امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد)

#1
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
یه پسر با یه نگاه از یه دختر خوشش میاد ، و عشق اول از طرف اون شروع می شه ،

تا جایی كه زندگیشو پای عشقش می ذاره .... اما دختره حرفشو باور نمی كنه ،

چون : یه چیزایی از قبل دیده و شنیده .

تا دختره میاد حرف پسره رو باور كنه ، پسر دلسرد و خسته می شه

و میره سراغ یكی دیگه .... بعد كه دختره تازه تونسته حرف پسره رو باور كنه

، میره طرف پسره ...

اما پسره رو با یكی دیگه میبینه ... اینجاست كه می گه

حدسم درست بود و پسر ها همه اینجورین ... و اون اشتباهی رو می كنه كه قبلا شنیده بود ...

و همه چیز از بین میره و این قانون برای همه تكرار می شه....

ولی تقصیر كیه و مشكل اصلی چیه ؟!؟!؟!؟

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
پــســر : ســـلام عــزیــزم ، چـطــوری ؟ Smile

دخــتــر : ســلام گـلـم ، خـیـلی بـد ! {بـا صـدای پـر از بـغـض و نـاراحـت} Sad

پسر : چـرا ؟ چـی شــده ؟ 0_o

دخــتـر : بـایــد جـــــدا بـشـیـم . . . ! Sad

پــسـر : چــرا ؟!

دخــتـر : یــه خــانــواده ای مــن رو پـسـنـدیــدن واسـه پـسـرشــون ،

خــانـواده مـنـم راضـی انـد {شــروع کـرد بــه گــریــه کــردن} Sad

الانـم بـایــد ازت تـشـکـر کـنــم بـخـاطــر هـمـه چـیــز و

بـایــد بــرم خـونـه چــون مـــادر پــسـره اومــده مـیـخــواد مــن رو بـبـیـنـه . . .

پــسـر : اشــکات رو پــاک کــن . . . تـا بـهـتـر جـلـو چـشــم بـیـای !

چــــون مـــادرم نـمـیــخــواد عــروسـش رو غـمـگـیـن بـبـیـنـه . . . ^_^

(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
ددختره از دوست دارم های هر شب پسره خسته شده بود

یه شب که پسره اس داد ،

دختره بدون اینکه اس رو بخونه گوشی رو گذاشت زیر بالشش و خوابید .

صبح مادر پسره زنگ زد به دختره ، گفت پسرش مــــرده !

دخــتـره با گــریــه اس آخر پسره رو خوند ، نوشته بود :

تصادف کردم خودمو به زور رسوندم دم درتون ، بیا پایین ببینمت !


(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
دختر : شنیدم داری ازدواج میکنی . . . مبارکه ! خوشحال شدم شنیدم . . .

پسر : ممنون . . . انشالله قسمت شما !

دختر : می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام ؟!

پسر : چی می خوای ؟

دختر : اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟

پسر : چرا ؟! می خوای هر موقع که نگاش میکنم . . . صداش می کنم . . . درد بکشم ؟!

دختر : نه  . . . !!

آخه دخترا عاشـــــــق باباهاشون می شن ..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم . . . ![/size
]
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
دختری پشت یک هزار تومنی نوشت:پدرم برای همین پولی که در دست توست مرا یک شب در دست صاحبخانه سپرد.خدایا چقدر میگیری که شب اول قبر قبل از اینکه تو سوال کنی من بپرسم چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
3پا3 یادتون نره.fishingfishingfishingfishing
دیدی بعضیا خیلی میخندن هر چی شدن میزنن زیرخنده
همیشه بقیه رو میخندونن بعد یهو میرن تو فکر
اینارو اذیت نکنین

اینا نابود شدن

Bf1Bf1
پاسخ
 سپاس شده توسط دریای بی موج ، ωøŁƒ ، عسل شیطون ، درسا11 ، ستاره171 ، تینا45 ، sama00 ، سالی مگبراید ، SOGOL.NM ، mnhh ، کــــــــــⓐرمَن ، єη∂ℓєѕѕღ
آگهی
#2
خیلی قشنگ بود ممنونم
@دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دریای بی موج
من اونیم که سایه هم نداشت ...

پاسخ
#3
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
غمگینم همانند پرنده ای که از قفس آزاد شده

اما پرواز از یادش رفته . . .
غمگینم همانند مرده ای

که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد . . .
غمگــــینم

مثل ِ اعـــــدامی که به تعویق افتاده . . .
غمگینم ش

همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده

و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟

گرسنه و آزاد، یا سیر و اسیر...؟
غــمــگــیــنـــم

هـمــانــنــد

جــوانی کـــه از خــواب تـــرســنــاک بــیــدار شــد و

فــهــمــیــد زندگی اش از خــواب وحــشتــنــاکــتـر اسـت . . .
غمگینم

همانند کسی که از خواب بیدار شد

اما کابـــــــــــــــــوسش تازه شروع میشود . . .
غمگینم

همانندچوپانی که همه ســــــــــاده بودنش را

به "پشت ِکوه " بودنش ترجمه میکنند . . .
غمگینم

همانند کودکی که از زلزله نجات پیدا کرد ;

اما با پس لــــــرزهای دلش چه کند . . .
غمگینم

همانند دستان ِ پیــــــــــــــرت ;

حلقه ی نبودنش را با داغ ِ دلت تمیز میکنی

تا برق بزند . .
غمگینم

هماننـــــــــــد پادگانـــــــــــــت ای روزگار ;

اضاف زدی برایم خشم شبت را . . ..
غمگینم

همانند صداقتت ;

که با خنده ی یک عکس میخندی . . .
غمگینم

همانند پیرمرد ِ سیگار فروش ;

در حسرت این ماند که تعارف کند

کسی در تنهاییش سیگاری به او . . .
غمگینم

همانند دهــــــــقان فــــــــــداکار ;

قطاری را نجات داد

که حالا ریـــــل آهنش ازوســــــــــــــط خانه اش میگذرد . . .
غمگینم

همانند جوان ِ لحظه ی اعدام ;

بـــــــــه گریـــــــــــه مــــــــــادرش میـــــخـــندید ;

خاطرش آمد بچگی اش گفته بود :

خنده ات آرامم میکند . . .
غمگینم

همانند کسی که کاسه اش خالی بود ;

از غـــــــــــــــذا نه ;

ازِ تقسیم بختــــــــــــــــ . . .
غمگینم

همانند پدری

که پس از زلزله

همسر و فرزندانش را با دست خودش به خاک می سپارد . . .
غمگینم

همانند قـــــــــــــــمار بازی

که خشت هایش درست انتخاب کرد

اما سرنوشتش را کج . . .
غمگیــنم

همانند

جوانی که میگوید...

دست بر دلم مگذار می سوزی

داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده . . .
غمگیــنم

همانند جـوان مـحکوم بـه اعـدام

کـه بـه عـنوان آخـرین درخـواسـت،

پکـی بر سـیگـار را طلب می کند . . .
غمگیــنم

همانند مــــادرم

کـه او آیــنـــده ام را طــور دیـــگری تـــصــــور کـــرده بــــود . . .
غمگینم

همانند پیرزنی در مسجد سلیمان,

که لوله های گاز همه ی ایران

از کوچه اش می گذرد

و گاز ندارد . . .
غمگینم

همانند

پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند

و خود را با او مُرده می داند

و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود

اما حالا

بدون اشک کسی او را نمی بیند . . .
غمگینم

همانند آدمی که دوست نداشت

تنهایی را

و خیلی تنها بود . . .
غمگیــنـم

همانند درختـی کـه

در مســیرِ کارخـانـهء "چــوب بُــری" قــرار گـرفتـه است . . .
غـمگیـنـم

همانند کـودکـی مـعـلـول

کـه تـازه بـه تفـاوتـش پـی بـرده . . .
غمگینم

همانند سرباز وفاداری

که پسرش جاسوس دشمن بوده است . . .
غمگینم

همانند کسی که پدرش

سیگار دستِ او دیده . . .
غمگینم

همانند مادری که

لباس ورزشی پسرش بوی سیگار می داد . . .
غمگینم

مثل کودکی که آبنبات یا عروسک نداشته اش را دست دوستش دیده و دلش خواسته
غمگینم

مثل کودکی که بادکنکش ترکیده باشد . . .
غمگینم مثل پروانه ای گم کرده راه . . .
غمگینم

همانند همان قاضی که متهم اعدامی اش...رفیقش بود . . .
غمگینم…

همانند دلقکی که روی صحنه

چشمش به عشقش افتاد که بامعشوقش به او میخندیدن . . .
غمگـــــــــــــــــــینم

همانند سرباز ِ گـــــــــــــم شده در جنگ ;

کـــــــــــــــــــــور شد و ندارد هیچ فشنگ . . .
غمگینم

همانند پسری که

جواب نه شنیده  . . .
غمگینم

همانند عکسی در اعلامیه ترحیم

که لبخندش, دیگران را می گریاند . . .
غمگینم

همانند پسری که عشقش به او میگوید برادر . . .
غمگینم

همانند مادر بی سوادی

که دلش هموای بچه اش را کرده

ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد . . .
غمگینم

همانند پرنده ای که شوق پرواز ندارد ، نای آواز ندارد  . . .
غمگینم

همانند مادری که آخرین سرباز برگشته از جنگ

پسرش نیست . . .
غمگینم

همانند مرد دو هزار چهره که می گفت

نمی دونم تو زندگیم چرا هی نمیشه . . .
غمگینم

همانند زنی که عاشق سرباز دشمن شده است  . .
(♥_♥) خــیـلـــــــے تـنـهـام (♥_♥)(ادامه دارد) 1
دیدی بعضیا خیلی میخندن هر چی شدن میزنن زیرخنده
همیشه بقیه رو میخندونن بعد یهو میرن تو فکر
اینارو اذیت نکنین

اینا نابود شدن

Bf1Bf1
پاسخ
 سپاس شده توسط sama00 ، سالی مگبراید
#4
مرسی......خیلی زیبا بود
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
پاسخ
 سپاس شده توسط SOGOL.NM
#5
اشکم دراومد crying
پاسخ
 سپاس شده توسط SOGOL.NM
#6
خیلی8
غمگین بود
دلم به اوف کردن افتاد
خدا
بیبی موچی?✨?
پاسخ
آگهی
#7
خوب بود crying cryingcryingcryingcrying
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  کاشت ایمپلنت دندان چند مرحله دارد؟
  معما(دهقان چند گوسفند دارد؟؟)
Heart مطمئن نیستید که آیا او هم همین احساس را نسبت به شما دارد یا خیر.
  کرونا هواپیما دوست دارد یا قطار؟ چه کنیم در امان باشیم
  رنگ و مش پرنیا چه ویژگی هایی دارد؟
  آب به عنوان مایه حیات چه اهمیتی در زندگی ما دارد؟
  ایا کناف قابلیت تخریب و ترمیم دارد؟
  بدن انسان به چقدر آب در طول روز نیاز دارد؟
  آیا احضار روح حقیقت دارد یا نه؟ اگر حقیقت دارد، آیا شرعاً جایز است؟
  تست جالب ....این تابلو چه چیزی کم دارد؟

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان