امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پنجره _ ترسناک !!

#1
Exclamation 
سال اول یا دوم دبیرستان بودم، اون موقع من و خواهرم تو یه اتاق میخوابیدیم یه شب خواهرم خوابیده بود و من داشتم رمان میخوندم یهو انگار یه نفر با یه

مشت یا لگد محکم زد به شیشه پنجره Sad منم اول فکر کردم یاکریمه آخه اونها یکم خنگ هستند، فکر کردم رو درخت بوده گربه دنبالش کرده زود بلند شدم 
رفتم پشت پنجره تو همون نور چراغ مطالعه دیدم هیچ اثری از
چیزی نیست تازه فهمیدم باید بترسم خاطرات و داستانهای ترسناک ضربه خیلی محکم بود کل پنجره لرزید، خواهرم رو 

هر چقدر صدا کردم بیدار نشد، خدا میدونه چطور خودمو رسوندم
 سر جام و چراغو خاموش کردم


دو سال بعد از اون که پیش دانشگاهی بودم و خواهرم هم ازدواج کرده بود دوباره یه شب همین اتفاق تکرار شد ولی اینبار همون ضربه انگار به شیشه

بالای در اتاقم زده شد در کاملا لرزید، من نمیدونم چی بود و چی شد Sad فقط تونستم مامانمو صدا بزنم و چون خیلی ترسیده بودم یکی دو شب پیش مامان بابام‌خوابیدم !!!!!


یبارم امسال نصف شب که طبق معمول تو نت بودم و همه خوابیده بودن خونه هم ساکت بود، یهو در ورودی خونمون با یه ضربه مثل همون باز شد وخیلی بلند صدا داد Sad منم در اتاقم رو نبسته بودم برگشتم زل زدم به در ورودی که چرا اینطور شد یا کی اینکارو کرد بالاخره دیدم خبری نشد رفتم درو بستم 

اومدم :|


الان حاضرم جن ببینم ولی هیچ وقت دوباره این صدا رو نشنوم Sad حداقل وقتی تنهام و کسی بیدار نیست.
پاسخ
 سپاس شده توسط Actinium
آگهی
#2
(30-08-2017، 1:41)actinium نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(30-08-2017، 1:36)αԃηєѕ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وایییی ! :|
نگووووووو . #_#
الان رو به روی اون پنجره ام ! ://////

جن ها زیر نور ماه...برای تمام زمین آواز می خوانند..
جن ها از ساعت سه نصف شب به بعد...از مخفی گاه های خود بیرون می آیند...
جن ساعت 3:33 دقیقه...دقیقه در این زمان آواز محزون شبانه خویش را سر می دهند...
جن ه49ا روی بام ها...پشت پرچین ها و بالای رف ها...آواز می خوانند...شب که می شود...بامداد خمار...

من جنا رو می دارم دوست ! =))))))))))))
ایشالا امشب بالا سرت آواز بخونن .. یه دهن مهراب =)))))))))))))
32
پاسخ
 سپاس شده توسط Actinium
#3
(30-08-2017، 1:45)αԃηєѕ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
من جنا رو می دارم دوست ! =))))))))))))
ایشالا امشب بالا سرت آواز بخونن .. یه دهن مهراب =)))))))))))))
32
هر جنی یک  حقیقت است.
روزی جنی را دیدم که از مسیر قبرستان به طرف خانه متروکه من حرکت می کرد. به او گفتم سرنوشت ارواح بعد مرگ چگونه است؟
جن نفسی عمیق کشید و گفت: هر سپیده می رقصند...می نوشند...می چرخند...
از آن روز پی بردم که خانه من بر روی قبرستانی متروکه بنا شده...
پاسخ
 سپاس شده توسط αԃηєѕ
#4
موضوهاتونو گفت و گو آزاد نکنید دیگه .
پاسخ
 سپاس شده توسط αԃηєѕ
#5
(30-08-2017، 1:59)αρнσтιc نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
موضوهاتونو گفت و گو آزاد نکنید دیگه .

داریم درباره جن بحث میکنیم دیگه. میخواستم جواب بدم زدی تو ذوقم.بزار برای خوت میگم حالا:

اکنون میان دو هیچ...
صبحگاهی نیمه سرد در پاییز ده سال قبل؛ مردی عریان که کفنی بر گرد خویش پیچیده بود در پیاده روی خیابانی که می گقتند در حال هر زمستان صدای شیونی زنی کهن سال از به گوش می رسد در حال فرار بود. به او گفتم به کجا چنین شتابان؟! مرد بی آنکه مجالی برای پاسخ بیاید به پشت سر خویش اشاره کرد...

خازنان جهنم در پی مرده ای بودند که نیمه شبان از قبرستان گریخته بود. نقل است که هر آنکه غروب در فبرستان آواز بخواند، پس از مرگ می تواند از قبرستان گاه به گاه بگریزد...
پاسخ
 سپاس شده توسط αԃηєѕ ، Berserk
#6
من با اینکه چیزای عجق وجق زیاد دیدم و شنیدم تو بچگیم ولی بازم بهشون اعتقاد ندارم [:
دارما ! ولی زیاد نه :|

یکی از دوستان تعریف میکرد:
یه شب خودش و خانومش و دوستش به همراه خانومش 4 نفری از عروسی بر میگشتن...
واسه اینکه زودتر برسن به منزل یه راه میانبر رو که خلوت تر بود انتخاب کردن(با ماشین بودن)
میرسن جایی میبنن یه بز وسط جاده واستاده...
رفیقمون به خانومش میگه: بزه رو نیگا... بزه رو نیگا
هرچی بوق و چراغ زدن دیدن کنار نمیره... تا اینکه راننده پیاده میشه میره بز رو به زور و زحمت میبره کنار جاده
آقا همین میاد سوار ماشین میشه... یهو بزه رو دوتا پاش وامیسته دستاش رو به حالت رقص تکون میده میگه: بزه رو نیگا... بزه رو نیگا....(عیناً تکرار جمله این بنده خدا و با صدای خودش. میگه مثل این بود صدا رو ضبط کرده باشن)
آقا اینا 4 نفری سکته زدن تا یارو تونست گاز داد با ماشین
میگه وقتی رسیدیم خونه ضمن اینه جلوبندی ماشین به خاطر دست اندازهایی که زدن اومد پایین... خودشون هم مریض شدن و یه 5 روزی بستری بودن.

از اینجور عجق وجقا زیاد شنیدم ! :/
پاسخ
 سپاس شده توسط Actinium


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان