31-12-2015، 0:10
دارایی های رضا کجا دفن شد؟
شاهان گذشته ایران واقعا شاهانه زندگی می کردند! و برای خود خدم و حشم و درباری داشتند و بعضا از جیب ملت و دارایی های عمومی وضعی بهم می زدند این مورد در دوران پهلوی که زمان زیادی هم از آن نگذشته بسیار مشهود بود حتی الان برخی از این موارد در موزه هایی چون کاخ سعد آباد قابل مشاهده برای همگان است.
رضاخان
یکی از موضوعات حاشیه ای دوران پهلوی دارایی های خارجی رضا خان میر پنج بوده است قبل از این در تبیان درباره دارایی رضا شاه مطالبی را خوانده اید اما اینکه سرنوشت این دارایی ها چه شد و دقیقا چه قدر از این دارایی ها در خارج بوده را نگاهی به ان می اندازیم
موضوع وجوهی كه شاه سابق [ رضاخان ] در بانكهای بیگانه دارد مسكوت و لاینحل مانده، معذالك مطلب به قدری مهم است كه شایسته بود افكار عمومی و جراید بیشتر در اینباره موشكافی كنند. چهارده سال پیش نگارنده در یكی از مجلات مالی انگلیسی زبان خواندم كه شاه سابق[رضا خان] را جزو بزرگترین ثروتمندان جهان نام برده و مبنای این ادعا را مبلغ هنگفتی كه مشار الیه در بانكهای آمریكا داشت ، قرار داده بود.
مجله مزبور در آن زمان (1338) این مبلغ را به شصت و دو میلیون دلار تخمین میزده بعدها مبالغ گزاف دیگری به این مبلغ افزوده شد. میدانیم كه حرص تصرف و غصب اموال مردم بعد از آن تاریخ آغاز گشت و املاك «خریداری» عواید سرشاری میآورد. عواید املاك سلطنتی در سال آخر 1320 بقرار برآورد خبرگان به سالی هفتاد میلیون بالغ میگشت. یكی از مطلعین كه از طرف وزارت كشاورزی در آن اوان در املاك شاهی مازندران كار میكرد اظهار میدارد كه عواید حاصل از فروش هر محصولی در یك بانك جداگانه بیگانه گذاشته میشد – مثلا عواید فروش روغن و لبنیات در یك بانك – عواید فروش برنج در یك بانك دیگر و قس علیهذا و الخ ، ...
هفتاد میلیون تومان حد متوسط عایدات املاك در سنوات اخیره بود. با در نظر گرفتن طرز خرید املاك از این مبلغ هر ساله وجه ناچیزی كه از سه الی چهار میلیون تومان تجاوز نمیكرد صرف خرید املاك جدید و جواهرات و مستغلات و غیره میگشت (مخارج ساختمانهای قصرها و مستغلات شهری را چنانكه میدانیم شهرداری و یا دوائر مختلفه وزارت جنگ متعهد بودند) و بقیه راه بانكهای بیگانه را پیش می گرفت. برای اینكه برای صدور و خروج این سرمایههای هنگفت اشكالی وجود نداشته باشد شاه سابق همیشه ساعی بود روسای كل بانك ملی و كمیسیونهای ارز از قره نوكرهای محل اطمینان یا تازه به دوران رسیدههایی كه برای جاه و جلال آماده به هر كاری باشند انتخاب میشوند.
رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. البته گاهی هم پول مختصری به عنوان بهای آن میداد. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری اداره میکرد
به این طریق با استفاده از محدودیتهایی كه برای دیگران وجود داشت سرمایههای مزبور كه در سال به شصت میلیون تومان یا قریب بیست و پنج میلیون دلار بالغ میگشت بدون اینكه اثری در دفاتر بانك كمیسیون ارز باقی بگذارد به اشكال مختلفه از ایران صادر و در بانكهای خارجه به ویژه آمریكا سپرده میشد.
عدهای معتقدند كه یكی از علل محاكمه و محكومیت و بركنار كردن دكتر لیندن بلات و همكارانش هم این بود كه دست شاه برای صادر كردن پول باز باشد و نامحرم پس به اسرار مگو نبرد. از قرار مسموع بابت حق العمل خرید كارخانه ذوب آهن هم مبلغ گزافی از[شرکت] كروپ اخذ شد كه در بانك دولتی آلمان سپرده شده است. به این طریق شاه سابق [رضا خان]در ظرف ده سال آخر سلطنتش علاوه بر شصت میلیون دلار كه چهارده سال پیش داشته است در حدود سیصد میلیون دلار به بانكهای خارجی انتقال داده است كه با این مبلغ فوق الذكر سابق سیصد و شصت میلیون دلار آمریكایی و یا قریب یك میلیارد تومان میشود.
شاه سابق [رضا خان]در حین فرار از ایران در یزد از پسر هراتی معروف پرسیده بود «آیا دارائیت به پانصد میلیون رسیده است؟» (البته مقصود او دلار بود. زیرا تومان در نظرش جلوه نداشت)
از فحوای كلام او چنین برمیآید كه پانصد میلیون هدفی بود كه رضاخان برای خود تعیین كرده و از عدم وصول بدان میزان متاسف بود و میخواست بببیند آیا كسی دیگر از ایرانیان به آن هدف رسیده است یا خیر؟ باری این یك میلیارد تومان مطابق صلح نامه متعلق به دولت ایران است.
با سیصد و شصت میلیون دلار میتوان تمام خطوط آهن فرعی ایران را كشید. میتوان قسمت اعظم اراضی مالكین را خرید و به زراعین تقسیم كرد و با وضع قوانین لازم سرمایههای جدید را بسوی هدف صنعتی كردن كشور متوجه نمود. میتوان و میتوان خیلی كار كرد.
فقط برای وصول آن نخست باید ملت حاكم بر سرنوشت خود باشد و یك پارلمان و دولت ملی داشته باشیم.
(نقل از «داد» شماره 255 كه روزنامه «آژیر» نقل كرده است.)
تکلیف دارایی های وی چه شد؟
چه بلایی سر این همه ثروت آمده است. رسانههای غربی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند و به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوی در تیرماه 1327 به انگلیس، خبر زیر درباره سرنوشت دارایی های رضاخان در جراید آن زمان منتشر گردید :
«به نوشته تریبون دوناسیون در لندن راجع به دارایی رضاخان که در بانک انگلیس توقیف شده است، نیز گفتگو بود، انگلیسیها موافقت کردند که مخفیانه قسمتی از این دارایی از توقیف خارج شود و در عوض امتیاز بانک شاهنشاهی در ایران تجدید گردد.
به این طریق با استفاده از محدودیتهایی كه برای دیگران وجود داشت سرمایههای مزبور كه در سال به شصت میلیون تومان یا قریب بیست و پنج میلیون دلار بالغ میگشت بدون اینكه اثری در دفاتر بانك كمیسیون ارز باقی بگذارد به اشكال مختلفه از ایران صادر و در بانكهای خارجه به ویژه آمریكا سپرده میشد
زیرا برای شرکت نفت ایران و انگلیس مشکل است که بدون وجود یک بانک انگلیسی که از وی حمایت کند به کار خود ادامه دهد. از طرف دیگر انگلیسیها موافقند که به شاه کمک کنند تا به وسیله ثروتش بتواند دوباره رژیم گذشته را برقرار کند و برای این هدف، انتقال تدریجی دارایی پدرش به او بهترین وسیله است. به همین منظور است که شاه باید به سوئیس مسافرت کند «زیرا مقداری از آن ثروت «پدری» در سوئیس میباشد» اینهاست علت مسافرت اعلیحضرت به اروپا ...»
اما شمس پهلوی فرزند رضا شاه در این باره چنین اظهار نظر نموده است:
الف) سخنان رضا شاه خطاب به دکتر محمد سجادی: « دکتر من یقین دارم وقتی پا را از مملکت به خارج نهادم ، همه جا خواهند گفت و خواهند نوشت که در بانکهای خارج نیز وجوه بیشماری داشتهام و این پولها را برای چنین روزی ذخیره کرده بودم ، ولی این طور نیست من به جرأت میگویم نه در بانکهای خارج و نه در بانکهای داخله ـ جز بانک ملی ـ وجهی ندارم.»
ب) اظهارات شمس پهلوی دختر رضاشاه :
«آن روزها رادیوهای خارجی درباره پول ایشان «رضا شاه» در بانکهای بیگانه گفتگو میکردند و رادیو تهران اطلاع میداد که در مجلس گفتگو از جواهرات سلطنتی در میان است. اعلیحضرت فقید رضاشاه پس از اطلاع از این خبرها، خندة تلخی نموده، فرمودند: «من فقط سه لیره و کسری در بانک سوئیس دارم و آن هم باقیمانده پولی است که برای خرج تحصیل ولیعهد دربانک سوئیس گذارده بودم.»
برای آنکه به درستی و نادرستی این اظهارات پی ببریم به خاطرات مستند و معتبر ارتشبد حسین فردوست اشاره میکنیم :
در زمان خروج رضاخان از کشور در شهریور 1320 در اصفهان ابراهیم قوام به رضاخان میگوید: شما که ایران را ترک میکنید، تکلیف مایملکتان چه میشود؟ لازم است که تکلیف آنها را روشن کنید . رضاخان با قوام صحبتهایی میکند و میگوید که بنویسید.
محضرداری را خبر میکنند و رضاخان دیکته میکند که آنچه دارم، اعم از منقول و غیرمنقول را به ولیعهد واگذار میکنم. قوام هم تصحیحاتی انجام میدهد و رضا خان امضا میکند. سپس رضاخان به سمت کرمان حرکت میکند و قوامالملک به سوی تهران ، قوام نامه را به فروغی داد و او هم در روزهای بعد در مجلس قرائت کرد.
رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. البته گاهی هم پول مختصری به عنوان بهای آن میداد. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری اداره میکرد.
در سال 1319ش، یک سال قبل از رفتن رضاخان از ایران، صورتحساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی 62 میلیون تومان بود که همه اینها را به محمد رضا منتقل کرد و سایر اولاد او بینصیب ماندند. بعدها آنها به رضاخان شکایت کردند و او نیز به محمد رضا نوشت که کاخهای فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هرکدام یک میلیون تومان بپردازد که سریعاً انجام شد.
اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد.
رادیو بیبیسی در آن هنگام، سه روز متوالی درباره املاک رضاخان صحبت میکرد و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده غصب کلیة اموال مردم شمال است! حال این سوال مطرح میشود که کسی که پول تهیه بلیط اگر چه این هم یک ادعای خلاف واقع و اغراقآمیز بوده تماشای یک نمایش را نداشته است چگونه این ثروت را بدست آورده بود؟
منابع : موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/ نامه نیوز
شاهان گذشته ایران واقعا شاهانه زندگی می کردند! و برای خود خدم و حشم و درباری داشتند و بعضا از جیب ملت و دارایی های عمومی وضعی بهم می زدند این مورد در دوران پهلوی که زمان زیادی هم از آن نگذشته بسیار مشهود بود حتی الان برخی از این موارد در موزه هایی چون کاخ سعد آباد قابل مشاهده برای همگان است.
رضاخان
یکی از موضوعات حاشیه ای دوران پهلوی دارایی های خارجی رضا خان میر پنج بوده است قبل از این در تبیان درباره دارایی رضا شاه مطالبی را خوانده اید اما اینکه سرنوشت این دارایی ها چه شد و دقیقا چه قدر از این دارایی ها در خارج بوده را نگاهی به ان می اندازیم
موضوع وجوهی كه شاه سابق [ رضاخان ] در بانكهای بیگانه دارد مسكوت و لاینحل مانده، معذالك مطلب به قدری مهم است كه شایسته بود افكار عمومی و جراید بیشتر در اینباره موشكافی كنند. چهارده سال پیش نگارنده در یكی از مجلات مالی انگلیسی زبان خواندم كه شاه سابق[رضا خان] را جزو بزرگترین ثروتمندان جهان نام برده و مبنای این ادعا را مبلغ هنگفتی كه مشار الیه در بانكهای آمریكا داشت ، قرار داده بود.
مجله مزبور در آن زمان (1338) این مبلغ را به شصت و دو میلیون دلار تخمین میزده بعدها مبالغ گزاف دیگری به این مبلغ افزوده شد. میدانیم كه حرص تصرف و غصب اموال مردم بعد از آن تاریخ آغاز گشت و املاك «خریداری» عواید سرشاری میآورد. عواید املاك سلطنتی در سال آخر 1320 بقرار برآورد خبرگان به سالی هفتاد میلیون بالغ میگشت. یكی از مطلعین كه از طرف وزارت كشاورزی در آن اوان در املاك شاهی مازندران كار میكرد اظهار میدارد كه عواید حاصل از فروش هر محصولی در یك بانك جداگانه بیگانه گذاشته میشد – مثلا عواید فروش روغن و لبنیات در یك بانك – عواید فروش برنج در یك بانك دیگر و قس علیهذا و الخ ، ...
هفتاد میلیون تومان حد متوسط عایدات املاك در سنوات اخیره بود. با در نظر گرفتن طرز خرید املاك از این مبلغ هر ساله وجه ناچیزی كه از سه الی چهار میلیون تومان تجاوز نمیكرد صرف خرید املاك جدید و جواهرات و مستغلات و غیره میگشت (مخارج ساختمانهای قصرها و مستغلات شهری را چنانكه میدانیم شهرداری و یا دوائر مختلفه وزارت جنگ متعهد بودند) و بقیه راه بانكهای بیگانه را پیش می گرفت. برای اینكه برای صدور و خروج این سرمایههای هنگفت اشكالی وجود نداشته باشد شاه سابق همیشه ساعی بود روسای كل بانك ملی و كمیسیونهای ارز از قره نوكرهای محل اطمینان یا تازه به دوران رسیدههایی كه برای جاه و جلال آماده به هر كاری باشند انتخاب میشوند.
رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. البته گاهی هم پول مختصری به عنوان بهای آن میداد. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری اداره میکرد
به این طریق با استفاده از محدودیتهایی كه برای دیگران وجود داشت سرمایههای مزبور كه در سال به شصت میلیون تومان یا قریب بیست و پنج میلیون دلار بالغ میگشت بدون اینكه اثری در دفاتر بانك كمیسیون ارز باقی بگذارد به اشكال مختلفه از ایران صادر و در بانكهای خارجه به ویژه آمریكا سپرده میشد.
عدهای معتقدند كه یكی از علل محاكمه و محكومیت و بركنار كردن دكتر لیندن بلات و همكارانش هم این بود كه دست شاه برای صادر كردن پول باز باشد و نامحرم پس به اسرار مگو نبرد. از قرار مسموع بابت حق العمل خرید كارخانه ذوب آهن هم مبلغ گزافی از[شرکت] كروپ اخذ شد كه در بانك دولتی آلمان سپرده شده است. به این طریق شاه سابق [رضا خان]در ظرف ده سال آخر سلطنتش علاوه بر شصت میلیون دلار كه چهارده سال پیش داشته است در حدود سیصد میلیون دلار به بانكهای خارجی انتقال داده است كه با این مبلغ فوق الذكر سابق سیصد و شصت میلیون دلار آمریكایی و یا قریب یك میلیارد تومان میشود.
شاه سابق [رضا خان]در حین فرار از ایران در یزد از پسر هراتی معروف پرسیده بود «آیا دارائیت به پانصد میلیون رسیده است؟» (البته مقصود او دلار بود. زیرا تومان در نظرش جلوه نداشت)
از فحوای كلام او چنین برمیآید كه پانصد میلیون هدفی بود كه رضاخان برای خود تعیین كرده و از عدم وصول بدان میزان متاسف بود و میخواست بببیند آیا كسی دیگر از ایرانیان به آن هدف رسیده است یا خیر؟ باری این یك میلیارد تومان مطابق صلح نامه متعلق به دولت ایران است.
با سیصد و شصت میلیون دلار میتوان تمام خطوط آهن فرعی ایران را كشید. میتوان قسمت اعظم اراضی مالكین را خرید و به زراعین تقسیم كرد و با وضع قوانین لازم سرمایههای جدید را بسوی هدف صنعتی كردن كشور متوجه نمود. میتوان و میتوان خیلی كار كرد.
فقط برای وصول آن نخست باید ملت حاكم بر سرنوشت خود باشد و یك پارلمان و دولت ملی داشته باشیم.
(نقل از «داد» شماره 255 كه روزنامه «آژیر» نقل كرده است.)
تکلیف دارایی های وی چه شد؟
چه بلایی سر این همه ثروت آمده است. رسانههای غربی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند و به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوی در تیرماه 1327 به انگلیس، خبر زیر درباره سرنوشت دارایی های رضاخان در جراید آن زمان منتشر گردید :
«به نوشته تریبون دوناسیون در لندن راجع به دارایی رضاخان که در بانک انگلیس توقیف شده است، نیز گفتگو بود، انگلیسیها موافقت کردند که مخفیانه قسمتی از این دارایی از توقیف خارج شود و در عوض امتیاز بانک شاهنشاهی در ایران تجدید گردد.
