16-05-2020، 17:37
مدتی است که شبکه چهار سیما در قالب برنامهای تلویزیونی، تجربههای پس از مرگ را هر روز قبل از افطار روایت میکند. این برنامه با عنوان «زندگی پس از زندگی» پخش میشود و تهیهکننده هدف اصلیاش را ایمان به عالم غیب عنوان میکند.
عباس موزون ـ تهیهکننده و مجری «زندگی پس از زندگی» ـ در گفتوگویی با ایسنا درباره موضوع و هدف این برنامه گفت: این برنامه درباره معاد نیست اما غیرمستقیم به بحث معاد هم کمک میکند. برنامه «زندگی پس از زندگی» مساله اعتقاد به عالم غیب که در اولین صفحه قرآن پس از مقدمه آن آورده شده است را مطرح میکند. این موضوعی است که فرد اگر نپذیرد اصول دینش را هم نمیتواند بپذیرد. هدف من همین بود و در معرفی برنامه هم همین هدف را بیان کردم. پدر و مادرها و آموزش و پرورش باید روی مساله ایمان به غیب کار و کودکان را با آن آشنا کنند.
موزون که در هر قسمت از این برنامه با شخصی که مرگ موقت را تجربه کرده گفتوگو میکند درباره علت پرداختن به چنین موضوعی توضیح داد: «هر انسانی با توجه به گرایشهای روحی و ذهنیاش و علایق کودکیاش فعالیتهایی را دنبال میکند. من قبل از اینکه با تجربه مرگ موقت به عنوان یک موضوع پژوهشی آشنا بشوم، گرایش داشتم تا ردپایی از عالم غیب را که در مدرسه و خانواده مطرح میشد، پیدا کنم. این دغدغهها را در کودکی همه دارند اما بزرگتر که میشوند برای بعضیها کمرنگتر یا پررنگتر میشود و برای من پررنگتر شد.»
او افزود: زمانی که افسر وظیفه بودم به مستندی برخوردم که ساخته دکتر ریموند مودی آمریکایی بود. او بنیانگذار پژوهشهای تجارب مرگ موقت در دنیا است. این روانپزشک با مشاهده تعاریف مشترک بیمارانش از تجربه مرگ موقت، متوجه شد تجارب آنها بیرون از بدن وجود دارد و نمیتوان در روانشناسی توجیهش کرد. با توجه به اینکه از نوجوانی در تئاتر و فعالیتهای هنری فعالیت داشتم به فکر ساختن برنامهای با این موضوع افتادم.»
موزون با بیان اینکه آشنایی با یک تجربهگر ایرانی باعث شروع جدی پرداختن به این موضوع شد گفت: به طور مستمر درباره این موضوع مطالعه و پژوهش داشتم تا اینکه با یک تجربهگر ایرانی مرتبط شدم و از او خواستم تجربهای که سالها پنهان کرده بود را علنی کند. با حضور این تجربهگر در دانشگاههای مختلف کشور، همایشهایی را با این موضوع برگزار کردیم. اولین همایش با این موضوع در دانشگاه یزد برپا شد. پس از آن شروع کردم به تحقیقات میدانی و پیدا کردن افرادی که تجربه مرگ موقت را داشتند.
این تهیهکننده در پاسخ به این سوال که چه راهی برای راستیآزمایی افرادی که ادعای تجربه مرگ موقت را دارند وجود دارد؟ عنوان کرد: «ذوقزدگی و عجله در پرداختن به این موضوع در درازمدت آسیب میزند. در بحث راستیآزمایی ما تستهای روانشناسی داریم که سلامت افراد را تعیین میکند من هم قواعدی دارم که نمیشود همه آنها را بیان کرد زیرا مثل جوابیههایی میشود که در دسترس همه قرار میگیرد اما یکسری مولفههای کلی وجود دارد؛ مثلا مشترکاتی که در گفتههای افراد وجود دارد. مثل مشاهده جسد از بیرون یا حس سبکی و شناوری؛ این مشترکات ممکن است بیش از ۵۰ مورد باشد که در برنامه تعدادی از آنها بیان میشود. علاوه بر اینها تکنیکهایی است که با توجه به فرهنگ ایرانی و اسلامی خودم ابداع کردم و برای تجربهگر ایرانی و مسلمان قابل استفاده است. قصد داریم بنیاد پژوهشهای تجربه مرگ موقت را ایجاد و این مولفهها را در گاو صندوق اطلاعاتی بنیاد نگهداری کنیم. کتابهایی با این موضوع نوشته شده که شتابزده بوده است. بیشتر کتابهایی که در این زمینه نوشته میشود بیان تجربهها و احساسات است. اما شکل علمی آن که هنوز کتابهایش ترجمه نشده است را هم من استفاده میکنم.»
موزون در پاسخ به این سوال که تجارب افراد با ملیتهای گوناگون از مرگ موقت چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟ گفت: تجربه افراد ایرانی و غیرایرانی در کلیات تفاوتی ندارد؛ اما در جزئیات متفاوت است. یکی تفاوت فرد به فرد است و یکی مربوط به تجلیات و ملکات خود فرد است؛ یعنی اموری که در زندگی برایش درونی شده و ملکه ذهنش شده است. اینها مربوط به مغز نیست بلکه مربوط به روح انسان است.
او با بیان اینکه چند شبکه پرمخاطب طالب برنامه «زندگی پس از زندگی» بودهاند، گفت:
اگرچه در طول سالهای گذشته با چهار شبکهی مختلف سازمان رایزنیهایی دربارهی این پروژه داشتیم اما شرایط هر یک از شبکهها کم و بیش برای بنده معذورات و محذوراتی داشت.
با این وجود به سه علت شبکهی چهار انتخاب شد؛ اول اینکه شبکهی چهار در معدل، سریعترین و سهلترین مسیر تصویب را با کمترین محدودیتهای فنی و محتوایی پیش پای ما گذاشت که از این جهت از مدیران محترم این شبکه تقدیر میکنم.
دوم اینکه نگاه ما در این مجموعه تلویزیونی احساس گرایی و تحریک اعصاب اشک و لبخند مخاطب نبود (شیوهی غالب در چند دهه تولیدات ماه مبارک) نبود. بلکه من در زندگی پس از زندگی به دنبال ایقان و تقویت باور و ایقان مخاطب هستم؛ بنابراین شبکهی چهار می توانست بهترین بستر برای این برنامه باشد؛ چراکه من به رویکردی نیاز دارم که وجه فکری، تعقلی و دانشی آن بر وجه احساسی و هیجانیاش چربش داشته باشد. و بنابراین تریبون ارائه چنین نگرشی شبکه چهار است که دیدگاههای فرهیختگی و دانش پایه در آن ارجحیت دارد.
شما میبینید که حتی در اجرای مجری، اساسا قرار نیست اشک و قهقهه دیده شود. حفظ آرامش و در عین حال تفکر و تعفل اساس محتوای این برنامه است که اینها را در فضاهای ساختاری تولیدات شبکه چهار راحت تر می توان ارائه کرد.
کسی چه می داند شاید اگر با شبکههای پرمخاطب سازمان به توافق و عقد قرارداد میرسیدم چه بسا در روند طراحی تدوین از بنده خواسته میشد که فتیلهی احساسگرایی را بالا کشیده و از وزن علمی و تعقلی کار کم کنیم تا همخوانی بیشتری با نوع مخاطبان برنامههای ایشان داشته باشد.
بنابراین در شرایطی که هنوز امکان پیگیری و ادامهی رایزنی با برخی شبکههای دیگر فراهم بود در تصمیمی به ظاهر عجیب شبکه چهار را انتخاب کردم.
اما هنوز معتقدم دلایل زیادی برای این انتخاب وجود داشته و هم از سوی مدیران شبکه چهار و هم از سوی بنده این انتخاب درست بوده است.
یکی از این مزایای خودبه خودیِ این انتخاب هم این است که با این انتخاب توجهات بیشتری به ارزش موضوعی برنامه جلب می شود و بر همگان معلوم میشود که علت اقبال به این برنامه نیاز مبرم مخاطب و جذابیت محتوا و فرم بوده نه مخاطبِ سنتی و پرتعدادی که به طور طبیعی و همیشگی برای یک شبکهی پرمخاطب وجود دارد. میخواستم مخاطب بداند که تا چه اندازه اطمینان یافتنش از جاودانگی برایش مهم است و به یاد آورد در پس همه کارهایش به دنبال بقا است.
و در پی دست یافتن به این اطمینان حاضر شبکهی پرمخاطب را موقتا و در مدت پخش این برنامه ترک کند و شبکهی مخاطبان خاص (شبکه چهار) را انتخاب کند.
ترک دیگر شبکه ها در ساعت پخش این برنامه مخاطب را به این مهم توجه خواهد داد که چه محتوایی برای او و حیاتش ضروری ترین و اصلی ترین است که حتی حاضر جذاب ترین برنامه های مورد علاقه در شبکههای پرمخاطب را موقتا کنار بگذارد و پای این برنامه بنشیند.
این هم یکی از دلایل شخصی بنده برای توافق با شبکهی چهار بود که الان و امروز بیش از گذشته به صحت این تصمیم و موثر بودنش باور دارم.
شاید اگر در هر شبکه دیگری بود این برنامه تا این حد به لحاظ کیفی جلب توجه نمی کرد و تاکید بنده بر جلب توجه کیفی است نه کمی.
این برنامهساز با اشاره به اینکه درباره نوع پرداختن به مسائل دینی در برنامهسازی کتابی با عنوان «سینمای دینی و دین سینمایی» را در دست تالیف دارد، عنوان کرد: این کتاب درباره تولیدات سینمایی و تلویزیونی است و در آن به این مقوله میپردازم که چه تولیدی دینی میتواند باشد و اصولا فیلم دینی یعنی چه؟ برای مثال آیا فیلمهای تاریخی یا سخنرانیها تولیدات دینی هستند و لاغیر؟
او ادامه داد: مردمان در جامعههای مختلف عصر حاضر تجربهگرا شدهاند و به علت ساختارهای محتوایی و پرورشی که در سیستمهای مدرسهای و دانشگاهی جهان حاکم شده، میبایست موضوعات را برای اکثریت مخاطبان به صورت تجربی تشریح و اثبات کرد؛ بنابراین من مسائل غیبی را از منظری بررسی کردم که برای این جامعه قابل درک باشد و شاید به علت انتخاب همین راهبرد بوده که خوشبختانه مخاطبان فراوانی در شبکههای اجتماعی برنامه یادداشت گذاشته و عنوان کردهاند که با تماشای این برنامه به خدا ایمان و اعتقاد پیدا کردیم. علت این است که نقطهی شروع ایمان به خدا، ایمان به غیب است.
او با بیان اینکه محدودیت سنی اعمال شده به هنگام پخش برنامه، تشخیص مراجع مسئول سازمان صدا و سیماست، گفت: از نظر من برنامه محدودیت سنی خاصی ندارد اما قطعا تعیین کنندگان محدوده سنی بیش از بیننده در این زمینه تخصص و آگاهی دارند و به هر حال کارشناسان مسوول سازمان این تشخیص را داشته و اعمال کرده اند؛ البته از نظر بنده فقط یک قسمت از برنامه به نظرم محدودیت سنی دارد که انشاءالله درخواست میدهم تا اعمال شود.