12-03-2019، 13:04
اصغر نوری از تاثیری که بحران کاغذ بر وضعیت ادبیات داستانی امسال داشته و ضربهای که مثلث برخی کارگاههای ادبی، ناشران و جایزهها به ادبیات وارد میکند، میگوید.
این مترجم و نمایشنامهنویس در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال ۱۳۹۷ اظهار کرد: من فکر میکنم چه برای ادبیات ایرانی و چه خارجی، سال ۹۷ مثل همه سالهای اخیر بود؛ یعنی هم کتاب خوب و هم کتاب بد چاپ شد. اما مسئله اصلی که امسال را تحت تأثیر قرار داد، مسئله کاغذ بود؛ بحران عجیب و غریبی بود که ناشران را به مشکل انداخت. قیمت کاغذ مدام بالا میرفت و حتی کاغذ نایاب میشد و با قیمت گران هم در دسترس نبود؛ این باعث میشد خیلی از ناشران از چاپ عنوانهای تازه صرف نظر کنند و واقعاً نمیدانستند قیمت کتاب را چطور بزنند. اگر کتابها با قیمت اخیر کاغذ قیمتگذاری میشد، خیلی گرانتر میشد، برای همین خصوصاً در ماههای اخیر، کتابهایی که برای چاپ در برنامه ناشران بودند از اولویت خارج شدند.او در ادامه گفت: من فکر میکنم در نمایشگاه کتاب سال بعد شاهد چاپ عنوانهای کمی خواهیم بود و دلیلش هم همین معضلات کاغذ است. این بیشتر از همه روی ادبیات داستانی تأثیر میگذارد، چون یکسری کتابها هستند که درسیاند یا چاپشان قبلاً شروع شده و مشتریشان را پیدا کردهاند. مطمئناً اولویت ناشر آنها هستند. اما در مورد کتابهای داستانی جدید نمیشود صددرصد پیشبینی کرد که مخاطب چطور با آنها برخورد میکند؛ فروش دارند یا ندارند؟ این باعث شده تعداد کتابهای چاپشده در ماههای اخیر کمتر شود و قطعاً در نمایشگاه هم تعداد کم خواهد بود.
نوری با بیان اینکه کارگاههای داستاننویسی یا ترجمه مفید هستند، درباره وضعیت کارگاههای ادبی امسال گفت: کسانی که میخواهند ترجمه یا نوشتن را شروع کنند در این کارگاهها میتوانند الفبای این کار را یاد بگیرند یا حداقل یاد بگیرند چطور بخوانند و چه بخوانند. هرچقدر هم تعداد آنها بیشتر شود، ضرر ندارد. اما مشکل اینجاست که متأسفانه برخی از این کارگاهها با وعدههایی میخواهند با دیگر کارگاهها رقابت کنند؛ مثلاً یکی از این وعدهها چاپ کتاب است، و در صورت شرکت در یک کارگاه، قول انتشار کتاب در یک نشر به افراد داده میشود.
مترجم «برهوت عشق» و «دفتر بزرگ» با اشاره به ضربهای که اینگونه وعده دادنها به ادبیات و نشر میزند، بیان کرد: شاید آن افرادی که در کارگاهها شرکت میکنند، با طی کردن آن کارگاه هنوز به حد کتاب چاپ کردن نرسند. بعد آن هم وقتی کارگاه میخواهد به وعدهاش عمل کند، با همکاری یک ناشر، یکسری کارهای ضعیف چاپ میکنند. ضربه اصلی این کار اولاً به خود نویسنده وارد میشود، چون اثر ضعیفش چاپ میشود. ولی ضربه بعدی به بازار کتاب وارد میشود و مخاطبان به هوای اسم آن ناشر کتابها را میخرند اما سرخورده میشوند.
اصغر نوری سپس متذکر شد: مخاطبان در چنین وضعیتی دیگر به ادبیات ایرانی اعتماد نمیکنند. گاهی جایزهها هم ضلع سوم این قضیه میشوند. یک کتاب ضعیف بهخاطر همکاری ناشر چاپ میشود و جایزهها هم بعضاً وارد بازی میشوند. وقتی مسئول کارگاه داور یک جایزه است یا به آن جایزه نفوذ دارد، به داستان ضعیف کارگاه خودش جایزه میدهد و اینجاست که اتفاق بد مضاعفی میافتد؛ چون هم اثر چاپ شده و هم جایزه گرفته است، و وقتی مخاطب کتاب را تهیه میکند، میخواند و خوشش نمیآید، به کتاب ایرانی بیاعتماد میشود.