امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاسيس مدارس دخترانه به شيوه فرنگي

#1
جالب است بدانيد تا پيش از مشروطه غير از مكتبخانه هاي زنانه محلي براي تعليم و تربيت بانوان ايراني به صورت نوين وجود نداشت و در هر شهري مخصوصا تهران زنان و دختران براي تحصيل علم به مكتبخانه هاي زنانه مراجعه مي كردند.

معلم و مدير اين مكتبخانه ها پيرزني بود كه او را «ميرزا باجي خانم» مي ناميدند. هر روز صبح دختر ها چادر چاقچور كرده همراه پدر، برادر و يا نوكر خانه تا در مكتبخانه مي رفتند و در مي زدند. در مكتبخانه زنانه هميشه بسته بود كه مبادا مردي سر زده وارد نشود. پس از ورود دخترها چادر و چاقچور و روبنده خود را بر داشته چادر نماز بسر مي كردند و وارد اتاق مكتب خانه مي شدند. هر دختر يك تكه گوني يا پلاسي داشت كه روي آن مي نشست و نزد«خليفه» (دختر بزرگتر) درسش را روان مي كرد، سپس پاي تشكچه ملاباجي مي نشست و درس خود را پس مي داد. كتاب درسي دخترها در مكتب قرآن مجيد بود و همين كه دختري قران را ختم مي كرد در مكتب خانه كاري نداشت، يك كله قند براي ملاباجي مي آورد و فارغ التحصيل مي شد. درس دادن كتاب حافظ و سعدي براي دختران ممنوع بود. گاهي كتابهاي «خاله سوسكه» يا «عاق والدين» هم تدريس مي شد. البته بعضي ملاباجي هاي باسليقه دوخت و دوز را هم آموزش مي دادند.

آموزش به شيوه فرنگي
در كنار آموزش به شيوه سنتي، ازاوايل دوره قاجار فكر آموزش زنان به شيوه فرنگي در ايران شكل گرفت. كه اين امر نتيجه مسافرت و آشنايي هاي تجار ايراني با شيوه آموزش دختران اروپايي بود. در همان دوران برخي از خانواده هاي رجال و بزرگان با به خدمت گرفتن معلم هاي داخلي و خارجي در منزل فرزندانشان را آموزش مي دادند. كه از جمله آن خانواده ها، خانواده شعاع السلطنه و عبدالحسين ميرزا فرمانفرما بود. اما همين خانواده ها نيز پس از مدتي فرزندانشان را در مدارس جديد ثبت نام كردند تا از شيوه هاي نوين آموزش عقب نمانند.

به طور كلي براي دختران در ايران دو نوع مدارس تاسيس شد:
1_مدارسي كه خارجيان تاسيس مي كردند كه بي شك داراي سابقه استعماري و ضد ديني بودند.
2_مدارسي كه ايرانيان با تاثير از نظام آموزش و پرورش اروپايي تاسيس مي كردند كه برخي از آنها با نظام سنتي تعليمات ايراني كمابيش هماهنگي داشت و بسياري از آنها به كلي از تداوم فرهنگي بريده بودند و مسبب اعتراضاتي از سوي روحانيون نيز شدند.

*تاسيس مدارس دخترانه جردن و ژاندارك
از جمله مدارس نوع اول «مدرسه دخترانه جردن»(1) است.

ماجراي تاسيس اين مدرسه به زماني برمي گردد كه مادام عباس گلساز(2) در تهران بيا و برو داشته، مونس الدوله در خاطراتش مي نويسد: «چند زن امريكايي به تهران آمدند و از ناصرالدين شاه اجازه گرفتند كه يك مدرسه دخترانه در تهران داير كنند. اين زن هاي امريكايي مبلغه بودند. ناصرالدين شاه يك تكه زمين به آنها داد و انها مدرسه دخترانه جردن را ساختند. اما تا چند سال شاگردان مدرسه همه از خانواده هاي نا مسلمان بودند و دختر ايراني مسلمان به آن مدرسه نمي آمد. عاقبت بعد از چند سال يك دختر ايراني مسلمان با چادر و چاقچور به اين مدرسه آمد و با دختران نامسلمان مشغول درس خواندن شد.
يك روز خبركردند كه ناصرالدين شاه به مدرسه دخترانه امريكايي مي آيد. مديره مدرسه كه زن كار كشته اي بوده فورا به كلاس رفته و چارقد آن دختر ايراني را از سرش برمي دارد و موهاي او را مانند دختران نامسلمان شانه مي زند. در اين گيرو دار خواجه ها آمدند و خبر كردند كه شاه الان وارد مدرسه مي شود. ناصرالدين شاه نيزپس از ورود يكسر به كلاس دختران مي رود. مديره امريكايي مدرسه كه فارسي خوب مي دانسته به شاه خوش آمد مي گويد و شاه از وي در خصوص تحصيل دختران مسلمان ايراني در مدرسه پرسش مي كند كه مديره جواب مي دهد يك دختر مسلمان ايراني در همين كلاس تحصيل مي كند اما وقتي ناصرالدين شاه مي پرسد كدام دختر، وي تشخيص دختر مسلمان را به عهده شخص شاه مي گذارد.

شاه نيز پس از يكي دو سوال پرسيدن يك سطر روي تخته سياه مي نويسد و خارج مي شود كه دستخط وي تا مدتها بر آن تخته سياه باقي ماند. پس از اين واقعه دخترك خطاكار براي هميشه مدرسه آمريكايي ها را ترك مي كند و تا زمان حيات ناصرالدين شاه از كنار اين مدرسه عبور هم نمي كند!»
البته در سال 1254ه.ش اجازه شاه براي نام نويسي دختران مسلمان در اين مدرسه صادر مي شود. پروين اعتصامي از فارغ التحصيلان همين مدرسه بود. بعدها انگليسي ها در نواحي جنوبي كشور و فرانسوي ها در تهران توسط ميسيون كاتوليك هاي فرانسوي، مدرسه سن ژوزف را در سال 1265ش كه بعد ها به ژاندارك تغير نام يافت را تاسيس كردند.

مهري ماه فرمانفرما يكي از محصلان اين مدرسه در كتاب خاطراتش«زير نگاه پدر» درمعرفي اين مدرسه مي نويسد: «مدرسه ژاندارك در عمارت قديم زيبايي، در كوچه اي بين خيابان علاءالدوله و لاله زار قرار داشت كه مي گفتند قبلا اندروني امين السلطان بود. مطابق اسلوب اندروني هاي قديم ساكنان اين ساختمان از در وارد هشتي بزرگي مي شدند. دو پله پايين تر از هشتي،حياط آجر فرش وسيعي بود با حوضي بزرگ و چهار باغچه. (دختران پس از ورود چادرهايشان را به زن دربان مدرسه مي سپردند و هنگام خروج از او تحويل مي گرفتند)درب كلاس ها در دو طرف حياط باز مي شدند. در قسمت شمالي حياط دو پله پهن به سوي ايوان وسيعي با ستون هاي باريك گچ بري شده تعبيه شده بود. پنجره هاي تالار بزرگي به صورت ارسي با شيشه هاي رنگين روي ايوان باز مي شدند. در دو طرف آن كلاس هاي بالاي مدرسه،ششم ابتدايي دست راست و ديپلم طرف چپ واقع شده بودند. ... مدرسه ژاندارك را راهبه هاي فرانسوي از فرقه سن ونسان دوپل اداره مي كردند.
برنامه فرانسه برنامه رسمي دولت فرانسه بود و امتحاناتش هم مطابق امتحانات پاريس گرفته مي شد. برنامه فارسي آن مطابق برنامه وزارت فرهنگ تدريس مي شد و امتحانات به صورت نهايي برگزار مي شد. صبح ها فرانسه تدريس مي شد و عصر ها فارسي. ... پس از دوسال مدرسه ژاندارك به كوچه بن بستي كه به خيابان منوچهري منتهي مي شد، نقل مكان كرد و در ساختمان هاي دو طبقه زيبايي كه «ماركف»، معمار معروف تهران و سازنده عمارت وزارت خارجه و باشگاه افسران،آن را ساخته بود رفتيم. اتاق هاي آن روشن بود و سقف بلندي داشت. از طبقه بالا اطراف مدرسه زمين هاي آزاد و بي ساختمان كه در بهار و پاييز غرق آفتاب و روشنايي و در زمستان پوشيده از برف بودند گسترده مي شدند.»

