امتیاز موضوع:
  • 13 رأی - میانگین امتیازات: 3.62
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بغض قلم ❥ ..

مــــــــــرد بـــــودن

بـــــــه معنـــــــی جنـــــــــس نــــــــر بـــــــــودن نیـ ـ ـست

بــــــــــه معنـــــــــــــــــــی

تـــــــــــو سختـــــــــــــــــــیهــا قـــــــــــوی وایــــــــــــسادنه♥♥
 سپاس شده توسط ❤nila❤ ، ⓩⓐⓗⓡⓐ ، royayebarfi ، pesarebaad
آگهی
چشاش! از چشاش ک حرف می‌زنم دست و پاهام سست میشه‌، یه نگاهای جذابی داره ک آدمو تا جنون می‌کشه!! نگاشون کنی؛ دیگه نمیتونی ازشون بگذری. لال میشی؛ مطیعشون میشی؛ دیووووووووونه میشی A❤

شارژ شگفت انگیز فقط بغلت ◠‿◠ A❤
بغض قلم ❥ .. 70
 سپاس شده توسط ⓩⓐⓗⓡⓐ
چه زیبا میشد این دنیا
اگر شاه و گدا کم بود
اگر بر زخم هر قلبی
همان اندازه مرهم بود

چه زیبا میشد این دنیا
اگر دستی بگیرد دست
اگر قدری محبت را
به ناف زندگانی بست

چه زیبا میشد این دنیا
کمی هم با وفا باشیم
نباشد روزگاری که
نمک بر زخم هم پاشیم

چه زیبا میشد این دنیا
نیاید اشک محرومی
زمین و آسمان لرزد
ز آه و درد مظلومی

چه زیبا میشد این دنیا
شود کینه ز دلها گم
اگر بشکستن پیمان
نگردد عادت مردم.........
 سپاس شده توسط sadra._.16 ، royayebarfi
بچه که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی کسی خونه نباشه........
بغض قلم ❥ .. 70
 سپاس شده توسط ⓩⓐⓗⓡⓐ
صبر کردیم و صبر کردیم. همه مان.
آیا دکتر نمی دانست
یکی از چیزهایی که آدم ها را دیوانه می کند همین انتظار کشیدن است؟
مردم تمام عمرشان انتظار می کشیدند.
انتظار می کشیدند که زندگی کنند. انتظار می کشیدند که بمیرند.
توی صف انتظار می کشیدند کاغذ توالت بخرند.
توی صف برای پول منتظر می ماندند
و اگر پولی در کار نبود سراغ صف های درازتر می رفتند.
صبر می کردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر می کردی تا بیدار شوی.
انتظار می کشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن می شدی.
منتظر باران می شدی و بعد هم صبر می کری تا بند بیاید.
منتظر غذا خوردن می شدی
و وقتی سیر می شدی بازهم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد.
توی مطب روان پزشک با بقیه ی روانی ها انتظار می کشیدی
و نمی دانستی آیا تو هم جزء آن ها هستی یا نه...!
 سپاس شده توسط ❤nila❤ ، sama00 ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد.
کنم هر شب برای مهر او گریه که شاید بشنود دردم
ولی آهسته می گویم الهی بی خبر باشد
کنم هر شب تلاشی تا که نندیشم به او و عشق سوزانش
ولی آهسته می گویم الهی بی ثمر باشد
کنم هر شب دعایی تا که شب بگذرد و سوزم بمیرد
ولی آهسته می گویم الهی بی سحر باشد
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
 سپاس شده توسط Đęąđ.ğïřł ، royayebarfi ، ❤nila❤
آگهی
دلهای ما که به هم نزدیک باشد
دیگر چه فرقی میکند که کجای جهان باشیم؟!
دور باش اما نزدیک...
من، از نزدیک بودن های دور میترسم
"احمد شاملو"
درد های واقعی
میسازه مردهای واقعی
نترس های واقعی...
 سپاس شده توسط Đęąđ.ğïřł ، ⓩⓐⓗⓡⓐ ، sama00 ، royayebarfi ، pesarebaad
اِسم |تُ| نآب تَرین اِسمیِه کِ تُو طُولِ عُمرَم بِه گُوشَم خُوردِهM
 سپاس شده توسط sama00 ، ❤nila❤
کاش در گذشته به "کاش" معنی نمیدادیم...
درد های واقعی
میسازه مردهای واقعی
نترس های واقعی...
 سپاس شده توسط ⓩⓐⓗⓡⓐ ، royayebarfi ، pesarebaad ، sama00
آره خب عشق منی بحث چشمات که جداست
 سپاس شده توسط sama00 ، ❤nila❤


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان