21-12-2015، 11:46
شعر (poetry) از دومن وجودی تشکیل می شود. نخست من مجازی شعر است و در ثانی من حقیقی آن.
شعر (poetry) از دومن وجودی تشکیل می شود . نخست من مجازی شعر است و در ثانی من حقیقی آن . من مجازی شعر شامل تیپ و ظاهر یا به اصطلاح همان ساختار شعر می شود و به تعبیری دیگر می توان این من مجازی را ( لباسیسم ظاهر ) شعر نیز نام نهاد . و من حقیقی شعر شامل آیدتیک ( درون بینی ذات شهود شعر ) می باشد که ذاتا" با درونیّات معنوی و فلسفی شاعر کلافی عمیق خورده و از شاعر ، انسانی وارسته و خود آگاه را ساخته است . به تعبیری دیگر من حقیقی شعر همان ( خویشتن ) شاعر است که بر علیه جهالت درون خودِ شاعر قیام کرده و به پیروزی رسیده و البته بافتار شخصیتی و منش و بینش انسانی شاعر را بوجود آورده است .
بنابراین گفتمانی بنام شعر با مقوله ی الیناسیون دارای وجه اشتراکاتی است . زیرا که الیناسیون نقطه ی مقابل هر پدیده ای است که خود را به عنوان یک پارادایم به جامعه معرفی می کند و مسلما" شعر نیز پدیده ای است که تفاوت آن با دیگر پدیده ها این است که در حال صیرورت ( شدن ) است و الیناسیون نیز ضد پدیده ای به شمار می رود که در مقابل هر پدیده قد علم می کند و در نیل به آلترناتیو بودن خود به جای آن پدیده می کوشد و چنین هم می توان ابراز نمود که الیناسیون ضد پدیده ای است که خود را به جای پدیده معرفی می کند .
با اتیمولوژی واژه ی الیناسیون می توان چنین دریافت که از ریشه ی « الینه »(aliner)بارور شده است و به معنای حلول جن در انسان است و شاید به همین معنی است که در قدیم الایّام به کسی که دیوانه می شده یا به اصطلاح از خود به در رفته و یا خودش را فراموش کرده ، تعبیر الینه را بر آن گذاشته اند . البنه در زبان فارسی به معنی مجنون ( جن زده ) نیز بکار رفته است و به کسی که جن ( دیو ) در او حلول کرده ( الینه شده ) و عقل و احساس و شخصیت اش را خورده و جانشین هویت انسانی و شخصیت فردی او شده نیز اطلاق می شده است . برای نخستین بار، هگل این اصطلاح را در قرن نوزدهم وارد فلسفه خودش کرد و پس از او شاگردش مارکس آن را در جامعه شناسی بکار بست و گسترده ی آن نیز در ارتباط با مناسبات اجتماعی روز ، در علم روان شناسی و انسان شناسی مشهود و نمایان گردید . در مقوله ی الیناسیون آنچه که متبادر به ذهن است و خود را در جامعه به تصویر می آورد ، طرحی اصلی به نام «خود» است . به گونه ای که انسان به شکلی بیمار می شود که ( خود خویش ) را گم می کند و شخصیت و هویت واقعی و حقیقی خود را به فراموشی می سپارد و در خیلی از زوایا و بصورت ناخودآگاه تن به تحمیل شدن من مجازی و اغیاری را می دهد که با وجود حقیقی آن سنخیّتی ندارد . شاید بتوان گفت انسان وقتی الینه می شود ، به چیزی غیر از آن بن مایه ی اصلی خویش تبدیل شده که می توان این تبدیل شدن را هم ( مسخ شدگی) نامید . نمونه اش فیلم زیبا و کارآمد گاو که در آن مشهدی حسن خود را ( گاو مشهدی حسن) حس می کرد و در طویله علف می خورد و منتظر بود که صاحب اش ، مشهدی حسن بر می گردد ... و یا نمونه ی دیگر فیلم خوب چارلی چاپلین در عصر صنعت است که انسان در نظام کارهای طبقاتی و استثماری در جامعه صنعتی الینه می شود .
با این تعابیر ، می توان پنداشت که در دنیای امروز الیناسیون در اشکال متفاوت تری خود را نشان می دهد . یعنی اگر انسان در زمان قدیم جن یا دیو و یا رفتارهای خرافی و انحرافی و جادو و یا چیزی شبیه این نشانه ها را به جای ( خودِ) اصلی و حقیقی و سالم اش احساس می کرد ، امروزه نشانه هایی دیگر چون : ماشینیسم ، تکنوکراسی ، بوروکراسی و ایده های آبسرد ( absurd ) یا به زبان فارسی بیهوده و عبث و شیزوفرنی، جایگزین پارامترهای قبلی شده اند که این محور جایگزینی در همه ی زمینه های علمی و هنری رخ داده است، زیرا که دنیای امروز ( پست کریتیکال ) بدنبال الینه کردن دنیای( مدرن ) می باشد و راهی جز الینه کردن با مولفه هایی که ذکر آن رفت را لازم و ضروری نمی بیند. طبیعی است که بگوئیم : کار الیناسیون تسخیر افکار و ایده های اجتماعی_ هنری است و آنقدر با برنامه ریزی های حساب شده ، طی طریق می کند که یک متفکر و فیلسوف و یا شاعر را از حالتی به حالت دیگر در می آورد .
به عنوان مثال : مارکس عالم و فیلسوف را به مارکسی سیاسی تبدیل می کند و عالمیّت و فلسفیدن مارکس را در عالم معنا به عالم سیاست ترجیح می دهد . می توان چنین پنداشت که الیناسیون از زهدان تفکر یک متفکر زاده می شود و به مرور زمان رشد و شکوفا می شود ، ولی همین فرزند خلف به مرور زمان و بر اساس شرایط و اوضاع اجتماعی و سیاسی و ... به فرزندی ناخلف تبدیل می شود و در مقابل زاده ی خود می ایستد و جالب این جاست که خود متفکر که این پدیده را بوجود می آورد نیز در مقوله الیناسیون غرق و تسلیم آن می شود ؟!
به هر روی شعر و ادبیات نیز یکی از پدیده هایی است که در ازمنه های تاریخ تا به امروز لباس های زیادی را عوض کرده است و البته در هر برهه ای از زمان با شمایلی دیگر خود را به منصه ی ظهور رسانده است . با این وجود شاید بتوان گفت شعر و ادبیات به عنوان پدیده هایی پایه و بنیادی در خود ساختگی موجودی بنام انسان نقشی اساسی را بر عهده گرفته اند و بی تردید الیناسیون به عنوان ضد پدیده ای بنام از خود بیگانه کردن همین انسان قد علم می کند و در مقابل پدیده ای بنام شعر به مبارزه می پردازد . با این تفاسیر زندگی هر شاعر و یا هنرمند و ... می تواند دارای سه مرحله باشد . در مرحله اول مطیع و غرق در میراث گذشتگان است . در این مرحله شاعر و یا هنرمند سعی بر آن دارد تا که هر آنچه که از میراث گذشتگان به آن منتقل می شود را سرآمد کارخود قرار دهد و در این مرحله فرد بسان یک عروسک کوکی و خودکار می ماند که از خودش هیچ اختیاری را ندارد ( انسان تکراری ) در مرحله ی دوم بر علیه آنچه که بر آن تحمیل شده ، قیام می کند یعنی هم گذشته ی خودش را و هم میراث گذشتگان را به بوته ی نقد می کشاند و در مرحله ی آخر به دنبال پیدایی ، شناخت و آگاهی خود می باشد که این مرحله را می توان تکامل انسانی نامید و لذا این تکامل می تواند در همه ی زمینه های هنری ، علمی و ... باشد .
بنابراین در مرحله اول شاعر و یا هنرمند به نوعی الینه شده و این الینه شدن نیز توسط میراث گذشتگان و یا به تعبیری سنت گذشتگان صورت می گیرد . در مرحله ی دوم نیز ما با نوعی اعتراض و ایستادگی از جانب هنرمند تصادم داریم که در مقابل الینه ای که شده ، می ایستد و عبور از این الینه شدن را خواهان است و در مرحله ی سوم که به آگاهی و شناخت می رسد و در واقع به آن خود واقعی اش دست می یابد ، به نوعی بر الینه شدن پیروز و فائق می آید . با این حال ، می توان ابراز نمود که شاعر و شعر آن در مرحله سوم بیشتر در معرض تهدید و خطر الیناسیون قرار می گیرد . چه این که ، جایگاه اصلی و واقعی خودش را به دست آورده و در واقع به نوعی خودساختگی در جهت ، جامعه ساختگی رسیده است و در این جاست که بایستی به خودساختگی خود تفهیم نماید که همان الینه ای که برآن پیروز شده ، در کمین است و هر لحظه امکان قیام بر علیه آن را در ذهن خود می پروراند .
بدین ترتیب شعر امروز ایران اگر چه از پارامترهای خوبی برخوردار می باشد و در جوانبی نیز به آن ( خود واقعی اش ) دست یافته است ، اما با توجه به جهان امروز که جهان مصنوعات ، سرمایه داری و بورژوازی است و الیناسیون نیز از پارامتر های خاص آن به شمار می آید . امکان الینه شدن شعر امروز دور از دسترس نیست ، به گونه ای که ما شاهد نیست انگاری ها و از خود بیگانگی های مشهودی در شعر و ادبیات امروز هستیم که در آثار شعرای امروز کم و بیش به چشم می آید . جهان امروز که از آن به عنوان پست کریتیکال یاد می کنند ، اگر چه دارای مولفه ها و کارکترهای خوبی است و جامعه ما را با جهان ماشینیسم ، تکنوکراسیسم و بوروکراسیسم آشنا کرده است ، اما از جوانب دیگر نیز تقسیم ماشین گونه اوقات کار و فرم تکنیکی و مکانیکی یافتن کار و هنر انسانی و البته تک بعدی شدن کار و پارامترهای شخصیتی و هنری از جمله عناصری به شمار می آیند که خطر الینه شدن جامعه هنری ، ادبی و اجتماعی را در بردارد .
در زوایایی دیگر نیز می توان گفت که تکنوکراسی اگر چه به اشکالی روشمند و هوشمند در حرکت و تکاپوست و حتی کشورهای لیبرالیستی و سوسیالیستی هم که پیشرفته شده اند و سردمدار این فرآیند به شمار می آیند ، ولی همین کشورها نیز از قاعده و اصول الینه شدن در امان نیستند !
بنابراین نظر این که ، الیناسیون تنها در جوامع در حال گذار به مدرنیته محل بحث نیست ، بلکه تاثیر و تخریب آن در کشورهای توسعه یافته نیز چه از حیث شعر و ادبیات و چه از لحاظ معماری و اقتصاد و فرهنگ نیز مشهود و نمایان است .
با این وصف ، شعر و ادبیات این کهن بوم راه های متفاوتی را برای گذر از دالان های متعدد پشت سر گذاشته تا به نوعی خودساختگی رسیده و این مهم نیز ریشه در تفکر غنی و بسامدگون اندیشمندان این سرزمین از آغاز تا کنون در قالب های مختلف دارد و بی تردید با پوست اندازی هایی که تا به امروز چه از حیث شعر کلاسیک و چه از لحاظ شعر نو در ادبیات ما به انجام رسیده و جایگاه و پایگاه خاصی را به جهان معرفی نموده ایم ، لذا این تکامل شعری خود مسببی است که خطر الینه شدن را بیشتر می کند . لذا یکی از راهکارها در جهت برون رفت از این مهم ، گسترش ، تداوم و بقای مقوله ای بنام نقد در حوزه ی ادبیات وشعر است که باید توسط منتقد معلم و منتقد زیبا شناس نسبت به آثار شعرا صورت پذیردکه این حرکت خود عاملی فرآرونده در جهت بازیابی و باز پروری آثار شعراست و البته خطر الیناسیون را در زوایایی خنثی می کند . و دیگر نکته التفات اصولی به آثاری است که درحوزه ی شعر و ادبیات ( کلاسیک ونو) دارای زبان ، هویت ، تاریخ ، اخلاق ، هنر ،و پشتوانه ی فرهنگی مستقل و سازنده ای می باشند و این آثار ادبی و هنری می توانند با ویژگی هایی که از آن ها یاد شد ، خطر حضور الیناسیون را درعرصه ادب و هنر و... در جامعه کاهش دهند .
شعر (poetry) از دومن وجودی تشکیل می شود . نخست من مجازی شعر است و در ثانی من حقیقی آن . من مجازی شعر شامل تیپ و ظاهر یا به اصطلاح همان ساختار شعر می شود و به تعبیری دیگر می توان این من مجازی را ( لباسیسم ظاهر ) شعر نیز نام نهاد . و من حقیقی شعر شامل آیدتیک ( درون بینی ذات شهود شعر ) می باشد که ذاتا" با درونیّات معنوی و فلسفی شاعر کلافی عمیق خورده و از شاعر ، انسانی وارسته و خود آگاه را ساخته است . به تعبیری دیگر من حقیقی شعر همان ( خویشتن ) شاعر است که بر علیه جهالت درون خودِ شاعر قیام کرده و به پیروزی رسیده و البته بافتار شخصیتی و منش و بینش انسانی شاعر را بوجود آورده است .
بنابراین گفتمانی بنام شعر با مقوله ی الیناسیون دارای وجه اشتراکاتی است . زیرا که الیناسیون نقطه ی مقابل هر پدیده ای است که خود را به عنوان یک پارادایم به جامعه معرفی می کند و مسلما" شعر نیز پدیده ای است که تفاوت آن با دیگر پدیده ها این است که در حال صیرورت ( شدن ) است و الیناسیون نیز ضد پدیده ای به شمار می رود که در مقابل هر پدیده قد علم می کند و در نیل به آلترناتیو بودن خود به جای آن پدیده می کوشد و چنین هم می توان ابراز نمود که الیناسیون ضد پدیده ای است که خود را به جای پدیده معرفی می کند .
با اتیمولوژی واژه ی الیناسیون می توان چنین دریافت که از ریشه ی « الینه »(aliner)بارور شده است و به معنای حلول جن در انسان است و شاید به همین معنی است که در قدیم الایّام به کسی که دیوانه می شده یا به اصطلاح از خود به در رفته و یا خودش را فراموش کرده ، تعبیر الینه را بر آن گذاشته اند . البنه در زبان فارسی به معنی مجنون ( جن زده ) نیز بکار رفته است و به کسی که جن ( دیو ) در او حلول کرده ( الینه شده ) و عقل و احساس و شخصیت اش را خورده و جانشین هویت انسانی و شخصیت فردی او شده نیز اطلاق می شده است . برای نخستین بار، هگل این اصطلاح را در قرن نوزدهم وارد فلسفه خودش کرد و پس از او شاگردش مارکس آن را در جامعه شناسی بکار بست و گسترده ی آن نیز در ارتباط با مناسبات اجتماعی روز ، در علم روان شناسی و انسان شناسی مشهود و نمایان گردید . در مقوله ی الیناسیون آنچه که متبادر به ذهن است و خود را در جامعه به تصویر می آورد ، طرحی اصلی به نام «خود» است . به گونه ای که انسان به شکلی بیمار می شود که ( خود خویش ) را گم می کند و شخصیت و هویت واقعی و حقیقی خود را به فراموشی می سپارد و در خیلی از زوایا و بصورت ناخودآگاه تن به تحمیل شدن من مجازی و اغیاری را می دهد که با وجود حقیقی آن سنخیّتی ندارد . شاید بتوان گفت انسان وقتی الینه می شود ، به چیزی غیر از آن بن مایه ی اصلی خویش تبدیل شده که می توان این تبدیل شدن را هم ( مسخ شدگی) نامید . نمونه اش فیلم زیبا و کارآمد گاو که در آن مشهدی حسن خود را ( گاو مشهدی حسن) حس می کرد و در طویله علف می خورد و منتظر بود که صاحب اش ، مشهدی حسن بر می گردد ... و یا نمونه ی دیگر فیلم خوب چارلی چاپلین در عصر صنعت است که انسان در نظام کارهای طبقاتی و استثماری در جامعه صنعتی الینه می شود .
با این تعابیر ، می توان پنداشت که در دنیای امروز الیناسیون در اشکال متفاوت تری خود را نشان می دهد . یعنی اگر انسان در زمان قدیم جن یا دیو و یا رفتارهای خرافی و انحرافی و جادو و یا چیزی شبیه این نشانه ها را به جای ( خودِ) اصلی و حقیقی و سالم اش احساس می کرد ، امروزه نشانه هایی دیگر چون : ماشینیسم ، تکنوکراسی ، بوروکراسی و ایده های آبسرد ( absurd ) یا به زبان فارسی بیهوده و عبث و شیزوفرنی، جایگزین پارامترهای قبلی شده اند که این محور جایگزینی در همه ی زمینه های علمی و هنری رخ داده است، زیرا که دنیای امروز ( پست کریتیکال ) بدنبال الینه کردن دنیای( مدرن ) می باشد و راهی جز الینه کردن با مولفه هایی که ذکر آن رفت را لازم و ضروری نمی بیند. طبیعی است که بگوئیم : کار الیناسیون تسخیر افکار و ایده های اجتماعی_ هنری است و آنقدر با برنامه ریزی های حساب شده ، طی طریق می کند که یک متفکر و فیلسوف و یا شاعر را از حالتی به حالت دیگر در می آورد .
به عنوان مثال : مارکس عالم و فیلسوف را به مارکسی سیاسی تبدیل می کند و عالمیّت و فلسفیدن مارکس را در عالم معنا به عالم سیاست ترجیح می دهد . می توان چنین پنداشت که الیناسیون از زهدان تفکر یک متفکر زاده می شود و به مرور زمان رشد و شکوفا می شود ، ولی همین فرزند خلف به مرور زمان و بر اساس شرایط و اوضاع اجتماعی و سیاسی و ... به فرزندی ناخلف تبدیل می شود و در مقابل زاده ی خود می ایستد و جالب این جاست که خود متفکر که این پدیده را بوجود می آورد نیز در مقوله الیناسیون غرق و تسلیم آن می شود ؟!
به هر روی شعر و ادبیات نیز یکی از پدیده هایی است که در ازمنه های تاریخ تا به امروز لباس های زیادی را عوض کرده است و البته در هر برهه ای از زمان با شمایلی دیگر خود را به منصه ی ظهور رسانده است . با این وجود شاید بتوان گفت شعر و ادبیات به عنوان پدیده هایی پایه و بنیادی در خود ساختگی موجودی بنام انسان نقشی اساسی را بر عهده گرفته اند و بی تردید الیناسیون به عنوان ضد پدیده ای بنام از خود بیگانه کردن همین انسان قد علم می کند و در مقابل پدیده ای بنام شعر به مبارزه می پردازد . با این تفاسیر زندگی هر شاعر و یا هنرمند و ... می تواند دارای سه مرحله باشد . در مرحله اول مطیع و غرق در میراث گذشتگان است . در این مرحله شاعر و یا هنرمند سعی بر آن دارد تا که هر آنچه که از میراث گذشتگان به آن منتقل می شود را سرآمد کارخود قرار دهد و در این مرحله فرد بسان یک عروسک کوکی و خودکار می ماند که از خودش هیچ اختیاری را ندارد ( انسان تکراری ) در مرحله ی دوم بر علیه آنچه که بر آن تحمیل شده ، قیام می کند یعنی هم گذشته ی خودش را و هم میراث گذشتگان را به بوته ی نقد می کشاند و در مرحله ی آخر به دنبال پیدایی ، شناخت و آگاهی خود می باشد که این مرحله را می توان تکامل انسانی نامید و لذا این تکامل می تواند در همه ی زمینه های هنری ، علمی و ... باشد .
بنابراین در مرحله اول شاعر و یا هنرمند به نوعی الینه شده و این الینه شدن نیز توسط میراث گذشتگان و یا به تعبیری سنت گذشتگان صورت می گیرد . در مرحله ی دوم نیز ما با نوعی اعتراض و ایستادگی از جانب هنرمند تصادم داریم که در مقابل الینه ای که شده ، می ایستد و عبور از این الینه شدن را خواهان است و در مرحله ی سوم که به آگاهی و شناخت می رسد و در واقع به آن خود واقعی اش دست می یابد ، به نوعی بر الینه شدن پیروز و فائق می آید . با این حال ، می توان ابراز نمود که شاعر و شعر آن در مرحله سوم بیشتر در معرض تهدید و خطر الیناسیون قرار می گیرد . چه این که ، جایگاه اصلی و واقعی خودش را به دست آورده و در واقع به نوعی خودساختگی در جهت ، جامعه ساختگی رسیده است و در این جاست که بایستی به خودساختگی خود تفهیم نماید که همان الینه ای که برآن پیروز شده ، در کمین است و هر لحظه امکان قیام بر علیه آن را در ذهن خود می پروراند .
بدین ترتیب شعر امروز ایران اگر چه از پارامترهای خوبی برخوردار می باشد و در جوانبی نیز به آن ( خود واقعی اش ) دست یافته است ، اما با توجه به جهان امروز که جهان مصنوعات ، سرمایه داری و بورژوازی است و الیناسیون نیز از پارامتر های خاص آن به شمار می آید . امکان الینه شدن شعر امروز دور از دسترس نیست ، به گونه ای که ما شاهد نیست انگاری ها و از خود بیگانگی های مشهودی در شعر و ادبیات امروز هستیم که در آثار شعرای امروز کم و بیش به چشم می آید . جهان امروز که از آن به عنوان پست کریتیکال یاد می کنند ، اگر چه دارای مولفه ها و کارکترهای خوبی است و جامعه ما را با جهان ماشینیسم ، تکنوکراسیسم و بوروکراسیسم آشنا کرده است ، اما از جوانب دیگر نیز تقسیم ماشین گونه اوقات کار و فرم تکنیکی و مکانیکی یافتن کار و هنر انسانی و البته تک بعدی شدن کار و پارامترهای شخصیتی و هنری از جمله عناصری به شمار می آیند که خطر الینه شدن جامعه هنری ، ادبی و اجتماعی را در بردارد .
در زوایایی دیگر نیز می توان گفت که تکنوکراسی اگر چه به اشکالی روشمند و هوشمند در حرکت و تکاپوست و حتی کشورهای لیبرالیستی و سوسیالیستی هم که پیشرفته شده اند و سردمدار این فرآیند به شمار می آیند ، ولی همین کشورها نیز از قاعده و اصول الینه شدن در امان نیستند !
بنابراین نظر این که ، الیناسیون تنها در جوامع در حال گذار به مدرنیته محل بحث نیست ، بلکه تاثیر و تخریب آن در کشورهای توسعه یافته نیز چه از حیث شعر و ادبیات و چه از لحاظ معماری و اقتصاد و فرهنگ نیز مشهود و نمایان است .
با این وصف ، شعر و ادبیات این کهن بوم راه های متفاوتی را برای گذر از دالان های متعدد پشت سر گذاشته تا به نوعی خودساختگی رسیده و این مهم نیز ریشه در تفکر غنی و بسامدگون اندیشمندان این سرزمین از آغاز تا کنون در قالب های مختلف دارد و بی تردید با پوست اندازی هایی که تا به امروز چه از حیث شعر کلاسیک و چه از لحاظ شعر نو در ادبیات ما به انجام رسیده و جایگاه و پایگاه خاصی را به جهان معرفی نموده ایم ، لذا این تکامل شعری خود مسببی است که خطر الینه شدن را بیشتر می کند . لذا یکی از راهکارها در جهت برون رفت از این مهم ، گسترش ، تداوم و بقای مقوله ای بنام نقد در حوزه ی ادبیات وشعر است که باید توسط منتقد معلم و منتقد زیبا شناس نسبت به آثار شعرا صورت پذیردکه این حرکت خود عاملی فرآرونده در جهت بازیابی و باز پروری آثار شعراست و البته خطر الیناسیون را در زوایایی خنثی می کند . و دیگر نکته التفات اصولی به آثاری است که درحوزه ی شعر و ادبیات ( کلاسیک ونو) دارای زبان ، هویت ، تاریخ ، اخلاق ، هنر ،و پشتوانه ی فرهنگی مستقل و سازنده ای می باشند و این آثار ادبی و هنری می توانند با ویژگی هایی که از آن ها یاد شد ، خطر حضور الیناسیون را درعرصه ادب و هنر و... در جامعه کاهش دهند .