*«پرورش» نخستين مدرسه دخترانه ايراني
تاسيس مدارس نوع دوم،همزمان با برقراري مشروطيت آغاز شد. از مدارس نوع دوم مي توان به مدرسه دخترانه پرورش اشاره داشت. طوبي آزموده موسس نخستين دبستان دخترانه تهران بود. وي در 1257 ش. بدنيا آمد و زير نظر پدرش ميرزا حسن خان سرتيپ به آموزش زبان و ادبيات فارسي، عربي و فرانسه پرداخت. بعدها اين تعاليم را نزد همسرش عبدالحسين ميرپنج و معلمان مخصوص ادامه داد و زماني كه ديگر آموزش زنان و دختران جرم به شمار نمي آمد به تاسيس مدرسه دخترانه همت گماشت.

طوبي آزموده كه همسر برادر ميرزا حسن رشديه بود «مدرسه دخترانه پرورش» را پيش از مشروطيت به سال(1321ه.ق_ 1903م) در قسمتي مجزا از خانه اش تاسيس كرد. چهار روز پس از گشايش، فراشان دولتي به نشانه مخالفت تابلوي مدرسه را كه 17 شاگرد داشت با فحش و تهديد برداشته و مدرسه را منحل كردند.

*مدرسه دوشيزگان
مدرسه دوشيزگان در گرماگرم انقلاب مشروطه در (1324 ه ق 1285ش) توسط بي‌بي‌خانم استرآبادي (مادر علينقي وزيري موسيقيدان ايراني) در خانه مسكوني او با سه كلاس درس كار خود را آغاز كرد. بي‌بي خانم كه مقدمات معلمي را در مدرسه آمريكايي‌ها فرا گرفته بود، دو دختر خود را نيز به آن مدرسه فرستاد و به شيوه مدرسه آمريكايي‌ها مدرسه را تأسيس كرد و خود و دخترانش مولود و افضل سه كلاس مدرسه را اداره كردند. بسياري از متعصبين با گشايش مدرسه دوشيزگان مخالف بودند.

چرا كه بي بي خانم سعی می کرد تا فرهنگ غیر دینی خاص جوامع غربی را در ایران رواج دهد، برای همین علاوه بر تأسیس مدرسه دخترانه و دادن آموزش های غیر دینی به آنها در روزهای آخر هفته با گردهم آوردن زنان در منزلش ضمن نوشیدن قهوه و کشیدن قلیان درباره موضوعات سیاسی خصوصاً منافع دولت مشروطه و زندگي به سبک غربی بحث مي كرد، معمولاً هم خود ایشان سخنران آن جلسات بود.
پس از آنكه عده‌اي از مخالفين مشروطه به رهبري آيت‌آله فضل‌الله نوري در 1322ق در حرم حضرت عبدالعظيم بست نشستند، لايحه اي در مخالفت با مشروطيت و مجلس شوراي ملي از سوي آيت‌آلله شيخ فضل‌الله صادر شد كه در آن گشايش مدارس دخترانه صريعاً نكوهش شد. در بخشي از لايحه آمده بود: «اموري پس از مجلس شورا به ظهور رسيد كه هيچ كس منتظر آن نبود و زائد الوصف مايه وحشت و حيرت روساي روحاني و ائمه جماعت و قاطبه مقدسين شد از جمله آنها افتتاح مدارس تربيت نسوان و دبستان دوشيزگان و ...»

در پي صدور اين لايحه سيد علي شوشتري كه از متنفذين محلي بود و در حرم حضرت عبدالعظيم بست نشسته بود در آنجا اعلام كرد «براي مملكتي كه در آن مدرسه دوشيزگان باز شده باشد بايد گريست» سپس سيد علي شوشتري بي‌بي‌خانم را تكفير و اوباش را براي تخريب مدرسه تحريك كرد چون صحبت از خراب كردن مدرسه شد، بي‌بي‌خانم نزد وزير معارف صنيع الدوله رفت و صنيع‌الدوله هم براي جلوگيري از آشوب در كشور دستور تعطيل مدرسه را داد. علاوه بر آن بي‌بي‌خانم در پاسخ به فتواي آيت‌الله فضل‌الله نوري در روزنامه حبل المتين و تمدن مقالاتي به چاپ رساند و درباره ارزش‌ مدرسه‌هاي جديد و اشكالات مكتب خانه‌اي قديم توضيح داد. پس از استبداد صغير در 1325ق_1286 ش بي‌بي خانم براي بازگشايي مدرسه نزد فخرالسلطنه مي رود و او هم چون نمي‌توانست با روحانيت رودرو شود به شرط حذف كلمه دوشيزه از عنوان مدرسه و نام نويسي از دانش آموزان 4 -6 ساله اجازه بازگشايي مدرسه را مي دهد. در صفر 1286ش. اعلاني در مجلس شورا به امضاء بي‌بي خانم چاپ مي شود كه مدرسه جديد دوشيزگان در دروازه قديم محمديه واقع شده است.

