امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مراسم عروسی

#1
Wink 

بعد از مدت ها اومدم تا اپ کنم یادش بخیر قدیمااااااااااا



: ندر حکايت جشن با شکوه عروسي

بادا بادا مبارک بادا ايشالا مبارک بادا

در چنين روز خجسته و ميمون و شامپانزه اي همه دارن خودشونو هلاک مي کنن ، مادر زن و مادر شوهر که معلوم الحال هستند ،هر دو تو فکر اينن که چه جوري پوز همديگرو بزنن و بين فک و فاميل همديگرو ضايع کنن . پدر زن و پدر شوهر هم که آخر مرام ، اند رفاقت ، تيريپ صفا ، مشغول لاف زدن در مورد کسب و کارشونن . گاهي اين ميزنه پشت اون و اون تو دلش مي گه : مرديکه الاغ ... و گاهي اون مي زنه رو



شونه اين و اين تو دلش مي گه : مرديکه يابو ...... عروس و داماد عاشقانه زل زدن تو چشم هم و دست همديگرو محکم گرفتند و بين جمعيت که دارن خودشونو هلاک مي کنن ، آروم آروم تکون مي خورن ( انگاررو ويبرن) گاهي داماد يک آه حسرت بار مي کشه و عروس از خجالت مثل لبو مي شه و گاهي عروس چشماشو خمار مي کنه و داماد قلبش تاپ تاپ مي کنه و مي افته کف پاش . خاله شهين و عمه مهين و زن دايي پري و زن عمو زري و اره و اوره و شمسي کوره ، دارن در مورد آخرين مد لباس و کفش مخ همديگرو مي زنن و گاهي اوقات هم واسه خالي نبودن عريضه طلاهاشونو به رخ هم مي کشن ، عمه مهين

: واي چه گرمه ، اين گردنبند الماس هم که 1 کيلو وزنشه ، گردنم داره مي شکنه ، هي به اين اسفندياري گور به گور شده مي گم انقدر واسه تولدم جواهر نگيرا ولي اين مرد حرف حاليش نيست که !!!!! و خاله شهين که حسابي لجش در اومده و حسادتش گل کرده مي گه : وا مهين جون چه جوري با اين شوهر بي سليقه سر مي کني تو ، اين که ديگه گردنبند نيست ، قلادس عزيز دلم ....

: مادر بزرگ داماد که وحشتناک جو گير شده ، در حالي که پيژامشو گذاشته تو جورابش و سر تا پاشو حنا بسته ، هي مي پره وسط مهمونا تا برقصه ، هي نوه نتيجه ها مي يان مي برنش کنار و ميگن : عزيز جون اين حرکات موزون واسه قلبتون ضرر داره و هي عزيز جون مثل ذرت بو داده مي پره وسط ، تازه به همين حد که قانع نيست ، در حالي که با شدت تمام دنده عقب مي رقصه ، دستاشو مي بره به آسمون و رو به داماد مي گه

: : ننه گوربونت برم من ، بعد تو اين هاگير واگير به طور ناغافل دستاشو مي زاره دوطرف صورت داماد و هي مي چرخونه اين ور مي چرخونه اون ور و شالاپ و شلوپ ، اينور تف مي ماله ، اون ور تف مي ماله ، بعد دستشو مشت مي کنه و در حالي که با تمام وجود مي کوبه تو سينه خودش به عروس خانم مي گه : ننه کرمت خوابيد؟ بيا اينم شاخ شمشادمون که دو دستي داديمش به تو !!! کوفتت بشه! از بچت بکشي الهي!!! و يه چشم غره مشتي هم به عروس خانم مي ره

: مادر بزرگ عروس که خيلي خفن غيرتي شده و خونش به جوش اومده ، يه هزار تومني از تو جورابش در مياره و مثل تارزان مي پره وسط که مثلا" شاباش بده . اول مياد سمت عروس ، عروسو مي گيره بغلش و با گريه و زاري (تيريپ گريه) وسط مهمونا داد ميزنه که : واي خدا، نون و پنير آوردن دخترمون رو بردن ، نون و پنير ارزونيتون دختر نمي ديم بهتون .

: خلاصه به همت فک و فاميل زيپ دهن مامان بزرگ عروس خانم بسته مي شه . مادر بزرگ بعد از اين حرکات نمايشي و رزمايشي ، هزار تومني رو صدقه سر عروس خانم مي چرخونه و مي زاره کف دست آقا داماد بنده خدا (بيا ، هي بگو من زن مي خوام ، ببين آخر و عاقبتت اينجوري مي شه بنده خدا ، از من گفتن بود ، نگي نگفتي ها!!!) داماد هم که جا خورده و پيش رفيقاش و فک و فاميلاش ضايع شده ، واسه اينکه کم نياره و مردونگي به خرج بده ، خم مي شه و دست مادر بزرگ عروس خانم رو مي بوسه . مادر بزرگ هم که احساساتش به جوش اومده در حالي که همچنان گريه مي کنه مي گه :

: ننه جون، دخترمثل دسته گلمون رو سپرديم به دست تو ، جون تو و جون اون ، واي به حال خودت و جد و آبادته اگه يه مو از سر دخترکمون کم بشه ..... و اين بار نيز فک و فاميل با تلاش بي وقفه و با هزار بدبختي مادر بزرگ رو از صحنه خارج ميکنن و مي برن مي شوننش رو صندليش

تو اين هاگير واگير پدر داماد دنبال برادر داماد (پسر کوچيکش) مي گرده ولي پيداش نمي کنه ، اين ور و مي گرده ، اون ورو مي گرده ، ولي نه خبري از برادر کوچيکه نيست که نيست، پدر داماد ديگه به ذهنش نمي رسه که بره ته باغ و تو گلخونه رو بگرده . بعد از نيم ساعت سر و کله داداش کوچيکه در حالي که کبکش خروس مي خونه پيدا مي شه . صورتش يه خورده قرمزه ، به به به عجب رژلب خوش رنگي بوده لامصب !!! (يادم باشه شمارشو بپرسم از خانم)

: خواهر عروس بيچاره ديگه خل شده ، تا حالا انقدر پسر خوش تيپ و با حال يه جا نديده بود ، انقدر به اين پسر به اون پسر زل زده ، چشاش مثل وزغ ورقلمبيده و زده بيرون و بگي نگي يه کوچولو هم قرمز شده . گاهي مي ره تو نخ اين پسره و گاهي به اون يکي راه مي ده . الهي بميرم براش که انقدر سر در گمه !!!

: خلاصه ، همه ول معطلن. موقع شام شده ديگه . عروس و داماد بايد برن سر ميز واسه فيلمبرداري . دست همديگرو گرفتن و خرامان خرامان در حالي که توي يه عالم ديگه هستن مي رن سر ميز . فيلمبردار هم مچلشون مي کنه ...... – از اين ور بياييد...... بشقاب برداريد.....اه نه بابا 1 قاشق بستونه ..... چه خبره 2 تا نوشابه برداشتيد ، يکي کافيه .... حالا از اين ور .... حالا بچرخيد ... نه نشد ، دوباره از اول ... آقا داماد يه قاشق غذا بزار دهن عروس خانم .... عروس خانم لطفا" به جهت حفظ منافع ملي ميهني بانوان ، آبروداري کن

و دهنتو کمتر باز کن .... آهان ... حالا شد.... خلاصه عروس داماد تمام امواتشون مي ياد جلوي چشمشون تا يه لقمه شام بخورن . بعد نوبت مهمونا مي شه !!!! همونايي که تا 2 دقيقه پيش اند کلاس بودن و واسه هم کري مي خوندن و پوز همديگرو مي زدن ، تا مي گن بفرمائيد شام ، مثل قوم تاتار حمله مي کنن . مثل نديد بديدا مي ريزن سر ديس غذا ها ، يکي از هولش برنج مي کشه و تالاپ يه قلمبه ژله مي ريزه روش ،

: يکي ديگه نمي دونه چيکار کنه و چي برداره ، سالاد و با ظرفش مياره سر ميز خودش و ...... ديگه تا تهش معلومه ديگه...

: بعد که همه به حد مرگ و اندازه 2 روزشون خوردند و شام تموم شد ،خواننده که شوخيش گرفته يهو بي مقدمه مي گه : خوشگلا بايد برقصن، خوشگلا بايد برقصن !!! آقا جمعيته که هجوم مياره وسط (عجب اعتماد به نفسي ، خوش به حالشون ) د برقص . خلاصه ديگه ساعت 2 نصفه شب شده ، صاحب عروسي به .... خوردن افتاده که بريد خونتون بابا ، جون مادرتون بريد ديگه ، هزار تا کار داريم . ولي نه همه تازه گرم شدن

. ساعت 3.30 بامداد يهو يه نفر از بيرون مثل شصت تير مي پره وسط مجلس و داد مي زنه : کميته ، کميته ، واي واي واي حالا ديدنيه ، همه دنبال سوراخ موش مي گردن ، معلوم نيست کدوم شير پاک خورده اي زنگ زده 110. برادران غيور نيروي انتظامي، با هيبت فراوان وارد مجلس مي شن . آقا ، کراواته که ريخته زمين ، روميزيه که سر خانم هاست

: . برادران نيروي انتظامي در کمال ادب و تواضع از مهمانان عزيز در خواست مي کنن که مثل بچه آدم و با زبون خوش و با پاي خودشون ، تشريف بيارن و سوار ميني بوس بشن . رو ميني بوس نوشته :

مبداء : عروسي............ ..... مقصد : کلانتري ............ .. " در بستي"

: ديگه آخرشم که مي تونيد حدس بزنيد ، مي رن پاسگاه به صرف کله پاچه و يه استراحت کوتاه و ........

زندگی ریاضیات است .18
خوبی ها را جمع کنید ،:
دعواها را کم کنید ،
شادی ها را ضرب کنید ،
دردها را تقسیم کنید ،
نفرت ها را زیر رادیکال ببرید .
عشق را به توان برسانید Heart





پاسخ
 سپاس شده توسط M.K.N ، parya2 ، ♥ Sky Princess♥ ، A * L * O * N * E b * o * y ، ...Sara SHZ... ، love 2012 ، راستین ، mazii ، KOH ، LOVE KING ، ღSηow Princessღ ، Asanat ، Andrea
آگهی
#2
قشنگ بود
خیلی خوب بود
جالب بود
=))

مراسم عروسی 1
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
#3
جالب
ولی الهی عاقبت به خیر بشن این عروس و دوماد
زندگی باور می خواهد
آن هم از جنس امید
که اگر سختی راه
به تو یک سیلی زد
یک امید از ته قلب به تو گوید
که خدا هست هنوز
پاسخ
#4
Big GrinBig GrinBig Grin
کاش می شد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
تا چراغی گردد دست اندیشه مان . . .
پاسخ
#5
خدا وکیلی بودن تو همچین عروسیی خیلی هال میده ولی به احتمال زیاد از خنده می میمیریBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
در زندگی به 3 چیز تکیه نکن : غرور - دروغ - عشق .ادم با غرور می تازد با دروغ می بازد باعشق می میرد.(دکتر علی شریعتی)
مهران مديري ديالوگ:   تا ديروز جلوي اسانسور واي ميستاد ميگفت دربست  حالا براي من فرهنگ اپارتمان نشيني ياد ميده
فيلم "دايره زنگي"
پاسخ
#6
جالب بودBig GrinBig GrinBig Grin
پاشوبیاکمی بغلم کن
ببوس.تاباورکنم حضورتواین دفعه خواب نیست.
مراببوس...تاهمه ی شهرپرشود
این اتفاق هرچه که باشدسراب نیست
دنیاسرجدایی ماشرط بسته اند
امادعای شوم کسی مستجاب نیست!!!
پاسخ
آگهی
#7
وای خیلی قشنگ بود با این که زیاد بود اما جالب بود سپاسیدمHeartBlush
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تفاوت عروسی رفتن دخترها با پسرها(مخصوص با جنبه ها)
  عروسی رفتن دخترها و پسرها + طنز
  ترسناک ترین مراسم ازدواج
  عکس متحرک از شب اول عروسی روی تخت خواب +18
  تا به حال چنین عروسی را دیده بودید؟ (عکس)
  مراسم در اوردن چشم در هند +تصاویر (( +۱۶))
  عروسی رفتن دخترا وپسرا!!!! (فقط برای خنده)
Sad لباس دخترانه یک پسر در مراسم ختم دوست صمیمیش
Thumbs Up مراسم عقد و مهریه دختران اینترنتی.خخخخخخخ
Exclamation سوپرایز کیم کارداشیان برای مراسم ازدواجش(بدو بیا)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان