21-12-2016، 12:19
هنوز سخنان شیرین بنیانگذار انقلاب اسلامی در اذهان برای همیشه باقی خواهند ماند که در گوشه ای از وصیت نامه خود بیان می نماید من با قلبی آرام و مطمئن از خدمت شما برادران و خواهران مرخص و بسوی جایگاه ابدی خود سفر می نمایم.در این سخنان یک دنیا حرف نهفته است که در چارچوب این بحث نمی گنجد و این بنده هم در مقام تفسیر نمی باشم.
اما وحشتناکتر از مرگ زمانی است که فرد نمرده باشد و او را داخل قبر بگذارند و یکباره فرد بیدار شود و خود را داخل کفن و قبر ملاحظه نماید.ظلمت و تاریکی قبر فرد را به سرعت روانه دنیای آخرت می نماید .
خانم “مریم بست” 17 ساله از هندوستان در دام بیماری وحشتناک وبا افتاد.او هنگامی که نامادریش وطن را ترک نمود تنهای تنها شد.او مدتی پس از مرگ مادر بیماریش عود یافت و دچار دل پیچه و شکم درد شدید شد.ضربان قلبش ضعیف و ضعیف تر می شد تا اینکه پس از معالجه دکتر خبر داد که او مرده است.و ساعاتی بعد جنازه او در آرامگاه خانواده در کلکته به خاک سپرده شد.سال 1871 بود که بیماری واگیر وبا افراد را یکی پس از دیگری روانه قبرستان می نمود.مخصوصا در هوای گرم هندوستان که باید جنازه سریعا دفن گرددتا گندیده نشود.اما هیچکس از مراسم تدفین عجولانه مری چیزی نگفت و سوالی ننمود.10 سال بعد هنگامی که عموی مری به رحمت خدا رفت و بدنش را در ارامگاه خانوادگی دفن نمودند با مورد عجیبی برخورد نمودند.درب تابوت خانم مری که با میخ محکم شده بود باز شده و در گوشه ای افتاده بود.اسکلت مری به دو نیم شده بود.نصف آن داخل تابوت و نیمه دیگر خارج از تابوت افتاده بود.و قسمت راست جمجمه ترک بزرگی برداشته بود.انگشتان دست راست مری خم شده بود گویی سعی نموده بود چیزی را محکم با دست بگیرد او اینقدر زور زده بود که قسمتی از لباسش پاره شده بود.به نظر می رسد مری زنده بگور شده بود او تنها زمانی که در تابوت میخ کوبی شده قرار گرفته بود نمرده بود بلکه بیهوش شده بود و افراد تصور نموده بودند که او مرده است و بدون اینکه اقدامات اولیه را در خصوص نبض او انجام دهند او را زنده زنده در تابوت گذاشته بودند و خانم مری آنقدر سعی نموده بود که درب تابوت را باز نماید که دیگر توانی برایش باقی نمانده بود و از حال رفته بود.هنگامی که پس از چند ساعتی مجددا به هوش امده بود با دیدن منظره عجیب داخل تابوت تعجب نموده بودانگار هیچ چیز را به خاطر نمی اورد.داد و فریادهای ممتد کشید و درخواست کمک نمود اما خسته شد گویی کسی صدای درماندگی او را نمی شنید.با دستان خسته خود به درب شل شده تابوت فشاری آورد و درپوش تابوت باز شد.او از فرط خستگی هنگامی که از تابوت بیرون آمد و فضای تاریک قبرستان را دید از ترس غش نمود و سرش به قفسه سنگی کنار تابوت برخورد نمود و فوت نمود.پزشکان با برسی و کالبد شکافی اسکلت به این نکته پی بردند که او دو بار کشته شده است یکبار که با نادانی افرادی که بدن بیهوش او را در داخل قبر گذاشته بودند و بار دیگر که از شدت وحشت تاریکی داخل قبرستان فوت نموده بود.
در دوران وحشتناک ویکتوریا پزشکی مانند الان پیشرفته نبود و پزشکان برای اینکه بفهمند شخص زنده هست یا مرده نان داغی را به کف پای او می گذاشتند اگر پای فرد تکان می خورد می فهمیدند که زنده است.
در سال 1887 در فرانسه نیز اتفاق مشابهی رخ داد.افرادی که متولی کفن و دفن مردگان بودند مرد جوانی را داخل تابوت در قبر گذاشتند هنگامی که تصمیم به رفتن گرفتند دیدند از داخل تابوت صدا و ضرباتی به گوش می رسد.تعجب نمودند و گفتند که شهردار را سریعا خبر نمایید تا در این باره عجیب تصمیم بگیرد.هنگامی که شهردار رسید فرد از وحشت داخل تابوت مرده بود.
در سال 1851 نیز دختر جوانی به نام ویرجینیا مک دونالد اهل نیویورک پس از یک بیماری شدید بیهوش شده بود و افراد فکر می نمودند او مرده است.مادرش در حالی که فریاد می زد دست نگه دارید دخترم نمرده است بلکه زنده است ولی افراد در حالی که او را دلداری می دادند فکر کردند او به هذیان گویی افتاده است و در نهایت دختر جوان به خاطر نادانی افراد زنده بگور شد و بعدا که جازه او مورد برسی قرار گرفت دیدند دختر معلوم نبوده از گرسنگی یا از شدت ترس دستان خودش را می خورده است.به همین خاطر که دیگر افراد درگیر چنین اتفاقات ناخوشایندی نباشند در ان زمان به تابوت سازان دستور داده شد در طراحی تابوتها روش جدیدی را بکار گیرند تا چنانچه فرد بیدار شد افراد روی زمین متوجه زنده شدن او شوند.به همین خاطر توپ شیشه ای را روی سینه جنازه قرار می دادند و هنگامی که فرد تکان می خورد توپ با زنگی که در داخل تابوت بود برخورد می نمود و در روی زمین پرچمی نصب شده بود که متصل به زنگ بود.به محض اینکه زنگ صدا می نمود پرچم در روی زمین شروع به تکان خوردن می نمود.اما این روش نیز نقصهایی داشت که مورد پسند افراد واقع نشد.در کشور آلمان جنازه را به مدت یک هفته در مرده شور خانه نگه داری می نمودند و در حالی که دو طناب به انگشتان فرد متوفی بسته شده بود به محض تکان خوردن طناب زنگ به صدا در می امد و افراد برای نجات او می شتافتند.
در زمان کنونی با پیشرفت علم و تکنولوژی وقوع چنین حادثه ها یی به صفر می رسد.افراد با گذاشتن موبایل در تابوت به فرد فوت شده اجازه می دهند به محض بیدار شدن با خانه تماس حاصل فرماید
اما وحشتناکتر از مرگ زمانی است که فرد نمرده باشد و او را داخل قبر بگذارند و یکباره فرد بیدار شود و خود را داخل کفن و قبر ملاحظه نماید.ظلمت و تاریکی قبر فرد را به سرعت روانه دنیای آخرت می نماید .
خانم “مریم بست” 17 ساله از هندوستان در دام بیماری وحشتناک وبا افتاد.او هنگامی که نامادریش وطن را ترک نمود تنهای تنها شد.او مدتی پس از مرگ مادر بیماریش عود یافت و دچار دل پیچه و شکم درد شدید شد.ضربان قلبش ضعیف و ضعیف تر می شد تا اینکه پس از معالجه دکتر خبر داد که او مرده است.و ساعاتی بعد جنازه او در آرامگاه خانواده در کلکته به خاک سپرده شد.سال 1871 بود که بیماری واگیر وبا افراد را یکی پس از دیگری روانه قبرستان می نمود.مخصوصا در هوای گرم هندوستان که باید جنازه سریعا دفن گرددتا گندیده نشود.اما هیچکس از مراسم تدفین عجولانه مری چیزی نگفت و سوالی ننمود.10 سال بعد هنگامی که عموی مری به رحمت خدا رفت و بدنش را در ارامگاه خانوادگی دفن نمودند با مورد عجیبی برخورد نمودند.درب تابوت خانم مری که با میخ محکم شده بود باز شده و در گوشه ای افتاده بود.اسکلت مری به دو نیم شده بود.نصف آن داخل تابوت و نیمه دیگر خارج از تابوت افتاده بود.و قسمت راست جمجمه ترک بزرگی برداشته بود.انگشتان دست راست مری خم شده بود گویی سعی نموده بود چیزی را محکم با دست بگیرد او اینقدر زور زده بود که قسمتی از لباسش پاره شده بود.به نظر می رسد مری زنده بگور شده بود او تنها زمانی که در تابوت میخ کوبی شده قرار گرفته بود نمرده بود بلکه بیهوش شده بود و افراد تصور نموده بودند که او مرده است و بدون اینکه اقدامات اولیه را در خصوص نبض او انجام دهند او را زنده زنده در تابوت گذاشته بودند و خانم مری آنقدر سعی نموده بود که درب تابوت را باز نماید که دیگر توانی برایش باقی نمانده بود و از حال رفته بود.هنگامی که پس از چند ساعتی مجددا به هوش امده بود با دیدن منظره عجیب داخل تابوت تعجب نموده بودانگار هیچ چیز را به خاطر نمی اورد.داد و فریادهای ممتد کشید و درخواست کمک نمود اما خسته شد گویی کسی صدای درماندگی او را نمی شنید.با دستان خسته خود به درب شل شده تابوت فشاری آورد و درپوش تابوت باز شد.او از فرط خستگی هنگامی که از تابوت بیرون آمد و فضای تاریک قبرستان را دید از ترس غش نمود و سرش به قفسه سنگی کنار تابوت برخورد نمود و فوت نمود.پزشکان با برسی و کالبد شکافی اسکلت به این نکته پی بردند که او دو بار کشته شده است یکبار که با نادانی افرادی که بدن بیهوش او را در داخل قبر گذاشته بودند و بار دیگر که از شدت وحشت تاریکی داخل قبرستان فوت نموده بود.
در دوران وحشتناک ویکتوریا پزشکی مانند الان پیشرفته نبود و پزشکان برای اینکه بفهمند شخص زنده هست یا مرده نان داغی را به کف پای او می گذاشتند اگر پای فرد تکان می خورد می فهمیدند که زنده است.
در سال 1887 در فرانسه نیز اتفاق مشابهی رخ داد.افرادی که متولی کفن و دفن مردگان بودند مرد جوانی را داخل تابوت در قبر گذاشتند هنگامی که تصمیم به رفتن گرفتند دیدند از داخل تابوت صدا و ضرباتی به گوش می رسد.تعجب نمودند و گفتند که شهردار را سریعا خبر نمایید تا در این باره عجیب تصمیم بگیرد.هنگامی که شهردار رسید فرد از وحشت داخل تابوت مرده بود.
در سال 1851 نیز دختر جوانی به نام ویرجینیا مک دونالد اهل نیویورک پس از یک بیماری شدید بیهوش شده بود و افراد فکر می نمودند او مرده است.مادرش در حالی که فریاد می زد دست نگه دارید دخترم نمرده است بلکه زنده است ولی افراد در حالی که او را دلداری می دادند فکر کردند او به هذیان گویی افتاده است و در نهایت دختر جوان به خاطر نادانی افراد زنده بگور شد و بعدا که جازه او مورد برسی قرار گرفت دیدند دختر معلوم نبوده از گرسنگی یا از شدت ترس دستان خودش را می خورده است.به همین خاطر که دیگر افراد درگیر چنین اتفاقات ناخوشایندی نباشند در ان زمان به تابوت سازان دستور داده شد در طراحی تابوتها روش جدیدی را بکار گیرند تا چنانچه فرد بیدار شد افراد روی زمین متوجه زنده شدن او شوند.به همین خاطر توپ شیشه ای را روی سینه جنازه قرار می دادند و هنگامی که فرد تکان می خورد توپ با زنگی که در داخل تابوت بود برخورد می نمود و در روی زمین پرچمی نصب شده بود که متصل به زنگ بود.به محض اینکه زنگ صدا می نمود پرچم در روی زمین شروع به تکان خوردن می نمود.اما این روش نیز نقصهایی داشت که مورد پسند افراد واقع نشد.در کشور آلمان جنازه را به مدت یک هفته در مرده شور خانه نگه داری می نمودند و در حالی که دو طناب به انگشتان فرد متوفی بسته شده بود به محض تکان خوردن طناب زنگ به صدا در می امد و افراد برای نجات او می شتافتند.
در زمان کنونی با پیشرفت علم و تکنولوژی وقوع چنین حادثه ها یی به صفر می رسد.افراد با گذاشتن موبایل در تابوت به فرد فوت شده اجازه می دهند به محض بیدار شدن با خانه تماس حاصل فرماید