امتیاز موضوع:
  • 25 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاعره (نسخه دوم)

یاری اندر کس نمیبینم یاران راچه شد؟؟
دوستی کی امد اخردوستداران راچه شد؟؟
R♥
 سپاس شده توسط sama00
آگهی
دارد به جانم لرز می افتد رفیق؛ انگار پاییزم

دارم شبیه برگ های زرد و خشك از شاخه می ریزم
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی...

زبامی که برخواست مشکل نشیند..
R♥
 سپاس شده توسط sama00
دریغ است ایران که ویران شود..کنام پلنگان و شیران شود
 سپاس شده توسط sama00
دلی دیرم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی بافتم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت
 سپاس شده توسط sama00
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود...طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود
 سپاس شده توسط sama00
آگهی
درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
ای که گفتی جان بده تاباشدت آرام جان...
[b]جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز..
[/b]
R♥
 سپاس شده توسط sama00
زچشم من بپرس اوضاع گردون
که شب تا روز اختر می شمارم
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
مراازیاد برد آخرولی من .....بجز او عالمی رابردم از یاد
R♥
 سپاس شده توسط sama00


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان