امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔

#11
▨ هــآوکینگ و سیـآهچـآله هـآ ▨

یک سیاه‌چاله می‌تواند جرمی معادل ۱۰ برابر جرم خورشید و شعاعی تنها ۱۰ تا ۵۰ کیلومتر داشته باشد. اخترفیزیک‌دانان اکنون حدس می‌زنند که میلیون‌ها سیاه‌چاله از این نوع در کهکشان ما وجود دارد. سیاه‌چاله‌های غول‌پیکری نیز در مرکز کهکشان‌ راه‌شیری و کهکشان‌های دیگر نیز وجود دارند که برخی از آن‌ها دارای قطری معادل قطر منظومه‌ی شمسی و جرمی معادل چند میلیارد برابر جرم‌های خورشیدی هستند. نظریه‌پردازان همچنین تصور می‌کنند تعداد بسیار زیادی از سیاه‌چاله‌های مینیاتوری به اندازه یک اتم و جرم یک کوه در کیهان تجمع دارند.
سیاه‌چاله‌ها علی‌رغم این تنوع، جزء ساده‌ترین اجسام جهان‌اند. یک سیاه‌چاله‌ می‌تواند به بزرگی منظومه‌ی شمسی یا کوچکی یک اتم یا هر اندازه‌ای در این میان باشد:

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2


رفتار آن تنها به جرم و سرعت چرخشی (و بار الکتریکی که در این مورد عموماً کوچک است) بستگی دارد. گرچه آن‌ها معمولاً بزرگ‌ مقیاس‌اند، اما به لحاظ فیزیکی به صورت ذرات بنیادی دارای جرم، اسپین و بار مشخصه‌بندی می‌شوند. سیاه‌چاله‌ها مانند سیاره‌ها از صخره‌ها یا مانند ستاره‌ها از گازهای داغ ساخته‌ نشده‌اند. آنها به قول مارتین ریس، از مصالح خود فضا ساخته شده‌اند. این سادگی بنیادی بود که چاندراسخار را مجذوب خود ساخته بود.
نظریه‌ی سیاه‌چاله تا این مرحله از نظریه‌ی نسبیت عام نتیجه می‌شود که شدت گرانشی درون حفره را توصیف می‌کند. نظریه‌ بیان می‌دارد که میدان گرانشی داخل حفره آن‌قدر قوی است که هر چیز از جمله نور اگر از یک شعاع بحرانی به نام ««افق‌ رویداد»» به آن نزدیک‌تر شود، داخل حفره افتاده و برای همیشه از دست می‌رود. یک سفینه‌ی فضایی می‌تواند با احتیاط، درست بیرون افق رویداد گردش کند اما داخل سیاه‌چاله، فضای امنی جهت کاوش نیست. یک فضانورد بی‌پروا که از افق رویداد عبور می‌کند هرگز قادر به گریز نخواهد بود و حتی نمی‌تواند مشاهدات خود را به بیرون مخابره کند چرا که نور و همه‌ی انواع علامت‌های دیگر درون حفره محصور شده‌اند.
نسبیت عام همه چیز درباره‌ی سیاه‌چاله‌ها را به جز وضعیت فیزیکی مرکز آن بازگو می‌کند. طبق نظریه‌ی نسبیت، نقطه‌ای به نام ««تکینگی»» وجود دارد که چگالی و خمش فضازمان در آن‌جا بی‌نهایت است. فیزیک‌دانان نظری با بی‌نهایت‌ها بیگانه‌اند چرا که اعداد درستی از آن‌ها حاصل نشده و احتمالاً نقصی را در کارکردهای نظریه‌ آشکار می‌سازند.
هاوکینگ و راجر پنروز (یاری‌دهنده‌ی چاندارسخار) که گاهی اوقات همکار یکدیگر بودند، مسئله‌ی تکینگی‌های سیاه‌چاله‌ را در طول دور‌ه‌ای از ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ تعریف کردند. هاوکینگ و پنروز در کار تیمی موفق بودند. هاوکینگ شهود فیزیکی نافذی داشت، در حالی‌که پنروز در ریاضی نسبیت عام استاد بود. قابلیتی که هاوکینگ فاقد آن است. پنروز به عنوان یک راه‌حل برای مسئله،‌ اصل ««سانسور کیهانی»» را پیشنهاد کرد:
تکینگی سیاه‌چاله، سانسور می‌شود. چرا‌که تکینگی طبق توضیح هاوکینگ «محبوبانه‌ی پنهان» است. رویت تکینگی‌های سانسور نشده ««عریان»» برای ناظران بیرونی از طریق افق رویداد قدغن شده است.
هاوکینگ، پنروز و دیگران، نظریه‌ی سیاه‌چاله‌ها را در دهه‌ی ۱۹۶۰ ارائه کردند، پیش از این‌که هیچ‌گونه مشاهداتی در مورد وجود آن‌ها گزارش شود. ‌آن‌گاه در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ این فرض مطرح شد که یک شی‌ء گسیل‌کننده پرتو X به نام سیگنوس X-1، واقع در صورت فلکی سیگنوس، سیاه‌چاله‌ای جفت شده با یک ستاره‌ی پرجرم است. به نظر می‌آمد که سیاه‌چاله، گاز ستاره‌ را جذب کرده و آن را تا مرحله‌ی گسیل پرتوهای X گرم می‌کند. (هنگامی‌که گاز وارد میدان گرانشی شدید سیاه‌چاله‌ها می‌شود، انرژی گرانشی خود را از دست داده و هم‌زمان گرم‌تر می‌شود به این معنا که انرژی گرمایی به دست می‌آورد.
---------------------------------------
قسمت د.م
تضمین هاوکینگ در صورتی‌که شرط را می‌برد، اشتراک ۴ ساله‌ی مجله‌ی بریتانیایی پرایویت ‌آ‌ی بود.
ثورن در صورت برد اشتراک یک‌ساله‌ی مجله‌ی پنت‌هاوس را به دست می‌آورد. در ۱۹۹۰ اطمینان در مورد سیاه‌چاله‌ی سیگنوس X-1 تا ۹۵ درصد افزایش یافت و هاوکینگ از روی خوشحالی شرط را پرداخت.
شناخته‌شده‌ترین دستاورد هاوکینگ در اخترفیزیک، نظریه‌ای است که تا حدی با سیاهی سیاه‌چاله‌ها در تناقض است.
طبق توضیح هاوکینگ، «سیاه‌چاله‌ها خیلی سیاه نیستند». سازوکاری که سیاه‌چاله‌ها از طریق آن سیاهی خود را از تن بیرون می‌کنند، به مفهومی ارتباط دارد که دیراک مطرح کرد و بر مبنای آن الکترون‌ها دارای شرکای ضد الکترونی خود به نام پوزیترون‌اند. الکترون و پوزیترون هنگام برخورد، یکدیگر را نابود کرده و فوتون‌های پرتو گاما تولید می‌شود.
عکس این فرایند یعنی تولید جفت‌ الکترون‌-‌پوزیترون از فوتون‌های گامای ناشی از یک منبع انرژی مناسب نیز امکان‌پذیر است.
نظریه‌ی کوانتوم، نسخه‌ دیگری از فرآیند دوم را مجاز می‌دارد که به قول فیزیک‌دانان «برخلاف ادراک مستقیم» یا به عبارتی عجیب و خارق‌العاده است. انرژی مورد نیاز برای تولید زوج الکترون‌-‌پوزیترون می‌تواند از فضای خالی یا همان خلاء «قرض» گرفته شود به شرطی‌که نابودی الکترون‌-‌پوزیترون متعاقب آن، این «قرض» انرژی را جبران کند.
مجموعه‌ی برهم‌کنش‌ها برای الکترون با بار منفی و پوزیترون با بار مثبت، در ابتدا شامل تولید جفت است. یعنی
انرژی = الکترون + پوزیترون
که بلافاصله با نابودی جفت دنبال می‌شود.
الکترون + پوزیترون = انرژی
اصل عدم قطعیت‌ هایزنبرگ، چگونگی وقوع این رویداد را نشان داده و محاسبه مدت زمان پیش از نابودی الکترون و پوزیترون را امکان‌پذیر می‌سازد. داستان مشابهی را می‌توان برای هر نوع ذره‌-‌ضد‌ ذره دلخواهی باز گفت. ذرات و ضد ذرات درگیر در این فرآیندِ تولید و نابودی جفت،‌ «مجازی» نامیده می‌شوند چرا‌که نمی‌توان آن‌ها را از طریق آشکارسازی ذرات به صورت مستقیم مشاهده کرد.
ایده هاوکینگ این بود که اگر جفت مجازی در مجاورت سیاه‌چاله‌ تولید شوند،‌ واقعی شده و یکی از آن‌ها مشاهده‌پذیر خواهد بود. یکی از آن‌ها جذب حفره شده و به یک ذره‌ یا ضد ذره واقعی تبدیل می‌شود. در حالی‌که دیگری که آن‌ هم واقعی است، می‌تواند بگریزد و به صورت تابش گسیلی دیده شود. حفره تا محدوده‌ای که این گسیل‌ها رخ می‌دهند، سیاه نیست. برای خلق جفت ذره‌-‌ضد ذره انرژی مورد نیاز است که از میدان گرانشی سیاه‌چاله تأمین می‌شود.
همزمان با کاهش انرژی میدان، اندازه‌ی حفره نیز کاهش می‌یابد و احتمالاً از طریق یک انفجار عظیم با قدرت میلیون‌ها بمب هیدروژنی ناپدید می‌شود.
با وجود این سیاه‌چاله‌ها تقریباً سیاه‌اند. گسیل تابش سیاه‌چاله که «تابش هاوکینگ» نامیده می‌شود، فرایندی بسیار کند است. طبق نظریه‌ی هاوکینگ،‌ زمان مورد نیاز برای تبخیر کل جرم سیاه‌چاله‌ای به جرم خورشید، در حدود ۱۰ به توان ۶۵ سال تخمین زده می‌شود.
عمر جهانی‌که مشاهده‌ می‌کنیم، بسیار کمتر از این مقدار است: تقریباً ۱۰ به توان ۱۰ سال.
پاسخ
 سپاس شده توسط FARID.SHOMPET ، Armila. ، sina.mo ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
آگهی
#12
◄ اســـرار جهــآن هــای مــوازی ►

[ قسمت سومـ ] ☸

✔ ممکنه شواهدی که برای وجود جهان های موازی هست که کلا با جهان ما فرق داره فراتراز علم ما باشه و جهان در حال انبساطی که ما میبینیم .. تنها جهانی نباشه که وجود داره و جهان های و دنیای های دیگه ای هم وجود داشته باشه ..

اگه از این دید بخوایم نگاه کنیم جهان ما یکی از میلیارد جهانیه که وجود داره ..و کلا همه جهان ما در مقیاس کیهانی خیلی کمه [ در حد جلبکه رسما :| ] و فقط یکی از میلیاردها جهانی هست که هر کدوم دارن کار خودشونو انجام میدن ..

کلمه "چندجهانی" معانی مختلفی دارد .. ستاره شناسان میتونن تا فاصله ی 42 سمیلیارد سال نوری رو مشاهده کنند .. : افق دیداری کیهان ما ..

ما هیچ دلیلی برای اثبات اشتباه بودن ان نداریم که تردید کنیم جهان در آنجا تمام میشود .. فراتر از آن میتواند دامنه های زیادی [ و خیلی زیاد تر ] خیلی شبیه به چیزی که ما میبینیم وجود داشته باشه ..که هر کدام توزیع نخستین متفاوتی از ماده دارد .. اما همان قوانین فیزیک در همگی کارگر است ..


▐ هفت سوال بحث برانگبز

بیشتر طرفداران چند جهانی دانشمندانی دقیق هستند که کاملاً از مشکلات این نظریه آگاه هستند اما هنوز فکر می کنند که ما می توانیم به طور علمی در آنچه بیرون از افق رخ می دهد، حدس هایی بزنیم. بحث های آنان در هفت نوع کلی جمع می شود که هر یک به مشکل برمی خورند.

● 1. فضا هیچ پایانی ندارد

عده کمی ثابت می کنند که فضا فراتر از افق کیهانی ما توسعه یافته است و دامنه های زیاد دیگری فراتر از آنچه ما می بینیم قرار دارند. اگر این نوع مشروط چند عالم وجود داشته باشد می توانیم آنچه را که می بینیم به دامنه های بیرون از افق با عدم قطعیت بیشتر نسبت به مناطق دورتر برون یابی کنیم. آن وقت آسان خواهد بود که انواع بسیار پیچیده ای از تغییر از جمله فیزیک جایگزین را مجسم کنیم که بیرون از جایی که ما می توانیم ببینیم رخ می دهد.


عده کمی ثابت می کنند که فضا فراتر از افق کیهانی ما توسعه یافته است و دامنه های زیاد دیگری فراتر از آنچه ما می بینیم قرار دارند .. اگر این نوع مشروط چند عالم وجود داشته باشد می توانیم آنچه را که می بینیم به دامنه های بیرون از افق با عدم قطعیت بیشتر نسبت به مناطق دورتر برون یابی کنیم .. آن وقت آسان خواهد بود که انواع بسیار پیچیده ای از تغییر از جمله فیزیک جایگزین را مجسم کنیم که بیرون از جایی که ما می توانیم ببینیم رخ می دهد ..
اما مشکلی که با این نوع برون یابی از معلوم به مجهول وجود دارد این است که، هیچ کس نمی تواند درستی یا نادرستی آن را ثابت کند .. چگونه دانشمندان می توانند تعیین کنند که آیا تصویر آنها از ناحیه ای غیر قابل مشاهده از فضا – زمان یک برون یابی معقول از آنچه ما می بینیم است یا نه؟ آیا ممکن است جهان های دیگر توزیع های نخستین متفاوتی از ماده یا همچنین مقادیر متفاوتی از ثابت های بنیادین فیزیک مثلِ آنهایی که شدت نیروهای هسته ای را تنظیم می کنند، داشته باشند؟ شما می توانید هر یک از اینها را بسته به آنچه فرض می کنید، بپذیرید ..


● 2. فیزیک کنونی دامنه های دیگری پیش بینی میکند ..

فرضیه های متحد مطرح شده هستی چیزهایی مثلِ میدان های اسکالری که خویشاوندان فرضیه ای دیگر میدان های فضا پر کن مانند میدان الکترومغناطیسی هستند پیش بینی می کنند. چنین میدان هایی تورم کیهانی را راه می اندازند و تا ابد جهان هایی را می آفرینند. این فرضیه ها به لحاظ نظری به خوبی بنا شده اند، اما سرشت میدان ها فرضیه ای ناشناخته است و آزمایشگران باید وجود آنها را ثابت کنند و طبیعتاً ویژگی های فرضی آنها را اندازه بگیرند. مسلماً فیزیکدانان ثابت نکرده اند که دینامیک این میدان ها باعث می شود که قوانین متفاوت فیزیک در جهان های متفاوت حباب مانند عمل کنند.

● 3. نظریه وجود بی نهایت جهان . از آزمایش سربلند بیرون میاد ؟ .. ._.

تابش زمینه ای ریز موج کیهانی، جهان را آن طور که در پایان دوره نخستین انبساط داغ خود به نظر می رسید، آشکار می کند. اما تمام انواع تورم تا ابد ادامه نیافته و تعداد بی شماری جهان های ناپایدار را نمی آفرینند. مشاهدات، نوع لازم تورم را از دیگر انواع متمایز نمی سازد. حتی برخی کیهان شناسان مثلِ “استاینر” معتقدند که تورم بی پایان الگوهایی متفاوت با آنچه را که ما می بینیم در تابش زمینه ای ایجاد می کند. اما لیند و دیگران مخالفند. چه کسی درست می گوید؟ اینها همه بستگی به آن دارد که شما درباره فیزیک میدان تورمی چه چیز را بپذیرید.

