امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ...

#1
ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1
چندسآل بعد روزی که فکرش رآ هم نمی کنیم
توی خیآبآن با هم روبه رو می شویم
تو از رو به رو می آیی
هنوز با همآن پرستیژ مخصوص به خودت
قدم برمی دآری فقط کمی جآ افتآده تر شده ای ...
قدم هایم آهسته تر می شود ...
به یک قدمی ام میرسی
و بآ چشم
آن نآفذت مرآ کآمل برانداز میکنی
درد کهنه ای از اعمآق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندآزد براستخوآن فقرآتم
هنوز بوی عطر فرانسوی ات رآ
کآمل استنشآق نکرده ام
که از کنآرم رد شده ای ...
تمام خطوت چهره ات رآ
در یک لحظه ی کوتاه در ذهنم ثبت میکنم...
می ایستم و برمی گردم
و می بینم تو هم ایستآده ای !!
میدانم به چه فکر میکنی !
من امآ به این فکر می کنم
که چقدر دیر ایستآده ای !
چقدر دیر کردی!
چقدر دیر ایستآده ام !
چقدر به این ایستآدن ها سآل هآ پیش نیآز دآشتم
قدم هآی سستم رآ دوبآره از سر می گیرم...
تو امآ هنوز ایستآده ای ...
خدآحآفظی هآ ممکن است
بسیآر نآرآحت کننده بآشند،
امآ مطمئنآ بآزگشت هآ بدترند...


ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1
نمی دانمـ ،آخر روزیـ ،روزگاریـ،سال ها بعد ...
من و تو
در توفقیـ ناگهانیـ
میان گردش ثانیه ها
رو در روی هم قرار می گیریمـ
تو در چشمان من مینگریـ
و من بی آنکه دلم بلرزد
به جایی مبهم در گذشته پرتاپ می شومـ
در یاداوری خاطرات گم شده امـ
کسی شبیه توستـ
با همان لبخند همیشگیـ
"خاطرات"
مرا تا دور دست هایی سیاه می برند
درست همانجاکه توجنگل سبز
باورهایم را به آتش کشیدیـ
نام کوچکم را که بر زبان می آوریـ
سفر تمام می شود
ومن هم چنان رو به رویت ایستاده امـ
باز با همان لحن همیشگی ات مرا به نام میخوانیـ
اما افسوسـ...
که من به خاطر نمی آورمـ
چشمانت غریبگی می کنند
مگر تو روزگاری با من آشنا بوده ایـ؟
یاد سال های جوانی مرا می آزارد
روحم دیگر توان له شدن زیر گامهایت را ندارد
بزرگ شده امـ
آنقدر بزرگ که قندزیل بغض را فرو میدهمـ
نگاه اشکبارم را از چشمانت می گیرمـ
قلبم را در مشت هایم می فشارمـ
قدم برمیدارم از تو
تو که آشنا میخواستمتـ
آرام و سنگین عبور می کنمـ
نگاه برمن جا مانده ات را به دوش می کشمـ
"وتو را "
"عزیز روزهای جوانیمـ "
به خدا می سپارمـ ...


ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1
ﺳﺎﻟﻬآ ﺑﻌﺪ ...

ﻗـﺮآﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺗﻔآﻗـﯽ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ !

ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻏﻠﺖ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻭ ...

ﻧﻪ ﺳﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭآ ﺭﻭﯼ ﺷآﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪآﺭﻡ !

ﺳﺎﻟﻬآ ﺑﻌﺪ ...

ﻣﻦ ﺩﺭ ﮔـﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿآ ﺩﺭ ﯾﮏﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ، ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...

ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺁﻫﻨﮓ ﺭآ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ !

ﺳﺎﻟﻬآ ﺑﻌﺪ ...

ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ! ﻋﺼﺒﯽ ، ﻏﯿﺮﻗآﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻭ ﯾﺦ ! ﯾﺦ ﺗﺮ ﺍﺯﻫﺮﻣﻮﻗﻊ !

ﺳﺎﻟﻬآ ﺑﻌﺪ ...

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﯾآﺩﺕ ﻣﯿﻮﻓﺘﻢ !

ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩآﻧﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯾﯽ ...

ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ ...

ﭼﻪ ﻣﯿﭙﻮﺷﯽ ...

ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ " ﻫﻢ ﻋﺷﻖ " ﺷﺪﻩ ﺍﯼ !

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ...

ﻣﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ !

ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ .ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ !

ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺷﮏ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ؛

ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﻦ .. ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.

هر که گفته فــــــراموش می شود!
دروغ گفته است!
بهانه آورده است!
تا شاید خودش را دلداری دهد!
فـــــــراموش نمی شود!
تا ابـــــد مــــی ماند!
قصه دلدادگی و عاشقی!
حتی اگر متنفر شوی!
بِبُری!
دور شوی!
سایه اش را با تیر بزنــــی!
بــــاز هم هست!
یـــک جـــایـــی تـــو را پرت مـی کند به تمـــامِ خـــــاطــــــراتِ خـــوب...به خنده ها و اخم هایش....

باز هم حرارتش را احساس میکنی…!!



ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1
ســالــها بــعــد

من در کنار یک مرد زندگی میکنم

مردی که اسمش در شناسنامم ثبت شده

و همسر من محسوب میشود

مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم امااو هیچوقت مرد رویاهای من نمیشود

چونرویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی

جسمم کنار او میخوابد اما ، افکارم در کنار توســالــها بــعــدبی هوا وقتی یادت میوفتم فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه ؟

شاید اسم تو را گذاشتم روی پسرم

ســالــها بــعــدمن زنیم که از عذاب وجدان دارد میمیرد

زنی که به تو فکر میکند اما ، کنار یک مرد دیگرست

زنی که به دوست داشتن های مرد دیگر پاسخ میدهد اما ، نه از ته دل
ســالــها بــعــدوقتی همه خوابند

میرو م در آشپزخانه و یک نخ سیگار روشن میکنم

در آن نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم

از سیگارم کام های عمیق میگیرمو به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟

در حالی که دارم در فکرت غرق میشوم ، سیگارم رو به اتمام است

و من با عذاب و با دلی پر از غمباید بروم کنار مردی بخوابم که

همیشه آرزو میکنم تو جای او بودی

ســالــها بــعــد این موقعتو کنار کسی هستی که دوستش داری

امامن کنار کسی هستم که

فقط باهاش هم خونم

ســالــها بــعــدزنی هستم با موهای سفید و چهره ای خستهزنی که خیلی ها میشناسنش
امااو با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست . . .




ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1
سال ها بعد یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی ..

اما آرزوی من برای خوشبختی تو ،تو را در خواهد یافت و در بر خواهد گرفت ..

و احساس خواهی کرد اندکی شادتر و اندکی خوشبخت تر هستی ..

و نخواهی دانست که چرآ ..



ღ ღ ღ ღ سال ها بعد ... 1

  شآید

   سآلهآ بعد در گذر جآده هآ

   بی تفآوت از کنآر هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خآطرآتم بود

   

پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny ، ÆҐÆŠĦ ، || Mιѕѕ α.η.т || ، Tɪɢʜᴛ ، L²evi ، Dniz ، †cυяɪøυs† ، # αпGεʟ ، ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰ ، tidaaa ، پرهام 15 ، ѕтяong ، ⓩⓐⓗⓡⓐ
آگهی
#2
اشکم دراومد... p336 اما بنظرت چیکار کنم سالها بعد این اتفاقا نیوفته..؟ crying
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط sober


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان