فردی مرکوری (زادهشده با نام فرخ بلسارا؛ (به گجراتی: ફરોખ બલ્સારા) با تلفظ Pharōkh Balsārā؛ زادهٔ ۵ سپتامبر ۱۹۵۴، درگذشته در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱) موسیقیدان، خواننده و آهنگساز اهل بریتانیا بود که عمدتاً به عنوان خواننده و ترانهنویس اصلی گروه سبک راک کوئین شناخته میشود.
مرکوری که از پارسیان هند بود و در زنگبار متولد شده بود، تا اواسط دوره نوجوانی در همان زنگبار و همینطور در هندوستان زندگی و رشد کرد.
مرکوری همچنین به عنوان یک مجری روی صحنه، به خاطر داشتن یک شخصیت متظاهرانه و خودنمایانه و همینطور به خاطر داشتن صدایی قوی و رسا شناخته میشود. مرکوری به عنوان یک آهنگساز، برخی از ترانههای موفق و پرفروش کوئین از جمله حماسه کولی، ملکه قاتل، یکی برای دوستداشتن، الان جلومو نگیر، مجنون کوچکی که به آن عشق میگویند و ما قهرمانیم را نوشته است. مرکوری علاوه بر فعالیتهایش در گروه کوئین، به شکل انفرادی هم فعالیت میکرد و گهگاهی هم به عنوان تهیهکننده یا موسیقیدان مهمان (پیانو و آوازخوانی) برای هنرمندان دیگر به فعالیت میپرداخت. او به علت برونکوپنومونی که به خاطر بیماری ایدز گرفتار آن شده بود، در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱ و تنها یک روز پس از آنکه به صورت عمومی اعلام کرد که مبتلا به ایدز شده است، درگذشت.
در سال ۱۹۹۲ و پس از مرگ وی، جایزه بریت را به خاطر کمکهای برجستهاش به موسیقی بریتانیا دریافت کرد و کنسرت بزرگداشت فردی مرکوری هم در استادیو ومبلی در لندن برگزار شد. در سال ۲۰۰۱ مرکوری به همراه دیگر اعضای گروه کوئین، به تالار مشاهیر راک اند رول، در سال ۲۰۰۳ به تالار ترانهنویسان مشهور، در سال ۲۰۰۴ به تالار مشاهیر موسیقی بریتانیا وارد شد، و گروه کوئین هم در سال ۲۰۰۲ ستارهای در پیادهرو شهرت هالیوود دریافت کرد. همچنین در سال ۲۰۰۲، در نظرسنجی بیبیسی تحت عنوان انتخاب ۱۰۰ بریتانیایی کبیر، مرکوری در جایگاه ۵۸ قرار گرفت. در سال ۲۰۰۵، در یک نظرسنجی که توسط بلندر و MTV2 برگزار شد، مرکوری به عنوان برترین خوانندهٔ مرد همه دورانها انتخاب شد.
در سال ۲۰۰۸، نویسندگان رولینگ استونز، مرکوری را در جایگاه ۱۸ در فهرست ۱۰۰ خواننده برتر همه دورانها قرار دادند. در سال ۲۰۰۹، در یک نظرسنجی توسط کلاسیک راک، مرکوری به عنوان برترین خواننده راک همه دورانها انتخاب شد. آلمیوزیک مرکوری را به عنوانی «یکی از بزرگترین سرگرمیسازان راک همهٔ اعصار» که «دارای یکی از برترین صداها در زمینهٔ موسیقی است»، توصیف کرد.
زندگینامه
مرکوری در دوره قیومیت بریتانیا بر منطقهٔ امیرنشین زنگبار در شرق آفریقا به دنیا آمد که هماکنون بخشی از تانزانیا است. والدینش، بومی و جر بلسارااز پارسیان (زرتشتیان با اصلیت ایرانی) گجرات هند بودند که این ناحیه در تقسیمات کشوری آن موقع هند بریتانیا، در استان بمبئی قرار داشت. نام خانوادگی آنها از شهر بلسر (که با نام Valsad هم شناخته میشود) واقع در بخش جنوبی گجرات، گرفته شده است. مرکوری و خانودهاش به عنوان یک پارسی، پایبند به آیین زرتشت بودند. پدر مرکوری صندوقدار اداره مستعمراتی بریتانیا بود و به همین دلیل خانواده بلسارا به زنگبار مهاجرت کرده بودند تا پدرش بتواند شغلش را حفظ کند. او یک خواهر کوچکتر به نام کاشمیرا داشت.
مرکوری بیشتر دوران کودکی خود را در هندوستان سپری کرد و در سن هفتسالگی، نواختن پیانو به او آموخته شد. در سال ۱۹۵۴ و در سن هشتسالگی، مرکوری برای تحصیل به سنت ماری اسکول، یک مدرسه شبانهروزی پسرانه به سبک بریتانیایی واقع در پانچگانی در نزدیکی بمبئی (هماکنون در بمبئی) فرستاده شد. لاتا منگشکار خواننده بالیوودی، یکی از کسانی بود که در آن دوران مرکوری تحت تأثیر موسیقی او قرار داشت. مرکوری در سن ۱۲ سالگی یک گروه موسیقی مدرسهای به نام هکتیکس تشکیل داد و آثار برخی از خوانندههای راک اند رول همانند کلیف ریچارد و لیتل ریچارد را بازخوانی کرد. یکی از دوستان آن دورهٔ مرکوری بهیاد میآورد که او «توانایی غیرطبیعی در گوش دادن به رادیو و نواختن آنچه که میشنید» داشت. همچنین در همان مدرسه سنت پیتر بود که او اولینبار خود را «فردی» نامید. مرکوری در فوریه ۱۹۶۳ به زنگبار نزد والدین خود برگشت.
مرکوری در ۱۷ سالگی به همراه خانوادهاش، به علت انقلاب زنگبار در سال ۱۹۶۴، برای حفظ جان خود از آنجا گریختند؛ در طی آن انقلاب، هزاران عرب و هندی کشته شدند. خانواده او به خانه کوچکی در فلتهام، میدلسکس در انگلستان نقل مکان کردند. مرکوری در دانشگاه پلیتکنیک ایزلورث ثبت نام کرد و مشغول به تحصیل در رشتهٔ هنر شد. سرانجام او دیپلم خود را در رشته «هنر و طراحی گرافیکی» از دانشکده ایلینگ آرت کالج دریافت کرد و بعدها از مهارتهایی که در آنجا کسب کرده بود، برای طراحی کردن تاج کوئین (لوگوی کوئین) استفاده کرد. مرکوری از بدو تولد تا پایان عمرش شهروند بریتانیا باقی ماند.
مرکوری پس از فارغالتحصیلی، به چند گروه موسیقی پیوست و به همراه دوستدخترش ماری اوستین به فروش لباسهای دست دوم در بازار کنزینگتون مارکت در لندن مشغول شد. او همچنین شغلی هم در فرودگاه هیترو لندن داشت. دوستان آن دوره مرکوری از او در آن دوره به عنوان یک جوان ساکت و خجالتی که علاقه وافری به موسیقی داشت یاد میکنند. او که تحت تأثیر خوانندگی رابرت پلنت بود، در سال ۱۹۶۹ به گروه موسیقی ایبکس پیوست که بعدها به رکیج تغییر نام داد. مدتی را هم در اتاقی در بالای میخانه لیورپول، The Dovedale Towers زندگی کرد. پس از اینکه این گروه از هم پاشید، او به گروه دیگری به نام سور میلک سی ملحق شد. با این حال، این گروه هم در اوایل ۱۹۷۰ از هم پاشید.
در آوریل ۱۹۷۰، مرکوری به برایان می گیتاریست و راجر تیلور نوازنده درامز پیوست که قبلاً در گروهی به نام اسمایل عضویت داشتند. با وجود اینکه دیگر اعضای گروه و همینطور تریدنت استودیو، از قبل نامهایی برای گروه انتخاب کرده بودند، مرکوری نام «کوئین» را برای گروه برگزید. او بعدها در اینباره گفت که «من یقیناً از جنبه همجنسگرایانهٔ این اسم مطلع هستم، اما این فقط یکی از جنبههای این اسم هست».در همان حوالی، او نام خانوادگی خود را از بلسارا به مرکوری تغییر داد.