امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شوخ طبعي يك رزمنده ايراني تا لحظه اخر :crying:

#1
مصاحبه گر :

ترکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين

رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد ازش پرسيدم اين

لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري با لبخند گفت:از مردم کشورم ميخوام وقتي

براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط ميشه

برادر يه حرف بهتري بگو با همون طنازي گفت..اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه

افتاده. از خاطرات يک رزمنده crying
پاسخ
 سپاس شده توسط nazanin jon ، @پوریا@ ، ѕтяong
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  آمار لحظه به لحظه جهان بیا تو ببین چی داره!
  عاقا یه لحظه بیا تو ، تو که اینقد پُز میدی..

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان