اس ام اس خنده دار سری 19

[ηἔ∂Δ]

رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه….
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود….
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات
::
::
من اگه دیرتر از اون ساعتى که میخوام بیدار بشم اعصابم خورد میشه دوباره میگیرم میخوابم
::
::
بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی
::
::
سعی کنین خودتون باشین و اگه اینی که الان هستین خودتونه ، سعی کنین خودتون نباشین !
::
::
یکی فانتزی های فرهنگیم اینه که دوست دارم یه فیلم بسازم
که توش کاپیتان با صدایى آروم و به غایت مودبانه به ملواناش میگه لطفا لنگرها رو بکشید
::
::
هیچوخ اونقدر شـــاخ نشو که فقط جنبه‌ی تزئینی پیدا کنی…
اونوقته که میبُرنت، آویزونت می‌کنن بالا طاقچه
از ما گفتن بود
::
::
در یخچال رو باز کردم
یه پشه در حالی که داشت فحش می‌داد ازش خارج شد !
::
::
رسم رفاقـــــــــــت اینه که
با رفیـــــق پیرشــــــــــــى
نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیرشـــــــــــــى
::
::
یه ضرب المثل چینی هم داشم که افتاد شکست متاسفاته
::
::
انقدر تبلیغ کِــــرِم حلزون رو پخش کردن که آدم هر وقت حلزون می بینه دوست داره بره یه امضا ازش بگیره
::
::
بعضی وقتا بد نیست لب بالاییت رو با لب پایینت آشنا کنی
و دهن گرامیتو ببندی
قابل توجه بعضی ها
::
::
امروز صبح که از خواب بیدار شدم اولین سوالی که برام پیش اومد این بود که من کجام !؟
یه کم که دقت کردم فهمیدم مامانم اتاقمو تمیز کرده
::
::
بعضی از آقایون هم هستن با گفتن این جمله که
“والا هرچی زشت تر باشی شانست بیشتره”
خودشون رو در دسته بد شانس ها جا میدن
تا از زشتی تبرئه بشن
::
::
به یکی میگن برو خبر مرگ پدر همسایه رو بده
طرف میره در میزنه میگه بابات خونه است
پسر مرده میگه نه شب می یاد.
طرفم میگه حالا بشین تا بیاد!))
::
::
ما زیاران چشم یاری داشتیم ، یاران هم متقابلا از ما چشم یاری داشتن
ما منتظر اونا ، اونا منتظر ما
::
::
ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ
::
::
به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود
::
::
یعنی با این شانسی که من دارم اگه دختر به دنیا میومدم
تو جهل عربستانی ها به دنیا میومدم زنده به گورم میکردن..
::
::
بیخودی صدای گاو درنیار!
من و تو خیلی وقته دیگه “ما” نیستیم..
::
::
به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !
::
::
حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده!
::
::
یارو با عصبانیت میره خونه به زنش میگه تمام پردا های خونه رو بکن
زنش همه پرده ها رو میکنه
اصغر میگه بشین حالا دو کالام بی پرده با هم حرف بزنیم
::
::
یارو ﻣﻲ ﺯﻧﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ داداشش
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩﻱ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
داداشش ﻣﻴﮕﻪ : شانس آوردی ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘم
::
::
اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی
::
::
طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟ طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!
::
::
تنها فایده ای که زاویه پرتاب تو فیزیک داشت
این بود که تو
Angry birds
تبدیل ب ابر قدرت شدم
::
::
این همه پولی که دادم روزنامه خریدم تا کار پیدا کنم اگه جمع کرده بودم الان برج العربی رو خریده بودم !
::
::
یه پیژامه دارم اینقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵ دقیقه یبار نگاه میکنم ببینم پامه یا نه
معاوضه با زمین یا خودرو
::
::
بـــــه جــــای ایـــنــکـــه لــبــتــــ رو ” پــــرتــــز ” کـــنــی مــــغـــزتـــو پُـــرِ ” تــــز ” کـــن
::
::
داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه
اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
::
::
اعتراف میکنم زمان مدرسه دبیرم بهم گفت:
از کلاس برو بیرون، تو با کارات به ساحت مقدس کلاس توهین میکنی.
منم هرهرهر خندیدم و با اعتماد به نفس گفتم: شما انقدر بی سوادی به ساعت میگی ساحت :دی
::
::

ظالم باشی بهت میگن حیوون! مظلوم باشی میگن حیوونی‌‌
::
::
آیا میدانستید تعداد زوج یا فرد بودن آدمهای کره ی زمین به من بستگی داره ؟
::
::
داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه
اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارکشو قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
::
::
این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد
چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !