امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شاکر

#1
شاکر نعمت

شاکر 1

[url=http://www.afsaran.ir/user/profile/alizahra][/url]تشکر یک حیوان از کسی که به او غذا داده است

ما چقدر شاکر نعمت های خدا بوده ایم؟
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، mr.destiny
آگهی
#2
خیلی ولی هرچه میدیدم میگفتم خدایا شکرت که من اینجوری نیستم سرم میومد
خدا قدیما زورش بیشتر بود
پاسخ
#3
ای کاش آدما هم از اینا یاد بگیرند
پاسخ
#4
(22-06-2015، 19:26)NONAME نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خیلی ولی هرچه میدیدم میگفتم خدایا شکرت که من اینجوری نیستم سرم میومد
خدا قدیما زورش  بیشتر بود

اگر اینجور که میگید بودید و الان اون بلا ها سرتون اومده 
پس حتما الان کور و کر و لال هستید از گردن به پایین هم فلج هستید خونتون اتیش گرفته و هزار مصیبت دیگه که ان شالله نسیبتون نشده و نخواهد شد 
دقیقا در مقابل چه چیزی گفتید خدا رو شکر واقعا جای سوال داره 

"GOOD  MANNERS ARE YOUR BEAUTY"

-(IMAM ALI (As-
پاسخ
 سپاس شده توسط Xx - wounded -xX
#5
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقايان. «اللهم وفقنا تحب و ترضي و اجعل عاقبتنا خيرا» انشاءالله همه ما عاقبت بخير شويم. خيلي خوشحاليم كه با سمت خدا در خدمت شما هستيم. بهترين‌ها را مثل هميشه براي شما آرزو مي‌كنم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليكم خيلي خوش آمديد.
حاج آقای فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت‌ شما و همه‌ي‌ بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام  داريم. از همه بيننده‌هاي عزيز و تك تك افرادي كه لطف و محبت كردند و همه كساني كه براي برنامه سمت خدا زحمت مي‌كشند، صميمانه تشكر و قدرداني مي‌كنيم. انشاءالله همگي براي اعتلاي دين الهي دست به دست هم بدهيم و پيرو قرآن و اهل بيت باشيم.
آقای شریعتی: بحث ما بحث خير و بركت در زندگي است و اينكه چه كنيم زندگي پر بركتي داشته باشيم. به بحث شكر رسيديم. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» (تكاثر/8) از نعمت سلامت و توحيد براي ما گفتند. امروز نعمت ولايت را براي ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور كه اشاره فرموديد، موضوع اصلي بجث ما بركت در زندگي بود. عواملي كه بركت در زندگي و عمر و مال و جان انسان مي‌آورد. يكي از عوامل مهمي كه خير و بركت را به مال و عمر و جان مي‌دهد، شكرگزاري نعمت‌ها است. در يك روايت زيبايي پيامبر(ص) فرمودند: «هرگاه خدا اراده خير به عده‌اي داشته باشد، اولاً عمرطولاني به آنها مرحمت مي‌كند و بعد هم الهام شكر مي‌كند كه خود اين شكرگزاري واقعاً نعمت‌ها را پايدار مي‌كند و هم خير و بركت و فايده‌هايش زياد مي‌شود.» اين نكته ظريفي است كه در دعاهاي قرآني هم آمده است. «رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَك‏ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَي‏» (نمل/19) اين خود اين شكر هم واقعاً نعمت بزرگي است كه خدا بايد به ما لطف و عنايت كند.
باز روايت زيبايي از امام هفتم(ع) است كه فرمود: «اذا من حمد الله فقد شكر الله و شكر افضل من النعمه» فرمودند: هركس حمد و ستايش خداي متعال را كند در واقع شكر خدا را به جاي آورده است. يعني يكي از راه‌هاي شكرگزاري حمد الهي است. «الحمدلله» يعني همه خوبي‌ها و ستايش‌ها از آن خداي متعال است. كسي كه با حقيقت و صدق و اخلاص الحمدلله مي‌گويد، حضرت مي‌فرمايد: اين شكر خدا را بر جاي آورده و بعد حضرت موسي بن جعفر(ع) اشاره مي‌كنند: «و شكر افضل من النعمه» يعني اينكه شما الحمدلله و الهي شكر مي‌گوييد، به خدا توجه مي‌كنيد و از آن نعمت قدرداني مي‌كنيد، از خود آن نعمت بالاتر است. چون نعمت موقتي است و ممكن است دوره‌اي باشد و تمام شود. ولي ياد خدا و توجه به خدا و اتصال به منعم كه دهنده نعمت است پايدار و هميشگي است. شكر نعمت بالاتر از خود نعمت است. نعمت خيلي مهم است، داده و عطيه خداست. ولي شكرگزاري‌اش به مراتب بالاتر است.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «لَا نَفَادَ لِفَائِدَةٍ إِذَا شُكِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لِنِعْمَةٍ إِذَا كُفِرَتْ » (بحارالانوار/ج74/ص422) يعني اگر يك نعمتي شكرگزاري شد و قدرداني شد، اين همينطور پايدار مي‌ماند. هم آن نعمت بركت پيدا مي‌كند و هم اين شكر كه بالاتر از نعمت است هي بركت و رشد پيدا مي‌كند و ما را به خدا نزديك مي‌كند. يعني به يك معنا آثار معنوي‌اش پايدار مي‌ماند. «لَا نَفَادَ لِفَائِدَةٍ إِذَا شُكِرَتْ» يعني درواقع آن نعمت وقتي شكرگزاري شد، فوايد و بركات معنوي دارد كه تمام شدني نيست. ياد خدا اصلاً از بين رفتني نيست. يك نعمت بزرگ و شكرگزاري اين است كه ما توجه به نعمت خدا مي‌كنيم. ياد خدا مي‌كنيم. «وَ لَا بَقَاءَ لِنِعْمَةٍ إِذَا كُفِرَتْ» اگر كفران نعمت شد، دوام آن نعمت برداشته مي‌شود.
داستان‌هاي قرآني داريم كه افرادي رزق فراوان داشتند ولي بر اثر كفران نعمت بارندگي نشد و نهرهايشان خشك شد. تبديل به قحطي و خشكسالي شد. يعني كفران نعمت، نعمت را از دست ما مي‌برد و شكرگزاري نعمت به آن نعمت دوام مي‌دهد.
در بيان نوراني ديگري از اميرالمؤمنين(ع) هست كه فرمود: «من قل شكره زال خيره» (غررالحكم/ص280) كسي كه كم شكر مي‌كند و به شكرگزاري اهميت نمي‌دهد، چه از خداي متعال و چه از واسطه‌هاي نعمت قدرداني نمي‌كند و شكرگزاري نمي‌كند. اين نعمت و خير او در معرض زوال است. يعني خير او موقتي است و تمام مي‌شود. شكرگزاري عامل بسيار بسيار مهم براي دوام و بركت و افزون شدن نعمت است. عكس آن هم براي از بين رفتن و زوال نعمت است.
آيت الله استادي يك كتابي در شرح حال مرحوم عظماي اراكي نوشتند كه «آيينه صدق و صفا» نام دارد. البته دوستان كارشناس ديگر هم بارها شايد از اين كتاب خاطره نقل كردند. در اين كتاب ايشان از آيت الله اراكي (ره) نقل كرده است كه ايشان از قول مرحوم آيت الله ميلاني كه از مراجع بزرگ مشهد بودند، نقل كردند. ايشان فرمودند: يك عالم فرهيخته و برجسته‌اي در نجف به نام مرحوم آيت الله شيخ عبدالله گلپايگاني بودند. شخصيت خيلي برجسته‌اي بوده‌اند. در حالات ايشان نوشتند كه تقريباً يكي از برگزيده‌ترين شاگردهاي مرحوم آيت الله آخوند خراساني بوده است كه خود ايشان يك فقيه برجسته‌اي بوده است. ايشان به قدري شاگرد زبردست و قوي بوده كه يك موقع ديدند عباي نو به دوشش است، چون وضع مالي‌اش خيلي بد بوده و در فقر اقتصادي به سر مي‌برده است. مشكل فراواني داشته است. ولي يك موقع ديدند كه عباي خوبي بر دوش انداخته است. گفتند: خوب شما وضع مالي‌ات خوب نبود، عباي نويي به دوش انداختي. گفت: چند روز قبل سر درس مرحوم آخوند، يك اشكالي به مطلب ايشان وارد كردم و اشكال را براي آقا جا انداختم و توضيح دادم. آقا قبول كرد. اينقدر از اين انتقاد به جا خوشش آمد و ايراد به جا خوشش آمد كه اين عبا را به من هديه داد. مي‌گويند: ايشان كسي بوده كه گاهي در برداشت‌هاي مرحوم آخوند خراساني اعمال نظر مي‌كرده و مبناي ايشان را عوض مي‌كرده است. اين است كه يك توجه ويژه‌اي به ايشان بود. يعني تقريباً بزرگان فرمودند: آ شيخ عبدالله گلپايگاني
از نخبه‌هاي مرحوم آخوند خراساني بوده است. مرحوم آقاي ميلاني نقل مي‌كنند كه آ شيخ عبدالله گلپايگاني از دنيا مي‌رود. بعد از مدتي يكي از بزرگان ايشان را خواب مي‌بيند. مي‌پرسد: از آن عالم چه خبر؟ ايشان مي‌فرمايد: من وقتي از دنيا رفتم روح من را به عالم بالا بردند. ملائكه سراغ من آمدند، گفتند: براي عالم آخرت، چه آورده‌اي؟ گفتم: اين همه درس خواندم و درس دادم و نوشتم، تدريس و تعلم كردم. اشكال كردند. گاهي مي‌بيني انسان نيتش براي خدا نيست. آقاي ميرباقري كه خدا حفظشان كند فرمودند: ما حديث داريم كه به عدد راه‌هاي هدايتي كه خدا دارد، شيطان هم به همان عدد راه گمراهي درست مي‌كند. اين خيلي هشدار دهنده است. كنار هر راه حقي يك راه باطل هست. كنار هر چيز حقي يك بدل و مشابه سازي است.اين خيلي حديث عجيبي است. كنار هر موضوع حقي شيطان مي‌تواند يك بدل بزند و يك راه باطل درست كند. ما بايد آن به آن در هر لحظه به خدا پناه ببريم.
مرحوم ملا علي معصومي كه از علماي بزرگ همدان بوده و قبرش زيارتگاه مردم همدان است، ايشان فرموده بودند: من هر كجا رفتم سجاده‌ام را پهن كنم، ديدم شيطان زودتر از من پهن كرده است. يعني اين هشدار عجيبي است كه حواس ما جمع باشد. گول حرف‌هاي شيطان را نخوريم. «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ» (اعراف/16) شيطان آنهايي كه گمراه هستند را كار ندارد، تمام نيروهايش را جمع مي‌كند تا به آنهايي كه در صراط مستقيم هستند، خدشه وارد كند. اينهايي كه در راه صحيح هستند را زمين بزند. بايد خيلي مواظب باشيم و از خدا بخواهيم كه به ما كمك كند.
آ شيخ عبدالله گلپايگاني گفته بود: من علم و عالم بودن ارائه دادم. من هفتاد سال درس خواندم. گفتند: اينها مقبول نشده است. گفتند: ديگر چه آوردي؟ گفتند: نماز خواندم. روزه گرفتم، واجبات انجام دادم. گفتند: اينها هم خدشه دارد. ما در روايت داريم كه خدايا به عدلت با ما رفتار نكن. به فضلت با ما رفتار كن. مرحوم ملا صالح مازندراني در اصول كافي دعايي را آورده است: «اللهم عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك» خدايا هميشه به فضل و لطف و گذشت و كرمت با ما رفتار كن. اگر به عدل با ما رفتار كني، همه ما كارمان زار است. خداي متعال به حضضرت داود(ع) وحي فرمود: «أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِين‏» (كافي/ج2/ص314) يعني صديقين را بترسان و هشدار بده. آنهايي كه گناهكار هستند را بشارت بده. اين روايت عكس همه روايت‌ها است. ما معمولاً بايد خوب‌ها را بشارت بدهيم و تشكر كنيم. گناهكاران را هشدار بدهيم. اين دقيقاً برعكس است. خدا به حضرت داود فرمود: «أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِين‏» خداي متعال فرمود: چرا؟ براي اينكه صديقين يك وقت به عمل و صدق خودشان نبالند و گرفتار عجب نشوند. چون همين ممكن است آدم را زمين بزند. به صديقين هشدار بدهد. صديق صيغه مبالغه است و غرق صداقت است. ولي ممكن است با همه آن صداقتش شيطان نفوذ كند. خداي متعال فرمود: «فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ» به اعمالشان مغرور نشوند و عجب آنها را نگيرد. خداي متعال فرمود: اي داوود هيچ‌كسي نيست كه من بخواهم با عدل رفتار كنم و به حسابش برسم، هلاك مي‌شود.
يكي از بزرگان و اساتيد ما يك جمله‌ي زيبايي داشت، فرمودند: اگر روز قيامت خدا به من بگويد: فلاني من مي‌خواهم به حساب تو برسم، من با قدم خودم به جهنم مي‌روم. در جوشن كبير داريم: «يا من عذابه عدل» يعني خدا بخواهد عين اعمال ما رفتار كند، عدل الهي است. نه خدايا به فضلت با ما رفتار كن. در دعاي عرفه هم داريم «و عدلُكَ مهلكي» خدايا عدالت تو ما را هلاك مي‌كند. خداي مهربان فرمود: اگر من بخواهم حساب و كتاب بگذارم، چه گفتي، چه خوردي، چه نوشتي و چه كردي، همه هلاك مي‌شوند. ولي به فضل و كرم خودم با اينها رفتار مي‌كنم. «فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ» اگر پاي حساب در كار بيايد همه هلاك مي‌شويم. واقعاً به خدا پناه ببريم. ممكن است يك لغزش همه چيز آدم را برهم بزند. يك سم در غذا همه غذا را مسموم مي‌كند. بايد خيلي مواظب باشيم. حافظ شعر بسيار زيبايي دارد.
باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش *** در جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش
اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال *** مرغ زيرك چون به دام افتد، تحمل بايدش
تكيه برتقوا و دانش در طريقت كافري است *** راهرو گر صد هنر دارد، توكل بايدش
يعني هزار هنر داري، بگو: خدايا از تو ممنون هستم. اين براي توست و از آن من نيست. هنر خداست و ما بي‌خود دم مي‌زنيم. هرچه هست براي خداست.
