مـتـن آهـنـگ «هـمـه چی دُرُست مـیـشـه » از یــآس ..

[Medusa]

هه
یه کلیشه جدید هه
همه چی درست میشه یا همه چیو درست میکنیم

به امید اینکه / همه چی مثل قبل خوب و خوب میشه و
غم ها دور میشن و دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
خوب و خوب میشه و غم ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
من که قبل دنیا اومدن به لطف خالق بدونه
تجربه شدم تو ناف بالغ تمومه نامردیا رو دونه دونه یادمه
وقتی بهترین عطر بوی خون آدمه قانون میگه بی رحمی رو مرسوم بدونم
بعد باس پاک و معصوم بمونم این یه حرفه حقه یا یه طنز تلخه
از یه مغز بسته که فکر رفع نفته
ستم کاران فقط به غارت بردن و
ستم دیده ها توی حقارت مردن و
و تیکه های تو رو با شوق میبرن
با نهایت میل با قاشق میخورن

ولی چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی
فکرت اینه که تا همیشه زین به پشتی
خدا دیر گیره ولی شیر گیره
یه روزیم سر ستم به زیر تیغ میره
همه چی مثل قبل خوب و خوب میشه و
غم ها دور میشن و دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
خوب و خوب میشه و غم ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
از اینکه اینجام اوس کریم شاکرم
بهم کلی حال دادی میمونه تو خاطرم
هوامو داشته باش میشناسی یاسرم
خلاصه خیلی دمت گرم خیلی چاکرم
تو اونن زمانی که من هستم در حال نوشتن
انگار که رو به روی در های بهشتم
پس تو میکروفن و بردار بدش من
به دور من یه دایره با پرگار بکش مرد
دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن
اوج موفیقت فرداتو عشق است
یه کارگر ساده یه سردار یه کشور
تو واسه خودتی منم یه سرباز که
چشمم به فرداست عشقم یه دریاست
به کشور به فرداش تشنم به فریاد
حسمو و حرفامو مصرع و ابیات و حسم رو دریاب
نبری اسمم رو از یاد
وقتی زیر بار فشار چشات خونه
وقتی بهت میگن اینو بچاق نجات دوده
وقتی ارامشت خشاب خشاب قرصه
وقتی فقط دور برت بچاب بچاب دزده
وقتی در خونتو به امید گنج در زدن
اونایی که تو و واسه خودت بخواد پنج درصدن
وقتی طناب نجاتتو با عقده میبرن
تماشا میکنن و میخندن و تخمه میخورن
وقتی بی کارا غاصبن و دیوارا کاذبن و
بیدارا کاسبن و بیذارا عازمن
تنها راه اینه که با دیدگاه تازه تر
پیش بریم ما به پیشواز سال بعد
همه چی مثل قبل خوب و خوب میشه و
غم ها دور میشن و دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
خوب و خوب میشه و غم ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
خوب و خوب میشه و
غما دور میشن و دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
تو این شرایط بد و نامرد اقتصادی
که باید بسازی با درد افتضاحی
که اجتماع رو کرده تبدیل به دشنه زاری که
باید پشت سرت دو تا چشم بذاری
ولی بکش بیرون از این فکر بیخودی
مشتی بس کن به مولا سکته میکنی هه
نشستی کشتی خودم به گل
یکی باید همین حرفا رو به خودم بگه
ولی مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی
حتی وقتی زندگی به تار موت میرسید
پنجره رو باز کن تا صدات به سقف و اسمون برسه
با من اینو داد بزن همه چی خوب میشه
همه چی مثل قبل خوب و خوب میشه و
غم ها دور میشن و دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل
خوب و خوب میشه و غم ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل بهم مث قبل