31-10-2015، 10:40
راث ريزن: ميز آشپزخانه بهترين مکان براي نوشتن رمان است
خالق رمان «خداي شهر ما» با اشاره به اين که من در ذهنم يک فضاي فانتزي براي نوشتن دارم گفت: به طور کلي ميز آشپزخانه را براي نوشتن مناسب ميدانم.
بهترين مکان براي نوشتن رمان!
به نقل از فاينشنال تايمز، «راث ريزن» نويسنده انگليسي و خالق رمان «خداي شهر ما» يکي از نويسندگان جواني است که با خلق اولين رمانش توانست نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب کرد و توانست جايزه ادبي «ايمپک دوبلين» را به نام خود ثبت کند.
از اين نويسنده که متولد 1979 است بارها در روزنامه ها و رسانه هاي چاپي مختلف به عنوان جوان ترين نويسنده برنده جايزه «ايمپک دوبلين» ياد شده است. روزنامه «سان دي تايمز» از «راث ريسين» به عنوان برترين نويسنده ياد کرده و وي را شايسته دريافت جايزه برترين نويسنده نوقلم خود در سال 2009 معرفي کرده است.
آنچه ميخوانيد گفتوگوي تلفني و کوتاهي است که خبرنگار فاينشنال تايمز با اين نويسنده جوان انجام داده است:
*از ديد شما بهترين مخاطب آثارتان چه کسي است؟
- بدون اغراق همسرم. او نگاه دقيقي به آثارم دارد و آنها را با دقت ميخواند و از طرفي منتقد خوبي نيز هست. گاهي فکر مي کنم که اگر ديدگاه او را نداشتم خيلي نااميد و درمانده ميشدم.
*در حال حاضر مشغول مطالعه چه اثري هستيد؟
- در حال حاضر 3 کتاب را به صورت همزمان ميخوانم. «رد گرسنگي» به قلم «ادوارد هوگان»، «سرعت مطالعه» به قلم «سوزان بوزان» و «راهنماي بارداري و تولد» را ميخوانم.
* از چه زماني تصميم گرفتيد نويسنده باشيد؟
- من تصميم نگرفتم و مطمئن نيستم نويسنده باشم. به اين موضوع هرگز فکر نکردم. تنها زماني احساس کردم که به نوشتن علاقه دارم و ميخواهم بنويسم. بنابراين اين کار را کردم و هنوز درباره آينده مطمئن نيستم.
* با اين وجود به صورت روزانه مينويسيد يا خير؟
- خب براي آخرين کتابم برنامه روزانهام به اين صورت بود که از ساعت 9 صبح تا 6 عصر را به نوشتن اختصاص مي دادم و متمرکز بودم.
خب براي آخرين کتابم برنامه روزانهام به اين صورت بود که از ساعت 9 صبح تا 6 عصر را به نوشتن اختصاص مي دادم و متمرکز بودم.
* در چه فضايي بهتر مينويسيد؟
- نوشتن در ذهن من اتفاق ميافتد من در ذهنمم يک فضاي فانتزي براي نوشتن دارم. اما به طور کلي ميز آشپزخانه را براي نوشتن مناسب ميدانم.
*کدام شخصيت ادبي به شما شبيه است؟
- آقاي «پوچ» از سري کتابهاي مردان به من بسيار شبيه است.
* شما تحت تاثير کدام نويسنده يا شخصيت ادبي هستيد؟
- بيش از هر کسي از «پيتر گري»، «گراهان گرين»، «دوريس ليسنگ» و «توماس هاردي» ميتوانم نام ببرم.
*اخيرا در زندگي از چه چيزي ترسيدهايد؟
- به تازگي گربهام توسط يک روباه خورده شد. همسايهها به من گفتند که در باغچه همسايه گربه را بدون سر ديدهاند و اين خيلي آزاردهنده بود برايم.
*در زمان فراغت چه ميکنيد ؟
- با همسرم در حاشيه شهر پيادهروي ميکنم.
* چه چيزي به شما آرامش ميدهد؟
- خواب و چرخ زدن در وب سايت شهر برادفورد.
* آيا اثري وجود دارد که دوست مي داشتيد شما آن را نوشته باشيد؟
- «اسکار و لوسينا» نوشته «پيتر گري» يکي از آن آثار است زيرا اين کتاب يک اثر خشن و خون آلود و خوب است.
*اگر نويسنده نميشديد از چه راهي کسب درآمد ميکرديد؟
-در يک رستوران يا هتل مشغول به کار ميشدم. دوست داشتم يک مدير باشم و البته از گوش دادن به صحبتها و حرفهايي که ميان مديران و کارمندان در اين محيط ها رد و بدل ميشود لذت ميبرم.
*آيا به ياد داريد که اولين رماني که خوانديد چه بوده؟
- «موش ها» به قلم «جيمز هربرت» بود. اين کتاب را وقتي 11 يا 12 سال داشتم خواندم. البته بايد بگويم که موشهاي اين کتاب مرا وحشتزده کرده بودند.
*نويسنده بودن از ديدگاه شما به چه معناست؟
- به اين معنا که چيزي را که نوشتيد موفق و خوب بوده است. يعني شانس انتشار يافته و مورد توجه قرار گرفته است.
*در عالم نويسندگي بيش از هر چيز به چه افتخار ميکني؟
- به آخرين اثرم. اين بهترين رماني بود که ميتوانستم بنويسم. در حقيقت اين بهترين بودم را به واسطه اعتمادي دارم که به فکر و ايده خود در ابتداي راه کردم.
منبع:خبرگزاري فارس
خالق رمان «خداي شهر ما» با اشاره به اين که من در ذهنم يک فضاي فانتزي براي نوشتن دارم گفت: به طور کلي ميز آشپزخانه را براي نوشتن مناسب ميدانم.
بهترين مکان براي نوشتن رمان!
به نقل از فاينشنال تايمز، «راث ريزن» نويسنده انگليسي و خالق رمان «خداي شهر ما» يکي از نويسندگان جواني است که با خلق اولين رمانش توانست نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب کرد و توانست جايزه ادبي «ايمپک دوبلين» را به نام خود ثبت کند.
از اين نويسنده که متولد 1979 است بارها در روزنامه ها و رسانه هاي چاپي مختلف به عنوان جوان ترين نويسنده برنده جايزه «ايمپک دوبلين» ياد شده است. روزنامه «سان دي تايمز» از «راث ريسين» به عنوان برترين نويسنده ياد کرده و وي را شايسته دريافت جايزه برترين نويسنده نوقلم خود در سال 2009 معرفي کرده است.
آنچه ميخوانيد گفتوگوي تلفني و کوتاهي است که خبرنگار فاينشنال تايمز با اين نويسنده جوان انجام داده است:
*از ديد شما بهترين مخاطب آثارتان چه کسي است؟
- بدون اغراق همسرم. او نگاه دقيقي به آثارم دارد و آنها را با دقت ميخواند و از طرفي منتقد خوبي نيز هست. گاهي فکر مي کنم که اگر ديدگاه او را نداشتم خيلي نااميد و درمانده ميشدم.
*در حال حاضر مشغول مطالعه چه اثري هستيد؟
- در حال حاضر 3 کتاب را به صورت همزمان ميخوانم. «رد گرسنگي» به قلم «ادوارد هوگان»، «سرعت مطالعه» به قلم «سوزان بوزان» و «راهنماي بارداري و تولد» را ميخوانم.
* از چه زماني تصميم گرفتيد نويسنده باشيد؟
- من تصميم نگرفتم و مطمئن نيستم نويسنده باشم. به اين موضوع هرگز فکر نکردم. تنها زماني احساس کردم که به نوشتن علاقه دارم و ميخواهم بنويسم. بنابراين اين کار را کردم و هنوز درباره آينده مطمئن نيستم.
* با اين وجود به صورت روزانه مينويسيد يا خير؟
- خب براي آخرين کتابم برنامه روزانهام به اين صورت بود که از ساعت 9 صبح تا 6 عصر را به نوشتن اختصاص مي دادم و متمرکز بودم.
خب براي آخرين کتابم برنامه روزانهام به اين صورت بود که از ساعت 9 صبح تا 6 عصر را به نوشتن اختصاص مي دادم و متمرکز بودم.
* در چه فضايي بهتر مينويسيد؟
- نوشتن در ذهن من اتفاق ميافتد من در ذهنمم يک فضاي فانتزي براي نوشتن دارم. اما به طور کلي ميز آشپزخانه را براي نوشتن مناسب ميدانم.
*کدام شخصيت ادبي به شما شبيه است؟
- آقاي «پوچ» از سري کتابهاي مردان به من بسيار شبيه است.
* شما تحت تاثير کدام نويسنده يا شخصيت ادبي هستيد؟
- بيش از هر کسي از «پيتر گري»، «گراهان گرين»، «دوريس ليسنگ» و «توماس هاردي» ميتوانم نام ببرم.
*اخيرا در زندگي از چه چيزي ترسيدهايد؟
- به تازگي گربهام توسط يک روباه خورده شد. همسايهها به من گفتند که در باغچه همسايه گربه را بدون سر ديدهاند و اين خيلي آزاردهنده بود برايم.
*در زمان فراغت چه ميکنيد ؟
- با همسرم در حاشيه شهر پيادهروي ميکنم.
* چه چيزي به شما آرامش ميدهد؟
- خواب و چرخ زدن در وب سايت شهر برادفورد.
* آيا اثري وجود دارد که دوست مي داشتيد شما آن را نوشته باشيد؟
- «اسکار و لوسينا» نوشته «پيتر گري» يکي از آن آثار است زيرا اين کتاب يک اثر خشن و خون آلود و خوب است.
*اگر نويسنده نميشديد از چه راهي کسب درآمد ميکرديد؟
-در يک رستوران يا هتل مشغول به کار ميشدم. دوست داشتم يک مدير باشم و البته از گوش دادن به صحبتها و حرفهايي که ميان مديران و کارمندان در اين محيط ها رد و بدل ميشود لذت ميبرم.
*آيا به ياد داريد که اولين رماني که خوانديد چه بوده؟
- «موش ها» به قلم «جيمز هربرت» بود. اين کتاب را وقتي 11 يا 12 سال داشتم خواندم. البته بايد بگويم که موشهاي اين کتاب مرا وحشتزده کرده بودند.
*نويسنده بودن از ديدگاه شما به چه معناست؟
- به اين معنا که چيزي را که نوشتيد موفق و خوب بوده است. يعني شانس انتشار يافته و مورد توجه قرار گرفته است.
*در عالم نويسندگي بيش از هر چيز به چه افتخار ميکني؟
- به آخرين اثرم. اين بهترين رماني بود که ميتوانستم بنويسم. در حقيقت اين بهترين بودم را به واسطه اعتمادي دارم که به فکر و ايده خود در ابتداي راه کردم.
منبع:خبرگزاري فارس