30-06-2015، 16:31
در خاطری که تو هستی دیگران محکومند به فراموشی . . .
این را به همه بگو . . .
در کوچه های دلم ” مشکوک ” قدم نزن !
اینجا جز ” خودت ” هیچکس نیست . . . !
تعداد دقیق مژه هایت رامیدانم،تعجب نکن !
مگرزندانی کاری جزشمردن میله های زندانش دارد ؟!
وقتی تند تند غر میزنم و تو سکوت می کنی .
بعد سرمو میارم بالاو تو فقط نگام می کنی و
می گی : ای جونم قیافشو ؛ بعد هر دو میخندیم . . .
همون لحظه ست که تو دلم می گم
خدایا: هیچوقت ازم نگیرش . . .
دخیـــل می بـــندم !
نــه ایـــنــکـــه گـــره بگـــشـــایی !
مـــــی بـــنـــدم کـــه رهـــایــــم نـــکـــــنی . . . !
باشد.. چشم دلبرکم . . .
بیقرارت نمیشوم . . .
دلتنگ نمیشوم . . .
اشک نمی ریزم . . .
اما از من نخواه . . .
نخواه دوستت نداشته باشم دلبرکم . . . نخواه
بگذار طلوع کند آفتاب از هر طرف که دلش میخواهد
من روزم را با خاطره ی ” تــــــــو ” آغازمی کنم . . .
از سرمای زمستان نمی ترسم ، وقتی به تو گرم است “ دلم ” . . .
عشق تو به تار و پود جانم بسته است / بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم برآرم فریاد / در پیش نگاه تو زبانم بسته است . . .
یعقوب یادم داده است ، دلبرت وقتی کنارت نیست
کوری بهتر است از دیدن . . .
افتخار میکنم ک حسودم !
چیزی ک مال منه کسی حق نداره حتی بهش نگاه کنه . . . !
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند . . .
تو فقط مرد من بمان ، من هم قول می دهم تا ابد بانوی تمام لحظاتت باشم . . .
کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم
شعر و شور و عشق به من باز می گردد . . .
این را به همه بگو . . .
در کوچه های دلم ” مشکوک ” قدم نزن !
اینجا جز ” خودت ” هیچکس نیست . . . !
تعداد دقیق مژه هایت رامیدانم،تعجب نکن !
مگرزندانی کاری جزشمردن میله های زندانش دارد ؟!
وقتی تند تند غر میزنم و تو سکوت می کنی .
بعد سرمو میارم بالاو تو فقط نگام می کنی و
می گی : ای جونم قیافشو ؛ بعد هر دو میخندیم . . .
همون لحظه ست که تو دلم می گم
خدایا: هیچوقت ازم نگیرش . . .
دخیـــل می بـــندم !
نــه ایـــنــکـــه گـــره بگـــشـــایی !
مـــــی بـــنـــدم کـــه رهـــایــــم نـــکـــــنی . . . !
باشد.. چشم دلبرکم . . .
بیقرارت نمیشوم . . .
دلتنگ نمیشوم . . .
اشک نمی ریزم . . .
اما از من نخواه . . .
نخواه دوستت نداشته باشم دلبرکم . . . نخواه
بگذار طلوع کند آفتاب از هر طرف که دلش میخواهد
من روزم را با خاطره ی ” تــــــــو ” آغازمی کنم . . .
از سرمای زمستان نمی ترسم ، وقتی به تو گرم است “ دلم ” . . .
عشق تو به تار و پود جانم بسته است / بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم برآرم فریاد / در پیش نگاه تو زبانم بسته است . . .
یعقوب یادم داده است ، دلبرت وقتی کنارت نیست
کوری بهتر است از دیدن . . .
افتخار میکنم ک حسودم !
چیزی ک مال منه کسی حق نداره حتی بهش نگاه کنه . . . !
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند . . .
تو فقط مرد من بمان ، من هم قول می دهم تا ابد بانوی تمام لحظاتت باشم . . .
کوه نیستی ، اما صدایت که می زنم
شعر و شور و عشق به من باز می گردد . . .