21-06-2018، 14:41
آيا به جز بهشت و جهنم جاي ديگري هم در آخرت خواهد بود چگونه جايي است و چه كساني در آنجا خواهند بود؟
قرآن كريم و روايات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ اشاره به جايي دارند كه ميان بهشت و جهنم واقع شده است، نه جزء جهنم است و نه بهشت و اعراف ناميده ميشود، اعراف گذرگاه سخت و صعبالعبوري است كه بر سر راه بهشت قرار دارد و دو قطب سعادت و شقاوت را از هم جدا ميكند و همچون زمين مرتفعي ميان آن دو، فاصله گرديده، به طوريكه مشرف بر بهشت و دوزخ است و آنها كه روي آن قرار دارند، بهشتيان و دوزخيان را مشاهده مينمايند و با آنها سخن ميگويند.[1]
چه كساني در آنجا خواهند بود؟
به نظر مرحوم علامه طباطبائي (ره) کساني در اعراف هستند که از جمله عباد مخلص خداوند مي باشند و نشانههايي كه آيات قرآن براي اعرافيان ذكر نموده فقط بر مردان الهي صدق ميكند، اين ها از مقامات عاليه برخوردار هستند هر دو گروه سعادتمند و شقاوت مند را مي شناسند و اجازه سخن گفتن با اينها را دارند و توانايي شهادت و شفاعت را نيز دارا هستند. آنها ميتوانند در اعراف به شفاعت بپردازند و با هر يك از بهشتيان و جهنميان سخني بگويند[2] و به نظر ديگران، دو گروه ديگر هم در آنجا هستند: 1. مسلمانان گنهكاري كه وارد بهشت نشدهاند و اميد ورود آن را دارند. 2. آنها كه طاعتها و گناهانشان برابر است[3] اگرچه اعتقاد به وجود اعراف، متوقف بر نقل قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ است ولي با توجه به اينكه شفاعت نيز از حكمت خداوند سرچشمه ميگيرد و شفيعان بايد افراد والامقامي باشند كه از ضعيفان دستگيري نمايند، لذا اشاره كمرنگي در اعماق حكم عقل به مسئله اعراف ميتوان يافت،[4] گويي در قيامت هم كه حكومت مطلقة خداوند به طور كامل نمايان است، مانند اين جهان، گروهي وجود دارند كه به تنظيم امور مردم ميپردازند، بهشتيان را به بهشت و جهنميان را به دوزخ روانه سازند، و در راه ماندگان شايسته را (به اذن خدا) كمك ميكنند تا اين گذرگاه، سخت را به پيمايند و به سعادت برسند.[5]
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه. چاپ بيست و يکم، 1378، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج6، ص9ـ187، سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسة سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص255.
[2] . تفسير الميزان، اسماعيليان، ج 8، ص 121 – 125.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و يکم، 1378، ج6، ص 188؛ و منشور جاويد، ج1، ص 254؛ و برهان، ج 2، ص 18.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، مدرسه الامام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اول، 1370، ج 6، ص 554.
[5] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسه سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص 358.
قرآن كريم و روايات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ اشاره به جايي دارند كه ميان بهشت و جهنم واقع شده است، نه جزء جهنم است و نه بهشت و اعراف ناميده ميشود، اعراف گذرگاه سخت و صعبالعبوري است كه بر سر راه بهشت قرار دارد و دو قطب سعادت و شقاوت را از هم جدا ميكند و همچون زمين مرتفعي ميان آن دو، فاصله گرديده، به طوريكه مشرف بر بهشت و دوزخ است و آنها كه روي آن قرار دارند، بهشتيان و دوزخيان را مشاهده مينمايند و با آنها سخن ميگويند.[1]
چه كساني در آنجا خواهند بود؟
به نظر مرحوم علامه طباطبائي (ره) کساني در اعراف هستند که از جمله عباد مخلص خداوند مي باشند و نشانههايي كه آيات قرآن براي اعرافيان ذكر نموده فقط بر مردان الهي صدق ميكند، اين ها از مقامات عاليه برخوردار هستند هر دو گروه سعادتمند و شقاوت مند را مي شناسند و اجازه سخن گفتن با اينها را دارند و توانايي شهادت و شفاعت را نيز دارا هستند. آنها ميتوانند در اعراف به شفاعت بپردازند و با هر يك از بهشتيان و جهنميان سخني بگويند[2] و به نظر ديگران، دو گروه ديگر هم در آنجا هستند: 1. مسلمانان گنهكاري كه وارد بهشت نشدهاند و اميد ورود آن را دارند. 2. آنها كه طاعتها و گناهانشان برابر است[3] اگرچه اعتقاد به وجود اعراف، متوقف بر نقل قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ است ولي با توجه به اينكه شفاعت نيز از حكمت خداوند سرچشمه ميگيرد و شفيعان بايد افراد والامقامي باشند كه از ضعيفان دستگيري نمايند، لذا اشاره كمرنگي در اعماق حكم عقل به مسئله اعراف ميتوان يافت،[4] گويي در قيامت هم كه حكومت مطلقة خداوند به طور كامل نمايان است، مانند اين جهان، گروهي وجود دارند كه به تنظيم امور مردم ميپردازند، بهشتيان را به بهشت و جهنميان را به دوزخ روانه سازند، و در راه ماندگان شايسته را (به اذن خدا) كمك ميكنند تا اين گذرگاه، سخت را به پيمايند و به سعادت برسند.[5]
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه. چاپ بيست و يکم، 1378، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج6، ص9ـ187، سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسة سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص255.
[2] . تفسير الميزان، اسماعيليان، ج 8، ص 121 – 125.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و يکم، 1378، ج6، ص 188؛ و منشور جاويد، ج1، ص 254؛ و برهان، ج 2، ص 18.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، مدرسه الامام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اول، 1370، ج 6، ص 554.
[5] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسه سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص 358.