● 4. ثابت های بنیادین برای حیات “تنظیم ظریف” شده اند


یک حقیقت حیرت انگیز در مورد جهان ما این است که ثابت های فیزیکی مقادیر دقیقی دارند که امکان به وجود آمدن ساختارهای پیچیده مانند موجودات زنده را می دهد. “استیون واینبرگ” و “مارتین ریس” و “لئونارد ساس کایند” و دیگران ادعا می کنند یک جهان بیگانه تفسیر مطلوبی از این انطباق آشکار می دهد. اگر همه مقادیر مجاز در یک مجموعه به اندازه کافی بزرگ از جهان ها وجود داشته باشد، انرژی تاریک و چند جهانی ..

طرفداران به عنوان مدرکی برای وجود چند جهانی به چگالی انرژی تاریکی استناد می کنند که بر جهان ما حکم فرماست. فرایند تورم بی پایان به هر جهانی در چند جهانی یک چگالی تصادفی از انرژی تاریک می دهد. به طور نسبی جهان های اندکی مقدار صفر یا مقادیر کم را دارا هستند. عمدتاً آنها مقادیر زیادی دارند (منطقه آبی) ولی مقادیر زیاد انرژی تاریک می تواند باعث از هم پاشیده شدن ساختارهای پیچیده مورد نیاز برای ایجاد حیات پایدار بشود (منطقه قرمز) پس جهان های زیست پذیر باید مقادیر چگالی متوسطی از انرژی تاریک را دارا باشند (قله منطقه مشترک بین آبی و قرمز). و همان طور که می بینیم جهان ما همین گونه است. مخالفان ایده چند جهانی می گویند که این استدلال دوری (دایره ای وار) است: فقط وقتی به کار می آید که وجود چند جهانی را از ابتدا قبول کرده باشید. این یک آزمون ثُبات است نه مدرک اثبات ..

آنگاه گونه های زیست پذیر مطمئناً جایی پیدا می شوند. این استدلال به طور خاص برای شرح دادن چگالی انرژی ماده تاریک که موجب شتاب گرفتن انبساط کیهان می شود مطرح شده است. من عقیده دارم یک چند جهانی توضیحی قابل قبول و ممکن برای میزان این چگالی است. احتمالاً این تنها گزنیه بنیادی علمی است که هم اکنون در دست داریم. ولی ما هیچ امیدی برای آزمایش کردن آن نداریم. علاوه بر این بیشتر آنالیزهای این موضوع با این فرض برقرار شده اند که معادله های بنیادین فیزیک همه جا یکسان هستند و فقط در ثابت ها با یکدیگر فرق دارند ولی اگر کسی موضوع چند جهانی را جدی بگیرد، دیگر لزومی به این یکسان بودن معادله ها نیست ..


●  5. ثابت های بنیادی با پیش بینی های چند جهانی مطابقت دارد



این بحث، بخش قبلی را اصلاح می کند با پیشنهاد این موضوع که کیهان بیشتر از آنچه دقیقاً برای حیات لازم باشد “تنظیم ظریف” نشده است. طرفداران این پیشنهاد، احتمالات وجود مقادیر مختلف چگالی انرژی تاریک را اندازه گرفته اند. هرچه مقدار آن زیادتر باشد احتمال وقوعش زیادتر است ولی در عوض کیهان برای حیات نامناسب تر می شود. مقداری که ما مشاهده می کنیم باید دقیقاً روی مرز غیر قابل سکونت (زیست ناپذیر) باشد و به نظر می آید که این گونه باشد. جایی که این استدلال ها لغزش دارند آنجایی است که اگر چند عالمی نباشد تا مفهوم احتمال را در مورد آن به کار ببندیم آن وقت یک استدلال احتمالاتی هم نخواهیم داشت. این استدلال اگرچه نتیجه مطلوب را قبل از رخ دادنش فرض می کند، اگر تنها یک جهان فیزیکی موجود باشد از کار می افتند. احتمال، تنها وسیله ای است برای کاوش در مورد پایداری فرضیه چند عالم، نه مدرکی برای وجود آن ..



● 6. نظریه ریسمان ها مجموعه متنوعی از جهان ها را پیش بینی می کند .. [ نظریه خوبیه .. چون بر اساس نظریه ریسمان هاست .. البته به نظر من ..:| ]

نظریه ریسمان ها از فرضیه ای که همه چیز را توضیح می دهد به فرضیه ای که در آن همه چیز ممکن است تبدیل شده است. شکل امروزی آن پیش بینی می کند که بسیاری از ویژگی های جهان ما کاملاً اتفاقی است. اگر کیهان از این نوع باشد این ویژگی ها به نظر غیر قابل توضیح می رسد. چگونه ما می توانیم این واقعیت را درک کنیم که مثلاً فیزیک دقیقاً همان ویژگی های محدودی را دارد که اجازه می دهد حیات وجود داشته باشد؟
اگر جهان ما یکی از جهان های بی شمار باشد، این ویژگی ها فوق العاده به نظر می رسند: هیچ چیز آنها را انتخاب نکرده آنها صرفاً ویژگی هایی هستند که در محدوده دنیای ما به وجود آمده اند. ما اگر هر جای دیگری زندگی می کردیم ویژگی های دیگری مشاهده می کردیم. البته اگر امکان حیات برای ما وجود داشته باشد تا بتوانیم چنین چیزی را مشاهده کنیم (چون حیات در بسیاری از مکان ها غیر ممکن است). ولی فرضیه ریسمان ها یک فرضیه آزمایش شده و اثبات شده نیست. حتی یک فرضیه کامل هم نیست. اگر مدرکی داشته باشیم که نظریه ریسمان درست است آن وقت پیش بینی های نظری آن، استدلالی آزمایش محور و قانونی برای چند عالم خواهند بود. ما چنین مدرکی نداریم.

[ ومدرکی ندارن (((: پس نمیتونه خیلیم خوب باشه .. ]

● 7.هر چیزی که بتواند اتفاق بیفتد، اتفاق می افتد



در جست و جو برای پاسخ به این سؤال که چرا طبیعت از قوانین مشخصی پیروی می کند و نه دیگر قوانین، فیزیکدانان و فلاسفه این طور اندیشیده اند که طبیعت هیچگاه چنین انتخابی نداشته است. همه قوانین ممکن در جایی به کار روند. این ایده تا اندازه ای از مکانیک کوانتوم الهام گرفته شده است. مکانیکی که همان طور که “موری گلمان” به طور فوق العاده ای مطرح کرد ایجاب می کند، هر چیزی که غیر ممکن نباشد باید روی بدهد. یک ذره همه راه هایی را که می تواند طی کند می پیماید و چیزی که ما می بینیم یک میانگین وزنی از همه امکان ها (راه های موجود) است.
ممکن است همین قضیه در مورد کل جهان نیز صادق باشد که تورم آشفته نسخه ای از فرضیه تورم که می گوید در جهان، در نقاط تصادفی در فضا و زمان، شکست خود به خودی رخ می دهد. در هر نقطه ای که شکست رخ می دهد، جهانی ایجاد می شود که کمی متورم است، در نهایت حتماً حبابی وجود خواهد داشت که در آن تورم به اندازه کافی طولانی می شود، تا بتواند جهان ما را ایجاد کند. تورم، دائمی و ابدی بوده و بیگ بنگ همواره در حال رخ دادن است. در این ایده، جهان ها می توانند از درون جهان های دیگر جوانه زده و در نتیجه جهان های چندگانه را بسازند. حتی خود جهان ما نیز ممکن است از درون جهان قبلی جوانه زده باشد. در مدل تورمی آشفته، وجود جهان های چندگانه دائمی و ابدی است؛ حتی اگر تک تک جهان ها دائمی و ابدی نباشند. برخی جهان ها ممکن است سریعاً پس از رخ دادن بیگ بنگ درون یک فروپاشی بزرگ از بین بروند. و برخی جهان ها برای همیشه منبسط می شوند. بنابراین جهان های چندگانه را جهان هایی می سازند که به مقدار زیاد متورم می شوندکه دلالت بر وجود چند جهانی می کند.
ولی اخترشناسان کوچک ترین شناسی برای مشاهده این امکان های بی شمار ندارند. ما حتی نمی توانیم بدانیم که این امکان ها چه هستند. ما تنها می توانیم در برابر برخی اصول سازمان یافته غیر قابل اثبات یا چهارچوبی که مشخص می کند چه چیز مجاز است و چه چیز غیر مجاز، درکی از این طرح بیابیم. به طور مثال اینکه همه اصول ریاضی باید در بعضی از قلمروهای فیزیکی تحقق پیدا کنند. اما ما نمی دانیم این اصل مستلزم چه نوع ماهیتی (موجودیتی) است. صرف نظر از این واقعیت که باید جهانی را که می بینیم در بر بگیرد. از طرفی هیچ راهی نداریم که صحت و سقم وجود یا طبیعت این اصل سازمان دهنده را تصدیق کند. این از جهاتی پیشنهاد جذابی است ولی کاربردهای پیشنهاد شده آن در عمل کاملاً فرضی است ..
نبود مدرک
راه اول: با وجود اینکه دلایل نظری کم هستند، عده ای از کیهان شناسان آزمایش های تجربی مختلفی را برای بررسی امکان وجود جهان های موازی پیشنهاد کرده اند. تابش زمینه ریز موج کیهانی ممکن است رد پاهایی از جهان های حباب گونه دیگر داشته باشد. مثلاً اگر جهان ما با یکی دیگر از این نوع جهان های حباب گونه برخورد می کرد شاهد سناریو تورم آشفته بودیم. همچنین ممکن است تابش زمینه شامل بقایای جهان های دیگری که قبل از بیگ بنگ در یک چرخه بی پایان از جهان ها بوده اند باشد. اینها حقیقتاً راه هایی هستند که می توان به وسیله آنها مدرکی واقعی برای جهان های دیگر یافت. بعضی از کیهان شناسان ادعا کرده اند که چنین پس مانده هایی را دیده اند. ادعاهای تجربی به شدت محل بحث و بررسی هستند. به هر حال بسیاری از چند عالم های فرضی ممکن به چنین مشاهده هایی منجر نمی شوند. در نتیجه مشاهده کننده ها فقط می توانند موارد خاصی از مدل های چند جهانی را با این راه آزمایش کنند ..

راه دوم: برای آزمودن تجربی، یافتن تغییراتی در دو یا بیشتر از ثابت های بنیادی (مثلاً دو عدد برای ثابت گرانش ) است که نهایتاً پیش فرض قبلی را مبنی بر تغییرناپذیر بودن قوانین فیزیک رد می کند. بعضی از اخترشناسان ادعا می کنند تعدادی از چنین تغییراتی را یافته اند. اکثراً این مدارک را مشکوک می دانند.
راه سوم: تعیین کردن شکل جهان قابل مشاهده است. آیا جهان کروی است؟ (با انحنای مثبت) هذلولی شکل است؟ (با انحنای منفی) یا مسطح است؟ (بدون انحنا) سناریوهای چند عالم می گویند که جهان نمی تواند کروی باشد زیرا یک کره بر روی خودش بسته می شود و فقط ابعاد و مقادیر محدود را مجاز می شمارد. متأسفانه این راه چندان هم بی عیب نیست. جهان خارج از افق دید ما می تواند شکلی غیر از چیزی که ما در این افق می بینیم داشته باشد. آنچه مهم تر است این است که همه تئوری های چند عالم وجود هندسه کروی را غیر مجاز نمی دانند ..

روی هم رفته وضعیت چند جهانی غیر قطعی است. دلیل اساسی آن هم انعطاف بسیار زیاد این فرضیه است. به طوری که بیشتر شبیه یک مفهوم است تا یک تئوری خوش تعریف. بیشتر پیشنهادهای آن مانند یک لحاف چهل تکه از ایده های مختلف است و به صورت یک کل منسجم دیده نمی شود. ساز و کار اصلی برای تورم بی پایان به خودی خود باعث نمی شود فیزیک در هر زمینه ای در چند جهانی متفاوت باشد. برای این کار نیاز دارد با یک تئوری فرضی دیگر ترکیب شود اگرچه آنها می توانند با یکدیگر سازگاری پیدا کنند، باز هم چیزی در مورد آن حتمی نیست. گام کلیدی در توجیه یک چند عالم برون یابی از شناخته شده ها به ناشناخته ها و از قابل آزمایش ها به غیر قابل آزمایش ها است ..
نویسنده: جرج الی
[البته بیشتر نویسنده من بودم الان :|]
پاسخ
 سپاس شده توسط Armila. ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#13
২ سفــر در زمــان از نگــآهـی دیگـــر ২

آیا سفر در زمان ممکن است؟ آیا می توانیم دروازه ای به گذشته و یا میانبری به آینده پیدا کنیم؟ آیا می توانیم نهایتا از قوانین طبیعت برای تسلط بر خود زمان استفاده کنیم؟ برای اینکه بینیم چگونه این ممکن است، ما باید به زمان آنگونه که فیزیکدانان نگاه میکنند بنگریم: در بعد چهارم. این به آن سختی که بنظر میاید نیست. هر بچه مدرسه ای می داند که تمام اشیاء فیزیکی، حتی من در صندلی ام، سه بعد دارد. همه چیز طول و عرض و ارتفاع دارد اما بعد دیگری هم هست که آن زمان است. انسان 3 بعدی، طول عمر دارد همچنان که منظومه شمسی میلیاردها سال عمر دارد .

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2

هر چیز طولی در زمان و فضا دارد. و سفر در زمان یعنی سفر در این بعد چهارم. در فیلمهای علمی تخیلی دیده اید که فردی وارد تونلی میشود و اینگونه به زمان گذشته یا آینده میرود. فیزیکدانان به این فکر میکنند که آیا این تونل را میتوان در زمان ایجاد کرد که چواب مثبت است. حتی برای آن اسم هم گذاشته اند: “کرم چاله”. کرم چاله ها همه جا هستند ولی آنقدر ریزند که دیده نمیشوند. هیچ سطحی در طبیعت صاف و یکدست نیست در سطح هر چیزی حفره و برآمدگی هست هرچند خیلی صاف بنظر برسد. زمان هم مستثنی نیست. زمان هم اینچنین است. پستی و بلندی هایی در زمان است که خیلی ریزتر از مولکول و اتم است و آن ابر کوانتمی است و اینجاست که “کرم چاله” ها وجود دارند. تونل های ریز که میانبری به زمان و مکان هستند شکل میگیرند و ناپدید میشوند در این دنیای ریز کوانتمی که اینها 2 زمان و مکان متفاوت را به هم وصل میکنند ولی اندازه این تونل ها یک میلیارد تریلیون تریلیونم سانتیمتر هستند که خیلی ریزند تا انسانها از آنها عبور کنند و وارد ماشین زمان شوند ولی بعضی دانشمندان معتقدند که میتوانند این کرم چاله ها را تریلیون بار بزرگتر کنند تا انسان بتواند وارد این ماشین زمان شود و به زمان و مکانی دیگر سفر کند.
پاسخ
 سپاس شده توسط _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#14
☼ ورود بـه جهــآن هــآی مــوازی ☼

دکتر میچیو کاکو نویسنده دو کتاب بسیار ارزشمند به نامهای "جهانهای موازی"، که سفری است در جستجوی آفرینش، ابعاد دیگر و آینده کائنات و دیگر کتاب او به نام "ابر فضا" که در این کتاب نیز او سفری خیالی و علمی به جهانهای موازی ویاز دهمین بعد انجام داده است که در حقیقت فرضیه ای است بسیار جنجالی و جالب توجه.

دکتر کاکو در مصاحبه 3 ساعته خود با "آرت بل" ابتدا راجع به "دنیای تاریک" صحبت می کند و آنکه اصولاً 73% ازکائنات را تاریکی مطلق تشکیل می دهد و این تاریکی نیز در حال گسترش می باشد تا جائی که چند میلیون سال دیگر اگر شب هنگام به آسمان اطراف کره زمین نگاه کنیم هیچ ستاره ای را در حال درخشش نخواهیم یافت و....

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2

در حقیقت سیارات و ستارگان آنقدر از هم فاصله گرفته اند که به جز سیاهی و تاریکی چیزی در آسمان دیده نمی شود, تحت چنین شرایطی همه چیز به حالت انجماد در می آید و اگر موجودی در آن زمان بر روی کره زمین زنده مانده باشد تدریجاً از سرما منجمد خواهد شد، البته بشر با این سرعت خارق العاده ای که در جهت کشف اسرار کائنات بدست آورده است ، اگر بدست خود، خویشتن را نابود نکند بدون شک راههای زیادی را پیدا خواهد کرد که از نابودی نجات یابد و یکی از همین راهها آن است که به جهانهای موازی جوان رفته و حیات را در آنجا بوجود آورد. این جهانهای موازی مانند لایه های پیاز و پوست های آن می باشند (دقیقاً مثالی که پیر طریقت ، دون خوان ماتیوس برای شاگرد خود کارلوس کاستاندا، درکتاب افسانه های قدرت بکار برد) این لایه ها که توسط پوست نازکی از هم مجزا می باشند، هر یک به تنهائی مراقب سلامت لایه پیاز هستند. میچیو کاکو می گوید، کاری را که ما باید انجام دهیم این است که توسط فیزیک، راهی پیدا کنیم که به لایه دیگر یا جهان موازی دیگر، تونلی زده و از آن گذر کنیم، اما چگونه می توانیم به چنین فرضیه ای جامع عمل بپوشانیم؟ خود بحثی جداست اما به زبان ساده تر اگر بخواهیم این تئوری را بیان کنیم این است که فرض کنید که کاغذ صافی را در دست گرفته ایم و بر روی این کاغذ صاف دو نقطه راعلامت گذاری می کنیم نقطه الف و نقطه ب ، این را هم در نظر داشته باشید که نقطه الف فرضاً کهکشانی است که ما در آن زندگی می کنیم (راه شیری) و نقطه ب کهکشان "آندرومدا" نزدیک ترین کهکشان به کهکشان راه شیری، حال تصور کنید که اگر با تکنولوژی فعلی که در دست داریم بخواهیم از نقطه الف ، به نقطه ب ، سفر کنیم. صحبت از میلیونها سال سفر، و هزار و یک مشکل دیگر به میان می آید که بهتر آن است که براحتی فکر چنین سفری را از ذهنمان خارج کنیم. اما در همین حال براساس فیزیک کوانتوم می توانیم کاغذ صاف را خم کرده و نقطه الف را به نقطه ب بچسبانیم و در اصل می توانیم بعد از خم کردن کاغذ حد فاصل میان نقطه الف با ب را با تونلی به نام "تونل زمان" متصل کنیم و در یک لحظه از نقطه الف، که کهکشان ما است به نقطه ب ، که کهکشان دیگر است را طی کنیم، کاری را که به عقیده من موجودات فرازمینی در آن به مهارت و استادی رسیده اند، آقای دکتر میچیو کاکو اضافه می کند که حداقل 20% از تصاویر و فیلمهائی که از یوفوها گرفته شده است می تواند حقیقت داشته باشد و اگر به همین 20% اکتفا کنیم، دقیقاً می توانیم دریابیم که موجودات فرازمینی از همین تکنیک تونل زمان ، جهت جابجائی خود بهره می برند.

دکتر کاکو، در بخش دیگری از مصاحبه اش می گوید، خبر بسیار جالب توجه ای که از طرف مسئولین "ستی"(مرکز تحقیق و جستجو برای یافتن موجودات فرازمینی در فضا) اعلام شده است می تواند دور تازه ای از تحقیق و جستجو برای پیدا کردن موجودات هوشمند در فضا باشد. یکی از سرمایه داران یا بهتر بگویم بیلونرها، به نام " پل آلن "اخیراً با هزینه ای بالغ بر پنجاه میلیون دلار یا بیشتر، تعداد 350 دیسک به دیسک های قبلی برای ردیابی فرکانسهای احتمالی از جانب موجودات هوشمند، اضافه کرده است این بدین معنی است که با این تعداد دیسک، قابلیت رسد کردن فضا 1000، برابر افزایش پیدا کرده است و در مجموع نقاط بیشتری از فضا را می توانیم مورد بررسی قرار دهیم. او در همین رابطه می گوید، البته این اقدام جدید می تواند نقاط ضعفی نیز در برداشته باشد که مهمترین آن کره زمین را در معرض خطر احتمالی موجودات بیگانه بدخواه قرار دهد. در نظر داشته باشید که بشر هنوز موفق به داشتن سلاحهای ضروری برای دفاع ازا خود در برابر حملات احتمالی موجودات بیگانه بدخواه در فضا را ندارد و به عقیده من چنین اقدامی هر چقدر هم که شوق انگیز و ماجراجویانه است در عین حال می تواند دعوتنامه ای رسمی برای حمله احتمالی بیگانگان نیز محسوب شود. در این بخش، برنامه ساز رادیو شبانه آرت بل می گوید؛ ما مدتها پیش چنین دعوتنامه ای را به فضا فرستاده ایم، دیسک معروفی که اطلاعات مهم راجع به کره زمین، موجوداتش ، ادیان و ملیتها و زبان آنها و حتی موقعیت جغرافیائی آن در همان دیسک در زمان حیات " کارل ساگان" و با همفکری او به فضا پرتاب شده است. کاکو می گوید: همانطور که به این نکته مهم اشاره کردید، با وجودیکه چنین اقدامی بسیار جالب توجه و در کل عملی دوستانه از طرف کره زمین برای بیگانگان محسوب می شود، اما می تواند اقدام مخاطره آمیزی نیز به حساب آید. تا آنجائیکه من انسان را شناخته ام اصولاً، زیادی خواه و حریص است، حال در نظر بگیرید که اگر ما به کره دیگری برویم در حقیقت برای تصرف آن رفته ایم، این حرکت و اقدام می تواند از طرف موجودات فرازمینی نیز عملی طبیعی به نظر برسد و تنها یک نکته می ماند که کدام موجود قوی تر از دیگری باشد که در این مورد من فکر می کنم بشر در حال حاضر از موقعیت خوبی برخوردار نیست.
پاسخ
 سپاس شده توسط _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#15
▄▄▄ آیا حیات می تواند در جهان های موازی دیگر وجود داشته باشد؟ ▄▄▄

آیا حیات می تواند در جهان های موازی دیگر وجود داشته باشد؟ لیند نسخه ی جدیدی از نظریه ی تورم را ارائه کرد که به نظر می رسید برخی از اشکالات نسخه های قبلی را در خود نداشته باشد: او جهانی را به تصویر کشید که در آن، در نقاط تصادفی در فضا – زمان شکست خود به خودی رخ می دهد.در هر نقطه ایی که شکستی رخ می دهد جهانی ایجاد می شود که متورم می گردد

