اجازه هست...؟؟♦♦♦

[maryam.ekh]

گاه آنقدر تنهایم که اسم کوچکم هم از یادم میرود…

بس که صدایم نمیزنند…

قلبم را به سوی تو می گیرم،

پس مرا به سوی خویشتن بخوان،

و راه لطف و رحمتت را نشانم ده،

[parmida.a]

مرد باید لااقل یک قصه آرام و بلند بلد باشه
برای وقت هایی که بانویش بی قرار است
و نمی خواهد از بی قراری هایش حرف بزند
برای وقت هایی که بانویش لج می کند
بهانه می گیرد.
بغض می کند.
قهر می کند
برای وقتهایی که بانویش بچه می شود..

[maryam.ekh]

اینجا اگر سیل هم بیاید هیچ سکوتی شکسته نمی شود ..


و هیچ بغضی،در فریاد نمی ترکد ..


اینجا به ظاهر آرام است و هیچ تلاطمی رودخانه را به هم نمی ریزد ..


و هیچ صدایی گوش را نمی آزارد ..


پس ..


بیا و کنارم بنشین بی آنکه نگران دلتنگی هایم باشی .. !

[ғдф!ทд ^ــ^]

چقدرسخته بخوای به دیوارتکیه کنی که ازدردعاشقی خراب شده باشه

[Shawty Boy]

ممنون

[SANY]

ممنون ... خیلی قشنگ بود ...

[~H!P HØp §tâR~]

oooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooo

[parmida.a]

زندگی به من آموخت که

هــیچ چــیز 

از هیـچکـس بعــید نیـست ...!

[ÐeaÐ GiЯl]

به جهنـم که نیــــستی ..؛

مگـر مغـول ها یک قـرن تمـام حمله نکردنـد ..؟

مگر نگـذشت ..؟

نبـودن تـو هـم مـی گـذرد ..!

[*Nafas*]

پسرک؛دخترک مرگ مغزی بود ، هر روز قلبش را اهدا میکرد …