تمام کنیم و روی همان تراپیست-وان-جی اسپاون شویم. این سیاره میانگین دمایی برابر با ۷۵ درجه سانتیگراد دارد و ممکن است همین حالا موجودات دیگری آن را پر کرده باشند. ولی قیمت خانه آنجا معقول است و طولی نمیکشد تا مکدونالد و سابوی آن جا هم شعبه بزنند.
منبع: Eurogamer
خودم داشتم میخوندم تنم مور مور شد
تا اینجا اومدی سپاس نمی دی؟