24-01-2012، 0:34
سوار شدن بر موج شايعهسازي و دروغپراكني در جامعه، اهرمي است كه برخي افراد از آن براي اهداف مختلف از جمله فرافكني و معطوف كردن ذهن مخاطبان به موضوعهاي كماهميت استفاده ميكنند. فارغ از اينكه چه كساني و با چه اهدافي به انتشار اخبار دروغ ميپردازند، اين نكته براي هر رسانهاي بايد اهميت داشته باشد كه منبع خبر تا چه اندازه رسميت و سنديت دارد.
چندي پيش خبري منتشر شد، مبني بر اينكه يك «بوگاتي ويرون» با ارزشي بيش از ششميليارد تومان و متعلق به يكي از آقازادهها در خيابانهاي شهر تهران رفتوآمد ميكند. سايتهاي مختلفي كه اين خبر را منتشر كردند، پس از توضيحي كه دربارهي نوع اين خودرو دادند، به اين موضوع پرداختند كه پلاك اين خودرو عددي رند (٦٦ د ٦٦٦ / ايران ٦٦) است كه صدور قانوني آن، تقريبا غيرممكن است و بايد براي آن، هزينهاي حدود يكميليارد تومان بهشكل زيرميزي داده شده باشد. همچنين اين خودرو به آقازادهاي تعلق دارد كه پدرش روابط نزديكي با مسؤولان دولتي دارد. در پايان اين خبر نيز از مسؤولان كشور خواسته شده تا پاسخگو باشند كه چگونه مجوز ورود اين خودروي غيرقانوني به كشور صادر شده است؟ يكي از خبرگزاريهاي داخلي نيز در اينباره با سرهنگ رستمي ـ رييس مركز شمارهگذاري پليس راهور ـ گفتوگو كرد و او از احتمال تخلف صاحب خودروي يادشده خبر داد و گفت، پلاك آن جعلي است. سرهنگ رستمي البته از پيگيري پليس براي دادن پاسخ مناسبي به افكار عمومي خبر داد.
اما اصل ماجرا چيست؟ يكي از سايتهاي ضدانقلاب پس از آنكه از اشتباه عجيب سايتهاي داخلي بهرهبرداري مطلوب كرد، به حقيقت ماجرا اذعان و بيان كرد كه اين تصور فتوشاپي است و رسانههاي ايران بيدليل به آن شاخ و برگ دادهاند. سايتي كه اين خبر را منتشر كرد، امروز (جمعه، هشتم مهرماه) اعلام كرده است كه خودروي مورد بحث اصلا به ايران وارد نشده و استفاده از تصوير آن سبب گمراهي رسانههاي داخلي كشور شده است! خودروي بوگاتي مورد نظر كه در چند روز اخير، در فضاي رسانهيي كشور خبرساز شده و صاحب آن از نزديكان مقامات كشور معرفي شده است، اساسا نه متعلق به هيچ ايراني است و نه در داخل كشور ديده شده است، بلكه تنها تصوير فتوشاپي يك خودرو در يكي از كشورهاي عربي است.
در شرايطي كه وجود منبع خبري معتبر براي سايتها اهميت كمي داشته باشد، مسؤولان و دستگاههاي مختلف به هر بهانهاي زيرسؤال ميروند، و وقت آنها براي پاسخگويي به شايعهها صرف ميشود و از وظايف اصلي خود دور ميشوند. همچنين در همين فضاي آلوده به اخبار جعلي و در نبودن رسانههاي قدرتمند است كه اعتماد مسؤولان نيز از رسانههاي مسؤول سلب ميشود.