07-12-2015، 23:09
دل(تنگ)---سر(درد)---چشم(تر)---گوش(کر)---مخ(هنگ)---خسته نباشی سرنوشت دمت(گرم)
هنگامی که در سکوت شب گوش فرا میدهی خواهی شنید که کوهها ، دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش میکنند .
زمستان سردی بود!جوجه کلاغ هاگرسنه بودند وغذایی پیدانمیشد...
مادربرای اینکه جوجه هایش راسیرکندهربارتکه ای ازگوشت بدنش رامیکندوبه جوجه هامیداد،زمستان گذشت ومادرهیچ گوشتی به تنش نماندو مرد
جوجه هایش گفتند:"خوب شدمرد، خسته شدیم ازبس غذای تکراری خوردیم!"
به سلامتی اینجور مادرا
اگر خاطر خواه زیاد داری حتما به این معنی نیست که خیلی گرون قیمتی!! شاید هم خیلی ارزان قیمتی !!
■●■/علامت اختصاصی/■●■
☆☆《دخترک آریایی》☆☆
هرگز به گفتن این جملات مباهات نکنید که:
پول چرک دست است یا،من از آن بدم می آید...
فراموش نکنید هرچه را تحقیر کنید،از دست میدهید.
هیچ چیز به خودی خود نه خوب است ونه بد؛
این طرز تفکر شماست که به آن ارزش میدهید!!!
فقط یه چیز خوراکی هست که اگه بخوریش یا دفع میشه یا تورو از پا در میاره وهیچ وقت هضم نمیشه اونم غصه است!
اگه بهش بخندی دفع میشه،اگه جدیش بگیری حتما از پا درت میاره!
آرومم....
ولی قانونن
.
.
.
.
داغووووونم!!!!
من مغرور نیستم اما........ مهربان حرف زدن با هرکسی رو لازم نمیدونم!
در برف سفیدی پیداست آیا تن به آن میدهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک میشوند که در ژرفای خود نیستی به همراه دارند . ( ارد بزرگ )
از آدم ها بت نسازید
این خیــــــانت است
هم به خـــــــــــوتان
هم به خـــــــودشان
خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند!
و شما در آخــــــــــر می شوید
سر تا پا کــــــــافر خدای خود ساخته
"مرحــوم خسرو شکیبـــایی"
شکسپیر: چیزی که در زن مرا تسخیر میکند "مهربانی اوست نه زیباییش...
من زنی را بیشتر دوست دارم که مهربانتر باشد!
واژه ی«آزادی»،از جایگاه گرانبهاترین واژه در زبان ما و نیز،ارزشمندترین تجربه ی انسانی به واژه ای مترادف مسخره بازی و مضحکه تنزل یافته است.
رولو مِی
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق آن را می سازد و عوام فریب آن را پخش میکند و عامی آن را می پذیرد .
در لحظه ی حال،افکار مختلفی به ذهن ما راه میابند...آرزوها،قصدها،گفته ها و انگیزه ها،از شرم آورترین و احمقانه ترین تا متعالی ترین و ناب ترین آنها...اما در نهایت این ما هستیم که از بین آنها دست به انتخاب می زنیم و با این انتخاب، حال را به آینده پیوند میدهیم.
آینده ای که می تواند بهشت ما باشد یا جهنم ما...انتخاب با ماست.
امید رو از نجاری اموختم
که مغازه اش اتش گرفت
و در اخر زغال فروشی باز کرد..!
هنگامی که در سکوت شب گوش فرا میدهی خواهی شنید که کوهها ، دریاها و جنگلها با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش میکنند .
زمستان سردی بود!جوجه کلاغ هاگرسنه بودند وغذایی پیدانمیشد...
مادربرای اینکه جوجه هایش راسیرکندهربارتکه ای ازگوشت بدنش رامیکندوبه جوجه هامیداد،زمستان گذشت ومادرهیچ گوشتی به تنش نماندو مرد
جوجه هایش گفتند:"خوب شدمرد، خسته شدیم ازبس غذای تکراری خوردیم!"
به سلامتی اینجور مادرا
اگر خاطر خواه زیاد داری حتما به این معنی نیست که خیلی گرون قیمتی!! شاید هم خیلی ارزان قیمتی !!
■●■/علامت اختصاصی/■●■
☆☆《دخترک آریایی》☆☆
هرگز به گفتن این جملات مباهات نکنید که:
پول چرک دست است یا،من از آن بدم می آید...
فراموش نکنید هرچه را تحقیر کنید،از دست میدهید.
هیچ چیز به خودی خود نه خوب است ونه بد؛
این طرز تفکر شماست که به آن ارزش میدهید!!!
فقط یه چیز خوراکی هست که اگه بخوریش یا دفع میشه یا تورو از پا در میاره وهیچ وقت هضم نمیشه اونم غصه است!
اگه بهش بخندی دفع میشه،اگه جدیش بگیری حتما از پا درت میاره!
آرومم....
ولی قانونن
.
.
.
.
داغووووونم!!!!
من مغرور نیستم اما........ مهربان حرف زدن با هرکسی رو لازم نمیدونم!
در برف سفیدی پیداست آیا تن به آن میدهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک میشوند که در ژرفای خود نیستی به همراه دارند . ( ارد بزرگ )
از آدم ها بت نسازید
این خیــــــانت است
هم به خـــــــــــوتان
هم به خـــــــودشان
خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند!
و شما در آخــــــــــر می شوید
سر تا پا کــــــــافر خدای خود ساخته
"مرحــوم خسرو شکیبـــایی"
شکسپیر: چیزی که در زن مرا تسخیر میکند "مهربانی اوست نه زیباییش...
من زنی را بیشتر دوست دارم که مهربانتر باشد!
واژه ی«آزادی»،از جایگاه گرانبهاترین واژه در زبان ما و نیز،ارزشمندترین تجربه ی انسانی به واژه ای مترادف مسخره بازی و مضحکه تنزل یافته است.
رولو مِی
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق آن را می سازد و عوام فریب آن را پخش میکند و عامی آن را می پذیرد .
در لحظه ی حال،افکار مختلفی به ذهن ما راه میابند...آرزوها،قصدها،گفته ها و انگیزه ها،از شرم آورترین و احمقانه ترین تا متعالی ترین و ناب ترین آنها...اما در نهایت این ما هستیم که از بین آنها دست به انتخاب می زنیم و با این انتخاب، حال را به آینده پیوند میدهیم.
آینده ای که می تواند بهشت ما باشد یا جهنم ما...انتخاب با ماست.
امید رو از نجاری اموختم
که مغازه اش اتش گرفت
و در اخر زغال فروشی باز کرد..!