اين مدرسه داراي پنج خانم آموزگار بود و درس‌هايي چون نخست نامه عاشق قلم، تاريخ ايران، قرائت، كتاب طباخي، قانون، مذهب، جغرافيا، علم حساب در آن آموزش داده مي‌شد. همچنين اتاقي براي هنرهاي دستي چون كاموا بافي، زردوزي، خامه دوزي، خياطي و ... در نظر گرفته شده بود. سن دانش آموزان بين 7 تا 12 سال بود براي اتاق ابتدايي ماهي 15 قران و اتاق علمي 25 قران پول گرفته مي‌شد.
به فقرا تخفيف داده و از هر دو دانش آموز يك نفر مجاني ثبت نام مي‌شد. در همين سال دانش آموزان دبستان دوشيزگان خطابه‌اي در تأييد مدير مدرسه دوشيزگان صادر كردند. سپس از طرف نواب شاهزاده كفيل‌الدوله و آقا ميرزا مهديخان سرتيپ از دانش آموزان اين مدرسه آزموني انجام گرفت و وزارت معارف نيز ممتحني فرستاد، نتيجه آزمون دانش آموزان موفقيت آميز بود. بي بي‌خانم در 1324 ق.1287 ش در پاچنارمنزلي اجاره و مدرسه را به آنجا منتقل كرد. در محل جديد كلاس‌هاي اكابر براي آموزش بانوان بزرگسال داير نمود و نيز دارالايتامي» براي دختران بي‌سرپرست در جنب مدرسه به وجود آورد.

پس از چند سال بي‌بي‌خانم مدرسه دوشيزگان را تعطيل كرد و دختر او مولود خانم مدرسه پرورش دوشيزگان را در 1329ق_1289ش گشود و دختر ديگر بي‌بي‌خانم نيز در آن دبستان به آموزگاري مشغول شد. مدرسه پرورش دوشيزگان اولين مدرسه‌اي است كه به اجازه وزارت جليله معارف و مطابق دستور جديد در سه راه منتظم گشوده مي‌شود و در تعليم و تربيت نبات دبستان مذكور دقت شايسته خواهد نمود. اتاق اول 5 قران، اتاق دوم 5/7 قران، سيم 10 و كلاس فرانسه 15 قران خواهد بود. در1291ش. نظامنامه مدارس ابتدايي و متوسطه به تصويب حسن منيرالدوله رسيد و در آن متذكر شد «مديره مدرسه محل مدرسه را در خانه شخصي خود قرار ندهد، در صورتي كه جز سكنه آن خانه مرد نباشد».

تاسيس مدارس دخترانه به شيوه فرنگي 1

*مدرسه دخترانه ناموس
پس از تعطيلي زود هنگام مدرسه‌ دخترانه پرورش، طوبي آزموده در 1286 ش. در منزل شخصي خود در تهران مدرسه‌اي به نام ناموس تاسيس كرد. پايداري و استقامت در برابر تهديد و توهين‌ها باعث شد تا وي بتواند مدرسه ناموس را در محلي بزرگ در خيابان شاهپور آن زمان به صورت يكي از مهم‌ترين و مجهزترين مدارس متوسطه كامل و كانون پرورش دختران در آورد و نيز در آنجا كلاس‌هاي اكابر براي زنان بزرگسال داير كند. او به منظور اثبات اين نكته كه تعليم و تربيت زمان منافاتي با اسلام ندارد دستور داد در تمام كلاس‌ها كتاب‌هاي مذهبي و قرآن تدريس و سالي چند روز هم مجلس روضه‌خواني برپا شود. آزموده در اين مراسم از ساكنين محل و اولياء و دانش آموزان دعوت مي كرد و كلمات برگزيده اي از سخنان مولا علي عليه السلام در مورد آموزش، تربيت فرزندان و تفسير هايي از بخش هايي از قران كه آموختن علم و دانش را از وظايف مهم مسلمانان معرفي مي كرد را انتخاب و به آگاهي حضار مي رساند و يا نوشته، بر ديوارهاي مدرسه نصب مي كرد.

از آنجا كه يافتن معلم زن با سواد كه لياقت تدريس در مدارس دخترانه را داشته باشد بسيار مشكل و موضوع معلم مرد هم به كلي منتفي بود، همسر او شب‌ها از پيرمردان دانشمند دعوت مي‌كرد تا براي دختران دروس سنگين آن زمان را كه شاگردان شش ساله ابتدايي مي‌بايست از عهده امتحان آنها برايند را تدريس كنند. در آمار منتشره در 1292 ش. در نشريه شكوفه تعداد دانش‌آموزاني كه شهريه مي‌پرداخت 119 نفر و دانش‌آموزاني كه به صورت رايگان در اين مدرسه تحصيل مي‌كردند را 41 نفر ذكر كرده‌اند. دانش‌آموزان اين مدرسه جز اولين دختراني بودند كه به اخذ تصديق‌نامه رسمي فرهنگي نائل شدند و عده قابل ملاحظه‌اي از دختران به يمن سرپرستي او موفق به خاتمه تحصيلات ابتدايي و دوره كامل متوسطه شدند و اغلب آنها در مدارس دخترانه به خدمات فرهنگي و توسعه آموزش و پرورش پرداختند. مرداني كه با طوبي آزموده همكاري داشتند عبارت بودند از :سيد جواد خان سرتيپ، ميرزا حسن رشديه، نصرالدوله و اديب الدوله.

يكي از دانش آموختگان مدرسه ناموس مهري ماه فرمانفرماست. وي در خاطرات خود نوشته است:«مدرسه ناموس يكي از اولين دبستان هاي دخترانه تهران به شمار مي رفت و توسط خانم ايراني كه مي گفتند شوهرش را در جواني از دست داده بنيانگذاري شده بود...شاگردان زيادي در آن مدرسه آموزش مي ديدند. مرا به كلاس چهارم بردند. در حياط بزرگ مدرسه درخت هاي كاج بلندي{قرار} داشت... كلاس چهارم اتاق كوچك چهارگوشي بود كه روشنايي خود را از بالاي يك پنجره مي گرفت. نيمكت هاي باريكي در آن گذاشته شده بود.» غير از مدارس پرورش و ناموس طوبي آزموده مدارس تربيت( 1287 ش) و تربيت نواميس را نيز (خرداد ماه1301 ش) تاسيس كرد.

*مدرسه تربيت
دبستاني دخترانه اي كه پس از مشروطيت تاسيس يافت. اين مدرسه براي دومين بار در چهارسو چوبي دروازه قزوين در تهران و به مديريت بانو طوبي رشيديه همسر برادر ميرازحسن رشديه در 1327ق_1287ش تاسيس شد. اين مدرسه هم پس از يك دوره تحصيلي مانند گذشته با مخالفت قشر مذهبي تعطيل شد.

*مدرسه تربيت نواميس
دبستاني دخترانه تاسيس يافته پس از مشروطيت اين مدرسه در خرداد ماه1301ش. توسط طوبي خانم تاسيس شد. اين مدرسه از پنج كلاس ابتدايي و يك كلاس تهيه (آمادگي) تشكيل شده بود. در كلاس تهيه 8 دانش‌آموز و در كلاس‌هاي اول تا پنجم مجموعاً 42 دانش‌آموز تحصيل مي‌كردند. از دانش‌آموزان مدرسه شهريه دريافت مي‌شد و از اين عايدات به معلمان وخدمه مدرسه حقوق پرداخت مي‌گرديد. شهريه كلاس تهيه 25 قران و كلاس اول تا پنجم بين 15 تا 100 قران تعيين شده بود اين مدرسه در ماه 155 قران عايدي داشت كه كفاف مخارج مدرسه را مي‌داد. طوبي خانم مدير مدرسه به صورت افتخار تعليم شاگردان را به عهده داشت و هزينه كرايه محل و حقوق ماهيانه خدمه را نيز شخصا مي‌پرداخت. دو معلم ديگر مدرسه ربابه خانم و رقيه خانم با حقوق ماهيانه مشغول به تدريس بودند.

*- مدرسه تأييديه دوشيزگان وطن
مدرسه‌اي دخترانه تأسيس يافته پس از مشروطيت. اين مدرسه دومين مدرسه دخترانه‌اي بود كه در تهران پس از مدرسه ناموس به وسيله خانم منيره آبادي در 1349 ق. تاسيس شد و مدت 9 سال نيز داير بود چند روز پس از تاسيس مدرسه تاييديه سومين مدرسه دخترانه با نام مدرسه تربيت بنات تاسيس شد.

*- مدرسه تربيت بنات
دبستان و بعدها كودكستان، دبستان و دبيرستان دخترانه تاسيس يافته پس از مشروطيت در 1329ق. 1290ش. هيئت فرهنگي متشكل از خانم‌ها كامياب و عاليه مدجت و ليليان گيپس اقدام به تاسيس مدرسه دخترانه‌اي به نام تربيت بنات كرد. مديريت مدرسه به عهده ميس ليليان گيپس بود. در 1302ش. كودكستان و دبيرستان هم به اين دبستان افزوده شد.در 1305ش. مديريت آن به دكتر كوي- دكتر در عليم و تربيت از امريكا سپرده شد. در 1307ش. خانم روح‌انگيز فتح اعظم و در 1308ش. ميس لوند شارت امريكايي كه البته زبان فارسي تسلط كامل داشت. مديريت اين مجموعه فرهنگي را به عهده داشتند. اين مدرسه يكي از مدارس معروف تهران به شمار مي‌رفت و تا 1312ش. پابرجا بود و در اين سال به دستور وزارت فرهنگ كه با تعطيلات مذهبي بهاييان از قبيل سوگواري و غيره موافق نبود. مدرسه تعطيل شد و تمام مدارك آن به خصيره القدس منتقل گرديد. سپس به خاطر مخالفت‌هاي شديد مذهبي به دستور تيمسار باتمان قليچ خصيره القدس هم خراب شد و تمام مدارك آن از بين رفت.

*مدرسه پرورش دوشيزگان
پس از تعطيلي مدرسه «دوشيزگان» مدرسه «پرورش دوشيزگان»توسط مولوده خانم (مولود وزيري) دختر بي بي خانم استرآبادي داير شد. اين دبستان دخترانه كه پس از مشروطيت تأسيس يافت در خيابان بلورسازي تهران واقع شده بود. در اين مدرسه كلاسه 32 نفر با پرداخت شهريه و هشت نفر نيز به صورت رايگان تحصيل مي‌كردند. در آمار منتشره در نشريه شكوفه در 1913م. تعداد شاگرداني كه در اين مدرسه شهريه مي‌پرداختند 20 نفر و محصلان رايگان را نيز 4 نفر ذكر كرده است.

*-مدرسه حجاب نسوان
مدرسه ملي دخترانه، تأسيس يافته پس از مشروطيت. اين مدرسه از نخستين مدارس ملي دخترانه محسوب مي‌شود كه در تهران تأسيس شد. مديريت مدرسه را صغري منصور مؤيد به عهده داشت و در خيابان منتظم دربار واقع شده بود. در سال 1315- 1314 ش. نام مدرسه به نوين تغيير يافت و در 1320 ش. تعطيل گرديد.

* مدرسه تأييديه همدان
تاسيس مدارس دخترانه به شيوه نوين در ديگر شهر ها نيز رونق داشت. مدرسه تاييديه همدان از همين نوع مدارس دخترانه بود كه پس از مشروعيت در 1326 ق_1908 م. تأسيس شد و در 1296 ش. داراي شش كلاس، 8 آموزگار و285 دانش‌آموز بود. 1305 ش. يعني كمتر از ده سال بعد تعداد آموزگاران اين مدرسه 11 نفر و عمده شاگردان آن به 238 نفر رسيد. اين مدرسه سال‌ها برپا بود و در دوره سلطنت رضاه شاه به صورت مدرسه ابتدايي و متوسطه اداره مي‌شد.

از ديگر مدارس دخترانه اي كه پس از مشروطيت تاسيس شدند مي توان به مدارس: دانش دوشيزگان كاشان (درخشنده گوهر رزاقي)، حسات (سكينه خانم «فخر التاج» رضوي 1336ق)، خورشيد بانو يزد (فرزانه هرمز ديار 1288ش)، خرمشاه يزد (فرزانه استاد كيومرث 1282ش)، دختران نسوان رشت (عيسي صديق 1299ش)، ارض اقدس مشهد (ملكه ابوالملوكي قاجار – ملكه خانم – 1295ش)، دوشيزگان رضاييه (بدرالملوك انصاري 1331ق، رضائيه اروميه)، شش كلاسه رضائيه دبيرستان شاهدخت (دكتر احمد)، زرتشتيان تهران (اردشير خسرو زارع و شيرين خداداد 1287ش)، شاهدخت بوشهر (شوكت اسلامي و همسرش عباس اسلامي 1305 ش)، شمس المدارس تهران (خواهران مستغني 1288، واقع در خيابان عين‌الدوله)، موهبت همدان (1299 ش)، فرهنگ تبريز (باز فرهنگ خواهر ميرمصور 1292ش)، مزينيه تهران (مشروطيت دوم 1330ق)،گلبهار اصفهان (بي بي خانم جناب 1334ق)، ژاله تهران (1336 ق)، رضا شاه كبير تهران –نوربخش (خانم دكتر زهرا كيا – همسر پرويز ناتل خانلري)، سن ژوزف تهران (1265ق)، سعادت نسوان رشت (روشنك نوعدوست)

*شيفتگان فرهنگ و آموزش فرنگي
از جمله شيفتگان تاسيس مدارس نوين در ايران و آموزش به شيوه فرنگي سيد جمال واعظ پدر محمدعلي جمالزاده نويسنده مجموعه داستان «يكي بود يكي نبود» است. وي كه راه دستيابي كشور به وضعيت مطلوب را در گرو افتتاح مدارس و آوردن آموزگاراني از «امريكا» و ديگر معالك غربي براي تدريس به جوانان ايراني مي‌شمرد، راه حل اش براي اصلاح امور كشور گماردن ايرانيان تربيت شده در غرب در رأس مصادر امور بود، تا با «معيارهاي اروپايي»، اقتصاد و سياست و ارتش و فرهنگ ايران اسلامي را اداره كنند. سيد جمال در اين خصوص نوشته است:

«صد نفر بچه خودتان را بفرستيد فرنگستان، هر يكي يك درس بخواند. يكي درس تجارت، يكي سياست، يكي درس حكمت، يكي درس طبابت، يكي درس عسكري . هر كدام يك رشته‌اي پيش بگيرند، درسش را بخوانند تا سر سال هر كدام قابل شده‌اند بيايند، آن وقت آنها را هر كدام تقسيم نمايد. يكي برود پيش حكومت، يكي برود اداره نظميه، يكي برود مجلس. هر كس درس خوانده است بگذارند سرآن كار، آن وقت شما آسوده خواهيد بود وگرنه همه كار از دست شما خواهد رفت و بيهوده زحمت كشيده‌ايد و خواهيد كشيد». سيدجمال در جاي ديگر مي نويسد:« وظيفه شما اين است كه بيدار شويد... و خود را پرورش دهيد تا شما ايرانيان هم به سان ساير ملل نيرومند گرديد... و دانا شويد تا سپاه ما توپ و تفنگ داشته باشيد، تجارت خود را توسعه دهيد... كارخانجاتي از خود داشته باشيد و از بيگانگان بي‌نياز گرديد. ليكن همه اينا را تنها به يك شرط مي توانيد به دست آوريد و آن هم دانش است. بنابراين پيش از هر چند در سراسر مملكت مدارس افتتاح كنيد... در پي آموزگاراني شرافتمند و با معلومات مثلا از امريكا يا يك كشور ديگري بفرستيد تا فرزندان ما چهار نعل به سوي علم و دانش بتازند. وقتي علم آموختند تسليم وضعي كه پدرانشان در آن بودند نخواهند شد...»

سيد جمال، خود به اين نسخه عمل مي كند و پسر بزرگش محمد علي را در سن نوجواني ( 1908 م.) جهت تحصيل به مدرسه مشهور«آنطورا» در اطراف بيروت مي فرستد كه مدرسه‌اي لائيك و متعلق به كشيش‌هاي مسيحي لازاريست است و او در آنجا (و سپس در لوزان سوئيس) با تعليم و تربيت اروپايي بزرگ شده و بر پايه همين نوع تربيت همسر فرنگي اختيار مي كند و به طرفداري از از كشف حجاب رضاخان برمي خيزد، اصلاحات ارضي شاه را حمايت و تبليغ كرده و در پاره‌اي از آثار خود از استهزاي آيات قرآن مجيد و احكام و عقايد نوراني اسلام، بدگويي از ملت ايران و دفاع تلويحي از بابيه و بهائيه دريغ نمي ورزد. اين است راه حل سيد جمال واعظ براي بيداري ملت و بي نيازي از بيگانگان و چهار نعل به سوي علم و دانش تاختن!

مهم ترين تلاش فرهنگي براي آمادگي اذهان عمومي در جهت تحصيل و تعليم زنان در آن دوران توسط خود زنان، در روزنامه هاي مخصوص آنان انجام مي گرفت. به عنوان مثال همسر اروپايي محمدعلي جمالزاده به نام ژزي خانم(ژوزفين) در مقاله اي با عنوان«اساس انقلاب اجتماعي؛تربيت زنان» با اظهار خوشحالي از تاسيس و گسترش مدارس دخترانه در روزنامه كاوه چاپ برلين مي نويسد: «اي كاش كه خواهران ايراني ما نصيحت خالصانه ما زن هاي فرنگي نژاد را كه خوشبختانه خاكي كه در آن تولد يافته ايم و هموطنان ما سعادت آزادي و تربيت را از ما دريغ نداشته اند، به حسن نيت و صفا پذيرفته...،اجازه مي دادند كه دست خواهرانه به سوي آنها دراز كرده و جزئي كمكي را كه در بالا بردن پايه اجتماعي و ترقي و تربيت آنها از دست ما برآيد نموده، حق يك سنگ كوچكي را در بناي آينده بلند و آبرومند نيكبختي ملت ايران...خواهد شد، پيدا نماييم و به اين شرف مفتخر گرديم.»

از طرفي در مجله عالم نسوان نيز در مقاله اي با عنوان«نقش تعليم و تربيت در عفت و پاكدامني زنان»بيان مي شود كه«بي سوادي و جهل زنان، نداشتن تربيت صحيح خانوادگي مردان، از عوامل قوي انحطاط اخلاقي به شمار مي روند و از اين رو علاقمندان به اين آب و خاك بايد توجه كامل تري به تربيت زنان نمايند.»در همه اين مقالات تقليد كوركورانه از هر آنچه كه زن غربي به آن عمل كرده راه سعادت زن ايراني معرفي مي شود.

با اين وصف تلاش براي راه اندازي مدارس جديد سبب مي شود تعداد فارغ التحصيلان دختر ابتدايي از سه نفر در سال 1292ش. به 114 نفر در سال1300ش برسد. پس از تحقق اين مسئله كم كم مدارس متوسطه دخترانه نيز راه اندازي شدند اما مسئله بعدي امكان ادامه تحصيل بانوان در سطح عالي بود كه آن هم در سال 1317ش. محقق شد و نخستين زنان دانشجوي دوره كارشناسي دانشسراي عالي فارغ التحصيل شدند.

*تاثير معلمان فرنگي و مدارس نوين بر جامعه
تاسيس مدارس جديد و به خدمت گرفتن اساتيد فرنگي و اعزام و تحصيل در مدارس خارج از كشور را مي توان از عواملي دانست كه در تغيير فرهنگ و سبك زندگي زنان ايراني نقش بسزايي را داشتند. نمونه اين تاثير و علاقمندي را مي توان در خاطرات مهين بانو دختر شعاع السلطنه مشاهده كرد. مهين بانو در خاطراتش آورده است:«به هر حال تمام مدتي كه ما تهران بوديم زندگيمان توي همان چهارديوار مي گذشت. تفريحاتمان را هم گفتم پيانو و ويولون و آوازو اينها بود. يكي از كارهايي هم كه مي شد اين بود كه ديپلمات هاي خارجي،البته خانمها مي آمدند و ما را مي ديدند. من برايشان پيانو مي زدم و خواهرم مي خواند.
مسخره تر از همه كارها اين بود كه وقتي ما به ايران آمديم شديم مثل حيوانات باغ وحش، دسته دسته خانمها مي آمدند كه دختر هاي شعاع السلطنه از فرنگ برگشته اند. مي خواستند ما را ببينند. سالن شازده صندلي مي چيدند. ميزهاي كوچك دو نفره پر از تنقلات جلوي صندليها مي گذاشتند. آْن وقت ما مي نشستيم و همه ما را نگاه مي كردند.»

پي نوشت ها:
1_ دکتر ساموئل مارتین جردن (به انگلیسی: Samuel M.Jordan) از سال ۱۸۸۹تا سال ۱۹۴۰ریاست کالج آمریکایی تهران (دبیرستان البرز) را به عهده داشت. او بانی و سازنده دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه آمریکایی تهران است.
2_همسر فرانسوي «حاج عباس شيرازي» نقاش دربار ناصرالدين شاه كه براي آموختن گلسازي به پاريس فرستاده شد. /جوان آنلاين
.La mort est le remède
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان