امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

<< آیا روزها و اعداد نحس وجود دارند ؟ >>

#1
آیا روزها و اعداد نحس وجود دارند؟!



یا از قبل روزی را نحس می دانیم و از آن می ترسیم یا در اثر اتفاقات ناخوشایند و سختی هایی که برایمان پیش می آید، آن روز را شوم و نحس می خوانیم و
همه ی آن چه را که بر سرمان آمده ، به شومی آن روز نسبت می دهیم.
نحوست و شومی دیدنی نیست؛ با ابزارهای عادی بشری اثبات کردنی هم نیست.
پس چرا بشر دست از اعتقاد به آن و حرف زدن از آن و ترسیدن از آن بر نمی دارد؟
آیا این مقوله از اساس، خرافات است و باید کنارش گذاشت یا جور دیگر باید دید؟
حقیقت این است که واقعاً چیزکی وجود دارد که مردم از آن، چیز ها ساخته اند.
شاهد معتبرمان قرآن عزیز است که در ادامه آیاتش را مرور خواهیم کرد؛ ولی از آن چه حقیقت دارد تا آن چه میان ما رواج دارد، فاصله ای معنا دار دیده می شود.
چند سوال مهم را باید بپرسیم:مفهوم شومی از چه نشأت می گیرد؟
تا چه اندازه در زندگی ما تأثیر حقیقی دارد؟
آیا روزهای نحس روزهای مشخصی در سال هستند و هر ساله تکرار می شوند یا بسته به حوادثی که واقع می شود، سیال اند ؟
روز سیزدهم یا عدد 13 یکی از آن هاست؟
پاسخ را در قرآن و شرحی که اهل بیت(علیهم السلام) بر آن ها گفته اند، جستجو می کنیم.
"نحس" در اصل به معنی سرخی شدیدی است که گه گاه در افق ظاهر می شود و همچون شعله ی آتش به دودی است که عرب آن را "نحاس" می گوید
سپس این واژه به هر چیز "شوم" در مقابل "سعد" اطلاق شده است.

قرآن و روزهای نحس

1- قرآن سخن از روزگار قوم عاد و سرنوشت آن ها می کند.
رسولان پروردگار از هر سو به سراغشان رفتند و به خدا پرستی دعوتشان کردند اما
"فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ..."  (15، فصلت)
و اما عادیان به ناحق در زمین سر برافراشتند و سرانجامِ این سرکشی چنین شد:
"فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا یُنصَرُونَ" 
پس بر آنان تند بادى توفنده در روزهایى شوم فرستادیم تا در زندگى دنیا عذاب رسوایى را بدانان بچشانیم و قطعاً عذاب آخرت رسوا كننده ‏تر است و آنان یارى نخواهند شد. (16، فصلت)
2- باز هم قوم عاد:
"كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ، إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ " 
عادیان به تكذیب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارهای من

بر فرض هم اگر روزی نحس باشد، هر تأثیری بتواند داشته باشد، فقط به اذن خداست و تأثیر مستقلی ندارد و توکل بر آن قادر متعال و عمل بر طبق دستور او، بهترین پناه در برابر هر شری است

ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تند بادى توفنده فرستادیم. (18،19 قمر)
جز همین دو مورد، حرف دیگری از نحوست ایام در قرآن نیامده.
بیان قرآن در این دو مورد، اشاره ی سربسته ای است اما در روایات اهل بیت (علیهم السلام) موارد بیشتری ذکر شده؛ مثل روز چهارشنبه، روز دوشنبه، روز سوم ماه و غیره.

شومی ایام در روایات

شخصی از امیرالمومنین(علیه السلام) درباره ی روز چهارشنبه پرسید وفال بدی که به آن می زنند و سنگینی این روز.
این کدام چهارشنبه است؟
حضرت فرمود: منظور چهارشنبه ی آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد و در همین روز بود که قابیل برادرش هابیل را کشت و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد. (بحار الانوار، ج 56، ص 46، ح 18)
روایاتی داریم که روز سوم ماه روز نحسی است چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند و لباس بهشتی از تن آن ها کنده شد. 


پس گروهی از روایات، سعد و نحس ایام را در ارتباط با وقایعی می دانند که در آن ها رخ داده است.
اما روایاتی هم هستند که نحسی و شرارتی جدای از حادثه ای خاص برای برخی روزها قائل اند.
مثلاً: یکی از دوستان امام حسن عسکری(علیه السلام) روز سه شنبه خدمت حضرت رسید.
امام فرمود: دیروز تو را ندیدم. عرض کرد دوشنبه بود و من در این روز حرکت را نا خوش داشتم.
حضرت فرمود: کسی که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره ی هل اتی بخواند سپس امام این آیه را از سوره ی هل اتی تلاوت کرد که متناسب دفع شر
است: "فوقاهم الله شرّ ذلک الیوم".
 از امام صادق(علیه السلام) درباره ی سفر کردن در ایام مکروه پرسیدند؛ فرمود:
سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسی را به هنگامی که می خواهی حرکت کنی تلاوت کن. (شیخ طوسی، الأمالی، ص 277)
از این بیانات استفاده می شود که ممکن است عواملی که ما نمی شناسیم، سبب شومی و شرارت برخی از روزها باشد که راه حل آن را حضرات معصومین(علیه السلام) بیان کرده اند. مثل صدقه و توکل.
 اما نکته ی مهم این است که در هیچ کدام از آیات و روایات در این موضوع، نحسیِ چیزی مطلق و بی گزیر اعلام نشده بلکه برعکس، معمولاً کسانی که تقصیر مشکلاتشان را به گردن روزگار و نحسی ایام انداخته اند، به شدت توبیخ شده اند.
یکی از یاران امام دهم امام هادى علیه السلام مى‏گوید: خدمت حضرت علیه السلام رسیدم در حالى كه در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از كنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره كردند.
گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ كند، عجب روز شومى هستى!
امام فرمود: با ما ارتباط دارى و چنین مى‏گویى؟!
و روز را كه گناهى ندارد گناهكار مى ‏شمارى؟
"نحس" در اصل به معنی سرخی شدیدی است که گه گاه در افق ظاهر می شود و همچون شعله ی آتش به دودی است که عرب آن را "نحاس" می گوید سپس این واژه به هر چیز "شوم" در مقابل "سعد" اطلاق شده استآن مرد عرض مى ‏كند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض كردم اى مولاى من, من استغفار مى‏ كنم، و از خدا آمرزش مى‏ طلبم.امام علیه السلام افزود:
"روزها چه گناهى دارد كه شما آنها را شوم مى ‏شمرید هنگامى كه كیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى‏گیرد؟ ... خداوند شما را مجازات مى‏ كند به مذمت كردن چیزى كه نكوهش ندارد، آیا تو نمى‏ دانى كه خداوند ثواب و عقاب مى ‏دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تكرار مكن و براى روزها در برابر حكم خداوند كار و تأثیرى‏ قرار مده‏.
(ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه وآله)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 482 – 483)

جمع بندی:

1- ممکن است برخی روزها تأثیرات منفی داشته باشند که عامل آن برای ما ناشناخته است. اما چیزی بیش از آیات قرآن و گفتار معتبر اهل بیت علیهم السلام در احادیث محکم نمی توان تعیین نمود.
2- برای روزهایی که دلیل محکم عقلی و دینی بر نحوست آن ها نداریم؛ مثل روز سیزدهم یا خود عدد 13 نمی توان شومی قائل شد.
3- بر فرض هم اگر روزی نحس باشد، هر تأثیری بتواند داشته باشد، فقط به اذن خداست و تأثیر مستقلی ندارد و توکل بر آن قادر متعال و عمل بر طبق دستور او، بهترین پناه در برابر هر شری است.
پاسخ
 سپاس شده توسط オスイン ، Spell † ، Aiden Pearce ، alllii ، ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، PISHY ، **baDboy2** ، _ʀᴇᴠᴇʀsᴇ sᴇɴsᴇ_ ، Ֆℋ£¥∂α ، [ :: Sмιℓєу Gιяℓ# :: ] ، Archangelg!le ، ღSηow Princessღ ، mr.destiny ، Mohammad 77
آگهی
#2
جزء بیستم و سوم قرآن کریم که از آیه 28 سوره مبارکه یس آغاز و به آیه 31 سوره مبارکه زمر ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام‌های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می کند.


بهانه ای برای کمک نکردن

در کمک به نیازمندان و انفاق به مستمندان منطق بسیار عوامانه ای وجود دارد که از سوی افراد خود خواه و خسیس مطرح می شود که وقتی به آن‌ها گفته می شود: از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ)؛ پاسخ می دهند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‌خواست او را سیر می‌کرد؟! (أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ)

معنای این حرف این است که اگر فلانی فقیر است لابد کاری کرده که خدا می خواهد فقیر بماند و اگر ما غنی هستیم لابد عملی انجام داده ایم که مشمول لطف خدا شده ایم؛ بنابراین نه فقر آن‌ها و نه غنای ما هیچ‌کدام بی حکمت نیست!!

غافل از اینکه جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟[1]

و اگر آنچه آنها می گویند درست است دیگر دلیل نداشت که خداوند در آیات متعدد دستور به انفاق دهد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم)[2] و در مقابل کسانی که انفاق در راه خدا را ترک کرده اند را به شدت تهدید کرده و به آن‌ها وعده عذاب دهد: [ای رسول ما] کسانی را که طلا و نقره می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذاب دردناکی بشارت ده (وَالَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ)[3].


عهدی که با او بسته ایم

در آیات متعدد قرآن کریم سخن از عهدی رفته است میان ما بندگان و خدای متعال؛ مانند این آیه که می فرماید: شما به عهدتان وفا کنید تا من هم به عهد خود وفا کنم (وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ )[4]؛ اما این عهد چیست و مفاد آن کدام است ؟!

سوالی است که پاسخ آن را می‌توان در آیات 60 و 61 سوره یس مشاهده کرد.

در این آیات، متن عهده نامه یاد شده آمده که دربردارنده دو بند اساسی است :

بند اول آن، عبادت نکردن شیطان است (أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) و بند دوم آن عبادت کردن خداوند یکتای متعال (أَنِ اعْبُدُونی).

جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش می کند و دیگری را با غنا و ثروت و گاه یک انسان را در دو زمان با هر دو امتحان می کند که آیا به هنگام فقر امانت و مناعت طبع و مراتب شکرگزاری را به جا می آورد؟ یا همه را زیر پا می گذارد؟

باید دقت کرد که در این آیه انسان‌ها از عبادت شیطان نهی شده اند ؛ منظور از عبادت کردن شیطان، اطاعت او در وسوسه ها و دستورهایی است که از او صادر می شود [5]؛ بنابراین «شیطان را عبادت نکنید»؛ یعنی از وسوسه های شیطان پیروی نکنید؛ زیرا اطاعت از غیر خداوند و کسانی که خداوند دستور به اطاعت از آن‌ها داده است [6] ممنوع است.


پیروان شیطان عاقل نیستند

در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)[7] و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود ، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست.

در آیه 130 بقره، قرآن کریم کسانی که از عبادت و بندگی خدا رویگردان شدند را سفیه می خواند: وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ: کسی جز افرادی که خود را به سبک مغزی افکنده اند ، از آئین پاک ابراهیم روی گردان نخواهد شد.

با توجه به آن روایت و این آیه روشن می شود که چرا خداوند متعال در نهی پیروی از شیطان در آیه 62 سوره یس بعد از آنکه دلیل می آورد که او افراد زیادی از شما را گمراه کرد (وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِیرًا) می فرماید: پس چرا عقلتان را به کار نمی گیرید؟ (أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ)

که این آیه نیز هم سو با مطالب گذشته، پیروی از شیطان را کاری غیر عاقلانه خوانده، برای همین کسانی که از وسوسه های او پیروی می کنند را به تعقل و به کارگیری از نعمت عقل دعوت می نماید.

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی

شجره زقوم چه درختی است؟

سخن درباره «شجره زقوم» در قرآن کریم بعد از بیان نعمت‌های بهشتی از آیه 62 سوره مبارکه صافات شروع می شود که می فرماید: آیا این نعمت‌های جاویدان و لذت بخش که بهشتیان را با آن پذیرایی می کنند ، بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم؟! (أَذَلِكَ خَیْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ)

«شجره» همیشه به معنی درخت نیست گاه به معنی گیاه نیز می آید و قرائن نشان می دهد که منظور از آن در اینجا، گیاه است. [8] اما «زقوم»؛

در کتاب لسان العرب آمده است: این ماده در اصل به معنی بلعیدن است. سپس می افزاید : هنگامی که این آیه نازل شد ابوجهل گفت: چنین درختی در سرزمین ما نمی روید؛ چه کسی از شما معنی زقوم را می داند؟

در آنجا مردی بود از آفریقا؛ او گفت: زقوم در زبان ما آفریقائیان به معنی «كره و خرما» است. ابوجهل برای تمسخر صدا زد: کنیز! مقداری خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم! آنها می خوردند و مسخره می کردند و می گفتند: محمد صلی الله علیه وآله در آخرت، ما را به اینها می ترساند! قرآن نازل شد و پاسخ دندان شکنی به آن‌ها داد [9] که در آیات بعد می‌خوانیم.

در روایتی امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمود: عقل آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید (مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ)و چون مسیر عبادتِ خدا، غیر از مسیر عبادت و پیروی از شیطان است؛ بنابراین آنکه خدا را عبادت نکرد و پیرو شیطان بود ، از عقل بهره ای نبرد و عاقل نیست

در آیات بعد، قرآن کریم به برخی ویژگی‌های این گیاه می پردازد که آن‌ها مایه عذاب و رنج بودن آن برای ظالمان است (إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ).

سپس می‌افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید (إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) و بعد می فرماید: شکوفه آن مانند سرهای شیاطین است (طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُۆُوسُ الشَّیَاطِینِ).

تشبیه شکوفه های آن گیاه جهنمی به سرهای شیاطین برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد ، در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی.

برای همین در عکس‌هایی که مردم برای فرشتگان می کشند زیباترین چهره ها را ترسیم می کنند و برای شیاطین و دیوان بدترین چهره ها را، در حالی که نه فرشته را دیده اند و نه دیو را.

در تعبیرات روزمره نیز بسیار دیده می شود که می گویند: فلان کس مانند جن است؛ یا قیافه اش مثل دیو است! این‌ها همه تشبیهاتی است بر اساس تصورات ذهنی انسان‌ها از مفاهیم مختلف که ادبیات قرآن هم در بیش‌تر موارد منطبق با همین ادبیات عامیانه است. [10]

آخرین نکته ای که در این آیات درباره گیاه زقوم بیان شده است پرشدن شکم ظالمان مغرور از آن است (فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِۆُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ).
<< آیا روزها و اعداد نحس وجود دارند ؟ >> 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ ، мoвιɴα т ، [ :: Sмιℓєу Gιяℓ# :: ] ، Mohammad 77
#3
هیچ عددی نحس نیست
هیچ عددی

به نظر من 13 بهترین عدد دنیاست
شیعیان امامم لذت ببرن
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
<< آیا روزها و اعداد نحس وجود دارند ؟ >> 1

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
<< آیا روزها و اعداد نحس وجود دارند ؟ >> 1


پاسخ
 سپاس شده توسط Mohammad 77
#4
1. علامه طباطبائی
مراد از نحس خلاف سعد است در نتیجه ایام نحسات یعنی روزهای شوم و روزهای که میمنت و شگون ندارد و احتمال هم داده است طبق قول بعضی‌ها که مراد از نحسات گرد و غباری باشد که انسان همدیگر را نبیند، (علامه سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، فی تفسیر القرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چهارم، 1362) ج 17، ص 401) در این صورت ربطی به نحس نخواهد داشت.
در ذیل آیه 19ـ20 قمر می‌فرمایند: (ر.ک: المیزان، (پیشین) ج 19، ص 79) «از نظر عقلی نمی‌توان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزاء زمان هم مثل همند، و ما هم که بر علل و اسباب مؤثره در حوا
دث احاطه علمی نداریم تا بگوئیم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم (قبلاً اشاره شد) که ظاهر این آیات و سیاق آنها بیش از این دلالت ندارد و آن ایّام خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بوده‌‌اند، ولی دیگر نمی‌‌‌رساند که حتی‌ همان روزها در هفته بعد، و در ماه بعد و... ایّام نحس می‌‌باشند، چون اگر تمام آن ایّام نحس باشند در تمام سال، لازمه‌‌اش این است که تمام زمان‌‌ها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایّام دارد بخاطر مقارنت و همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است مثل امضاء تقدیر است، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات... و اخبار هم نتیجه‌‌اش این است که نحس بودن ایام بخاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام بخاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، امّا اینکه قطعه‌‌ای از زمان خاصیّت تکوینی سعد و نحس داشته باشد قابل اثبات نیست اگر روایتی هم باشد، باید توجیه کرد. (همان، ص 79ـ83 با تلخیص)
2. تفسیر نمونه: از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضی دارای ویژگی‌‌های نحوست، و بعضی ویژگی‌های ضد آن هرچند عقلاً قابل اثبات نیست، ولی از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست.
بعد روایات را مورد بررسی قرار می‌دهد، و بهترین راه جمع را میان اخبار مختلف در این باب این می‌‌داند که «اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است، هرگز نباید برای آنها تأثیر مستقلی، قائلی شد و از لطف خداوند خود را بی‌نیاز دانست وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. (تفسیر نمونه، (پیشین) ج 23، ص 41 و 47 با تلخیص)
ب: روایات
در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایّام» برخورد می‌کنیم که هرچند بسیاری از آنها روایات ضعیف می‌باشند. ولی در بین آنها روایات معتبری داریم که به برخی روایات اشاره می‌‌کنیم.
1. از امیرمؤمنان درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می‌زند و سنگینی آن، و این‌که منظور کدام چهار‌شنبه است، سؤال شد حضرت فرمود: فرمود چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد. (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 183، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین) ج 23، ص 43)
لذا بسیاری از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس می‌دانند و از آن به «اربعاء لاتدور» تعبیر می‌کنند. یعنی چهارشنبه‌‌ای که تکرار نمی‌‌شود.
2. در بعضی دیگر از روایات می‌خوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است چرا که آدم در آن آفریده شد، ‌و همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت. (تفسیر نورالثقلین، ص 105، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین) ج 23، ص 43، و ر.ک: محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات، چاپ دوّم، 1402 ه‍ ، 1982 م ح 5، ص 101ـ102)
3. امام صادق ـ علیه‌‌السّلام ـ درباره نوروز فرمود: «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزی است که علی ـ علیه‌‌السّلام ـ بر دوش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ رفت بت‌‌های کعبه را شکست، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود. (بحارالانوار، (پیشین) ج 59، ص 92)
این تذکر را اضافه کنیم که افراط عده‌‌ای در مسأله سعد و نحس ایام به اندازه‌‌ای که به هر کاری که می‌خواهند دست بزنند به سراغ سعد و نحس ایام می‌‌روند درست نیست بلکه باید عوامل شکست‌‌ها و پیروزی‌ها را بررسی نمود، و از تجربیات گرانبهای دیگران باید استفاده کرد، نه این‌که گناه همه شکست‌‌ها را به گردن شومی ایام انداخت، و رمز پیروزی‌ها را در نیکی ایام جستجو نمود.
چرا سعد و نحس بعضی ایّام پذیرفته شده است؟
علل این امر را چند چیز می‌توان دانست.
1. وجود وقایعی که در این ایام واقع شده است باعث سعد و یا نحس آن شده است، چنانکه در روایت دوّم و سوّم اشاره شد، و در بعضی روایات دیگر می‌‌خوانیم که روز سوّم ماه روز نحسی است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند، و لباس بهشتی از تن آنها کنده شد. (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 58، به نقل از تفسیر نمونه، (پیشین) ج 23، ص 43)
و یا اینکه روز هفتم ماه روز مبارکی است، چرا که حضرت نوح سوار بر کشتی شد (و از غرق شدن نجات یافت) (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 61، به نقل از تفسیر نمونه، (پیشین) ج 23، ص 43)
2. توجّه دادن مسلمین به حوادثی که در گذشته واقع شده است، تا رفتار و اعمال خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند، و از حوادث مخرّب و روشِ بنیان‌‌گذاران آنها فاصله گیرند. لذا در روایات فراوان سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب یا نامطلوب پیوند می‌‌دهد، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنی‌امیّه به گمان پیروزی (ظاهری) بر اهل‌بیت آن روز مسعود و مبارکی می‌شمرده و در روایات شدیداً تبرک به آن روز نهی شده، و حتی دستور داده‌‌اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن قرار ندهند بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده، و عملاً از برنامه بنی‌امیه فاصله بگیرند. (ر.ک: تفسیر نمونه، (پیشین) ج 23، ص 44) پس توجّه دادن اسلام به سعد و نحس ایام برای این است که به یک سلسله حوادث تاریخی آموزنده توجّه شود.
3. توسل و توجّه به ساحت قدس الهی، و استمداد از ذات پاک پروردگار. لذا در روایات متعددی توصیه شده که در روزهائی که نام نحس بر آن گذارده شده با دادن صدقه، و یا خواندن دعا و قرآن، و توکل بر ذات الهی و استمداد از لطف او خود را بیمه کنید، از جمله: یکی از دوستان امام حسن عسکری ـ علیه‌السّلام ـ روز سه‌شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم. فرمود: کسی که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امن بماند، در اوّلین رکعت نماز صبح سوره «هل اتی» بخواند سپس امام آیه‌ از سوره «هل اتی» را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود (بحارالانوار، (پیشین) ج 56، ص 39، حدیث 7) «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه می‌دارد او به آنها خّرّمی و طراوت ظاهر و خوشحالی درون عطا می‌کند.» («فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ»، هل‌اتی، آیة 11)
4. توجّه به این نکته که غالباً حوادث جنبه کفاره اعمال نادرست خود انسان است و ایام ارتباط و تأثیر مستقیم ندارد بلکه ایام را می‌توان با توبه، و استغفار به روزهای مبارک و سعد تبدیل نمود.
یکی از یاران امام دهم علی الهادی ـ علیه‌السّلام ـ می‌گوید: خدمت حضرت رسیدم در حالی که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود. و سواری از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیّت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر توای روز حفظ کند، عجب روزی شومی هستی! امام فرمود: با ما ارتباط داری و چنین می‌گوئی؟ اگر روز را که گناهی ندارد گناهکار می‌شماری؟ آن مرد می‌گوید: از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطای خود پی بردم، عرض کردم ای مولای من، استغفار می‌کنم و از خدا آمرزش می‌طلبم، حضرت افزود: روزها چه گناهی دارد که شما آنها را شوم می‌دانید در حالی که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را گرفته است؟ شوم دانستن ایام برای تو فایده‌ای ندارد خداوند شما را مجازات می‌کند و به مذمّت کردن چیزی که نکوهش ندارد، آیا نمی‌دانی که خداوند ثواب و عقاب می‌دهد، و جزای اعمال را در این سرا و سرای دیگر خواهد داد، سپس افزود، دیگر این عمل را تکرار مکن... (بحار، ج 56، ص 2، روایت 5 و 6)
نتیجه
نتیجه این شد که در اسلام، سعد و نحس بعضی ایّام پذیرفته شده است بخاطر وقایعی که در آن اتفاق افتاده است، و به این وسیله مردم به وقایع گذشته توجّه کنند و درس‌‌ها و عبرت‌‌ها از آن بگیرند، و برای دفع آن به خدا توسل جسته، و از او مدد جویند، و از مجازات و مکافات اعمال خویش غافل نباشند.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. ترجمه المیزان، علامه طباطبائی، ج 19، ذیل آیه 19 قمر.
2. ترجمه تفسیر صافی، ج دوّم، ذیل آیه 19 قمر.
3. تفسیر نمونه، آیت‌‌الله مکارم شیرازی، ج 23ـ37ـ47 و ج 20، ص 240.
انتهای پیام/
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[/url] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

[url=http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=186097]
پاسخ
 سپاس شده توسط мoвιɴα т ، Mohammad 77
#5
من اعتقاد زیادی به این چیزا ندارم ... بیشتر اتفاقند اینا تا شوم بودن ...
ولی برای اطلاعات عمومی خوبه آدم بدونه.
if I'm not back again this time tomorrow carry on carry on as if nothing really matters.
پاسخ
 سپاس شده توسط мoвιɴα т ، Mohammad 77


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Lightbulb دختران و پسران چه تفاوتهایی با هم دارند؟
Tongue آیا انسان و شیطان خصلت مشترک دارند؟
  دلایل اثبات وجود خدا
  دلایل عدم وجود خدا!
  از کجا بدانیم که امام زمان (عج) وجود دارد؟
  آیا قبل از حضرت ادم(ع)انسان هایی وجود داشتند؟
  آیا وجود لاک بر روی ناخن غسل و وضو را باطل میکند؟
  نشانه هایی از از وجود خداوند مهربان
Heart اثبات وجود خدا قابل توجه بعضیا
  یعنی بین روحانیون ۳۱۳ نفر مخلص وجود ندارد که امام زمان (عج) ظهور کند؟!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان