11-08-2015، 23:22
تصور ابتدایی که از مرگ به ذهن انسان می رسد این است که مرگ باعث نابودی انسان می شود همانطور که مادی گراها هم همین تصور را علم فرض کردند. اما آیا واقعاً اینگونه است؟ یعنی مرگ باعث نابودی انسان می شود، یا اینکه نه مرگ انسان ر از یک مرحله وارد مرحله دیگری می کند و از یک عالم به عالم دیگری سیر می دهد و انسان در یک نشئه غروب می کند و همزمان در نشئه دیگری که وسیع تر و زیباتر و بزرگتر هست، طلوع می کند. از طرفی آیا مرگ رامی توان به تأخیر انداخت و به تعبیر دیگر آیا مرگ دست انسان است؟
حقیقت مرگ
بنای ما این است که بیشتر مطالب را از روایات و آیات مطرح بکنیم به این دلیل که حقیقتاً در این مباحث علم و عقل اگر حرفی هم داشته باشند خیلی کم است. آنچه که از آیات و روایات رسیده بسیار روشن و قابل بیان است. و چنین نقل شده که حقیقت مرگ چیزی جز لباس عوض کردن و منزل عوض کردن و بوئیدن یک گل خوشبو برای بعضی از افراد نیست.
از امام جواد (علیه السلام) نقل شده که به امام سجاد(علیه السلام) گفتند مرگ چیست؟ فرمود مرگ برای افراد مختلف ، فرق می کند. برای مومن مرگ مثل در آوردن لباس کثیف و آلوده است . به تعبیر امروزی ها رها شدن از قید و بندهای سنگین که به دست و پای انسان بسته شده ، می باشد. انسان از قید و بندهای مادی رها می شود و لباس های کثیف و آلوده و میکروبی به پاکترین و خوشبوترین لباس ها تبدیل می شود. همچنین به دست آوردن رهوارترین مرکب ها به جای مرکب مادی است که کند و پر زحمت است و نیز وارد شدن به مأنوسترین منزل ها است ، این تعاریف حقیقت و معنای مرگ است. پس مرگ چیزی جز لباس عوض کردن ، از قفس رها شدن و برداشتن قید و بند از پا نیست ، جز به یک منزل زیباتر و مأنوس وارد شدن و یک مرکب پیدا کردن و یک وسیله بهتر که همان وجود برزخی است نیست.
برعکس برای کافر مرگ مساوی با عوض کردن لباس بسیار گران قیمت و پوشیدن لباس های کثیف و خشن و دردآور به جای آن و منتقل شدن از منزل های مأنوس و دوست داشتنی به منزل های وحشتناک و دردناک و عذاب های سخت است.
ز امام (علیه السلام) پرسیده شد: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابی است که هر شب در آن خواب فرو می روید منتها این خواب طولانی است و بیداری از آن تا روز قیامت نخواهد بود
مرگ برای مومن یک معنا و حقیقت و برای کافر حقیقت دیگری دارد. بنابراین نمی توانیم بگوییم مرگ انتقال است. انتقال از کجا به کجا؟ نمی توانیم بگوییم مرگ به معنای عوض کردن لباس است؟ چه لباسی عوض می شود و کی لباس عوض بکند و به چه لباسی عوض می شود؟
از امام (علیه السلام) پرسیده شد: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابی است که هر شب در آن خواب فرو می روید منتها این خواب طولانی است و بیداری از آن تا روز قیامت نخواهد بود. آنچه که انسان در خواب از انواع شادی ها و ناراحتی ها می بیند در حالت مرگ هم همین طور است. از این روایت برمی آید مشابهت های فراوانی بین عالم خواب، عالم رویا و عالم برزخ هست.
انسان با مرگ وارد عالم مثال می شود. روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که به امام عرض کردند «صف لنا الموت» مرگ را برای ما توصیف کن. امام فرمود: مرگ برای مومن همانند بوئیدن یک بوی بسیار خوش و عطسه کردن تمام می شود و با بوئیدن این بو همه ی رنج و ناراحتی و درد قطع شده و از بین می رود. اما برای کافر مثل گزیدن مارهای بسیار سمی، افعیهای بسیار خطرناک و گزیدن عقرب یا شدیدتر از آنهاست.
به امام گفته شد برخی می گویند مرگ شدیدتر از این است که انسان بخواهد با قیچی بدنش تیکه تیکه بشود یا با اره بخواهند بدنش را قطعه قطعه بکنند و مثل این است که دندان ها را روی صخره های سخت بکشند یا میله آسیا را در چشم انسان بگردانند. امام فرمود: این حرف ها درست است منتها مختص بعضی از کافرین است یعنی حتی همه کافرها هم چنین مرگ سختی ندارند.سپس امام فرمود: هنگام احتضار شدت رنج و عذاب را در چهره آنها نمی بینید؟
زمان مرگ
حقیقت این است که مرگ تا حد زیادی دست خود انسان است. به تعبیر روایات آن تعداد که با دست خود از بین می روند خیلی بیشتر از تعدادی هستند که عمرشان سر آمده و باید بمیرند «من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالآجال و من یعیش بالإحسان اکثر ممّن یعیش بالأعمار».
عوامل بسیاری در روایات وارد شده که مرگ انسان را تأخیر می اندازد یا برعکس جلو می اندازد مثلاً صدقه، صله رحم، نیکی به والدین و امور دیگری که باعث طولانی شدن عمر می شود. گناه به طور مطلق باعث کوتاهی عمر می شود مخصوصاً بعضی از گناهانی که خلاف عفت عمومی باشد و حق صاحبان حق مخصوصاً والدین را نپرداختن به ویژه اگر نسبت به والدین اسائه ادب و کتک زدن باشد.
بنابراین می توانیم با احسان و کارهای نیک مرگ را عقب بیندازیم و بر عکس می توانیم با گناه و عدم احسان و قطع رحم و کارهایی از این قبیل مرگ را جلو بیندازیم.
از امام (علیه السلام) پرسیده شد: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابی است که هر شب در آن خواب فرو می روید منتها این خواب طولانی است و بیداری از آن تا روز قیامت نخواهد بود. آنچه که انسان در خواب از انواع شادی ها و ناراحتی ها می بیند در حالت مرگ هم همین طور است. از این روایت برمی آید مشابهت های فراوانی بین عالم خواب، عالم رویا و عالم برزخ هست.
انسان با مرگ وارد عالم مثال می شود. روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که به امام عرض کردند «صف لنا الموت» مرگ را برای ما توصیف کن. امام فرمود: مرگ برای مومن همانند بوئیدن یک بوی بسیار خوش و عطسه کردن تمام می شود و با بوئیدن این بو همه ی رنج و ناراحتی و درد قطع شده و از بین می رود. اما برای کافر مثل گزیدن مارهای بسیار سمی، افعیهای بسیار خطرناک و گزیدن عقرب یا شدیدتر از آنهاست.
به امام گفته شد برخی می گویند مرگ شدیدتر از این است که انسان بخواهد با قیچی بدنش تیکه تیکه بشود یا با اره بخواهند بدنش را قطعه قطعه بکنند و مثل این است که دندان ها را روی صخره های سخت بکشند یا میله آسیا را در چشم انسان بگردانند. امام فرمود: این حرف ها درست است منتها مختص بعضی از کافرین است یعنی حتی همه کافرها هم چنین مرگ سختی ندارند.سپس امام فرمود: هنگام احتضار شدت رنج و عذاب را در چهره آنها نمی بینید؟
زمان مرگ
حقیقت این است که مرگ تا حد زیادی دست خود انسان است. به تعبیر روایات آن تعداد که با دست خود از بین می روند خیلی بیشتر از تعدادی هستند که عمرشان سر آمده و باید بمیرند «من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالآجال و من یعیش بالإحسان اکثر ممّن یعیش بالأعمار».
عوامل بسیاری در روایات وارد شده که مرگ انسان را تأخیر می اندازد یا برعکس جلو می اندازد مثلاً صدقه، صله رحم، نیکی به والدین و امور دیگری که باعث طولانی شدن عمر می شود. گناه به طور مطلق باعث کوتاهی عمر می شود مخصوصاً بعضی از گناهانی که خلاف عفت عمومی باشد و حق صاحبان حق مخصوصاً والدین را نپرداختن به ویژه اگر نسبت به والدین اسائه ادب و کتک زدن باشد.
بنابراین می توانیم با احسان و کارهای نیک مرگ را عقب بیندازیم و بر عکس می توانیم با گناه و عدم احسان و قطع رحم و کارهایی از این قبیل مرگ را جلو بیندازیم.
نوع مرگ و کیفیت مردن و اینکه انسان راحت بمیرد یا در شرایط بدی بمیرد هم به دست خود انسان است. این اصل کلی را باید توجه داشت که تنها زمان مرگ نیست که دست خود انسان است و جلو و عقب می افتد، نوع مرگ هم به دست انسان است
نوع مرگ و کیفیت مردن و اینکه انسان راحت بمیرد یا در شرایط بدی بمیرد هم به دست خود انسان است. این اصل کلی را باید توجه داشت که تنها زمان مرگ نیست که دست خود انسان است و جلو و عقب می افتد، نوع مرگ هم به دست انسان است.
شب اول قبر و فشار قبر هم به دست انسان است یعنی انسان می تواند کاری کند که فشار قبر نداشته یا برعکس کاری کند که فشار قبر داشته باشد. اگر نماز درست اقامه نشود، رکوع درست انجام نشود باعث فشار قبر می شود و برعکس اگر رکوع و نماز درست اقامه شود باعث برداشتن فشار قبر می شود. اگر از نجاست و بول پرهیز شود فشار قبر نخواهد بود و اگر پرهیز نشود فشار قبر قطعا وجود دارد.
خلاصه سخن
حاصل این شد که مرگ نسبت به افراد مختلف ماهیتش فرق می کند حتی شدت و ضعف پاداش و مجازات نیز در بین مومنین و کفار متفاوت است. در مجموع مرگ انتقال و نوعی لباس عوض کردن و رهایی از قید و بندهای مادی است. زمان مرگ نیز نه تنها به دست خود انسان است ، نوع مردن بعد از مرگ و حوادثی که بعد از مرگ در عالم قبر رخ می دهد همگی با فعل انسان، نوع فعل و کمّ و کیف آن عوض می شود.
تبیـان
شب اول قبر و فشار قبر هم به دست انسان است یعنی انسان می تواند کاری کند که فشار قبر نداشته یا برعکس کاری کند که فشار قبر داشته باشد. اگر نماز درست اقامه نشود، رکوع درست انجام نشود باعث فشار قبر می شود و برعکس اگر رکوع و نماز درست اقامه شود باعث برداشتن فشار قبر می شود. اگر از نجاست و بول پرهیز شود فشار قبر نخواهد بود و اگر پرهیز نشود فشار قبر قطعا وجود دارد.
خلاصه سخن
حاصل این شد که مرگ نسبت به افراد مختلف ماهیتش فرق می کند حتی شدت و ضعف پاداش و مجازات نیز در بین مومنین و کفار متفاوت است. در مجموع مرگ انتقال و نوعی لباس عوض کردن و رهایی از قید و بندهای مادی است. زمان مرگ نیز نه تنها به دست خود انسان است ، نوع مردن بعد از مرگ و حوادثی که بعد از مرگ در عالم قبر رخ می دهد همگی با فعل انسان، نوع فعل و کمّ و کیف آن عوض می شود.
تبیـان