08-02-2016، 13:56
(آخرین ویرایش در این ارسال: 08-02-2016، 13:59، توسط مهرسا{شیطون}.)
دختر که باشی گاهی وقت ها تنها دغدغه ات میشود ست کردن رنگ
دستبند و سر آستین های مانتو و شالت ، با هم
دختر که باشی هر روز میروی جلوی آینه اتاقت می ایستی و لباست را با
دست هایت از پشت جمع میکنی تا ببینی چاق شده ای یا نه ؟
دختر که باشی گاهی وقت ها با تمام نفرتی که از اندی و افشین و امید
جهان و این دسته از هنرمندان خز و خیل وطنی
داری دوست داری آهنگ هایشان را بگذاری و هی در دلت آرزو میکنی : ای
کاش سریع یه عروسی توپ و باحال دعوت شی
دختر که باشی امکان ندارد که خودت را حتی یک بار هم در لباس سفیدپف
پفی کنار کسی که دوستش داری تصور نکنی
دختر که باشی گاهی وقت ها باید ساز زدنت را ، کلاس موسیقی رفتنت را
از همه پنهان کنی
که یک وقت " مردم " نگویند دختر فلانی مطرب است .. که حالت از این واژه
بهم بخورد
دختر که باشی گاهی وقت ها زیادی مهربون میشی ..زیادی دل نازک
میشی ، اشکت دم مشکته
حالت بد میشه از این همه احساس داشتن ، از این همه لطیف بودن
دختر که باشی وجود ژلوفن در کوله پشتی ات مهم تر و حیاتی تر از وجود
کتاب و دفتر و خودکار است
دختر که باشی روزی صد بار به رفاقت و دوستی 2 پسر با هم حسادت
میکنی ، فک میکنی که چه قدر
دوستی پسرا خوبه .. مرد و مردونه پشت دوستشون هستن ، حسادت و
خاله زنکی و بچه بازی هم بینشون نیست
دختر که باشی دل خوشی از اکثر هم جنس هایت نداری
دختر که باشی میشوی عزیز دل بابا ، همدم مادر و سنگ صبور برادر
دختر که باشی اگر هر روز هم آهنگ تکراری ِ "ای جونم " را play کنی ، آن
هم روزی 2 بار . و با اینکه به شدت
هم حس کنی پدرت به معنی واقعی کلمه متهوع میشود و فقط لبخند
میزند یا وقتی که آن
ادکلن کذایی را روی خودت خالی میکنی و در ماشین مینشینی و حس
میکنی پدرت تمام سعیش را میکند
تا با بینی نفس نکشد ، وقتی میبینی چیزی نمیگوید ذوق مرگ میشوی ..
چون عزیز دل بابایی
دختر که باشی در خلوتت بار ها اسم هایی را انتخاب کرده ای..
اگر دختر باشد تسنیم ، اگر پسر باشد امیرعلی ، ارشیا یا شاید هم امیر
ارسلان اگر 2 قلو باشد و متولد مهر ، مهرآیین و مهرداد ...
بعد هم به این توهمات مضحک خودت بلندبلند میخندی
دختر که باشی هر روز کارت میشود دعا کردن برای اینکه نکند امروز بخواهند
موارد انضباطی را چک کنند
ناخن هایت را بالا و پایین می کنی ، به دوستت بگی : صورتم ضایع نیس ؟
که مقنعه ات را تا روی بینی پایین بکشی
دختر که باشی اگر یک بار مانتوی تنگ و کوتاه بپوشی یا شالت کمی عقب
تر برود ، باید خودت را آماده کنی
برای شنیدن انواع و اقسام حرف ها
دختر که باشی بعد از مدتی تبدیل میشوی به یک موجود مزخرف که زیادی
احساس دارد ،
که نمیداند چه جوری و برای کی خرجش کند ؟ هی میگذارد روی هم تلمبار
شود تا به مرز بی احساسی و
بی تفاوتی برسد ... جایی که حتی با شنیدن اسم لواشک هم دلش دیگر
غنج نمیرود
* با همه اینها ، دختر بودن یک حس خوبی دارد ..
با تمام محدودیت هایش ، احساسی بودنش و باقی مسائل ازار دهنده اش آنقدر برایم دوست
داشتنی هست که هیچ وقت آرزو
نکردم که ای کاش پسر بودم
سپاااااااااااااااااااااسسسسسسسسس