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2

در اغلب موارد تورم کم است اما از آنجا که این فرآیند تصادفی است در نهایت حتمٱ حبابی بوجود خواهد آمد که در آن تورم به اندازه ی کافی طولانی شود تا بتواند جهان ما را ایجاد کند. با استناد به نتایج منتقی چنین ادعایی می توان گفت تورم، دائمی و ابدی بوده و انفجار بزرگ همواره در حال رخ دادن است. در این تصویر ارائه شده جهان ها می توانند از درون جهان های دیگر جوانه زده و در نتیجه جهان های چندگانه بسازند. در این نظریه، شکست خود به خودی ممکن است در هر کجای جهان ما رخ دهند و بنابراین ممکن است جهان کاملی از جهان قبلی جوانه زده باشد. در مدل تورمی آشفته ، وجود جهان های چند گانه ی ابدی و دائمی حتمی است.حتی اگر تک تک جهان ها ابدی و دائمی نباشند. برخی از آن جهان ها ممکن است مقدار امگای بزرگی داشته باشند که در این حالت سریعٱ پس از رخ دادن انفجار بزرگ در یک فروپاشی بزرگ از بین می روند.(امگا چگالی بحرانی جهان است که در حال حاضر برابر یک است که اگر غیر از این مقدار بود جهان ما یا به سرعت منبسط می شد و از هم می پاشید و یا منقبض می شد و درون خود فرو می رفت) برخی از جهان های موازی دیگر امگای کوچکی دارند و برای همیشه منبسط می شوند اما آیا در این زمان حیات می تواند فرصت وجود در آن جهان را داشته باشد؟ اما ممکن است مقدار امگا در برخی از جهان های موازی به مقداری باشد که فرصت وجود حیات را در خود ایجاد کنند.مثلا مقدار امگا به گونه ایی باشد که بتوان با مقدار جاذبه ی گرانش مکبود و یا اضافه بودن آن را جبران کرد.در این نوع جهان ها احتمال وجود حیات به گونه ایی متفاوت ایجاد می شود. بنابراین جهان های چندگانه را جهان هایی می سازند که به مقدار زیاد متورم می شوند. در نگاه به گذشته درمی یابیم که ایده ی جهان های موازی همواره بر ما تحمیل شده است. چگونگی توصیف الکترون در نظریه ی کوانتومی را در نظر بگیرید: به دلیل اصل عدم قطعیت الکترون نمی تواند در هیچ نقطه ی مشخصی وجود داشته باشد اما می توان گفت در تمام نقاط محتمل دور هسته وجود دارد. دلیل اینکه چرا مولکول ها از هم نمی پاسند این است که الکترون های موازی در اطراف آن ها می چرخند و آن ها را در کنار یکدیگر نگاه می دارند. به همین ترتیب جهان روزی کوچکتر از یک الکترون بوده است. زمانی که نظریه ی کوانتوم را در مورد جهان نیز اعمال کنیم ناچاریم بپذیریم این احتمال وجود دارد که جهان به طور همزمان در حالت های مختلفی وجود داشته باشد. به بیان دیگر وقتی اعمال تغییرات کوانتومی به جهان را بپذیریم ناچار مجبور خواهیم شد امکان وجود جهان های موازی را نیز بپذیریم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#16
◆ آیـا جهــآن هــای مـوازی الزامـا از مـا خیلی دور هستـند ؟ ◆

احتمالاً تاکنون چیزهایی درباره جهان های موازی شنیده اید. بر اساس نظریات مطرح در کیهان شناسی، این جهان ها در واقع حوزه های فضا-زمانی مستقلی از جهان ما هستند. این حوزه های فضا-زمانی مستقل در ابعادی فراتر از چهار بُعد فضا-زمانی جهان ما در پهنه بیکران کائنات شناورند.
شاید تصور کنید که همه این جهان ها از جهان ما بسیار دور هستند و در فواصل فراکیهانی نسبت به جهان ما قرار گرفته اند اما لزوماً چنین نیست. هرچند شاید باور نکنید ولی در واقع برخی از این جهان های موازی ممکن است حتی از فاصله‌ای که شما هم‌اکنون از صفحه مانیتور خود دارید هم به شما نزدیک‌تر باشند! اما ببینیم چگونه؟

[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2

راز این معمای شگفت انگیز به حدود دو دهه قبل باز میگردد. در سال ۱۹۹۵ میلادی، دو فیزیکدان به نام‌های ادوارد ویتِن (۱) از موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون آمریکا و پائول تاونسند (۲) از دانشگاه کمبریج انگلستان، نسخه‌های مختلف نظریه مشهور اَبَرریسمان را در فیزیک تعمیم داده و با این کار، نظریه جدیدی به نام “نظریه M” را ارائه دادند (M حرف اول واژه “مادر” یا “اسرارآمیز” به زبان انگلیسی است).
بر مبنای نظریه M، کل هستی، یازده بعدی است که ده بعد آن، ابعاد مکانی و یک بعد آن، بعد زمان است (۳). این هستی یازده بعدی مجموعاً حوزه نامتناهی و اسرارآمیزی به نام ابرجهان را تشکیل می‌دهد. براساس نظریه M، جهان ما در واقع یک حباب – یا بهتر بگوییم، یک ابرحباب – چهار بعدی شناور در ابرجهان است. اما برمبنای نظریه M علاوه بر ابرحباب جهان ما، اَبَرحباب ها یا جهان‌های بی‌شمار دیگری نیز در گستره ابعاد بالاتر اَبَرجهان شناورند ولی ازآنجائیکه این جهان‌ها در خارج از ابعاد جهان ما واقعند متوجه حضور آنها نمی‌شویم.
برای درک بهتر این موضوع و با توجه به آنکه ذهن بشر نمی‌تواند بیش از سه بعد مکانی را تجسم کند، مسأله را به یک بعد کمتر تقلیل می‌دهیم تا قابل تجسم باشد. فرض کنید جهان ما بجای سه بعدی، دو بعدی بود (مثلاً مثل سطح یک کُره). در این صورت ما انسان ها نیز موجوداتی دو بعدی بودیم که در این جهان یعنی روی سطح این کُره زندگی می‌کردیم. در این مثال، جهان‌های دیگر همانند کُره‌های دیگری هستند که در عرصه بیکران ابرجهان سه بعدی شناورند. آدم‌های دو بعدی هیچ درک و تصوری از بعد سوم ندارند. به همین دلیل هم حتی اگر برخی از این کُرات – یا همان جهان‌های دیگر – به کُره آنها بسیار نزدیک هم باشند، بازهم آنها متوجه حضورشان نخواهند شد. این آدم‌های دو بعدی ممکن است با تلسکوپ‌هایشان قادر باشند تا دوردست‌های روی سطح کُره (جهان) خودشان را هم ببینند ولی از حضور کُرات دیگری که ممکن است حتی بغل گوششان باشند بی‌خبرند. به همین ترتیب ما هم هرچند با تلسکوپ‌های قدرتمند خود می‌توانیم تا مرزهای افق کیهانی جهان خود را رصد کنیم اما از وجود جهان‌های دیگری که ممکن است فقط یک قدم با ما فاصله داشته باشند بی‌خبریم.
بدین ترتیب برمبنای نظریه M در کیهان شناسی نوین، جهان ما با جهان های ناپیدای بیشماری احاطه شده است. این جهان های اسرارآمیز و ناپیدا در واقع ممکن است همان جهان هایی باشند که فلاسفه، حکما و روشن بینان عصر کهن از دیرباز با مضامینی نظیر جهان های غیبی، هفت آسمان و … به وجود آنها اشاره کرده بودند. برخی از این جهان ها ممکن است از جهان ما بسیار دور باشند و برخی دیگر ممکن است در همین یک قدمی جهان ما باشند.
اما آیا روزی سفر به این جهان‌های موازی محقق خواهد شد؟ آیا می‌توان پیامی را به این جهان‌ها ارسال و یا از آنها دریافت کرد؟ آیا این جهان ها بر روی جهان ما تأثیر می گذارند و از جهان ما تأثیر می پذیرند؟ چند جهان دیگر غیر از جهان ما در پهنه کائنات وجود دارد؟ آیا در سایر جهان ها هم مثل جهان ما موجوداتی زندگی می کنند؟…
اینها برخی از سوالات شگفت انگیزی هستند که همچنان ذهن بشر را به چالش می کشند.
پاسخ
 سپاس شده توسط Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
آگهی
#17
آیا جهان ما یکی از میلیاردها جهان دیگر است ؟



دانشمندان دانشگاههای کارولینالی شمالی و کارنگی ملون موفق به شناسایی اولین گواه قطعی از وجود جهانهای دیگر شدند. کیهان‌شناسان با بررسی نقشه‌ای از جهان از داده‌های فضاپیمای پلانک نتیجه گرفته‌اند که این نقشه نشانگر ناهنجاری‌هایی است که تنها می‌توانند توسط کشش گرانشی جهانهای دیگر ایجاد شده باشند.
این نقشه نشان‌دهنده تابش‌های بیگ بنگ در ۱۳.۸ میلیارد سال پیش موسوم به تابش زمینه کیهانی است که هنوز در جهان قابل مشاهده است. دانشمندان پیش‌بینی کرده بودند که این تابش باید بطور مساوی توزیع شده باشد؛ اما این نقشه تمرکز بیشتری از آن را در نیمه جنوبی آسمان و یک نقطه سرد را نشان داد که با درک کنونی از فیزیک قابل توضیح نیست.


[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2


لائورا مرسینی هیوتون، فیزیکدان نظری دانشگاه کارولینای شمالی و ریچارد هولمان، استاد دانشگاه کارنگی ملون در سال ۲۰۰۵ پیش‌بینی کردند که ناهنجاریها در تابش وجود داشته و در اثر کشش از سوی جهانهای دیگر ایجاد شده‌اند. اکنون که مرسینی هیوتون داده‌های پلانک را برسی کرده، بر این باور است که فرضیه وی درست بوده است.
یافته‌های وی نشان می‌دهد که تعداد نامحدودی از جهانهای دیگر در خارج از جهان ما وجود دارد. اگرچه برخی دانشمندان در مورد نظریه جهانهای دیگر تردید دارند، این یافته‌ها می‌تواند گامی رو به جلو در جهت تغییر دیدگاه فیزیک باشد.
بیگ بنگ: بر اساس محاسبات لائورا مرسینی عالم نمی بایست وجود داشته باشد، بر طبق احتمالات لورا شانس برای شروع کائنات با بیگ بنگ برابر است با یک و ۱۲۳ صفر در مقابلش بعبارتی تقریبا صفر است. اما “لورا” ایده ای دارد که بیگ بنگ را به عنوان راهی برای یک شرط بندی مطمئن ارائه میکند و آن بر طبق “نظریه ریسمان” است. این دیدگاه وی نشان دهنده این واقعیت است که در کنار سه بُعد رایج فضا ،هفت بُعد پنهان دیگر وجود دارد و بسیار تنگاتنگ در هم تنیده شده اند که نمی توانیم آنها را ببینم. نظریه پردازان ریسمانها با تنها یک جهان سه بعدی کار را تمام نمیکنند بلکه با بسیار بسیار جهان سه بعدی ممکن سر و کار دارند. در واقع ، نظریه پردازان ریسمانها دریافته اند که ده به توان ۵۰۰ روش ممکن برای چیدمان این ابعاد وجود دارد و آن یک است با ۵۰۰ صفر در مقابلش رقمی به دفعات بزرگتر نسبت به احتمال بیگ بنگ. و این تنها راهی است که ما میتوانیم در مورد منشاء کائنات بپرسیم ( جهان های موازی) یا “multiverse” است. اگر جهان در این حادثه به وجود آمده باشد باید حاوی بیگ بنگ های بسیار و جهان های بسیاری باشد و محتمل تر است.
در آن جهان مکانی نیست که بتوانبم برویم، چیدمان ابعاد آن هم کاملاً متفاوت از جهان ما خواهد بود، اما یک راه وجود دارد که بتوانیم حضور آن را حس کنیم اگر دو جهان به اندازه کافی به یکدیگر نزدیک شوند جاذبه گرانشی شان هر چیزی را با جرمشان به سمت لبه های مربوطه خود میکشاند و به همین دلیل است که ما نقطه سرد را می بینیم و به همین دلیل است که “انرژی تاریک” کهکشان های را به سمت خود می کشاند و به حرکت در می آورد در واقع این جهانی دیگر است که بر روی جهان ما فشار وارد میکند و به سوی خودش می کشد.
ایسنا/ بیگ بنگ
پاسخ
 سپاس شده توسط Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#18
⇜ جهان های موازی کوانتومی ♚

آیا جهانهای موازی واقعا وجود دارند؟ نوعی از جهانهای موازی می تواند وجود داشته باشد که باعث سر درگمی اینشتین شده بود و هنوز هم برای فیزیکدانان دردسرساز است. این جهان موازی کوانتومی است که با مکانیک کوانتومی عادی پیش بینی می شود. پارادوکس های فیزیک کوانتومی گویی آنقدر حل ناشدنی اند که برنده ی نوبل ریچارد فاینمن دوست داشت بگوید که هیچکس واقعا از نظریه کوانتوم سر در نمی آورد.


گزنده ترین مثال این معما عبارت است از مسئله مشهور « گربه شرودینگر » ( ۱ ) . شرودینگر با گفتن اینکه « اگر کسی مجبور شود که سراغ این پرسش کوانتومی لعنتی برود، آنگاه تاسف می خورم که چرا در این کار دست داشته ام » پاردوکس گربه شرودینگر به این قرار است: گربه ای در جعبه ای سر بسته گذاشته می شود. درون جعبه تفنگی به سمت گربه نشانه روی شده ( و ماشه ی آن به شمارنده ی گایگری در کنار تکه ای اورانیوم متصل است. ) بطور عادی زمانی که اتم اورانیوم واپاشی کند، شمارنده ی گایگر و سپس ماشه ی تفنگ را بکار می اندازد و گربه کشته می شود. اتم اورانیوم می تواند واپاشی کند یا نکند. گریه یا زنده است یا مرده. عقل سلیم چنین می گوید.اما در نظریه کوانتوم، با اطمینان نمی دانیم که اورانیوم واپاشی کرده باشد. پس مجبوریم دو احتمال را جمع بزنیم، تابع موج اتم واپاشی کرده به اضافه ی تابع اتم دست نخورده. اما این بدین معناست که، برای توصیف گربه، مجبوریم دو حالت گربه را جمع بزنیم. پس گربه نه زنده است نه مرده. جانور، بصورت مجموع گربه ی زنده و مرده ارائه می شود!
همانطور که فاینمن زمانی نوشت: مکانیک کوانتومی ( ۲ )، از دیدگاه عقل سلیم، طبیعت را بی معنی توصیف می کند و این کاملا با آزمایش همخوانی دارد. پس امیدوارم که شما طبیعت را به همین صورت بی معنی بپذیرید. از دیدگاه اینشتین و شرودینگر این چرندی بیش نبود.
در نگاه نخست مفهوم کیهانشناسی کوانتومی گویی عبارتی متناقض است: نظریه ی کوانتومی به جهان بی نهایت ریز اتم اشاره دارد، حال آنکه کیهان شناسی به کل جهان باز می گردد. ولی به این توجه کنید: در لحظه ی بیگ بنگ، جهان بسیار کوچک تر از الکترون بود. هر فیزیکدانی با این موافق است که الکترونها باید کوانتیده باشند، یعنی آنها با یک معادله ی موج احتمالاتی ( معادله دیراک ) ( ۳ ) توصیف می شوند و می توانند در حالت هایی موازی وجود داشته باشند. بنابراین اگر الکترون ها باید کوانتیده باشند، و اگر جهان زمانی کوچکتر از الکترون بوده است، آنگاه جهان نیز باید در حالت های موازی وجود داشته باشد، نظریه ای که بطور طبیعی با رهیافت « چند جهانی » ( ۴) ختم می شود.
جهان به سادگی در حالت های موازی وجود دارد که همگی یک تابع موج اصلی موسوم به « تابع موج جهان » تعریف می شوند. در کیهان شناسی کوانتومی جهان از افت و خیز کوانتومی خلاء سر بر آورده است، یعنی بصورت حبابی کوچک در کف فضا- زمان. بیشتر بچه جهانها در کف فضا- زمان دارای بیگ بنگ هستند و پس از آن فورا داری بیگ کرانچ می شوند. به همین دلیل است که ما هرگز آنها را نمی بینیم، زیرا آنها بسیار کوچک هستند و عمر کوتاهی دارند. یعنی « هیچ چیز » جوشان از بچه جهانهایی است که به وجود می آیند و از بین می روند، ولی در مقیاسی آنچنان کوچک که با دستگاههای ما آشکارسازی نمی شوند.
استیون هاوکینگ ادعا می کند که جهان ما، جهان ویژه ای است. زیرا تابع موج جهان برای جهان ما بزرک است و تقریبا برای بیشتر دیگر جهانها برابر صفر است. این نظریه که جهان ما از « هیچ چیز » کف فضا-زمان به وجود آمده، شاید آزمون ناپذیر باشد ولی با چندین مشاهده ی ساده سازگار است.
نخست: بسیاری از فیزیکدانان خاطر نشان که بسیار شگفت آور است که مقدار کل بارهای مثبت و منفی در جهان ما دست کم با صحت آزمایشی دقیقا صفر می شود. این امر را که گرانش در فضای بیرونی نیروی غالب است بدیهی می دانیم، ولی دلیل آن تنها این است که بارهای مثبت و منفی دقیقا همدیگر را خنثی می کنند. یک راه ساده برای توضیح این پرسش وجود دارد و که فرض کنیم جهان ما از هیچ چیز به وجود آمده و هیچ چیز دارای بار صفر است.
دوم، جهان ما اسپین صفر دارد. اگر چه کورت گودل سال ها کوشید نشان دهد که جهان، با جمع زدن اسپین ( ۵ ) کهکشانهای مختلف دارای اسپین است، امروزه اخترشناسان عقیده دارند که اسپین کل جهان صفر است. اگر گیتی از هیچ چیز آمده باشد، توضیح این پدیده آسان می شود چون هیچ چیز اسپین ندارد.
سوم، آمدن جهان ما از هیچ چیز به تشریح این نکته کمک می کند که چرا مقدار کل ماده – انرژی جهان چنین اندک یا حتی صفر است. هنگامی که ما انرژی مثبت ماده و انرژی منفی همراه گرانش را جمع بزنیم، گویی آنها همدیگر را خنثی می کنند.
پاسخ
 سپاس شده توسط Faust ، طناز79 ، # αпGεʟ ، ▪неизвестный▪ ، _Lσѕт_
#19
هاوکینگ نظریه ی خود در مورد سیاهچاله ها را کمی تغییر میدهد..

خیلی خلاصه میگم ..
 اگر خونده باشید.. هاوکینگ قبلا عقیده داشت که هر شی یا هرچیزی که وارد سیاهچاله ها شود نمیتواند از آن بیرون بیاد و در آن حفره به دام خواهد افتاد..
اما حالا ایشون به نتیجه ای رسیدند که هرچیزی که وارد سیاهچاله ها شود میتواند بگریزد..
و گفته که این اشتباه ( نظریه قبلی ) بزرگترین اشتباه زندگیش بوده..
در اصل افق آشکارا را جایگزین افق رویداد کرده است..
پدیده ای که به صورت تدریجی ماده و انرژی رو در خود ذخیره میکنه و در نهایت آششفتگی اون رو رها میکنه..
درصورتی که نظریه ی قبل میگفت راه فراری نیست..
پاسخ
 سپاس شده توسط ▪неизвестный▪ ، # αпGεʟ ، _Lσѕт_
#20
◆◆ ورود به جهان های موازی ◆◆

آیا می توان به جهان های موازی راه پیدا کرد و یا با آنها ارتباط بر قرار کرد؟ این پرسش وسوسه انگیزی است که در مورد جهان های موازی پیش می آید. اگر فیزیکدان ها نمی توانند امکان پذیری چند نوع جهان موازی را منتفی بدانند، آیا می شود با آنها تماس برقرار کرد؟ به آنها سر زد؟ آیا ممکن است که شاید موجوداتی از دیگر جهان های موازی به ما سر زده باشند؟
[ جهـــآن هــآی مــوازی ] ✔ 2

تماس با دیگر جهان های موازی کوانتومیکه دارای فازی مخالف با فاز جهان ما(واهمدوسیده ) هستند بسیار نامحتمل به نظر می رسد. دلیل فاز مخالف ما از این جهان های دیگر این است که اتم های ما با سایر اتم ها در محیط پیرامونی برخورد کرده اند. در هر برخورد تابع موج آن اتم انگار اندکی « می رمبد » . یعنی تعداد جهان های موازی کاهش می یابد. هر برخورد از تعداد امکان پذیری ها کم می کند. جمع کل تمام این تریلیون ها ریز رمبش های اتمی به این توهم می انجامد که اتم های بدن ما کلا به حالت قطعی رمبیده اند. « واقعیت عینی » اینشتین توهمی است حاصل از این امر که ما تعداد بسیار زیادی اتم در بدنمان داریم که هر یک به بقیه برخورد می کنند و هر بار تعداد جهان های موازی ممکن را کاهش می دهد.
این مانند دیدن تصویری تار در دوربین است. این متناظر است با جهان خرد که در آن هر چیزی گویی مبهم است. ولی هر بار که شما دوربین را میزان کنید تصویر شفاف و شفاف تر می شود. این متناظر است با تریلیون ها برخورد ریز با اتم های همسایه که هر برخورد از تعداد جهان های ممکن را کاهش می دهد. به این شیوه ما به آرامی گذر از جهان خرد مبهم را به جهان کلان انجام می دهیم . پس احتمال برهم کنش با یک جهان کوانتومی دیگر شبیه به جهان ما صفر نیست بلکه بر حسب تعداد اتم های بدن ما به سرعت کاهش میابد. چون در بدن ما تریلیون ها تریلیون اتم هست شانس برهم کنش ما با جهان دیگری پراز دایناسورها و فضاییان بینهایت اندک است اما خوب خوشبختانه صفر نیست. می توانید محاسبه کنید برای وقوع چنین رویدادی باید خیلی بیشتر از طول عمر جهان صبر کنید.
پس نمی توان برقراری تماس با یک جهان موازی کوانتومی را منتفی دانست. ولی این رویداد فوق العاده نادر خواهد بود. زیرا جهان ما با آن جهان دارای فازی مخالف میباشد. ولی در کیهان شناسی ما با نوع دیگری از جهان های موازی مواجه می شویم: یک دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چند جهانی  از جهان هایی که با هم همزیستی دارند مانند حباب های صابون شناور در وان حمامی کف آلود. تماس با جهانی دیگر در یک چند جهانی پرسشی است متفاوت. انرژی لازم برای گشودن سوراخی در فضا یا بزرگ کردن کف فضا-زمان از مرتبه ی انرژی پلانک است.جایی که تمام فیزیک شناخته شده از پا می افتد.فضا و زمان در آن انرژی پایدار نیستند و این امکان رفتن از جهان ما را زنده نگه می دارد(با فرض اینکه دیگر جهان هایی وجود داشته باشند و ما در طول فرایند از بین نرویم)
 
این یک پرسش آکادمیک محض نیست زیرا تمام حیات هوشمند در جهان روزی مجبور به رویارویی با پایان جهان خواهد بود. دست آخر چه بسا برای فرار از این مهلکه روزی حیات هوشمند مجبور شود به جهان موازی دیگری نقل مکان کند. داده های پیشین دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ماهواره ی WMAP  و جدید دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ماهواره پلانک  تایید میکند که جهان با آهنگی شتابان در حال انبساط است.چه بسا روزی تمام ما در آنچه که فیزیک دان ها بیگ فریز می نامند از بین برویم.سر انجام تمام جهان تاریک خواهد شد. تمام ستارگان در آسمان خاموش خواهند شد و جهان از ستارگان مرده، دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ستاره های نوترونی  و دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سیاهچاله  ها تشکیل خواهد شد. چه بسا حتی خود اتم های اجسام نیز شروع به واپاشی کنند،شاید دما به نزدیک صفر مطلق فرو افتد که حیات را ناممکن سازد.
 
با نزدیک شدن جهان ما با آن هنگام،تمدنی پیشرفته که با مرگ جهان خود دست به گریبان است می تواند به فکر بستن بار سفر نهایی یه یک جهان دیگر بیفتد. برای این تمدن پیشرفته گزینه های پیش رو یا یخ زدن و مرگ خواهد بود یا کوچ کردن به جهان موازی دیگر. قوانین فیزیک هشدار مرگی برای تمام حیات هوشمند است،ولی در این قوانین یک بند گریز هم وجود دارد. چنین تمدنی مجبور است برای متمرکز کردن توانی عظیم در یک نقطه به منظور دستیابی به انرژی افسانه ای پلانک، از نیروی اتم شکن ها و باریکه های لیزر غول آسا به بزرگی منظومه شمسی یا خوشه ای ستاره ای بهره بگیرد. این امکان وجود دارد که این کار برای کشودن کرم چاله یا درگاهی به جهانی دیگر کفایت کند و جهان رو به مرگ را به مقصد جهانی دیگر ترک کند و زندگی را از نو پی بگیرد. احتمال آن هرچند کوچک باشد اما صفر نیست.
پاسخ
 سپاس شده توسط # αпGεʟ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان