امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زنان و اسطورة آفرینش

#1
یکی از راه‌های تغییر جامعه، تغییر در بدیهیات یا باورهای بنیادی و بدیهی جامعه است. این باور‌ها ‌چون سنگ سخت، استوار و خلل‌ناپذیر است. تغییر در بدیهیات به دنبال خود سلسله‌ای از تغییرات زنجیره‌ای را موجب می‌شود. اما شناخت و تشخیص این باورهای بدیهی کار سهل و ساده نیست.
 قناعت‌دادن آدمی از راه صحبت‌کردن در‌بارة بدیهیات ممکن است. هرچند آدمی حتا از کوچک‌ترین تغییر جزئی در بدیهیاتش اکراه دارد. کسی که در صدد تغییر‌دادن بدیهیات یک فرد است، بدبین و مظنون واقع می‌شود و فرد نسبت به او بی‌باور می‌شود. واقعیت این است که تغییر جامعه با زور ممکن نیست. تنها از طریق منطق و تغییر در بدیهی‌ترین باورهای جامعه می‌توان نوآوری و دگردیسی ایجاد کرد.
گفته می‌شود که عمق انسان قابلیت تصرف را ندارد؛ یعنی نمی‌توان به اعماق ذهن کسی دست یافت؛ اما دستکاری در بدیهیات می‌تواند فرد را به اعماق وجود فرد دیگر نزدیک کند. بنابراین، اندیشیدن پیرامون بدیهیات جامعه، نقد و تحلیل آن و در ‌‌نهایت فرا‌تر‌رفتن از آن، راهی کم‌هزینه‌تر و عقلانی برای ایجاد تغییر است. یکی از این بدیهیات در جامعة ما اسطورة آفرینش است. در این نوشتار خواهیم دید که باور به این اسطوره پیامدهای دردناکی برای زنان داشته است.

در جامعة ما زنان قربانی تمام‌عیار اسطوره‌هاست.
یکی از مهم‌ترین اسطوره‌ها و قوی‌ترین اسطوره در جامعة ما اسطورة خلقت است؛ یعنی اسطورة آفرینش آدم و حوا. بخش غالب باورهای ناروا و زن‌ستیزانه در باب زنان ریشه در اسطورة آفرینش دارند. این اسطوره دو بعد دارد: بعد نخست اسطورة آفرینش این است که زنان از پهلوی چپ مرد به وجود آمده است. دومین بعد اسطوره‌‌ همان مرتکب‌شدن گناه نخستین است؛ گناه‌ نخستینی که سبب هبوط آدم از بهشت شد. بدین ترتیب، زن منشأ بدبختی و سرگردانی آدمی است. چون اغوا و تمنای حوا از آدم برای خوردن از درخت ممنوعه، سبب شد که آدم از آن‌همه نعمت، رفاه و آسایشی که برخوردار بود، محروم شود و به دنیای مخروبه و ویران پرتاب شود.

پندار‌ها و باورهای ناروا پیرامون زنان چه به‌صورت مستقیم و چه به‌صورت غیر‌مستقیم توسط اسطورة آفرینش حمایت و تقویت شده است. روایتی که بر اساس این اسطوره در باب زنان ساخته شده، از زنان موجودات حیله‌گر و مکار ساخته است؛ یعنی زن دستیار و همکار شیطان است و در گمراهی آدمی شریک. به این ترتیب زنان موجودات بی‌وفا، غیر‌قابل اعتماد، ناقص‌العقل، شرارت‌پیشه، سست‌اعتقاد و حیله‌گر‌اند.

هر‌چه محنت و بلایی که بر سر مردان آید، از ناحیة زنان است. این دست از باور‌ها ناشی از روایت فریب آدم توسط حوا‌ست. بعد دیگر این اسطوره که‌‌ همان خلقت و آفرینش زن از بدن مرد است. هستی زن از مرد پدید آمده است. این بعد اسطوره از زن تصویر موجود همواره وابسته و ضعیف برمی‌سازد؛ یعنی زنان موجودات ضعیفی‌اند که برای ادامة حیات‌شان به مردان ضرورت دارند.

بدین ترتیب، وابستگی، بزرگ‌ترین نقطة ضعف برای زنان است. آنان نسبت به مردان کمترین اختیارات را دارد، از فرصت‌ها و امتیازات کمتری برخوردار است و در ‌‌نهایت این مرد است که تکلیف زن را مشخص می‌کند. این‌که زن از پهلوی چب مرد آفریده شده ‌با گناه نخستینی ‌که آدم آن را بر اثر پیشنهاد زن مرتکب شده، از زن موجودی حیله‌گر برمی‌سازد که ناقص دین و عقل آدمی است. به همین دلیل توصیه شده است که زنان موجود غیر‌قابل اعتماد است و عمل‌کردن برخلاف رأی زن به صواب نزدیک‌تر است.

هنر زن تنها فریب و مکر و حیله و سلاحش‌ گریه و زاری است. بسیاری از علمای اهل کلام از جمله ابن مسکویه گفته است که زنان عورت و عیب‌هایند؛ پس آنان را باید به خانه پنهان کرد. یعنی عیب‌ها را باید پوشاند. ‌‌نهایت مثبت‌اندیشی در باب زن این است که زن اگر زیبا، پارسا و مطیع باشد، مسبب سعادت مرد است؛
چنان‌که سعدی گفته: زنِ خوبِ فرمانبرِ پارسا / کند مردِ درویش را پادشا‌. در متون قدیم و کهنه از این دست روایت‌ها و تعاریف از زن فراوان‌اند. با الهام از این اسطوره شعرهای زیادی سروده شده‌اند. براساس این متون و این اسطوره‌ها مهم‌ترین خدمت زنان به جامعه، تداوم حیات جامعه و بقای نسل آدمی است.

 آن‌جا که می‌گوید: «نشینند و زایند شیران نر». بر این اساس فلسفة وجودی خلقت زن، این است که «گوهر نسل برجای ماند». این باورهای منفی در باب زنان، مشت نمونة خروار‌اند و ده‌ها مورد دیگر را می‌توان یافت. اما جان کلام این است که این باور‌ها از گذشته‌های دور تاکنون تکرار و تثبیت شده و در اعماق ذهن هر‌انسانی حک شده است. به همین دلیل تغییر این باور‌ها هرچند کاری دشوار و پر‌پیچ‌و‌خم است؛ اما امروزه ناگزیریم که این باور‌ها را تعدیل کنیم و به بیانی دیگر، ما به منفی‌زدایی از باور‌های‌مان نسبت به زنان ضرورت داریم. زنان قربانی این دست باور‌ها و تصورات قالبی‌اند. بهتر است، به این نمونه از باور‌ها با دید شک و تردید نگریست و با ترازوی عقل و منطق سنجید. چرا زنان بیهوده قربانی باورهای بدیهی شود که خلاف منطق و عقل انسانی است‌.

باید گفت‌ منفی‌اندیشی در باب زنان اختصاص‌ به جوامع اسلامی ندارد. حتا در تمدن رم و متون دینی فارس و امثال آن تصویر و دیدگاه مثبتی در باب زن ارائه نشده است. در ادبیات زردشتی زنان باعث اختلاط نور و ظلمت شد. در ادبیات هندو نیز زنان موجب نارستگاری، تاریکی، نادانی و پست شمرده شده است. این عقاید و باورهای منفی در روزگار ما تداوم یافته و بازتولید شده است. به‌طور نمونه، نیچه، فیلسوف معاصر، برای زنان سه ویژگی را شمرده که دست‌کمی از باورهای‌ کسانی چون غزالی و ابن مسکویه ندارد. او زنان را با ویژگی‌هایی چون کینه‌توزی، خود‌بیزاری و خواست دروغ معرفی می‌کند. بنابراین، زنان همواره سپر بلای مردان بوده و اغلب شکست‌ها و ناکامی‌های آدمی به زنان نسبت داده شده است.
در طول تاریخ این باور‌ها مانع عمدة پرورش علایق و نیازهای زنان شده است. زنان همواره در دنیای سراسر نا‌زنانه و مردانه زیسته‌اند. همیشه دنباله‌رو مردان بوده‌اند. اما این‌که چرا زنان این وضعیت را پذیرفته‌اند، نیازمند بحث و بررسی‌های جدی و عمیق است. دلیل آن هرچه باشد، امروز اما زنان به خودآگاهی نسبی دست یافته‌اند و خواهان تحقق خواسته‌ها و مطالبات‌شان‌اند. مقاومت در برابر خواست‌ها و مطالبات انسانی زنان، امری غیر‌اخلاقی و محکوم به شکست است.

برخلاف بسیاری از کشورهای جهان که زنان از مقام و موقعیت برابر با مردان برخوردار شده‌اند، جامعة ما به‌شدت تاریک و ظلمانی است. این وضعیت نیازمند‌ روشنایی به کمک منطق و خرد است. زنان در بد‌ترین شرایط زندگی می‌کنند، رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند. در دهة اخیر هرچند پروژه‌های زیادی تطبیق شد، مقاله‌های زیادی نوشته شد، سخنرانی‌های زیادی شد؛ اما تغییرات کمتری رونما شده است؛ زیرا باورهای بدیهی ما پیرامون زنان آنچنان مستحکم و خلل‌ناپذیر‌ است که به این سادگی تَرَک هم بر‌نمی‌دارد. از این‌رو کالبدشکافی این بدیهیات و پیامدهای آن می‌تواند در تعدیل این وضعیت کمک کند و تأمل در باب اسطورة آفرینش، یکی از این بدیهیات است.
بی‌گمان این باور‌ها بخشی از چالش‌ها و موانع در برابر زنان است. به باور من اما مهم‌ترین چالش فرهنگی در برابر زنان است؛ زیرا ما بر پایة این باور‌ها رفتار می‌کنیم؛ یعنی این باور‌ها در فتار ما عینیت می‌یابد. به همین دلیل تغییر این باور‌ها می‌تواند در تغییر رفتار ما نقشی تعیین‌کننده داشته باشد.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط PISHY
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان