27-05-2018، 13:47
قدیم تر ها،
آن روزهایی که #تلگرام و اینترنتی درکار نبود
#خرداد پایانِ دبیرستان و دانشگاه بود
و پایانِ خیلی از عشق ها
فقط یک ماه نبود
هر روزش ، هرساعتش
غنیمتی بود برای خودش
برای قرارهای پنهانی
برای رد و بدل کردنِ جزوه هایی که چاپارِ عشق بودند!
فکرِ اینکه سه ماه بعد با جعبه ی شیرینی بیاید
و همه برایش آرزوی خوشبختی کنند
یا انتقالی گرفته باشد و هرگز نبینی اش
ترسی بود که زمانِ غرق شدن در چشمهایش را
از ثانیه به دقیقه ها تبدیل میکرد!
لطفــاً و خواهشـاً
این #خـــرداد را با همان ترس
با همان شوق
عاشقـــی کنید...
آن روزهایی که #تلگرام و اینترنتی درکار نبود
#خرداد پایانِ دبیرستان و دانشگاه بود
و پایانِ خیلی از عشق ها
فقط یک ماه نبود
هر روزش ، هرساعتش
غنیمتی بود برای خودش
برای قرارهای پنهانی
برای رد و بدل کردنِ جزوه هایی که چاپارِ عشق بودند!
فکرِ اینکه سه ماه بعد با جعبه ی شیرینی بیاید
و همه برایش آرزوی خوشبختی کنند
یا انتقالی گرفته باشد و هرگز نبینی اش
ترسی بود که زمانِ غرق شدن در چشمهایش را
از ثانیه به دقیقه ها تبدیل میکرد!
لطفــاً و خواهشـاً
این #خـــرداد را با همان ترس
با همان شوق
عاشقـــی کنید...