ما عدم‌هاييم و هستي‌ها نما *** تو وجود مطلقي، هستي ما
ما هيچ و پوچ هستيم. لذا اگر كسي اينگونه باشد خدا حفظش مي‌كند.
تكيه برتقوا و دانش در طريقت كافري است *** راهرو گر صد هنر دارد، توكل بايدش
صد هنر هم داري توكل به خدا كن و بگو: خدايا همه چيز از آن توست. هروقت هم بخواهي مي‌گيري. در ديوان سفينة البحار، كلمه «دَوَنَ» يك روايت زيبايي است كه مناسب همين بحث است. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: روز قيامت خدا سه ديوان، يعني سه پرونده اعمال براي انسان‌ها مرتب مي‌كند. يك پرونده، پرونده نعمت‌هاست. چيزهايي كه خدا به ما مرحمت كرده است. يك پرونده، پرونده اعمال خوب ما است. مستحبات، واجبات و كارهاي خير و خوبي‌هايي كه انجام داديم. يك پرونده هم پرونده گناهان ما است. روز قيامت براي ما سه نامه اعمال را مي‌گسترانند. يكي نعمت‌هايي است كه خدا به ما داده است. دوم كارهاي خوب ما و سوم كارهاي بد ما است. خداي مهربان مي فرمايد: من ميليارد ميليارد نعمت به تو دادم. در مقابل اين نعمت‌ها 17 دقيقه نماز خواندي، يك ماه روزه گرفتي، يك الله اكبر گفتي. نعمت‌هاي خدا در برابر خوبي‌هاي تو كاري نيست. مي‌گويد: در برابر نعمت‌ها، كارهاي تو قبول است! مي‌گويد: من به شما نعمت دادم، فرضاً هم كه شما بندگي مرا كرده‌اي، ولي باز پرونده اعمال و گناهان ما مي‌ماند. هفته‌هاي قبل گفتيم كه هيچوقت از خدا طلبكار نباشيم. از ديگران هم طلبكار نباشيم. وقتي طلبكار نباشيم خيلي از مسايل حل مي‌شود. وقتي اين حالت طلبكاري و درگيري و شكايت نباشد، خيلي چيزها درست مي‌شود.
روايت زيبايي است كه عابدي چندين سال عبادت مي‌كرد. يك انار بهشتي موقع افطار براي او مي‌آوردند، روزه مي‌گرفت و از آن انار تغذيه مي‌كرد. و مشغول عبادت بود تا از دنيا رفت. وقتي از دنيا رفت خداي متعال فرمود: به فضل و كرم و لطف من او را وارد بهشت كنيد. به اين عابد برخورد. گفت: عجب! من يك عمري روزه گرفتم و نماز خواندم، تازه مي‌گويي: به فضل و كرمت! پس اين عمل من چه مي‌شود؟ خداي متعال فرمود: برويد ميزان حساب را بياوريد. يك موقف مهم در قيامت، موقف ميزان و موازين است. فرمودند: اعمال و نماز و روزه‌هايش را در ترازو بگذاريد، آن انار بهشتي را كه گير كسي نيامده است، يك طرف بگذاريد بسنجيم. سنجيدن ديدند اين انار سنگين‌تر شد. غذاي بهشتي در دنيا به كسي داده نمي‌شود. گفتند: شما حق ان انار را هم نمي‌تواني ادا كني، پس بقيه چه؟ گفت: خدايا، من اشتباه كردم و نفهميدم! «اللهم عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك» يعني خدايا يعني هميشه به فضل و كرمت و لطفت با ما رفتار كن. به عدلت با ما رفتار نكن. اگر بخواهي مو را از ماست بكشي، بگويي: اينجا چنين و چنان كردي، ما هيچي نداريم. ما در فضل خدا غرق هستيم. «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّة» (فاطر/45) ديگر سند نمي‌خواهد و آيه قرآن است كه مي‌فرمايد: اگر خدا بخواهد گناهان مردم را مؤاخذه كند، اصلاً جنبنده‌اي روي زمين باقي نمي‌ماند. ولي خدا هميشه به لطف و كرمش با ما رفتار مي‌كند. «فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ» انبياء و اولياء هم هرچه دارند از خداست. آنهايي كه حد اعلاي عبادت را انجام دادند، مي‌گويند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» (بحارالانوار/ج68/ص23) آنهايي كه حد اعلاي معرفت را داشتند، مي‌گويند: «وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ» حد اعلاي شكر را داشتند، مي‌گويند: خدايا ما شكرت را به جاي نمي‌آوريم. ما ديگر چه بگوييم؟
جايي كه عقاب پر بريزد *** از پشه لاغري چه خيزد
مرحوم آيت الله شيخ عبدالله گلپايگاني، درس و بحثش را قبول نكردند. گفتند: من مستحبات و نماز شب خواندم. ذكر و دعا خواندم. گفتند: نه، اينها هم پذيرفته نيست. مي‌گويد: من مستحضر شدم. سرشان را پايين انداختند. عجز از شكر حقيقت شكر است. وقتي آدم عاجز و درمانده مي‌شود، خدا رحمت و لطف را سر او مي‌ريزد. گفت: من عاجز و درمانده شدم. جواب ملائكه را نمي‌توانم بدهم. گاهي هم يك بزرگواري فرمود: اين ملائكه هم به يك معنا ملكات خود آدم است. اينكه آدم با روح و جان و فكر و نياتش حرف بزند. گفت: وقتي كار به اينجا رسيد و درمانده شدم، خود ملائكه به من الهام كردند. گفتند: نااميد نباش! يك دُرّ قيمتي و گرانبها داري كه در پرونده‌ات خيلي مي‌درخشد. گفتند: يكبار شما ايام زيارتي قبر آقا اباعبدالله(ع) بود، نيت كردي كه از نجف به كربلا براي زيارت قبر آقا اباعبدالله بروي. وضع مالي‌ات هم خوب نبود و در فقر شديد هم بودي. يكي از افراد خير و ثروتمند آمده بود، رفتي از او چيزي بگيري، نتوانستي از او بگيري. از او هم نااميد شدي. گفتي: من در هر صورت كربلا نرفتم، بايد بروم. بين نجف و كربلا هم هفتاد، هشتاد كيلومتر است. به عشق آقا اباعبدالله خالصاً پيادهبه سمت كربلا رفتي. يك مقدار كه راه رفتي، پاهايت سيب ديد و مجروح شد. ديگر بريدي و روي زمين نشستي. وقتي كه زمين نشستي از شدت ضعف و ناتواني و خستگي گفتي: اين خدا هم مارا سر كار گذاشته است! وضع مالي من خوب نيست. يك عمري در فقر زندگي كرديم. چيزي نداريم. بعد از عمري مركبي نداريم كه با آن به كربلا بياييم. خيلي داد ناشكري زدي. يكباره به خدا آمدي. آن زمان كه آدم خيلي به انتهاي خرابي مي‌رسد و يكباره به خود مي‌آيد كه من چه مي‌گويم؟ خدايي كه لحظه به لحظه، ميلياردها ميليارد لطف و عنايت بر سر ما مي‌ريزد، «فِي كُلِّ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِكَ شُكْرٌ لَازِمٌ لَكَ بَلْ أَلْف‏» (بحارالانوار/ج68/ص52) امام صادق فرمود: در هر نفسي از نفس‌ها شكر واجب است، بلكه هزارها شكر واجب است. گفت: يكباره از اين رو به آن رو شدم. گفتم: چرا اينقدر ناشكري مي‌كنم؟ من تنم سالم است. در راه زيارت اباعبدالله هستم. هر قدمش ثواب يك حج عمره دارد. گفت: وقتي به اينجا رسيدم، شكرها را ديدم، از صميم دل گفتم: الحمدلله رب العالمين! گفت: ملائكه گفتند: در تمام عمرت آن الحمدلله رب العالمين در نامه عملت ثبت شده است و اين به درد تو مي‌خورد.
امام هفتم فرمودند: «من حمد الله قد شكر الله و شكر افضل من النعمة» كسي كه حمد و ستايش خدا را كرد، شكر خدا را بر جاي آورد و اين شكر و حمد بالاتر از نعمت است. تا الحمدلله گفتم، اين نعمت و شكر نزد خدا قبول شد و اين ذخيره قبر و قيامت است. در نورالثقلين، در فضيلت سوره حمد است كه روايت داريم: اگر كسي هر روز صبح چهار بار الحمدلله رب العالمين بگويد، شكر نعمت‌هاي آن شب را برجاي آورده است. و اگر شب شد، چهار مرتبه بگويد: الحمدلله رب العالمين، شكر نعمت‌هاي آن روز را به جاي آورده است. خدا به فضل و كرمش قبول مي‌كند. انشاءالله شكرگزار باشيم، قدردان باشيم، مثبت‌گرا باشيم. مثبت‌ها را ببينيم، خوبي‌ها را ببينيم كه انشاءالله خدا هم به بركت اين شكر، به زندگي و عمر ما بركت بدهد و ما را عاقب بخير كند.
آقاي شريعتي: آيات 87 تا 91 سوره مباركه نساء صفحه 92 مصحف شريف قرار روزانه امروز ماست. باز مي‌گرديم به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.
 
«اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ  لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلىَ‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا(87) فَمَا لَكمُ‏ْ فىِ المُْنَافِقِينَ فِئَتَينْ‏ِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ  أَ تُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ  وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ سَبِيلًا(88) وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاءً  فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنهُْمْ أَوْلِيَاءَ حَتىَ‏ يهَُاجِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ  فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ  وَ لَا تَتَّخِذُواْ مِنهُْمْ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا(89) إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلىَ‏ قَوْمِ  بَيْنَكُمْ وَ بَيْنهَُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصرَِتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُواْ قَوْمَهُمْ  وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكمُ‏ْ فَلَقَاتَلُوكُمْ  فَإِنِ اعْتزََلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكمُ‏ْ عَلَيهِْمْ سَبِيلًا(90) سَتَجِدُونَ ءَاخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ كلُ‏َّ مَا رُدُّواْ إِلىَ الْفِتْنَةِ أُرْكِسُواْ فِيهَا  فَإِن لَّمْ يَعْتزَِلُوكمُ‏ْ وَ يُلْقُواْ إِلَيْكمُ‏ُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّواْ أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ  وَ أُوْلَئكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيهِْمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا(91)»
ترجمه آيات:
«اللَّه خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست. به تحقيق همه شما را در روز قيامت- كه هيچ شكى در آن نيست- گرد مى‏آورد و چه كسى از خدا به گفتار راستگوى‏تر است؟ (87) چيست شما را كه درباره منافقان دو گروه شده‏ايد، و حال آنكه خدا آنان را به سبب كردارشان مردود ساخته است؟ آيا مى‏خواهيد كسى را كه خدا گمراه كرده است هدايت كنيد؟ و تو راهى پيش پاى كسى كه خداوند گمراهش كرده است نتوانى نهاد. (88) دوست دارند هم چنان كه خود به راه كفر مى‏روند شما نيز كافر شويد تا برابر گرديد. پس با هيچ يك از آنان دوستى مكنيد تا آن گاه كه در راه خدا مهاجرت كنند. و اگر سرباز زدند در هر جا كه آنها را بيابيد بگيريد و بكشيد و هيچ يك از آنها را به دوستى و يارى برمگزينيد. (89) مگر كسانى كه به قومى كه ميان شما و ايشان پيمانى است مى‏پيوندند، يا خود نزد شما مى‏آيند در حالى كه از جنگيدن با شما يا جنگيدن با قوم خود ملول شده باشند. و اگر خدا مى‏خواست بر شما پيروزشان مى‏ساخت و با شما به جنگ برمى‏خاستند. پس هر گاه كناره گرفتند و با شما نجنگيدند و به شما پيشنهاد صلح كردند، خدا هيچ راهى براى شما بر ضد آنان نگشوده است. (90) گروه ديگرى را خواهيد يافت كه مى‏خواهند از شما و قوم خود در امان باشند، اينان هر گاه كه به كفر دعوت شوند بدان بازگردند. پس اگر خود را به كنارى نكشند و صلح نكنند و از اعمال خويش باز نايستند آنان را هر جا كه يافتيد بگيريد و بكشيد كه شما را بر آنان تسلطى آشكار داده‏ايم. (91)»
آقاي شريعتي: حاج آقاي فرحزاد نكته صلوات و اشاره قرآني امروز را بفرمايند.
حاج آقاي فرحزاد: حديث زيبايي از پيامبر عظيم الشأن(ص) رسيده كه «الشَّيْطَانَ اثْنَان‏ شَيْطَانُ الْجِنِّ وَ شَيْطَانُ الْإِنْس‏» (مستدرك/ج5/ص342) در بحث شيطان داشتيم كه گاهي آدم را به درد سر مي‌اندازد و در چالش مي‌كشد. اين دو نوع شيطان است. پيامبر عظيم الشأن(ص) فرمودند: يك شيطان، شيطان جن است. يعني همان ابليس و اعوان و انصارش كه نامرئي هستند و ديده نمي‌شوند. القاء شر مي‌كنند، القاء خلاف مي‌كنند. بعد فرمود: «وَ يَبْعُدُ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» اگر كسي مي‌خواهد فكرها و خيالات بد و افكار شيطاني بيروني از او دور شود، ذكر شريف «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» را زياد بگويد. اين ذكر بلاي شيطان جني را دور مي‌كند. اين ذكر هم يك ذكر فوق‌العاده‌اي است.
از جناب سلمان در سفينة البحار است كه فرمود: حبيبم پيغمبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: كه زياد «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» بگو. «فَإِنَّهُ كَنْزٌ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّة» (وسايل‌الشيعه/ج7/ص175) كه ذكر «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» گنجي از گنج‌هاي بهشت است. «وَ فِيهِ شِفَاءٌ مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء» اين ذكر «لا حول و لا قوة الا بالله» غير از اينكه شيطان و افكار شيطاني را از ما دور مي‌كند، گنجي از گنج‌هاي بهشت و شفاي 72 درد است. يعني 72 درد و ناراحتي و كدورت را دور مي‌كند. حتي هنگام مصيبت هم خيلي خوب است. در زمان گرفتاري و مصيبت «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» بگوييم. شيطان جني با اين ذكر دور مي‌شود.
قسم دوم شياطين انسي هستند. شيطان‌هاي انسي كساني هستند كه عامل شيطان هستند. يعني كار و حركات شيطاني انجام مي‌دهند. آنها هم فتنه‌گري مي‌كنند. اختلاف مي‌اندازند. دعوت به گناه و بدي‌ها مي‌كنند. شاعر مي‌گويد:
اي بسا ابليس آدم روي كه هست *** پس به هر دستي نبايد داد دست
يعني چه بسا انسان‌هايي هستند كه شيطان صفت هستند، يا رفتار و فكرشان و راهنمايي‌شان دعوت به شيطان است. آن شيطان انسي را چگونه دفع كنيم؟ فرمود: «وَ شَيْطَانُ الْإِنْسِ وَ يَبْعُدُ بِالصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ» شيطان‌هاي انسي را هم با صلوات بر محمد و آل محمد دفن مي‌كنيم. انشاءالله به بركت «لا حول و لا قوة الا بالله» و صلوات، هم شيطان‌هاي جني و هم شيطان‌هاي انسي از كل وجود همه بيننده‌ها دور شوند.
اولين آيه از صفحه 92 قرآن كريم، خداي متعال مي‌فرمايد: «اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ  لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلىَ‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا» توحيد و يگانگي خداي متعال منشأ تمام خوبي‌هاست. جز او خدايي نيست. بعد از توحيد موضوع مهم، معاد است كه حتماً خدا مي‌فرمايد: روز قيامت من شما را جمع خواهم كرد، و پاي حساب مي‌آورم و هيچ شكي در اين نيست. بعد مي‌فرمايد: از خدا راستگوتر چه كسي است؟ يعني اگر كسي واقعاً معاد را قبول كند، بالاترين وسيله نجات و كنترل انسان معاد است. اينكه قطعاً بدانيم روزي پاي حساب خواهيم آمد و حسابرسي داريم و حواسمان را جمع كنيم. انشاءالله خدا ما را معتقد به مبدأ و معاد و توحيد قرار بدهد، و ما را از خطا و لغزش‌ها حفظ كند.
آقاي شريعتي: ادامه بحث و جمع‌بندي را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: آيه‌اي كه آخرين آيه از سوره مباركه تكاثر است، خداي متعال مي‌فرمايد: من حتماً و البته از آن نعيم سؤال مي‌كنم. گفتيم نعيم، يكي توحيد است كه بسيار بسيار مهم است. يعني موضوعي كه ما خدا را باور و اقرار كرديم، قدردان بودن اين نعمت توحيد كه ماه رجب ماه بزرگ خداست، ماه ارتباط با خداست. اين دعايي كه ما بعد از نماز مي‌خوانيم و به حالت تضرع آخر انگشت تكان مي‌دهيم، در عالم معنا به معني التماس است. در اين دعا مي‌گوييم: خدايا ما در هر خيري به تو اميد داريم. «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ» در همه شرور و بلاها و گرفتاري‌ها هم خوش‌بين هستيم كه مورد غضب تو قرار نگيريم. اينها امتحان و لطف است. بعد مي‌گوييم: «يَا مَنْ أَعْطَى مَنْ سَأَلَهُ» اي خدايي كه به كسي كه درخواست مي‌كند و دست گدايي دراز مي‌كند، مرحمت مي‌كني. «يَا مَنْ أَعْطَى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَن لَمْ يَعْرِفْهُُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَة» خيلي دعاي عجيبي است. اي خدايي كه به لطف و كرمت به كساني كه نه سؤال كردند و نه تو را مي‌شناسند، مي‌دهي. حتي آنهايي كه نه كشكول گدايي بلند كردند، نه عملي دارند و تو را مي‌شناسند، به اينها هم از روي لطف و تحنّن مي‌دهي. حنّان يكي از اسم‌هاي خداست. راجع به حضرت زهرا(س) هم داريم بعد از شهادتشان امام حسن و امام حسين آمدند و خودشان را روي سينه مادر انداختند، حضرت ناله زدند: «حَنَّتْ وَ أَنَّت‏» (بحارالانوار/ج43/ص179) ناله‌ي مهربانانه و جانسوزي زدند و دست‌ها حركت كرد، دو بزرگوار را به سينه چسباند. حنين آن ناله‌ي خيلي جانسوز و با مهر و محبت است. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «الْمُقْبِلُ عَلَى مَنْ أَعْرَضَ عَن‏» (بحارالانوار/ج87/ص146) يعني خداي مهربان رو مي‌آورد، اقبال مي‌كند به كسي كه دارد فرار مي‌كند. بلاتشبيه مثل بچه‌اي كه خودش را لوس كرده و مي‌خواهد از خانه برود، يا خرابكاري كرده است، حالا پدر و مادر او را بغل مي‌كنند، در آغوش مي‌گيرند، خدا چنين كارهايي را با بنده‌هاي فراري مي‌كند. با بنده‌هايي كه او را نمي‌شناسند وصدايش هم نمي‌كنند. خدا حنّان است. يا حنّان و يا منّان! بر همه منت دارد و لطف و عنايتش حتي بر آنهايي كه فراري هستند و ناز مي‌كنند شامل مي‌شود. «الْمُقْبِلُ عَلَى مَنْ أَعْرَضَ عَن‏» بعد مي‌گوييم: «أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي اياك جَمِيعِ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعِ خَيْرِ الْآخِرَةِ» خدايا به سؤالي كه ما از تو مي‌كنيم، همه خيرهاي دنيا و آخرت را بده. و همه شرور دنيا و آخرت را از ما دفع كن. «وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيم» به خدا مي‌گوييم: همه خير دنيا و آخرت را به ما بده. همه بدي‌هاي دنيا و آخرت را هم از ما دور كن. ديگر چه مانده است؟ مي‌گوييم: خدايا بيشتر چربش كن. يعني خواسته‌هايتان حد نداشته باشد. اندازه نداشته باشد. خدا بي‌نهايت است. هرچه كه ما اندازه مي‌دهيم، براي خدا بزرگتر است. شايد«وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ» يعني خدايا با خودت رابطه داشته باشم. خودت بالاتر از دنيا و آخرت هستي. تو خدا و خالق دنيا و آخرت هستي. «فانه غير منقوص ما اَعطَيت» نمي‌گوييم: خدايا آنچه داده‌اي كم است. ناشكري نمي‌كنيم. آنچه شما مرحمت كردي، كم نيست. ولي بيا و چربش كن. بعد هم مي‌گوييم: خدايا، محاسن و بدن ما را بر آتش جهنم حرام كن. «حرم شيبتي علي النار»
در حنانيّت خداي متعال روايت داريم. خيلي روايت زيبا و شيريني است. يك اعرابي [افرادي كه دور از تمدن شهري زندگي مي‌كنند] بيابان نشين بوده و خيلي تجدد و مسائل فرهنگ شرعي را نمي‌دانسته است. پيغمبر با اصحاب نشسته بودند، از راه دور محضر پيغمبر رسيد. بقچه‌اي داشت، اين بقچه را در محضر احزاب و پيغمبر باز كرد. حضرت نگاه كردند و ديدند يك پرنده وسط نشسته و جوجه‌ها هم دور او هستند. حضرت فرمودند: منظور چيست؟ گفت: من در مسيري كه به سمت شما مي‌آمدم، كنار يك بوته چند جوجه و پرنده ديدم. براي اينكه اين جوجه‌ها آسيب نبينند، به دلم افتاد اينها را بردارم و به اينها دانه و غذا بدهم. اينها را در بقچه گذاشتم و آوردم. حركت كه كردم، ديدم يك پرنده از دور آمد و روي سر من پرواز مي‌كرد. هر طرف كه مي‌رفتم اين پرنده هم مي‌آمد. اين بقچه را پهن كردم تا ببينم مادر اين جوجه‌ها چه مي‌كند؟ ديدم اين پرنده آمد وسط جوجه‌ها نشست. به طرفش رفتم فرار نكرد. شدت محبت به اين جوجه‌ها، پرنده را برگرداند. گفت: من هم آمدم همه اينها را جمع كردم و در محضر شما آوردم. حضرت زهرا فرمودند: خدا به وسيله موجودات و پيشامدها با ما حرف مي‌زند. پيغمبر خدا منقلب شدند. حضرت گريه كردند. فرمودند: مادر اين جوجه‌ها چقدر به اينها مهر و محبت دارد. خداي متعال هزار برابر از اين پرنده به بنده‌هايش مهربان‌تر است. ما چنين خداي مهربان و حنّاني داريم. تحنّن مي‌كند و رحمت مي‌فرستد. چرا ناشكري مي‌كنيم؟ يادمان باشد كه هميشه غرق لطف و كرم و فضل خدا هستيم. خدا بنده‌هايش را رها نمي‌كند.
اميدواريم كه خداي متعال به همه ما شكرگزاري و توفيق قدرداني نعمت‌ها، نعمت توحيد و نعمت ولايت، نعمت عافيت و سلامتي را مرحمت بفرمايد.
آقاي شريعتي: حاج آقاي فرحزاد دعا بفرمايند.
حاج آقاي فرحزاد: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم، قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديك و همه ما را جزء شيعيان خالصش قرار بده و لحظه و آني ما را به خودمان واگذار مكن. ما را قدرددان و شاكر نعمت‌ها قرار بده. روز دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) است. انشاءالله فراموش نكنيم. «السلام عليك يا ابا محمد و السلام عليك يا اباعبدالله»
آقاي شريعتي: الحمدلله رب العالمين و صل الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين.
پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان