29-11-2015، 18:49
(آخرین ویرایش در این ارسال: 29-11-2015، 18:51، توسط Interstellar.)
درخشندگی ستارگان یا قدر ظاهری ستارگان
هر ستاره ای بسته به نوع خود دارای مقدار درخشندگی است که در نجوم آن را به عنوان قدر ظاهری میشناسیم. اولین بار درخشندگی ستارگان توسط منجمی یونانی به اسم ابرخس (هیپارکوس ) ۲۰۰۰ سال پیش تعریف شد. طبق تعریف او درخشانترین ستاره قدر اول و ستارگانی که با چشم معمولی به سختی دیده میشوند از قدر ۶ هستند.
این تعریف بعدها در قرن ۱۹ توسط منجم انگلیسی نورمن پوگسن به صورت دقیق تری ارائه شد : اختلاف هر قدر به اندازه ی ۲،۵۱۲ برابر روشنایی قبلی است. یک ستاره ی قدر اول به طور دقیق تا صد برابر (۲،۵۱۲ ^۵) درخشنده تر از ستاره ی قدر ۶ است.
هر ستاره ای بسته به نوع خود دارای مقدار درخشندگی است که در نجوم آن را به عنوان قدر ظاهری میشناسیم. اولین بار درخشندگی ستارگان توسط منجمی یونانی به اسم ابرخس (هیپارکوس ) ۲۰۰۰ سال پیش تعریف شد. طبق تعریف او درخشانترین ستاره قدر اول و ستارگانی که با چشم معمولی به سختی دیده میشوند از قدر ۶ هستند.
این تعریف بعدها در قرن ۱۹ توسط منجم انگلیسی نورمن پوگسن به صورت دقیق تری ارائه شد : اختلاف هر قدر به اندازه ی ۲،۵۱۲ برابر روشنایی قبلی است. یک ستاره ی قدر اول به طور دقیق تا صد برابر (۲،۵۱۲ ^۵) درخشنده تر از ستاره ی قدر ۶ است.
معمولا درخشانترین ستارگان در آسمان مانند ستاره ی شباهنگ یا آلفای دب اکبر (-۱،۴۶)قدر های منفی از یک را دارند.
سیاره زهره در درخشنده ترین حالت خود دارای قدر منفی ۴ است.
قدر خورشید منفی ۲۷ است. .قدر ظاهری اجرام در آسمان به دو چیز بستگی دارد : ۱.درخشش ذاتی آن ها ۲.فاصله ی آن ها از زمین
یک ستاره چقدر دور است ؟
دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت اما سنجش آن دشوار است.
فاصله ی یک ستاره ی نزدیک را میتوان با اختلاف منظر آن یافت.
یک ستاره ی سنگین به طور میانگین دارای حرکت ویژه ی بیشتری است تا یک ستاره ی دوردست.
همانطور که گفته شد دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت است ، فواصل لازمند تا بتوان این مقادیر را محاسبه کرد :
روشنائی جسم ( چرا که یک ستاره ی کم فروغ نزدیک همانند یک ستاره ی درخشنده ی دوردست به نظر میرسد.)
جرم جسم (که اگر پاره ای از یک منظومه ی مداری باشد ، از قانون سوم کپلر قابل محاسبه است)
اندازه ی فیزیکی جسم ( چرا که یک جسم بزرگ دوردست همچون خورشید میتواند همان قدر ظاهری را داشته باشد که یک جسم کوچک نزدیک همچون ماه )
-سنجش فواصل کیهانی دشوار است :
زمان زیادی طول کشید تا فواصل نزدیک ترین ستارگان سنجیده شود.
بطلمیوس (قرن دوم میلادی ) گمان میکرد که همه ی ستارگان از ما همفاصله و متصل به یک گوی بلورین میباشند.
کوپرنیک (قرن ۱۶ میلادی ) واقف بود که ستارگان فواصلشان بعید اما ناشناخته است.
بسل (۱۸۳۷ میلادی) نخستین کسی بود که با استفاده از شیوه ی اختلاف منظر فاصله تا ستاره ی دیگری غیر از خورشید را سنجید.
یک ستاره چقدر دور است ؟
دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت اما سنجش آن دشوار است.
فاصله ی یک ستاره ی نزدیک را میتوان با اختلاف منظر آن یافت.
یک ستاره ی سنگین به طور میانگین دارای حرکت ویژه ی بیشتری است تا یک ستاره ی دوردست.
همانطور که گفته شد دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت است ، فواصل لازمند تا بتوان این مقادیر را محاسبه کرد :
روشنائی جسم ( چرا که یک ستاره ی کم فروغ نزدیک همانند یک ستاره ی درخشنده ی دوردست به نظر میرسد.)
جرم جسم (که اگر پاره ای از یک منظومه ی مداری باشد ، از قانون سوم کپلر قابل محاسبه است)
اندازه ی فیزیکی جسم ( چرا که یک جسم بزرگ دوردست همچون خورشید میتواند همان قدر ظاهری را داشته باشد که یک جسم کوچک نزدیک همچون ماه )
-سنجش فواصل کیهانی دشوار است :
زمان زیادی طول کشید تا فواصل نزدیک ترین ستارگان سنجیده شود.
بطلمیوس (قرن دوم میلادی ) گمان میکرد که همه ی ستارگان از ما همفاصله و متصل به یک گوی بلورین میباشند.
کوپرنیک (قرن ۱۶ میلادی ) واقف بود که ستارگان فواصلشان بعید اما ناشناخته است.
بسل (۱۸۳۷ میلادی) نخستین کسی بود که با استفاده از شیوه ی اختلاف منظر فاصله تا ستاره ی دیگری غیر از خورشید را سنجید.
دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت اما سنجش آن دشوار است.
فاصله ی یک ستاره ی نزدیک را میتوان با اختلاف منظر آن یافت.
یک ستاره ی سنگین به طور میانگین دارای حرکت ویژه ی بیشتری است تا یک ستاره ی دوردست.
همانطور که گفته شد دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت است ، فواصل لازمند تا بتوان این مقادیر را محاسبه کرد :
روشنائی جسم ( چرا که یک ستاره ی کم فروغ نزدیک همانند یک ستاره ی درخشنده ی دوردست به نظر میرسد.)
جرم جسم (که اگر پاره ای از یک منظومه ی مداری باشد ، از قانون سوم کپلر قابل محاسبه است)
اندازه ی فیزیکی جسم ( چرا که یک جسم بزرگ دوردست همچون خورشید میتواند همان قدر ظاهری را داشته باشد که یک جسم کوچک نزدیک همچون ماه )
-سنجش فواصل کیهانی دشوار است :
زمان زیادی طول کشید تا فواصل نزدیک ترین ستارگان سنجیده شود.
بطلمیوس (قرن دوم میلادی ) گمان میکرد که همه ی ستارگان از ما همفاصله و متصل به یک گوی بلورین میباشند.
کوپرنیک (قرن ۱۶ میلادی ) واقف بود که ستارگان فواصلشان بعید اما ناشناخته است.
بسل (۱۸۳۷ میلادی) نخستین کسی بود که با استفاده از شیوه ی اختلاف منظر فاصله تا ستاره ی دیگری غیر از خورشید را سنجید.
یک ستاره چقدر دور است ؟
دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت اما سنجش آن دشوار است.
فاصله ی یک ستاره ی نزدیک را میتوان با اختلاف منظر آن یافت.
یک ستاره ی سنگین به طور میانگین دارای حرکت ویژه ی بیشتری است تا یک ستاره ی دوردست.
همانطور که گفته شد دانستن فواصل کیهانی حائز اهمیت است ، فواصل لازمند تا بتوان این مقادیر را محاسبه کرد :
روشنائی جسم ( چرا که یک ستاره ی کم فروغ نزدیک همانند یک ستاره ی درخشنده ی دوردست به نظر میرسد.)
جرم جسم (که اگر پاره ای از یک منظومه ی مداری باشد ، از قانون سوم کپلر قابل محاسبه است)
اندازه ی فیزیکی جسم ( چرا که یک جسم بزرگ دوردست همچون خورشید میتواند همان قدر ظاهری را داشته باشد که یک جسم کوچک نزدیک همچون ماه )
-سنجش فواصل کیهانی دشوار است :
زمان زیادی طول کشید تا فواصل نزدیک ترین ستارگان سنجیده شود.
بطلمیوس (قرن دوم میلادی ) گمان میکرد که همه ی ستارگان از ما همفاصله و متصل به یک گوی بلورین میباشند.
کوپرنیک (قرن ۱۶ میلادی ) واقف بود که ستارگان فواصلشان بعید اما ناشناخته است.
بسل (۱۸۳۷ میلادی) نخستین کسی بود که با استفاده از شیوه ی اختلاف منظر فاصله تا ستاره ی دیگری غیر از خورشید را سنجید.
فاصله تا ستاره را پس از سنجش P و با دانستن اندازه ی مدار زمین میتوانیم با استفاده از مثلثات اندازه گیری کنیم .
تذکر : فاصله حتی تا نزدیکترین ستاره ها بسیار بیشتر از یک واحد نجومی است بنابراین زاویه P کوچک است.
معادل ی مهم : محاسبه ی فاصله از روی اختلاف منظر
d=1/p
در این معادله :
d=فاصله تا ستاره بر حسب پارسک
پارسک (parsec ) مسافتی است که ستاره در آنجا اختلاف منظر یک ثانیه ای دارد.
یک پارسک =۳،۲۶ سال نوری =۲۰۶۰۰۰ واحد نجومی.
P=اختلاف منظر بر حسب ثانیه قوس
مثال : ستاره ی پروکسیما قنطورس (proxima centuari ) دارای اختلاف منظر p=0,77 ثانیه است. پس :
D=1/0,77 =1,3 پارسک
که برابر ۴،۲۳ سال نوری است.
اختلاف منظر فقط برای ستارگان نزدیک کاربرد دارد.
از روی زمین ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰،۰۱ ثانیه قوس (d=100 پارسک =۳۲۶ سال نوری ) است.
از ماهواره ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰.۰۰۲ ثانیه قوس (d=500 پارسک ) است.
برای مقایسه ، فاصله ی ما تا مرکز کهکشان ۸۵۰۰ پارسک است.
مثال : ستاره ی پروکسیما قنطورس (proxima centuari ) دارای اختلاف منظر p=0,77 ثانیه است. پس :
D=1/0,77 =1,3 پارسک
که برابر ۴،۲۳ سال نوری است.
اختلاف منظر فقط برای ستارگان نزدیک کاربرد دارد.
از روی زمین ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰،۰۱ ثانیه قوس (d=100 پارسک =۳۲۶ سال نوری ) است.
از ماهواره ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰.۰۰۲ ثانیه قوس (d=500 پارسک ) است.
برای مقایسه ، فاصله ی ما تا مرکز کهکشان ۸۵۰۰ پارسک است.
نوشته شده توسط آیدا صفری - هوش فرازمینی
تذکر : فاصله حتی تا نزدیکترین ستاره ها بسیار بیشتر از یک واحد نجومی است بنابراین زاویه P کوچک است.
معادل ی مهم : محاسبه ی فاصله از روی اختلاف منظر
d=1/p
در این معادله :
d=فاصله تا ستاره بر حسب پارسک
پارسک (parsec ) مسافتی است که ستاره در آنجا اختلاف منظر یک ثانیه ای دارد.
یک پارسک =۳،۲۶ سال نوری =۲۰۶۰۰۰ واحد نجومی.
P=اختلاف منظر بر حسب ثانیه قوس
مثال : ستاره ی پروکسیما قنطورس (proxima centuari ) دارای اختلاف منظر p=0,77 ثانیه است. پس :
D=1/0,77 =1,3 پارسک
که برابر ۴،۲۳ سال نوری است.
اختلاف منظر فقط برای ستارگان نزدیک کاربرد دارد.
از روی زمین ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰،۰۱ ثانیه قوس (d=100 پارسک =۳۲۶ سال نوری ) است.
از ماهواره ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰.۰۰۲ ثانیه قوس (d=500 پارسک ) است.
برای مقایسه ، فاصله ی ما تا مرکز کهکشان ۸۵۰۰ پارسک است.
مثال : ستاره ی پروکسیما قنطورس (proxima centuari ) دارای اختلاف منظر p=0,77 ثانیه است. پس :
D=1/0,77 =1,3 پارسک
که برابر ۴،۲۳ سال نوری است.
اختلاف منظر فقط برای ستارگان نزدیک کاربرد دارد.
از روی زمین ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰،۰۱ ثانیه قوس (d=100 پارسک =۳۲۶ سال نوری ) است.
از ماهواره ، کمترین اختلاف منظر سنجش پذیر ۰.۰۰۲ ثانیه قوس (d=500 پارسک ) است.
برای مقایسه ، فاصله ی ما تا مرکز کهکشان ۸۵۰۰ پارسک است.
نوشته شده توسط آیدا صفری - هوش فرازمینی