به این طریق با استفاده از محدودیتهایی كه برای دیگران وجود داشت سرمایههای مزبور كه در سال به شصت میلیون تومان یا قریب بیست و پنج میلیون دلار بالغ میگشت بدون اینكه اثری در دفاتر بانك كمیسیون ارز باقی بگذارد به اشكال مختلفه از ایران صادر و در بانكهای خارجه به ویژه آمریكا سپرده میشد
زیرا برای شرکت نفت ایران و انگلیس مشکل است که بدون وجود یک بانک انگلیسی که از وی حمایت کند به کار خود ادامه دهد. از طرف دیگر انگلیسیها موافقند که به شاه کمک کنند تا به وسیله ثروتش بتواند دوباره رژیم گذشته را برقرار کند و برای این هدف، انتقال تدریجی دارایی پدرش به او بهترین وسیله است. به همین منظور است که شاه باید به سوئیس مسافرت کند «زیرا مقداری از آن ثروت «پدری» در سوئیس میباشد» اینهاست علت مسافرت اعلیحضرت به اروپا ...»
اما شمس پهلوی فرزند رضا شاه در این باره چنین اظهار نظر نموده است:
الف) سخنان رضا شاه خطاب به دکتر محمد سجادی: « دکتر من یقین دارم وقتی پا را از مملکت به خارج نهادم ، همه جا خواهند گفت و خواهند نوشت که در بانکهای خارج نیز وجوه بیشماری داشتهام و این پولها را برای چنین روزی ذخیره کرده بودم ، ولی این طور نیست من به جرأت میگویم نه در بانکهای خارج و نه در بانکهای داخله ـ جز بانک ملی ـ وجهی ندارم.»
ب) اظهارات شمس پهلوی دختر رضاشاه :
«آن روزها رادیوهای خارجی درباره پول ایشان «رضا شاه» در بانکهای بیگانه گفتگو میکردند و رادیو تهران اطلاع میداد که در مجلس گفتگو از جواهرات سلطنتی در میان است. اعلیحضرت فقید رضاشاه پس از اطلاع از این خبرها، خندة تلخی نموده، فرمودند: «من فقط سه لیره و کسری در بانک سوئیس دارم و آن هم باقیمانده پولی است که برای خرج تحصیل ولیعهد دربانک سوئیس گذارده بودم.»
برای آنکه به درستی و نادرستی این اظهارات پی ببریم به خاطرات مستند و معتبر ارتشبد حسین فردوست اشاره میکنیم :
در زمان خروج رضاخان از کشور در شهریور 1320 در اصفهان ابراهیم قوام به رضاخان میگوید: شما که ایران را ترک میکنید، تکلیف مایملکتان چه میشود؟ لازم است که تکلیف آنها را روشن کنید . رضاخان با قوام صحبتهایی میکند و میگوید که بنویسید.
محضرداری را خبر میکنند و رضاخان دیکته میکند که آنچه دارم، اعم از منقول و غیرمنقول را به ولیعهد واگذار میکنم. قوام هم تصحیحاتی انجام میدهد و رضا خان امضا میکند. سپس رضاخان به سمت کرمان حرکت میکند و قوامالملک به سوی تهران ، قوام نامه را به فروغی داد و او هم در روزهای بعد در مجلس قرائت کرد.
رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را به زور سرنیزه به نام خود کرد. البته گاهی هم پول مختصری به عنوان بهای آن میداد. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری اداره میکرد.
در سال 1319ش، یک سال قبل از رفتن رضاخان از ایران، صورتحساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی 62 میلیون تومان بود که همه اینها را به محمد رضا منتقل کرد و سایر اولاد او بینصیب ماندند. بعدها آنها به رضاخان شکایت کردند و او نیز به محمد رضا نوشت که کاخهای فرزندان را به آنها انتقال دهد و علاوه بر آن به هرکدام یک میلیون تومان بپردازد که سریعاً انجام شد.
اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد و یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشد.
رادیو بیبیسی در آن هنگام، سه روز متوالی درباره املاک رضاخان صحبت میکرد و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده غصب کلیة اموال مردم شمال است! حال این سوال مطرح میشود که کسی که پول تهیه بلیط اگر چه این هم یک ادعای خلاف واقع و اغراقآمیز بوده تماشای یک نمایش را نداشته است چگونه این ثروت را بدست آورده بود؟
منابع : موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/ نامه نیوز