بازی آنلاین
آپلود عکس
11-03-2016، 21:28
این رمان نویسندش منم 
میخام خودمو بسنجم
اگه خوشتون اومد بگید ادامشم بذارم
اگرم خوشتون نیومد بازم بگید
به کوسن مبل تکیه داده بودم و داشتم به تی وی نگاه میکردم چقدر این فیلم غمگین بود ولی خیلی مسخره بود اصلا دوسش نداشتم مامان اشک از چشماش می ریخت ولی من خیلی بی تفاوت سرد نگاه میکردم اعصابم خورد شد بلند شدم رفتم تو اتاقم اهنگ محسن چاوشی رو گذاشتم به صندلی تکیه دادم اهنگ برای خودش می خوند منم تو حال و هوای خودم بودم از جام بلند شدم رفتم جلو اینه به موهام نگاه کردم ..............................................دلم گرفت دستمم مشت شد دوباره داشتم عصبی میشدم.... دستامو گذاشتم رو سرم موهام رفت لای دستم و دستام جمع شد و تا تونستم موهامو کشیدم از شدت درد افتادم زمین داشتم اروم و اروم تر میشدم موهامو ول کردم نشستم رو صندلی اروم اروم موهامو شونه کردم با کش دوم اسبی بستم موهامو و جلوشو به صورت فرق گذاشتم یه مانتو ابی کاربونی نخی پوشیدم و با شلوار لوله تفنگی پاکنی ابی روشن با شال مشکی و کتونیای کالج مشکی یه کرم پودر زدم و خط چشم نازک گونم بدون رژ گونه بهتر بود و لبامم قشنگی خودشو داشت یکمم ریمل زدمو از خونه زدم بیرون مامانم دیگه چیزی نپرسید میدونست هر روز این ساعت بی دلیل میزنم بیرون دستامو کردم تو جیب مانتوم ولی خدایی مانتوم خیلی کوتاه بود تو حال و هوای خودم بودم ک یه پسره با شدت خیلی زیادی خورد بهم ک پرت شدم زمین سریع نگاش کردم جستی از جاش پاشد و گفت -لعنت به تو .. سریع دوید دختری 16 ساله هم سریع داشت می دوید خندم گرفت دور زمونه عوض شده واقعا ک از جام بلند شدم مانتومو تکون دادم صدای جیغ دختر ک بدو بیراه میگفت نظرمو جلب کرد به عقب برگشتم دیدم همون دختر پسر با هم درگیرن سریع دویدم جلو پسره خیلی محکم جوری ک منم دردم گرفت به دختره چک زد رفتم جلو تر بغض گلومو گرفت پرهام بود خودش بود شک نداشتم دختره افتاد زمین گفت تقصیر تو شد همش تقصیر تو شد مات موندم ...... یهو دختره برگشت به من نگاه کرد و گفت ـ هان چیه ادمه بد بخت تا حالا تو عمرت ندیدی اینطوری نگاه میکنی هیچی نگفتم میخاستم بهم ثابت شه دستش رفت لای موهاش به دستش نگاه کردم
خودش بود رگش ...... رگشو زده بود .... همون روزی ک خندیدم گفتم چرا دستت اینطوری شده ؟ خندید دستشو مشت کرد باز کرد گفت تازه رگمم کوتاه شده.......... اصلا هواسش بهم نبود اگرم منو میدید شاید اصلا منو یادش نبود نگام کرد گفت ...ـخانوم چیه وایستادی برو....
(پرهام )
حرفم موند تو دهنم چشاش برق میزدم تابلو بود بغضش گرفته اروم اروم رفت عقب رفتم جلو یهو برگشت و تند تند راهشو گرفت رومو برگردندونم رو به مهسا گفتم ...ـ بعدا میام پیشت باهات حرف میزنم خدافظ
صدای غر زدنشو میشنیدم ک میگفت ـ همینی دیه باز یه دختر ترگل ورگل دیدی پرهام بدبختت میکنم ... تند تند راهم رفتم رسیدم سره کوچه ندیدمش لعنتی یه مردی کنار ماشینش ایستاده بود به گمونم تاکسی بود رفتم سمتش گفتم اقا یه خانومی ندیدی حدود 22 ساله با دستش جهت مخالف رو نشون داد سریع دویدم رسیدم به یه خیابون دیه تند تند داشت راه میرفت پشت سرش میرفتم
منتظرم نا امیدم نکنید
میخام خودمو بسنجم
اگه خوشتون اومد بگید ادامشم بذارم اگرم خوشتون نیومد بازم بگید
به کوسن مبل تکیه داده بودم و داشتم به تی وی نگاه میکردم چقدر این فیلم غمگین بود ولی خیلی مسخره بود اصلا دوسش نداشتم مامان اشک از چشماش می ریخت ولی من خیلی بی تفاوت سرد نگاه میکردم اعصابم خورد شد بلند شدم رفتم تو اتاقم اهنگ محسن چاوشی رو گذاشتم به صندلی تکیه دادم اهنگ برای خودش می خوند منم تو حال و هوای خودم بودم از جام بلند شدم رفتم جلو اینه به موهام نگاه کردم ..............................................دلم گرفت دستمم مشت شد دوباره داشتم عصبی میشدم.... دستامو گذاشتم رو سرم موهام رفت لای دستم و دستام جمع شد و تا تونستم موهامو کشیدم از شدت درد افتادم زمین داشتم اروم و اروم تر میشدم موهامو ول کردم نشستم رو صندلی اروم اروم موهامو شونه کردم با کش دوم اسبی بستم موهامو و جلوشو به صورت فرق گذاشتم یه مانتو ابی کاربونی نخی پوشیدم و با شلوار لوله تفنگی پاکنی ابی روشن با شال مشکی و کتونیای کالج مشکی یه کرم پودر زدم و خط چشم نازک گونم بدون رژ گونه بهتر بود و لبامم قشنگی خودشو داشت یکمم ریمل زدمو از خونه زدم بیرون مامانم دیگه چیزی نپرسید میدونست هر روز این ساعت بی دلیل میزنم بیرون دستامو کردم تو جیب مانتوم ولی خدایی مانتوم خیلی کوتاه بود تو حال و هوای خودم بودم ک یه پسره با شدت خیلی زیادی خورد بهم ک پرت شدم زمین سریع نگاش کردم جستی از جاش پاشد و گفت -لعنت به تو .. سریع دوید دختری 16 ساله هم سریع داشت می دوید خندم گرفت دور زمونه عوض شده واقعا ک از جام بلند شدم مانتومو تکون دادم صدای جیغ دختر ک بدو بیراه میگفت نظرمو جلب کرد به عقب برگشتم دیدم همون دختر پسر با هم درگیرن سریع دویدم جلو پسره خیلی محکم جوری ک منم دردم گرفت به دختره چک زد رفتم جلو تر بغض گلومو گرفت پرهام بود خودش بود شک نداشتم دختره افتاد زمین گفت تقصیر تو شد همش تقصیر تو شد مات موندم ...... یهو دختره برگشت به من نگاه کرد و گفت ـ هان چیه ادمه بد بخت تا حالا تو عمرت ندیدی اینطوری نگاه میکنی هیچی نگفتم میخاستم بهم ثابت شه دستش رفت لای موهاش به دستش نگاه کردم
خودش بود رگش ...... رگشو زده بود .... همون روزی ک خندیدم گفتم چرا دستت اینطوری شده ؟ خندید دستشو مشت کرد باز کرد گفت تازه رگمم کوتاه شده.......... اصلا هواسش بهم نبود اگرم منو میدید شاید اصلا منو یادش نبود نگام کرد گفت ...ـخانوم چیه وایستادی برو....
(پرهام )
حرفم موند تو دهنم چشاش برق میزدم تابلو بود بغضش گرفته اروم اروم رفت عقب رفتم جلو یهو برگشت و تند تند راهشو گرفت رومو برگردندونم رو به مهسا گفتم ...ـ بعدا میام پیشت باهات حرف میزنم خدافظ
صدای غر زدنشو میشنیدم ک میگفت ـ همینی دیه باز یه دختر ترگل ورگل دیدی پرهام بدبختت میکنم ... تند تند راهم رفتم رسیدم سره کوچه ندیدمش لعنتی یه مردی کنار ماشینش ایستاده بود به گمونم تاکسی بود رفتم سمتش گفتم اقا یه خانومی ندیدی حدود 22 ساله با دستش جهت مخالف رو نشون داد سریع دویدم رسیدم به یه خیابون دیه تند تند داشت راه میرفت پشت سرش میرفتم
منتظرم نا امیدم نکنید
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
