فیلمهای ترسناک از همان دهههای آغازین سینما به خاطر پتانسیلی که در تحت تاثیر قرار دادن تماشاگر داشتند، در سینما مطرح شدند، درست است که در دهههای 10 و 20 فیلمهای شاخصی همچون دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“نوسفراتو” (کلیک روی نام فیلم، جهت انتقال به صفحه مرتبط)، “دفتر دکار کالیگاری” و “دانشجوی پراگی” ساخته شدند ولی آنموقع چیزی به اسم ژانر وحشت وجود نداشت و این فیلمها از ژانرها و سبکهای دیگر به حساب میآمدند، از آنها به عنوان فیلمهای اکپرسیونیستی یاد میشد و آنها را همچون رمانهای گوتیک میدانستند. در دههی 30 بود که ژانر وحشت شکل گرفت، با فیلمهایی مانند “فرانکشتاین”، “دراکولا”، “مرد نامرئی” و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“ناقص الخلقهها” .
در دههی 40 به ویژه در نیمهی دومش ژانر شروع به افول کرد، سینمای آمریکا متوصل به ساخت دنبالههایی از فیلمهای موفق دههی قبل بود که به جز چند مورد، نه تنها موفقیتی نداشت بلکه باعث تجدید مشکلات هم شد. در این دهه میتوان فیلمهای ترسناک درخشانی در انگلستان یافت که هیچ تاثیری بر نزول این ژانر نداشتند. در اواخر دههی 40 با بمبهای اتمیای که در هیروشیما و ناکازاکی منفجر شدند، ژانر به فیلمهای علمی تخیلی نزدیک شد و به مضمونی مانند هراس از علم روی آورد که در آن، خود انسانها هستند که هیولاهای فیلم را خلق میکنند، همین باعث تجدید حیاتی در دههی 50 و 60 برای این ژانر شد. دههی 70 اوج سینمای وحشت بود، دههای که بهترین آثار ژانر را میتوان در آن یافت. این دهه را دههی خلاقیت و تازگیِ ژانر وحشت مینامند. در دههی 80 ژانر وارد جریان اصلی سینما شد، ما شاهد فیلمهایی جرفهای از لحاظ فنی و با بودجههای بالا بودیم، از فیلمهای برتر این ژانر در دههی 80 میتوان به “مگس” و “ویدویودروم” به کارگردانیِ کراننبرگ، “موجود” و “مه” که از کارای کارپنتر هستند، “درخشش” کوبریک، “کابوسی در خیابان الم”، “جمعهی سیزدهم” و “گرگنمای آمریکایی در لندن” اشاره کرد. این نزولی که امروز در حال تماشای نتیجهاش هستیم، از دههی 90 شروع شد، با اینکه آثار درخشانی همچون “حس ششم”، “سکوت برهها”، دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“جیغ” (کلیک جهت انتقال به صفحه مرتبط) و “جادوگر شهر بلر” ساخته شدند، ولی این ژانر دچار یک نزول شد. فیلمهای خوبِ کمی که در این دهه ساخته شدند، برای جلوگیری از این افول کافی نبودند.
در اواخر دههی 60 پالین کیل گفته بود: “این روزها دیدن فیلمی وسترن مانند خواستگاری از یک گاو است”، اگر او اکنون زنده بود احتمالا میگفت که این روزها دیدن فیلمی ترسناک مانند بوسیدن یک زامبیست، دیگر هم نمیتوانستیم بگوییم که دارد سختگیریهای خودش را میکند، نه، حال و روز سینمای وحشت الان واقعا خراب است. اگر بیایم به فیلمهای ترسناکِ درخشانی که از 2000 به بعد ساخته شدهاند نگاه کنیم، تعدادشان بدون شک کمتر از تعداد این سالهاست، دلایلش هم بسیار است، فیلمها اکنون نوآوری ندارند، یک چیز را به همان شکل همیشگی آنقدر تکرار میکنند تا تبدیل به کلیشههای فوقالعاده زجر آور شوند. این فیلمها از هنر فاصله گرفته، از سینمای واقعی فاصله گرفته و به تودههایی از خشونت، خون و ترسهای پوچ تبدیل شدهاند، بدون هیچ گونه خلاقیتی در داستانگویی، تصویر سازی و انتقال ترس به بیننده.
در این دوره در سینمای وحشت ما شاهد 2 چیز ناگوار بودیم: 1: بازسازی فیلمهای موفقِ دهههای قبل 2: فیلمهای مجموعهای. بازسازیهای این دوره به هیچ وجه مانند بازسازیهایی که در دهههای قبل انجام میشد، موفق نبود (به غیر از “حلقه” که از روی فیلمی ژاپنی به همین نام بازسازی شده و خیلیها میگویند که از نسخهی اصلی هم بهتر است)، فیلمهای مجموعهای مانند ویروسند، آنها اثر یک فیلم ترسناک خوب را با ساختن چندیدن و چند دنباله برای آن خدشه دار میکنند. در حال حاضر اگر فیلمی بخواهد در این ژانر، درخشان باشد، نیازمند خلاقیت بسیاری است، باید به جای کثافتکاریهای صِرف، دارای تعلیق، کنایههای دراماتیک و عناصری باشند که ترس را در بطن مخاطبش ایجاد کند نه اینکه مجموعهای از خون، آدمکشی و سر بریدنهایی باشد که فقط حال بینندهها را به هم میزنند. یک نگاهی به آثار برتر ژانر در سالهای اخیر بیندازید؛ “جادوگر شهر بلر” که فرمی جدید را به وجود آورد، فرمی که هر سال فیلمهایی که از رویش تقلید میکنند، به غیر از یکی دو مورد فیلمهای سخیفتری میشوند، “شانِ مرده” و “زامبی لند” که کاملا مرز بین دو ژانر کمدی و ترسناک را برداشتند، نه مانند سم ریمی در دههی 80، بلکه با تزریق هوشمندانهی کمدی در این ژانر، “من را به جهنم ببر” که بازگشت دوبارهی سم ریمی به فیلمهای ترسناک بود، او با این فیلم مشخصههای قبلیاش را در ظاهری نو و جدید احیا کرد.
فیلمهایی هم همچون “میزبان”، “ستون فقرات شیطان” و “بابادوک” در این مدت ساخته شدند که از سرگرم کنندگیِ ژانر گذشتند تا به هدفهایی والاتر برسند. البته در این مدت کارگردانی همچون جیمز وان با آثاری مانند “اره”، “جنگیری” و “موذی” پا به عرصه گذاشته که ممکن است شاهکار و اورجینال نباشند ولی آثار خوش ساختیاند، همین هم باعث محبوبیتِ او بین عموم تماشاگران شده. یکی دیگر از فیلمهای ژانر که نمیشود نامی از آن نبرد، “کابینی در جنگل” است که در سال 2012 اکران شد و صر و صدای بسیاری هم به پا کرد، فیلمی که بسیار کلیشهای آغاز میشود: چند نفر به کلبهای شوم در وسط جنگل میروند، ولی بقیهی فیلم روندی کاملا غافلگیر کننده میگیرد، از “جیغ” به بعد فیلمی اینگونه از قواعد ژانر منحرف نشده بود، اگرچه پایان فیلم بسیار ناامید کننده است، ولی از آن فیلمهاییست که پتانسیل احیای یک ژانر نسبتا مرده را دارند.
ژانر وحشت خیلی وقت است که از هنر فاصله گرفته، از سال 2000 است که فیلمهای ترسناک خون و خونریزیهای پوچ را به جای استفاده از حس ترس مخاطب برای ترساندنش به کار میبرند،اگر به لیستهایی که منتقدها پایان هر سال منتشر میکنند نگاه کنید، در لیست بدترینهای سال همیشه چند فیلم ترسناک دیده میشود اما خیلی کم پیش میآید که فیلمی ترسناک در لیست بهترینها قرار داشته باشد. به هر حال، چند سالی است که دارد بارقههایی از احیای دوبارهی ژانر دیده میشود ..
“نوسفراتو” (کلیک روی نام فیلم، جهت انتقال به صفحه مرتبط)، “دفتر دکار کالیگاری” و “دانشجوی پراگی” ساخته شدند ولی آنموقع چیزی به اسم ژانر وحشت وجود نداشت و این فیلمها از ژانرها و سبکهای دیگر به حساب میآمدند، از آنها به عنوان فیلمهای اکپرسیونیستی یاد میشد و آنها را همچون رمانهای گوتیک میدانستند. در دههی 30 بود که ژانر وحشت شکل گرفت، با فیلمهایی مانند “فرانکشتاین”، “دراکولا”، “مرد نامرئی” و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“ناقص الخلقهها” .
در دههی 40 به ویژه در نیمهی دومش ژانر شروع به افول کرد، سینمای آمریکا متوصل به ساخت دنبالههایی از فیلمهای موفق دههی قبل بود که به جز چند مورد، نه تنها موفقیتی نداشت بلکه باعث تجدید مشکلات هم شد. در این دهه میتوان فیلمهای ترسناک درخشانی در انگلستان یافت که هیچ تاثیری بر نزول این ژانر نداشتند. در اواخر دههی 40 با بمبهای اتمیای که در هیروشیما و ناکازاکی منفجر شدند، ژانر به فیلمهای علمی تخیلی نزدیک شد و به مضمونی مانند هراس از علم روی آورد که در آن، خود انسانها هستند که هیولاهای فیلم را خلق میکنند، همین باعث تجدید حیاتی در دههی 50 و 60 برای این ژانر شد. دههی 70 اوج سینمای وحشت بود، دههای که بهترین آثار ژانر را میتوان در آن یافت. این دهه را دههی خلاقیت و تازگیِ ژانر وحشت مینامند. در دههی 80 ژانر وارد جریان اصلی سینما شد، ما شاهد فیلمهایی جرفهای از لحاظ فنی و با بودجههای بالا بودیم، از فیلمهای برتر این ژانر در دههی 80 میتوان به “مگس” و “ویدویودروم” به کارگردانیِ کراننبرگ، “موجود” و “مه” که از کارای کارپنتر هستند، “درخشش” کوبریک، “کابوسی در خیابان الم”، “جمعهی سیزدهم” و “گرگنمای آمریکایی در لندن” اشاره کرد. این نزولی که امروز در حال تماشای نتیجهاش هستیم، از دههی 90 شروع شد، با اینکه آثار درخشانی همچون “حس ششم”، “سکوت برهها”، دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
“جیغ” (کلیک جهت انتقال به صفحه مرتبط) و “جادوگر شهر بلر” ساخته شدند، ولی این ژانر دچار یک نزول شد. فیلمهای خوبِ کمی که در این دهه ساخته شدند، برای جلوگیری از این افول کافی نبودند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در اواخر دههی 60 پالین کیل گفته بود: “این روزها دیدن فیلمی وسترن مانند خواستگاری از یک گاو است”، اگر او اکنون زنده بود احتمالا میگفت که این روزها دیدن فیلمی ترسناک مانند بوسیدن یک زامبیست، دیگر هم نمیتوانستیم بگوییم که دارد سختگیریهای خودش را میکند، نه، حال و روز سینمای وحشت الان واقعا خراب است. اگر بیایم به فیلمهای ترسناکِ درخشانی که از 2000 به بعد ساخته شدهاند نگاه کنیم، تعدادشان بدون شک کمتر از تعداد این سالهاست، دلایلش هم بسیار است، فیلمها اکنون نوآوری ندارند، یک چیز را به همان شکل همیشگی آنقدر تکرار میکنند تا تبدیل به کلیشههای فوقالعاده زجر آور شوند. این فیلمها از هنر فاصله گرفته، از سینمای واقعی فاصله گرفته و به تودههایی از خشونت، خون و ترسهای پوچ تبدیل شدهاند، بدون هیچ گونه خلاقیتی در داستانگویی، تصویر سازی و انتقال ترس به بیننده.
در این دوره در سینمای وحشت ما شاهد 2 چیز ناگوار بودیم: 1: بازسازی فیلمهای موفقِ دهههای قبل 2: فیلمهای مجموعهای. بازسازیهای این دوره به هیچ وجه مانند بازسازیهایی که در دهههای قبل انجام میشد، موفق نبود (به غیر از “حلقه” که از روی فیلمی ژاپنی به همین نام بازسازی شده و خیلیها میگویند که از نسخهی اصلی هم بهتر است)، فیلمهای مجموعهای مانند ویروسند، آنها اثر یک فیلم ترسناک خوب را با ساختن چندیدن و چند دنباله برای آن خدشه دار میکنند. در حال حاضر اگر فیلمی بخواهد در این ژانر، درخشان باشد، نیازمند خلاقیت بسیاری است، باید به جای کثافتکاریهای صِرف، دارای تعلیق، کنایههای دراماتیک و عناصری باشند که ترس را در بطن مخاطبش ایجاد کند نه اینکه مجموعهای از خون، آدمکشی و سر بریدنهایی باشد که فقط حال بینندهها را به هم میزنند. یک نگاهی به آثار برتر ژانر در سالهای اخیر بیندازید؛ “جادوگر شهر بلر” که فرمی جدید را به وجود آورد، فرمی که هر سال فیلمهایی که از رویش تقلید میکنند، به غیر از یکی دو مورد فیلمهای سخیفتری میشوند، “شانِ مرده” و “زامبی لند” که کاملا مرز بین دو ژانر کمدی و ترسناک را برداشتند، نه مانند سم ریمی در دههی 80، بلکه با تزریق هوشمندانهی کمدی در این ژانر، “من را به جهنم ببر” که بازگشت دوبارهی سم ریمی به فیلمهای ترسناک بود، او با این فیلم مشخصههای قبلیاش را در ظاهری نو و جدید احیا کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فیلمهایی هم همچون “میزبان”، “ستون فقرات شیطان” و “بابادوک” در این مدت ساخته شدند که از سرگرم کنندگیِ ژانر گذشتند تا به هدفهایی والاتر برسند. البته در این مدت کارگردانی همچون جیمز وان با آثاری مانند “اره”، “جنگیری” و “موذی” پا به عرصه گذاشته که ممکن است شاهکار و اورجینال نباشند ولی آثار خوش ساختیاند، همین هم باعث محبوبیتِ او بین عموم تماشاگران شده. یکی دیگر از فیلمهای ژانر که نمیشود نامی از آن نبرد، “کابینی در جنگل” است که در سال 2012 اکران شد و صر و صدای بسیاری هم به پا کرد، فیلمی که بسیار کلیشهای آغاز میشود: چند نفر به کلبهای شوم در وسط جنگل میروند، ولی بقیهی فیلم روندی کاملا غافلگیر کننده میگیرد، از “جیغ” به بعد فیلمی اینگونه از قواعد ژانر منحرف نشده بود، اگرچه پایان فیلم بسیار ناامید کننده است، ولی از آن فیلمهاییست که پتانسیل احیای یک ژانر نسبتا مرده را دارند.
ژانر وحشت خیلی وقت است که از هنر فاصله گرفته، از سال 2000 است که فیلمهای ترسناک خون و خونریزیهای پوچ را به جای استفاده از حس ترس مخاطب برای ترساندنش به کار میبرند،اگر به لیستهایی که منتقدها پایان هر سال منتشر میکنند نگاه کنید، در لیست بدترینهای سال همیشه چند فیلم ترسناک دیده میشود اما خیلی کم پیش میآید که فیلمی ترسناک در لیست بهترینها قرار داشته باشد. به هر حال، چند سالی است که دارد بارقههایی از احیای دوبارهی ژانر دیده میشود ..
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
منبع: Gamenews.ir