اس ام اس محرم سری28

[ηἔ∂Δ]

 شعر خودم..فسمت اول

مردانه کمر شهادت را بست....شیرانه از خیمه بیرون جست
پشت کرد بر خیمه ها بر حسین....تا نبیند غم واندوه بر برادر حسین
عباس میجنگید و عزم فرات داشت...اب فرات بر او حکم سراب داشت
نبود در ان میدان بر او یلی...... بر پسر بود ذات پدر علی
با خود گفت عباس باید این اب بری...گر نباشد بر تنت هیچ سری
عباس نشان وفا بود در ان میدان.... سعد مانده بود بر شجاعتش حیران
هر عینی ز شور عباس تر میشود...از عشق حسین,عباس بی سر میشود




ﻧﻔﺲ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﻠﻢ ﺑﺰﻧﻢ
ﻧﻔﺲ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﺳﺮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﺕ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﻥ ﺭﻗﻢ ﺑﺰﻧﻢ
ﺳﺮﻡ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺿﺮﯾﺢ
ﭼﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺮﯼ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺣﺮﻡ ﺑﺰﻧﻢ




هان که محرم رسيد!
پنجره را باز کن!
مي رسد از راه دور
بوي نسيم حسيــن...





با روضه حسين نفس تازه مي کنيم
وقتي هواي شهر نفس گير مي شود...





زینب جان ...
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما
بی حسین شدن تو بود
وشرمنده تر انکه تو بی حسین شدی
و ما حسینی نشدیم ...






"بسم رب الشهید"
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛
آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد، یک افق است! که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان(شهیدسیدمرتضی آوینی)
لایک= اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک...





آشفته ام همچون غلام پیری که یک عمر گریه کرد از غمت

اما ...

کربلا نرفت





حسین و یارانش
عباس و مشک پاره پاره اش
علی اصغر و گلوی به خون نشسته اش
علی اکبر و سیمای پیغمبریش
حر و آزادگی اش

دوباره جهان به غم نشسته است
محرم است...





دانش آموز امتحان جغرافی داشت.

سوال این بود:

تنها قمرکره زمین چه نام دارد؟

میدونست "ماه" هست ولی با عشق نوشت:

"قمر بنی هاشم(ع)"

معلمش بامعرفت، نمره شو داد و کنارش نوشت:

ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد،

نمک عشق ابالفضل چشیدن دارد!

لبيك يا ابا لفضل





مادرم گفت: حسین تکه کلامت باشد

هر وقت شدی مست رُخش ، شیرم حلالت باشد❤
مثل یک مُرده که یک مرتبه جان میگیرد....

دلم از بُردن نامت هیجان میگیرد...


قلبم از کار که افتاد به من شوک ندهید....

اسم ارباب بیاید، ضربان میگیرد....

حــــــــــــــــــــســــــــــیــــــــــن





مَن گرفتارِ سه تَن یوُسُفِ شیرین سُخنمْ
خاکِ نَعلِینِ اَباالفَضلُ و حُسینُ و "حَسَنَم"
ابرو باد و مَه و خورشیدو فََلک٘
یک٘ شِع٘ر اَس٘ت
هَر نَسیم حَرَمِ کربُبلا را
عشق است







ديدي وقتي دستت رو ميذاري تو دست يه نوزاد دستت رو چجوري ميگيره؟
اميدوارم شش ماهه ابي عبدالله همونجوري دستتون رو بگيره...





نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)





از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان :
آغوش گرم مادرتان نوش جانتان ...





آخ..
بمیرم برای دل رباب...
دارد
ساز غمناک ترین مرثیه ی جهان کوک میشود..

علی لای لای...