29-12-2015، 18:06
چراغدارفراماسونری درایران
بررسی اسناد تاریخی و مشاهدات كسانی كه سالیان متمادی حضور و سلطه و سكانداری روشنفكران را به چشم خود دیده اند نشان می دهد كه جریان تهاجم فرهنگی غرب به ایران یك هجوم حساب شده بود و عناصر روشنفكری چه دانسته و چه ندانسته عامل اصلی موفقیت این تهاجم بودند . محمد علی فروغی یكی از این روشنفكران می باشد كه در ذیل به آن می پردازیم.
محمدعلی فروغی -ذکاءالملک
معرفی : محمد علی فروغی ، معروف به ذكاء الملك دوم درسال 1254 ش در تهران تولد یافت . پدرش محمد حسین ملقب به ذكاء الملك و متخلص به فروغی از ادبا و شعرای عصر ناصرالدین شاه و تحت تاثیر افكار میرزا ملكم خان قرار داشت . محمد علی فروغی در سن 32 سالگی از بنیانگذاران لژ " بیداری ایران " در سال 1286 ش بود و در این لژ به مقام استاد اعظم با عنوان خاص " چراغدار" نائل آمد . به گفته " مهدی بامداد " جد اعلای این خانواده ، از یهودیان بغداد بود كه برای تجارت به ایران آمد و در اصفهان ساكن گردید و مسلمان شد. به همین جهت فروغی ها به یهودی الاصل بودن شهرت داشتند .
وی درسالهای آخر سلطنت ناصرالدین شاه شغل مترجمی را در وزارت انطباعات بدست آورد و در سال 1314 ق پدرش هفته نامه تربیت را منتشر كرد و محمد علی درحقیقت سردبیر و مترجم روزنامه بود . در سال 1317 ق هنگامی كه مدرسه علوم سیاسی تاسیس و كارش را آغاز كرد ، محمد حسین به استادی آنجا برگزیده شد ، پدرش شغل مترجمی مدرسه را پیدا كرد و پس از چندی به معلمی تاریخ مدرسه فوق انتخاب شد ، پس از تشكیل دوره اول مجلس شورای ملی ، محمد علی به مجلس راه یافت . در سال 1286 با درگذشت پدر ، محمد علی به ریاست مدرسه سیاسی رسید و درهمین ایام به فراموشخانه راه یافت . درانتخابات دوره دوم از تهران وكیل شد و به مجلس راه یافت .
محمد علی فروغی درمجموع سه بار ریاست دیوان عالی كشور ، سه نوبت نخست وزیر ، سه نوبت وزیر جنگ ، سه نوبت وزیر مالیه ، سه نوبت وزیر امورخارجه و یك بار وزیر عدلیه گردید.
دركارنامه محمد علی فروغی به سلطنت رساندن رضا شاه و پسر او محمد رضا ، شاخص است . او درهنگام تاجگذاری رضا شاه ، نخست وزیر بود و شنل آبی را بر دوش او افكند . و نطق تملق آمیزی كه در آن عناصر ایدئولوژی شاهنشاهی به عنوان خطوط سیاست داخلی و خارجی رژیم پهلوی مشخص شده ایراد كرد و در شهریور 1320 كه ایران صحنه تاخت و تاز قرار گرفت و انگلستان و شوروی مصر درعزل رضا شاه و تغییر رژیم سلطنت به جمهوری بودند . از طرف رضاخان پا به میدان گذارد و با روابط نزدیكی كه با انگلستان داشت توانست آنان را معتقد به سلطنت محمد رضا بنماید و بدین وسیله رژیم وابسته و دیكتاتوری پهلوی را تداوم بخشید .
محمد علی فروغی در سن 32 سالگی از بنیانگذاران لژ " بیداری ایران " در سال 1286 ش بود و در این لژ به مقام استاد اعظم با عنوان خاص " چراغدار" نائل آمد
محمد علی فروغی در آذر ماه 1321 ، در سن 67 سالگی در گذشت .
ایران مثل آستین است و انگلستان مثل دست !! : خوب به خاطر دارم یك روز درس تاریخ داشتیم و گفتگو از مستعمره های انگلیس بود ، كه آیا خود اهالی قادر به اداره كردن ممالك خود هستند یا نه ؟
میرزا محمد علی ذكاء المللك گفت : آقایان شما هیچ وقت سرداری برای دوختن به خیاط داده اید ؟
همه گفتند : آری
گفت : خیاط برای سرداری شما آستین گذارده ؟
همه گفتند : البته
گفت : وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به منزل آورید آستین هایش تكان می خورد؟
همه گفتند : نه
گفت : پس چه چیز لازم بود كه آستین ها را به حركت در آورد ؟
شاگرد ها گفتند : لازم بود دستی توی آستین باشد تا تكان بخورد .
جناب فروغی فرمودند : مقصود من هم همین بود كه بدانید ایران مثل آستین بی حركت است كه تا دست دولت انگلیس در آن نباشد ممكن نیست تكان بخورد !!
من مقصر نیستم من گول خوردم !! : روزی كه ذكاء الملك (محمد علی فروغی ) نخست وزیر شد و فرمان نخست وزیری را از رضا شاه گرفت طبعاً دخترش توقع داشت كه فوراً شوهرش آزاد شود : مطلب زیر خاطره ای ازكتاب خاطرات محسن فروغی فرزند محمد علی فروغی است . كه در ادامه می آید :
محمدعلی فروغی -ذکاءالملک
« ... همان شب خواهرم از پدر خواست كه نسبت به آزادی شوهرش علی اكبر خان اسدی و سایر براداران كه در زندان بیرجند در شرایط نا مساعدی به سر می برند اقدام كند . پدر فرمود : نظیر داماد من عده زیادی از افراد در زندانها هستند . باید برای تمام آنها فكری كرد . به هیچ وجه خون شما رنگین تر ازهمسران و مادران سایر زندانیان نیست و مسلماً فكری برای همه خواهد شد . از شنیدن سخنان پدر چهره خواهرم سخت درهم شد و حالت تاثری به او دست داد . پدرم كه فوق العاده به فرزندان خود علاقه داشت با لحن بسیار ملایمی خواهرم را نصیحت و نوازش كرد و گفت شما شش سال صبر كردید شش روز هم صبر كنید همه كارها درست می شود .... »
«... دراین موقع مرحوم عموجان كه حاضر بود و با دقت به حرفهای برادر زاده خود گوش می داد رنگش برافروخته گردید . با وجود احترام فوق العاده ای كه برای برادرش قائل بود با صدای لرزان و عصبانی خطاب به پدرم گفت : داداش شما هم در به وجود آوردن این اوضاع خفقان آور مقصرید . زیربنای این ساختمان جهنمی را شما وچند نفر بنا كردید . حالا دختر خودتان پاداش خدمات شما را دریافت می كند . پدرم با مهربانی جواب داد : من مقصر نیستم ولی گول خوردم . این مرد (رضا شاه) درابتدای سلطنت دم از قانون می زد و می گفت همه كارها باید در پناه قانون باشد . نباید كسی كار غیرقانونی انجام دهد . حالا فهمیدم كه آن گفته ها و تظاهرات برای اغفال بنده و امثال من بوده است.
دراین موقع پدرم برخاست و به سمت كتابخانه رفت . دیوان حافظ را برداشت و تفال زد و با خوشحالی گفت : این وضع بیش ازیك سال دوام نخواهد آورد . بعد داستانهائی ازتاریخ ایران و جهان در باره دیكتاتورها بیان كرد و تا حدی حالت تاثری كه در هم بوجود آمده بود برطرف گردید. ... »
تضمین ادامه رژیم پهلوی : محسن فروغی درخصوص اصرار روس و انگلیس درتغییر رژیم درشهریور 1320 و برخورد پدرش محمد علی فروغی (ذكاء المللك ) با نظر آنان می نویسد :
« در نخستین روزهای مذاكرات ، نمایندگان دوكشور اصرار به تغییر رژیم ازمشروطه سلطنتی به جمهوری داشتند. برای اینكه پدرم به این خواسته جامه عمل بپوشاند گفته بودند رئیس جمهوری ایران كسی جز شما نخواهد بود .
وقتی از پدرم منصرف شدند به محمد ساعد مراغه ای كه درآن ایام سفیر كبیر ایران در مسكو بود پیشنهاد ریاست جمهوری را داده بودند . او نیز به دلایلی روسها را منصرف كرده بود.
محمد علی فروغی درمجموع سه بار ریاست دیوان عالی كشور ، سه نوبت نخست وزیر ، سه نوبت وزیر جنگ ، سه نوبت وزیر مالیه ، سه نوبت وزیر امورخارجه و یك بار وزیر عدلیه گردید
پیشنهاد بعدی این بود كه سلسله پهلوی منقرض شود و مجدداً یكی از افراد جوان قاجار به سلطنت گمارده شود. كاندیدای سلطنت یكی از فرزندان محمد حسین میرزا ولیعهد سابق بود . پیشنهاد سوم این بوده است كه سومین فرزند ذكور رضاشاه به نام غلامرضا كه در آن تاریخ 18 ساله بوده است به سلطنت برگزیده شود و نیابت سلطنت را پدرم به عهده بگیرد .
پدرم پیشنهادهای بالا را به استناد قانون اساسی و متمم آن و قوانین جاری مملكت و اوضاع و احوال ایران رد كرده بود و در یك جلسه شدیداً وزیر مختار انگلیس را از اینكه این كشور به كام كمونیستها خواهد رفت ترسانده بود . سرانجام رضایت به سلطنت محمد رضا پهلوی جلب گردید. ...»
جائی كه رضا شاه هم اعتراض می كند !! : نقل می كنند كه : این داستان را به یك واسطه از یكی از وزیران شنیده ام :
سالی كه رضا شاه تاجگذاری كرد ، فردای روز تاجگذاری : فروغی كه گویا نخست وزیر بود ، رفته بود پیش شاه ، رضا شاه پرسید : تاجگذاری چگونه گذشت ؟
پاسخ داده : اعلیحضرتا ! من بارها تا جگذاری دیده ام . در تا جگذاری مظفرالدین شاه بودم ، در تا جگذاری محمد علی شاه بودم ، در تا جگذاری احمد میرزا بودم . پس ازمرگ ادوارد پنجم پادشاه انگلیس ، چون جانشین او به هندوستان برای تا جگذاری می آمد ، من در آنجا نماینده ایران بودم ، هیچ یك از این جشن ها شكوه تاجگذاری اعلیحضرت را نداشت . وقتی كه اعلیحضرت تاج را به سرگذاردند . من دیدم نوری از جمال مبارك تلولو كرد ... .
به این جا كه رسید رضا شاه رو گردانیده و به سخریه گفتند : نور تلولو كرد ؟
برو مرد كه !! .
منبع :
موسسه فرهنگی قدرت ولایت ، قصه ها و غصه ها ، ج1 ،تهران : قدرت ولایت ، 1380.