28-06-2018، 16:29
سینما هنری است که در آن آثار متنوع در کلاسهای متفاوتی قابل مشاهده میباشد. از فیلمهای بیارزش گرفته تا ساختههای بینظیر و ماندگار سینما. به طور مثال اگر ژانر عاشقانه را هدف بررسی قرار دهیم، فیلمی همچون “تایتانیک” به دلیل استفاده درست تکنیک و روایت، توانست به اثری جاودانه در این ژانر و فروش جهانی تبدیل گردد. اکثر آثار ماندگار سینما، عوام پسند میباشند و کارگردانان متفاوتی در این طبقه قرار دارند. “مایکل مان” یکی از آن کارگردانان صاحب سبک و باهوش سینما میباشد که اگرچه تعداد آثار ساخته شده اش بسیار کم هستند ولی همگی کلاس آموزشی از دوره کارگردانی به شمار میروند.
“Heat” یا “مخمصه”، هفتمن ساخته مایکل مان در مقام کارگردانی میباشد، اثری که اگرچه به اندازه “تایتانیک” یا “دنیای ژوراسیک” پرفروش نبوده ولی به شدت عوام پسند میباشد. مخمصه آموزشی از سبک کارگردانی در ژانر اکشن است. خدمتی که مایکل مان به سینمای اکشن کرده، هرگز قابل توصیف نیست. مخمصه، سبک و تالیفی جدیدی از ژانر اکشن است که با داستانی پر پیچ و خم، مخاطب خود را، در تمامی دقایق و ثانیههای روایت خود، درگیر نگه میدارد.
مایکل مان کارگردان قابل توجهای است، آثارش در بیان تصاویر و روایت به یکدیگر نزدیک هستند ولی در پیام با هم فرق دارند. به طور مثال دو فیلم؛ “آخرین موهیکان” و “دشمنان مردم” زبان تصویری هر دو فیلم شبیه به یکدیگر میباشد ولی از آن طرف، پیام دو فیلم، جدا و از دو مقوله متفاوت است. این همان استفاده استادانه مان از تعلیق در آثارش میباشد. جدا از دیدگاههای قابل ستایش مان، مخمصه، اکشنی جاودانه است که مرجعی برای ساخت آثار متنوع سینمایی میباشد. فیلم مخمصه، روایتی جذاب و خیرهکننده دارد، از آن دست روایتهایی که فرق دزد و پلیس اصلا قابل تشخیص نیست. زمانی که در سینما از دزد و پلیس و ارتباط مستقیم آنها با یکدیگر صحبت میکنیم، در ذهنمان، کافهای رو به پنجره و مکالمه دو اسطوره بازیگری را به خاطر میآوریم، دو اسطورهای که در چند دقیقه حضور خود و رو در رویی با یکدیگر جدای از آنکه به هم دروغ نمیگویند، کلاس آموزشی از بازیگری را برای نسل های بعد از خود، ترتیب میدهند.
“آل پاچینو” در برابر “رابرت دنیرو”، بازی به سبک “برون گرا” (آل پاچینو) در برابر بازی به سبک “درون گرا” (رابرت دنیرو)، این دو بازیگر که گاها از آنها غولهای بازیگری قرن بیست نیز یاد میشود، جدا از فیلم پدرخوانده نسخه دوم، (در فیلم پدرخوانده با هم بر روی یک پروژه کار نمودن ولی به جهت زمان روایی داستان فیلم، هرگز با یکدیگر روبهرو نشدند) در نهایت در برابر هم قرار میگیرند و بازیهای خارق العادهای در سطح خاصی از بازیگری را به مخاطبان خود عرضه میکنند. بنابراین، مخمصه جاودانه سینمای اکشن به شمار میرود، نه به دلیل کارگردانی دقیق و پر از جزئیات مایکل مان، مخمصه عالی است چون تمامی فاکتورهای لازم برای اثر بخشی بر ذهن ببینده را دارا میباشد. فیلمنامه پر پیچش و استرس زا، در کنار بازیگری قوی تیم بازیگران فیلم، قرار گرفته است. دست آورد مان از فیلم مخمصه بزرگ بوده، به طوری که اکنون بعد از گذشت سالها و پرداختهای متنوع در سینمای اکشن، به این نتیجه میرسیم که، مایکل مان، با آن برداشتهای مکالمه محور یا پراضطراب فیلمش، سبکی تازه از ژانر اکشن را به سینما هدیه داده بود. جزئیات به کار رفته توسط مان چنان دقیق و زیباست که اثر گذاری آن بر روی مخاطب، بخشی از دست آورد کارگردان محسوب میشود.
مخمصه با نمایش دو شخصیت دزد و پلیس در تلاش بود تا حق را به هر دو سوی روایت خود، هدیه دهد و هر دو جبهه را حق و با انگیزههایی منطقی معرفی نماید. اما این بخش پیام و مفهوم اصلی فیلم میباشد، که با کمی تامل قابل درک است، اما آن چیزی که سبب شده تا فیلم در همان دقایق خاص خود، ویژه و قابل لمس باشد و یا با خروج از چارچوب عادی بودن، فراتر از حد و مرز خود قرار گیرد، دوربین و برداشتهای خاص مایکل مان است. در سکانس رستوران و رو در رویی دزد و پلیس داستان، قرار بود تا حس حق در هر دو جبهه لمس شود و مایکل مان، در نهایت خلاقیت، دوربین و برداشتهای خود را به طور مساوی بین دو شخصیت “وینست هانا” (آل پاچینو در قالب پلیس داستان) و “نیل مک کالی” (رابرت دنیرو در قالب دزد داستان) تقسیم میکند، به روایت دیگری، کارگردان برای درک بهتر و بیشتر مخاطب و حس برتر نبودن هر یک از جبهههای رو در روی هم، برداشتهای زمانی و قابی خود را در بین دو شخصیت به دقایق تماما مساوی تقسیم میکند، بله، مایکل مان در فیلم مخمصه و در یکی از سرنوشت ساز ترین، جذاب ترین و ماندگار ترین سکانسهای سینما، هنر خود را تمام و کمال خرج میکند تا این انرژی و بهانه خرج شده، بیهوده صرف نشود، به عبارتی؛ این سکانس باید آنقدر جاودانه میشد تا رستوران واقعی که این سکانس در آن برداشت شده است، “میز” رو در رویی هانا و مککالی در فیلم مخمصه را به قیمت های عجیبی برای رزرو، خدمات ارائه دهد.
دیگر جلوه جاودانگی فیلم در سکانس اکشن و درگیری نیروههای پلیس به رهبری وینست هانا و باند دزدی به رهبری نیل مککالی میباشد. این سکانس به جهت تولید و ساخته هر چه واقعی تر خود، در کلاسهای گروه ضربت به عنوان فیلم آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد و جدای از آن، سکانس درگیری هانا و مککالی، یکی از نشانههای شهرت و شاخصهِ فیلم مخمصه به شمار میرود، جایی که اکشن و برخورد دو نیرو، چنان جذاب است که، حکم کارگردان در این سکانس و سکانسهای مشابه آن، پلک نزدن مخاطب است. فیلم مخمصه در دیالوگها و اکشنهایش خلاصه نمیشود، برداشتهای کارگردان در بعد بیان تصاویر هنری که آن را با عنوان “قاب” میشناسیم، جذاب و تاثیرگذار است و به نقل از “عباس نصراللهی”، فیلم دارای، “قاب ویران کننده” است. سکانسی که دنیرو (نیل مک کالی) رو به پنجره شیشهای اتاق و خانه خود قرار گرفته است، از همان قابهای ویران کنندهای است که هنر برداشتهای زیبای مایکل مان را در اثری اکشن به تصویر میکشد و بیش از پیش، حکم جاودانگی “مخمصه” را در سینما تثیبت میکند.
“مخمصه” در نگارش تصویری، کلاس خاصی از سینمای اکشن است که تالیفی تازه از ژانر خود به حساب میآید، جایی که کارگردان فیلم، “مایکل مان”، برداشتهای جدید و ماندگاری دارد و فیلم خود را بیش از پیش نسبت به آثار هم ژانر خود، متمایز و برتر نشان میدهد. سناریو داستانی فیلم پر از پیچشهای داستانی (توئیست) درگیر کننده است که جذابیت فیلم را دو چندان میکند، کنار تمام عوامل موفق فیلم، تیم بازیگری قوی و حضور دو اسطوره و سبک بازیگری (آل پاچینو و رابرت دنیرو) را نیز اضافه کنید تا اثر ساخته شده در سال ۱۹۹۵، جذاب، گیرا، فراموش نشدنی و جاودانه تلقی شود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

“Heat” یا “مخمصه”، هفتمن ساخته مایکل مان در مقام کارگردانی میباشد، اثری که اگرچه به اندازه “تایتانیک” یا “دنیای ژوراسیک” پرفروش نبوده ولی به شدت عوام پسند میباشد. مخمصه آموزشی از سبک کارگردانی در ژانر اکشن است. خدمتی که مایکل مان به سینمای اکشن کرده، هرگز قابل توصیف نیست. مخمصه، سبک و تالیفی جدیدی از ژانر اکشن است که با داستانی پر پیچ و خم، مخاطب خود را، در تمامی دقایق و ثانیههای روایت خود، درگیر نگه میدارد.
مایکل مان کارگردان قابل توجهای است، آثارش در بیان تصاویر و روایت به یکدیگر نزدیک هستند ولی در پیام با هم فرق دارند. به طور مثال دو فیلم؛ “آخرین موهیکان” و “دشمنان مردم” زبان تصویری هر دو فیلم شبیه به یکدیگر میباشد ولی از آن طرف، پیام دو فیلم، جدا و از دو مقوله متفاوت است. این همان استفاده استادانه مان از تعلیق در آثارش میباشد. جدا از دیدگاههای قابل ستایش مان، مخمصه، اکشنی جاودانه است که مرجعی برای ساخت آثار متنوع سینمایی میباشد. فیلم مخمصه، روایتی جذاب و خیرهکننده دارد، از آن دست روایتهایی که فرق دزد و پلیس اصلا قابل تشخیص نیست. زمانی که در سینما از دزد و پلیس و ارتباط مستقیم آنها با یکدیگر صحبت میکنیم، در ذهنمان، کافهای رو به پنجره و مکالمه دو اسطوره بازیگری را به خاطر میآوریم، دو اسطورهای که در چند دقیقه حضور خود و رو در رویی با یکدیگر جدای از آنکه به هم دروغ نمیگویند، کلاس آموزشی از بازیگری را برای نسل های بعد از خود، ترتیب میدهند.
“آل پاچینو” در برابر “رابرت دنیرو”، بازی به سبک “برون گرا” (آل پاچینو) در برابر بازی به سبک “درون گرا” (رابرت دنیرو)، این دو بازیگر که گاها از آنها غولهای بازیگری قرن بیست نیز یاد میشود، جدا از فیلم پدرخوانده نسخه دوم، (در فیلم پدرخوانده با هم بر روی یک پروژه کار نمودن ولی به جهت زمان روایی داستان فیلم، هرگز با یکدیگر روبهرو نشدند) در نهایت در برابر هم قرار میگیرند و بازیهای خارق العادهای در سطح خاصی از بازیگری را به مخاطبان خود عرضه میکنند. بنابراین، مخمصه جاودانه سینمای اکشن به شمار میرود، نه به دلیل کارگردانی دقیق و پر از جزئیات مایکل مان، مخمصه عالی است چون تمامی فاکتورهای لازم برای اثر بخشی بر ذهن ببینده را دارا میباشد. فیلمنامه پر پیچش و استرس زا، در کنار بازیگری قوی تیم بازیگران فیلم، قرار گرفته است. دست آورد مان از فیلم مخمصه بزرگ بوده، به طوری که اکنون بعد از گذشت سالها و پرداختهای متنوع در سینمای اکشن، به این نتیجه میرسیم که، مایکل مان، با آن برداشتهای مکالمه محور یا پراضطراب فیلمش، سبکی تازه از ژانر اکشن را به سینما هدیه داده بود. جزئیات به کار رفته توسط مان چنان دقیق و زیباست که اثر گذاری آن بر روی مخاطب، بخشی از دست آورد کارگردان محسوب میشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

مخمصه با نمایش دو شخصیت دزد و پلیس در تلاش بود تا حق را به هر دو سوی روایت خود، هدیه دهد و هر دو جبهه را حق و با انگیزههایی منطقی معرفی نماید. اما این بخش پیام و مفهوم اصلی فیلم میباشد، که با کمی تامل قابل درک است، اما آن چیزی که سبب شده تا فیلم در همان دقایق خاص خود، ویژه و قابل لمس باشد و یا با خروج از چارچوب عادی بودن، فراتر از حد و مرز خود قرار گیرد، دوربین و برداشتهای خاص مایکل مان است. در سکانس رستوران و رو در رویی دزد و پلیس داستان، قرار بود تا حس حق در هر دو جبهه لمس شود و مایکل مان، در نهایت خلاقیت، دوربین و برداشتهای خود را به طور مساوی بین دو شخصیت “وینست هانا” (آل پاچینو در قالب پلیس داستان) و “نیل مک کالی” (رابرت دنیرو در قالب دزد داستان) تقسیم میکند، به روایت دیگری، کارگردان برای درک بهتر و بیشتر مخاطب و حس برتر نبودن هر یک از جبهههای رو در روی هم، برداشتهای زمانی و قابی خود را در بین دو شخصیت به دقایق تماما مساوی تقسیم میکند، بله، مایکل مان در فیلم مخمصه و در یکی از سرنوشت ساز ترین، جذاب ترین و ماندگار ترین سکانسهای سینما، هنر خود را تمام و کمال خرج میکند تا این انرژی و بهانه خرج شده، بیهوده صرف نشود، به عبارتی؛ این سکانس باید آنقدر جاودانه میشد تا رستوران واقعی که این سکانس در آن برداشت شده است، “میز” رو در رویی هانا و مککالی در فیلم مخمصه را به قیمت های عجیبی برای رزرو، خدمات ارائه دهد.
دیگر جلوه جاودانگی فیلم در سکانس اکشن و درگیری نیروههای پلیس به رهبری وینست هانا و باند دزدی به رهبری نیل مککالی میباشد. این سکانس به جهت تولید و ساخته هر چه واقعی تر خود، در کلاسهای گروه ضربت به عنوان فیلم آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد و جدای از آن، سکانس درگیری هانا و مککالی، یکی از نشانههای شهرت و شاخصهِ فیلم مخمصه به شمار میرود، جایی که اکشن و برخورد دو نیرو، چنان جذاب است که، حکم کارگردان در این سکانس و سکانسهای مشابه آن، پلک نزدن مخاطب است. فیلم مخمصه در دیالوگها و اکشنهایش خلاصه نمیشود، برداشتهای کارگردان در بعد بیان تصاویر هنری که آن را با عنوان “قاب” میشناسیم، جذاب و تاثیرگذار است و به نقل از “عباس نصراللهی”، فیلم دارای، “قاب ویران کننده” است. سکانسی که دنیرو (نیل مک کالی) رو به پنجره شیشهای اتاق و خانه خود قرار گرفته است، از همان قابهای ویران کنندهای است که هنر برداشتهای زیبای مایکل مان را در اثری اکشن به تصویر میکشد و بیش از پیش، حکم جاودانگی “مخمصه” را در سینما تثیبت میکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

“مخمصه” در نگارش تصویری، کلاس خاصی از سینمای اکشن است که تالیفی تازه از ژانر خود به حساب میآید، جایی که کارگردان فیلم، “مایکل مان”، برداشتهای جدید و ماندگاری دارد و فیلم خود را بیش از پیش نسبت به آثار هم ژانر خود، متمایز و برتر نشان میدهد. سناریو داستانی فیلم پر از پیچشهای داستانی (توئیست) درگیر کننده است که جذابیت فیلم را دو چندان میکند، کنار تمام عوامل موفق فیلم، تیم بازیگری قوی و حضور دو اسطوره و سبک بازیگری (آل پاچینو و رابرت دنیرو) را نیز اضافه کنید تا اثر ساخته شده در سال ۱۹۹۵، جذاب، گیرا، فراموش نشدنی و جاودانه تلقی شود.
منبع: فیلمجی