02-12-2015، 9:28
زنده یاد دكتر سیدجعفر شهیدی بعد از نوشتن حدود 15 كتاب و تالیف حدود 120 مقاله سترگ و در سن 83 سالگی هنوز از كارهای بر زمین ماندهاش میگفت.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
مترجم نهجالبلاغه و محقق بنام كشورمان در زمینهی تاریخ اسلام، هنوز دلش در نجف جا مانده بود: «آنجا سایهی امیرالمومنین (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولی متوسلیم».
سال 1320 برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد، اما بعد از هشت سال، بیماری ناگزیر، او را به ایران بازمیگرداند. هر هفته باید خود را به پزشك نشان میداده، درنتیجه از رفتن به حوزه باز میماند. برای گذران زندگی و بهمنظور ترجمهی متون عربی، نزد دكتر سنجابی ـ وزیر فرهنگ وقت ـ میرود، اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد میشود. با ماهی 150 تومان در دبیرستان ابومسلم مشغول میشود و بعد كه به او میگویند با مدرك لیسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسید، بدون شركت در كلاسها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمرهها میگیرد.
در نجف سایهی امیرالمومنین (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولی متوسلیم».
سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همكاری میكند و در نامهای به دكتر آذر ـ وزیر فرهنگ وقت ـ مینویسد: «او اگرنه در نوع خود بینظیر، ولی كمنظیر است». دهخدا در این نامه میخواهد كه به جای 22 ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند؛ تا بقیه وقتش را در لغتنامهی دهخدا بگذارند. مدتی اینگونه میگذرد، تا سال 1340 كه با مدرك دكتری به دانشگاه منتقل میشود. تدریس در دانشگاه تا سالهای 45، 46 ادامه پیدا میكند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغتنامه میبرد؛ كه حالا پس از سالها، هنوز هم دانشجویانش چهارشنبهها به لغتنامه میروند تا در محضر استاد كسب فیض كنند.
استاد شهیدی هرچند كتابهایی چون شرح مثنوی، عرشیان، قیام حسین (ع)، زندگانی فاطمه زهرا (س)، زندگانی علیبن الحسین (ع)، شیرزن كربلا، امام حسین (ع) قیامی، ابوذر غفاری، گزینهای از سخنان امیرالمومنین علی (ع)، زندگانی امام صادق (ع)، از دیروز تا امروز (مجموعه مقالهها و سفرنامهها) و ترجمههایی چون براهینالعجم، تاریخ الاسلام التحلیلی، علی بلسان علی، شورهالحسین (ع)، حیات فاطمه (س)، حیاهالامام الصادق جعفربن محمد (ع) و حیات السیده فاطمه الزهرا (س) را در كارنامهی خود دارد، اما با شوری خاص دلبستهی نهجالبلاغه بود و بر فصاحت و بلاغت آن، یعنی كلمات رسا و همهكس فهمش و مطابقت آن با فهم شنوندهها، تاكید دارد.
او میگفت: بزرگان ادب عرب كه شیعه هم نبودهاند و حتی میانهی خوبی هم با امام (ع) نداشتهاند، بلاغت خطبهها، نامهها و كلمات قصار نهجالبلاغه را ستودهاند.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
استاد به این موضوع اشاره می کرد كه این كتاب در خارج از ایران از سدهی سه و چهار معروف بوده؛ اما بهدلیل محافظهكاری ایرانیان و راه باز نكردن تشیع در اینجا، از قرن هشتم مورد توجه قرار گرفته است.
سیدجعفر شهیدی میگفت: «اگر كسی بخواهد از یك زندگی درست و حسابی و خداپسند برخوردار شود، باید این كتاب و دستوراتش را بخواند، چون هم مصلحت فردی در آن رعایت شده و هم مصلحت اجتماعی».
او اوایل انقلاب پافشاری میكرد تا به جای متون عربی كتابهای درسی بخشهایی از نهجالبلاغه و اخلاقیات و اجتماعیات آن در كتابها قرار بگیرد؛ میگفت: زمان ما در مكتبخانه، نه ملای مكتب چیزی از نهجالبلاغه میفهمید، نه دانشآموزان. فقط قرآن میخواندیم. اما از سال 1313 آیات منتخبی از قرآن و بخشهایی از نهجالبلاغه در دانشگاهها ارایه شد و كسانی چون مهندس معینفر، دكتر طاهری و آیتالله طالقانی كه با نهجالبلاغه آشنایی داشتند، در این زمینه فعالیتهایی كردند؛ منتها ما انتظارمان این بود كه بعد از انقلاب مردم و بهخصوص تحصیلكردهها بیشتر با نهجالبلاغه آشنا شوند، كه البته این كار حكومت هم نیست.
شهیدی كه همواره به تاریخ اسلام و زندگی ائمه اطهار (ع) توجه خاصی داشته است، دربارهی وضعیت پرداختن به تاریخ، بهویژه تاریخ اسلام در ایران گوید: متاسفانه آن چیزی كه كمتر به آن اهمیت دادهاند، تاریخ است و علت این است كه از ابتدا تاریخ را برای وقتگذرانی میخواندهاند.
وی تاكید میكرد: وقتی در اروپا میخواهند تاریخ بنویسند، چند نفر به تاریخ یك قرن مشغول میشوند، ولی شرقیها اینگونه نیستند و تاریخ ما بیشتر شفاهی و نقلی است.
دكتر شهیدی با تاكید بر اینكه تحلیل تاریخی هنوز در كشور ما جا نیفتاده، خاطرنشان میكرد: اوایل انقلاب خواهش كردم گروهی برای تاریخ تشكیل شود كه به نتیجه نرسید. حالا هم مورخان خوبی داریم، اما به تاریخ اسلام كمتر توجه میشود.
سیدجعفر شهیدی دربارهی وضعیت فلسفه نیز معتقد بود: فلسفهی ما تا ابن رشد خوب پیش رفته، اما از قرن پنج درجا زده است.
او میگفت: بزرگترین فیلسوف ما میخواهد با چند كتاب در اتاقش تكلیف دنیا را روشن كند، اینطور كه نمیشود.
«آنچه برای مردم و كشور ما اهمیت دارد، این است كه دانشجویان ما در هر رشتهای كه هستند در زمینهی علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد»
به اعتقاد مرحوم شهیدی «آنچه برای مردم و كشور ما اهمیت دارد، این است كه دانشجویان ما در هر رشتهای كه هستند در زمینهی علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد» او میگفت: دانشجویان ما از لحاظ هوش و استعداد چیزی كم ندارند، اما نمیدانم چطور است كه از 1400 سال پیش كه من اطلاع دارم، به سمت كارهای عملی و تجربی نرفتهایم و برخلاف پژوهش علمی از لحاظ پژوهش تجربی عقبیم.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
وی با بیان این مثال كه ما همیشه در ورزش كشتی جلو هستیم، اما در فوتبال نه، میگوید: كار دستهجمعی نیازمند گذشت و آزادی عمل است كه ما هنوز عادت نكردهایم دستهجمعی جلو برویم.
به نظر زنده یاد شهیدی «ما عادت به پژوهش نداریم، آنچنان كه عادت به دموكراسی نداریم و این چاله و كمبود را دانشجویان باید پر كنند».
استاد سیدجعفر شهیدی صبح خود را در لغتنامهی دهخدا میگذراند و در كاری گروهی مشغول تنظیم فرهنگی بود كه از لحاظ واژهها بسیار مفصلتر از لغتنامه است. بقیهی روز را در منزل خود میگذراند؛ خانهای سرشار از كتاب و قفسههایی شامل فرهنگها، تفسیرها، لغتنامهها، مثنوی و كتابهای مربوط به آن، نهجالبلاغه، كتابهای مذهبی، كتابهای فقه و حدیث، كتابهایی در اصطلاحات عرفانی و فلسفی و دیوانهای شعر و...
و دست آخر رو به ما گفت: سعی كنید امروزتان بهتر از دیروز باشد. از كاری كه برای اجتماع میكنید انتظار پاداش نداشته باشید و تكیهتان بیشتر بر معنویات باشد.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
مترجم نهجالبلاغه و محقق بنام كشورمان در زمینهی تاریخ اسلام، هنوز دلش در نجف جا مانده بود: «آنجا سایهی امیرالمومنین (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولی متوسلیم».
سال 1320 برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد، اما بعد از هشت سال، بیماری ناگزیر، او را به ایران بازمیگرداند. هر هفته باید خود را به پزشك نشان میداده، درنتیجه از رفتن به حوزه باز میماند. برای گذران زندگی و بهمنظور ترجمهی متون عربی، نزد دكتر سنجابی ـ وزیر فرهنگ وقت ـ میرود، اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد میشود. با ماهی 150 تومان در دبیرستان ابومسلم مشغول میشود و بعد كه به او میگویند با مدرك لیسانس حقوقش به 300 تومان خواهد رسید، بدون شركت در كلاسها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمرهها میگیرد.
در نجف سایهی امیرالمومنین (ع) بود، حالا هم درست است دستمان كوتاه است، ولی متوسلیم».
سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همكاری میكند و در نامهای به دكتر آذر ـ وزیر فرهنگ وقت ـ مینویسد: «او اگرنه در نوع خود بینظیر، ولی كمنظیر است». دهخدا در این نامه میخواهد كه به جای 22 ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند؛ تا بقیه وقتش را در لغتنامهی دهخدا بگذارند. مدتی اینگونه میگذرد، تا سال 1340 كه با مدرك دكتری به دانشگاه منتقل میشود. تدریس در دانشگاه تا سالهای 45، 46 ادامه پیدا میكند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغتنامه میبرد؛ كه حالا پس از سالها، هنوز هم دانشجویانش چهارشنبهها به لغتنامه میروند تا در محضر استاد كسب فیض كنند.
استاد شهیدی هرچند كتابهایی چون شرح مثنوی، عرشیان، قیام حسین (ع)، زندگانی فاطمه زهرا (س)، زندگانی علیبن الحسین (ع)، شیرزن كربلا، امام حسین (ع) قیامی، ابوذر غفاری، گزینهای از سخنان امیرالمومنین علی (ع)، زندگانی امام صادق (ع)، از دیروز تا امروز (مجموعه مقالهها و سفرنامهها) و ترجمههایی چون براهینالعجم، تاریخ الاسلام التحلیلی، علی بلسان علی، شورهالحسین (ع)، حیات فاطمه (س)، حیاهالامام الصادق جعفربن محمد (ع) و حیات السیده فاطمه الزهرا (س) را در كارنامهی خود دارد، اما با شوری خاص دلبستهی نهجالبلاغه بود و بر فصاحت و بلاغت آن، یعنی كلمات رسا و همهكس فهمش و مطابقت آن با فهم شنوندهها، تاكید دارد.
او میگفت: بزرگان ادب عرب كه شیعه هم نبودهاند و حتی میانهی خوبی هم با امام (ع) نداشتهاند، بلاغت خطبهها، نامهها و كلمات قصار نهجالبلاغه را ستودهاند.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
استاد به این موضوع اشاره می کرد كه این كتاب در خارج از ایران از سدهی سه و چهار معروف بوده؛ اما بهدلیل محافظهكاری ایرانیان و راه باز نكردن تشیع در اینجا، از قرن هشتم مورد توجه قرار گرفته است.
سیدجعفر شهیدی میگفت: «اگر كسی بخواهد از یك زندگی درست و حسابی و خداپسند برخوردار شود، باید این كتاب و دستوراتش را بخواند، چون هم مصلحت فردی در آن رعایت شده و هم مصلحت اجتماعی».
او اوایل انقلاب پافشاری میكرد تا به جای متون عربی كتابهای درسی بخشهایی از نهجالبلاغه و اخلاقیات و اجتماعیات آن در كتابها قرار بگیرد؛ میگفت: زمان ما در مكتبخانه، نه ملای مكتب چیزی از نهجالبلاغه میفهمید، نه دانشآموزان. فقط قرآن میخواندیم. اما از سال 1313 آیات منتخبی از قرآن و بخشهایی از نهجالبلاغه در دانشگاهها ارایه شد و كسانی چون مهندس معینفر، دكتر طاهری و آیتالله طالقانی كه با نهجالبلاغه آشنایی داشتند، در این زمینه فعالیتهایی كردند؛ منتها ما انتظارمان این بود كه بعد از انقلاب مردم و بهخصوص تحصیلكردهها بیشتر با نهجالبلاغه آشنا شوند، كه البته این كار حكومت هم نیست.
شهیدی كه همواره به تاریخ اسلام و زندگی ائمه اطهار (ع) توجه خاصی داشته است، دربارهی وضعیت پرداختن به تاریخ، بهویژه تاریخ اسلام در ایران گوید: متاسفانه آن چیزی كه كمتر به آن اهمیت دادهاند، تاریخ است و علت این است كه از ابتدا تاریخ را برای وقتگذرانی میخواندهاند.
وی تاكید میكرد: وقتی در اروپا میخواهند تاریخ بنویسند، چند نفر به تاریخ یك قرن مشغول میشوند، ولی شرقیها اینگونه نیستند و تاریخ ما بیشتر شفاهی و نقلی است.
دكتر شهیدی با تاكید بر اینكه تحلیل تاریخی هنوز در كشور ما جا نیفتاده، خاطرنشان میكرد: اوایل انقلاب خواهش كردم گروهی برای تاریخ تشكیل شود كه به نتیجه نرسید. حالا هم مورخان خوبی داریم، اما به تاریخ اسلام كمتر توجه میشود.
سیدجعفر شهیدی دربارهی وضعیت فلسفه نیز معتقد بود: فلسفهی ما تا ابن رشد خوب پیش رفته، اما از قرن پنج درجا زده است.
او میگفت: بزرگترین فیلسوف ما میخواهد با چند كتاب در اتاقش تكلیف دنیا را روشن كند، اینطور كه نمیشود.
«آنچه برای مردم و كشور ما اهمیت دارد، این است كه دانشجویان ما در هر رشتهای كه هستند در زمینهی علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد»
به اعتقاد مرحوم شهیدی «آنچه برای مردم و كشور ما اهمیت دارد، این است كه دانشجویان ما در هر رشتهای كه هستند در زمینهی علم، امروزشان بهتر از دیروزشان باشد» او میگفت: دانشجویان ما از لحاظ هوش و استعداد چیزی كم ندارند، اما نمیدانم چطور است كه از 1400 سال پیش كه من اطلاع دارم، به سمت كارهای عملی و تجربی نرفتهایم و برخلاف پژوهش علمی از لحاظ پژوهش تجربی عقبیم.
اگرنه بی نظیرولی کم نظیر بود!
وی با بیان این مثال كه ما همیشه در ورزش كشتی جلو هستیم، اما در فوتبال نه، میگوید: كار دستهجمعی نیازمند گذشت و آزادی عمل است كه ما هنوز عادت نكردهایم دستهجمعی جلو برویم.
به نظر زنده یاد شهیدی «ما عادت به پژوهش نداریم، آنچنان كه عادت به دموكراسی نداریم و این چاله و كمبود را دانشجویان باید پر كنند».
استاد سیدجعفر شهیدی صبح خود را در لغتنامهی دهخدا میگذراند و در كاری گروهی مشغول تنظیم فرهنگی بود كه از لحاظ واژهها بسیار مفصلتر از لغتنامه است. بقیهی روز را در منزل خود میگذراند؛ خانهای سرشار از كتاب و قفسههایی شامل فرهنگها، تفسیرها، لغتنامهها، مثنوی و كتابهای مربوط به آن، نهجالبلاغه، كتابهای مذهبی، كتابهای فقه و حدیث، كتابهایی در اصطلاحات عرفانی و فلسفی و دیوانهای شعر و...
و دست آخر رو به ما گفت: سعی كنید امروزتان بهتر از دیروز باشد. از كاری كه برای اجتماع میكنید انتظار پاداش نداشته باشید و تكیهتان بیشتر بر معنویات باشد.