21-05-2015، 11:48
در شرایط بغرنج و پیچیده اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور، پذیرفتن پست وزارت، اقدام شجاعانه ای است که بحمدالله وزرای عزیز، آن را بدون کمترین تعلل و تردیدی پذیرفته اند. اما گام های دیگری نیز باقی مانده و هنوز بدرستی برداشته نشده است.
در شطرنج، وزیر، قویترین مهره ی بازی است، که میتواند به طور نامحدود و به صورت افقی، عمودی و قطری حرکت کند. موقعیت آن در صفحه بازی، در کنار شاه است و از همین حسن همجواری، قدرت و نیرو می گیرد. از آنجا که وزیر قدرتمندترین سوار بازی است، وقتی پیادهای با رسیدن به خانه آخر ترفیع مییابد، معمولاً تبدیل به وزیر میشود.
از توضیح روند بازی شطرنج که بگذرم و بی آنکه بخواهم از وزن و اعتبار برخی از وزرای دولت تدبیر و امید بکاهم، در عین علاقه مندی و پایبندی به آرمان ها و منشور عملی و اخلاقی دولت تدبیر و امید، باید بگویم که مَثَل برخی از وزرا، مَثَل همان پیاده ای است که در خانه آخر ترفیع یافته و وزیر شده است. عملکرد برخی از وزرای محترم در مدتی که به وزارت رسیده اند، به نحوی بوده است که بی اختیار مرا به یاد شیوه های تاریخی شطرنج می اندازد. همان شیوه ای که در هند و ایران ابداع شده و تمرین میشد. آن شیوه به گونه ای بود که وزیر، یک مهره ضعیف بود که فقط میتوانست یک خانه، آن هم بهطور ضربدری حرکت کند. قدرت و توان و حرکت دیگری نداشت و لذا همواره اسیر حرکات دیگر مهــــره ها می شد.
برخی از وزرای عزیز ما نیز تابع این سنت دیرینه اند و گویی بی اطلاع از قوانین رایج بازی سیاست اند و ترس از شکست زود هنگام - بخوانید استیضاح- آنان را به سنت نامرضیه عافیت طلبی دچار کرده و در مدیریت کلان خود، آن را چاشنی حرکت های استراتژیک ساخته اند.
کم تحرکی برخی از وزرای محترم در عرصه مدیریت راهبردی، به معنای کم توانی یا ناتوانی آنان نیست. همچنان که به معنای بی میلی و ناهمسویی نسبت به اهداف، آرمانها و منشور دولت تدبیر و امید نیز نخواهد بود. چرا که کابینه دولت دکتر روحانی، فارغ از اینکه می توانست ترکیب قوی تر و منسجم تری داشته باشد، اما از افرادی با تجربه، کاردان، متعهد، دارای سوابق و پیشینه مدیریتی و فرهنگی روشن بهره می برد. اما آنچه که تردیدهایی در عملکرد برخی از وزرای محترم بوجود آورده است، عدم تحقق برخی از وعده های انتخاباتی دکتر روحانی است که تحت عنوان «تغییر فضای روانی و اجتماعی کشور» در دوران انتخابات وعده داده شد و توانست طیف وسیعی از نخبگان و کنشگران فرهنگی و اجتماعی را مجذوب به این گفتمان سازد. به استناد مباحث نقادانه ای که کارشناسان و فعالان فرهنگی و دانشگاهی در سراسر کشور به انحاء مختلف عرضه می کنند، می توان ادعا کرد که چنین وعده ای اتفاق نیافتاده است.
این روزها، پرسش مشخص بنده و کثیری از مردم عزیز ایران این است که چرا وزیران، وزیری نمی کنند؟ که چرا در عرصه مدیریت، قائل به محدودیت های شکلی، همانند توان مهره وزیر به سبک هندی اند؟ البته بی انصاف نباید بود. از یک جهت حق دارند. وقتی برخی از نمایندگان محترم مجلس، فراتر از وظایف قانونی خود، در انتصابات وزرا نیز دخالت می کنند و با بکارگیری ادبیات و الفاظ نامناسب، تهدید به استیضاحشان می نمایند و وقت و بی وقت برای پاره ای از توضیحات به مجلس فرا می خوانندشان، معلوم است که وزیری خواهند بود در حد و اندازه های شیوه قدیمی شطرنج آن هم به سبک هندی.
باید اذعان نمود که در شرایط بغرنج و پیچیده اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور، پذیرفتن پست وزارت، اقدام شجاعانه ای است که بحمدالله وزرای عزیز، آن را بدون کمترین تعلل و تردیدی پذیرفته اند. اما گام های دیگری نیز باقی مانده و هنوز بدرستی برداشته نشده است. که مهمترین آنها خطر کردن و نترسیدن از مشکلات و موانعی است که کارشکنان و سنگ اندازان به انحاء و اشکال مختلف بوجود می آورند. مردم عزیز ما به دولت تدبیر و امید رای نداده اند تا برخی از مدیران ناکار شده – بخوانید بیکار شده – در دولت های گذشته بر سر کارشان برگردند و خودشان و فرزندانشان همچنان بیکار بمانند و اتفاق و تحول خاصی در زندگی شان رخ ندهد.
ملت ایران، بی آنکه از مجموعه دولت انتظار معجزه داشته باشند، تاکید موکدشان این است که وزیران، از اقدامات کارشکنانه عده ای فرصت طلب نهراسند و بدانند که در مدیریت ورزیدن، به جای قلندر بودن، گاهی قلدری نیز ضرورت دارد و برای حرکت به سمت جاودانه های تعالی و پیشرفت، بدون ترس از تشرهای رسانه های غیر متشرع و بد اخلاق و نهیب های نامهیب عده ای ناشسته روی ناسزاگو، در بکار گیری از نیروی های متخصص، متعهد و عالم درنگ نورزند. باید بدانند که عزل و نصب های مدیریتی، گام مهمی در موفقیت یک مجموعه است که البته باید فاکتورهای لازم نیز در آن رعایت شود. باید نشان دهند که نه تنها در مقام وزیرند که در اقدام نیز اینگونه اند.
گمان جدی ملت ما این بود که با بازگشت مدیران عالم و ممتاز بر کرسی مدیریت کشور، عده ای از گذشته درس گرفته، به استقبال منتخب ملت می روند و خرسند و مبتهج از این اتفاق مبارک، برای رفع ابهامات مدیریتی سالهای گذشته، دست دوستی و همکاری به سمت دولت اعتدال دراز می کنند. اما اکنون همه شاهدیم که سنگ اندازی های خرد و کلان به پیش پای دولت دکتر روحانی، تنها برای فرو نشاندن خشم و غضب شان، از تصمیم و انتخاب درست ملت فهیم و آگاه ایران است، که رجوع دوباره به آنان را به مصلحت ندانستند. آقایان قبول بفرمایند که ملت گرامی ایران، با مشارکت حداکثری در انتخابات 92 و انتخاب دولت تدبیر و امید، حرف مشخصشان را زده اند و به وضوح اعلام کرده اند که چه مدیرانی را با چــــه دیــدگاه و منطقی می خواهند و البته وزیران محترم نیز باید به این پشتوانه دلگرم شوند و جانب مردم را بگیرند و با انتصاب مدیرانی مردمی و دلسوز به وعده هایشان عمل کنند.
برخی از وزرای عزیز ما نیز تابع این سنت دیرینه اند و گویی بی اطلاع از قوانین رایج بازی سیاست اند و ترس از شکست زود هنگام - بخوانید استیضاح- آنان را به سنت نامرضیه عافیت طلبی دچار کرده و در مدیریت کلان خود، آن را چاشنی حرکت های استراتژیک ساخته اند.
کم تحرکی برخی از وزرای محترم در عرصه مدیریت راهبردی، به معنای کم توانی یا ناتوانی آنان نیست. همچنان که به معنای بی میلی و ناهمسویی نسبت به اهداف، آرمانها و منشور دولت تدبیر و امید نیز نخواهد بود. چرا که کابینه دولت دکتر روحانی، فارغ از اینکه می توانست ترکیب قوی تر و منسجم تری داشته باشد، اما از افرادی با تجربه، کاردان، متعهد، دارای سوابق و پیشینه مدیریتی و فرهنگی روشن بهره می برد. اما آنچه که تردیدهایی در عملکرد برخی از وزرای محترم بوجود آورده است، عدم تحقق برخی از وعده های انتخاباتی دکتر روحانی است که تحت عنوان «تغییر فضای روانی و اجتماعی کشور» در دوران انتخابات وعده داده شد و توانست طیف وسیعی از نخبگان و کنشگران فرهنگی و اجتماعی را مجذوب به این گفتمان سازد. به استناد مباحث نقادانه ای که کارشناسان و فعالان فرهنگی و دانشگاهی در سراسر کشور به انحاء مختلف عرضه می کنند، می توان ادعا کرد که چنین وعده ای اتفاق نیافتاده است.
این روزها، پرسش مشخص بنده و کثیری از مردم عزیز ایران این است که چرا وزیران، وزیری نمی کنند؟ که چرا در عرصه مدیریت، قائل به محدودیت های شکلی، همانند توان مهره وزیر به سبک هندی اند؟ البته بی انصاف نباید بود. از یک جهت حق دارند. وقتی برخی از نمایندگان محترم مجلس، فراتر از وظایف قانونی خود، در انتصابات وزرا نیز دخالت می کنند و با بکارگیری ادبیات و الفاظ نامناسب، تهدید به استیضاحشان می نمایند و وقت و بی وقت برای پاره ای از توضیحات به مجلس فرا می خوانندشان، معلوم است که وزیری خواهند بود در حد و اندازه های شیوه قدیمی شطرنج آن هم به سبک هندی.
باید اذعان نمود که در شرایط بغرنج و پیچیده اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور، پذیرفتن پست وزارت، اقدام شجاعانه ای است که بحمدالله وزرای عزیز، آن را بدون کمترین تعلل و تردیدی پذیرفته اند. اما گام های دیگری نیز باقی مانده و هنوز بدرستی برداشته نشده است. که مهمترین آنها خطر کردن و نترسیدن از مشکلات و موانعی است که کارشکنان و سنگ اندازان به انحاء و اشکال مختلف بوجود می آورند. مردم عزیز ما به دولت تدبیر و امید رای نداده اند تا برخی از مدیران ناکار شده – بخوانید بیکار شده – در دولت های گذشته بر سر کارشان برگردند و خودشان و فرزندانشان همچنان بیکار بمانند و اتفاق و تحول خاصی در زندگی شان رخ ندهد.
ملت ایران، بی آنکه از مجموعه دولت انتظار معجزه داشته باشند، تاکید موکدشان این است که وزیران، از اقدامات کارشکنانه عده ای فرصت طلب نهراسند و بدانند که در مدیریت ورزیدن، به جای قلندر بودن، گاهی قلدری نیز ضرورت دارد و برای حرکت به سمت جاودانه های تعالی و پیشرفت، بدون ترس از تشرهای رسانه های غیر متشرع و بد اخلاق و نهیب های نامهیب عده ای ناشسته روی ناسزاگو، در بکار گیری از نیروی های متخصص، متعهد و عالم درنگ نورزند. باید بدانند که عزل و نصب های مدیریتی، گام مهمی در موفقیت یک مجموعه است که البته باید فاکتورهای لازم نیز در آن رعایت شود. باید نشان دهند که نه تنها در مقام وزیرند که در اقدام نیز اینگونه اند.
گمان جدی ملت ما این بود که با بازگشت مدیران عالم و ممتاز بر کرسی مدیریت کشور، عده ای از گذشته درس گرفته، به استقبال منتخب ملت می روند و خرسند و مبتهج از این اتفاق مبارک، برای رفع ابهامات مدیریتی سالهای گذشته، دست دوستی و همکاری به سمت دولت اعتدال دراز می کنند. اما اکنون همه شاهدیم که سنگ اندازی های خرد و کلان به پیش پای دولت دکتر روحانی، تنها برای فرو نشاندن خشم و غضب شان، از تصمیم و انتخاب درست ملت فهیم و آگاه ایران است، که رجوع دوباره به آنان را به مصلحت ندانستند. آقایان قبول بفرمایند که ملت گرامی ایران، با مشارکت حداکثری در انتخابات 92 و انتخاب دولت تدبیر و امید، حرف مشخصشان را زده اند و به وضوح اعلام کرده اند که چه مدیرانی را با چــــه دیــدگاه و منطقی می خواهند و البته وزیران محترم نیز باید به این پشتوانه دلگرم شوند و جانب مردم را بگیرند و با انتصاب مدیرانی مردمی و دلسوز به وعده هایشان عمل کنند.
جناب آقای دکتر رحمانی فضلی، وزارتی که شما رهبریش می کنید، از قضا چالش برانگیز ترین وزارتخانه ای است که چشم و گوش بسیاری متوجه آن است تا مبادا در راستای خواست مشروع مردم دست به تحولاتی بزنید. بدانید که ثبات در این عرصه و تغییر فضای قطبی گذشته، به قوت رای و تلاش پیگیرانه و شجاعت و جسارت شما نیازمند است. اگر چند نفری را مخالف این روند و رویکرد تحول خواهانه بدانیم، باقی همه خواهان تحول در این وزراتخانه اند. به این پشتوانه حتمی دلگرم باشید و اگر بابت انتصاباتتان تهدید به استیضاح شدید، خوفی به دل راه ندهید. حرکت کنید. ضربدری و افقی و عمودی، و نه به سبک هندی که محدود به یک حرکت شوید. برای چنین اقدامی خجالت نباید کشید. با قدرت بر سر عهد خود با مردم بمانید. در این وزارتخانه، کسانی را که بر خلاف منشور اعتدال عمل می کنند، ابتدا با تاسی به آموزه های دینی، به رعایت منشور اخلاقی دولت اعتدال تذکر دهید، اگر افاقه نکرد ناگزیرید که مدیران متصف به صفت اعتدال را جایگزینشان کنید. نهراسید.
این اقدام، نه به معنای حذف و عزل است و نه بر سیاق عذل. تغییرات مرسوم و معمول مدیریتی است که در همه کشورها وجود دارد. حنجره هایی که بلند فــریاد می زنند که دارند بچه حزب اللهی ها را از نهادها بیرون می کنند، نباید شما را در این عرصه دچار عصبیت و دلهره نماید. اگر این آقایان، انقلابی و حزب اللهی بودند، جوانان را ساکت و جامعه را راکد نمی خواستند. اگر آنان انقلابی بودند، 6 سال تمام، نفر ارشد «بچه های انقلاب» را خانه نشین نمی کردند، که اکنون کیاسانه و با علم بر تمامی حوزه های دیپلماسی، یک تنه 6 قدرت جهانی را به پرسش و چالش کشیده است. دکتر ظریف چنان است که در حقش باید گفت: « ای ز نعت تو عاجز و حیران // وهم حذاق و فکرت کیاس». آخر ملت ما، به چه زبانی بگویند از تندروی و فضای سرد و دلسرد کننده کنونی خسته اند؟ با چه بیانی بگویند که آزادی های قانونی را دوباره به جامعــــه برگردانید؟ چرا فعالیت های فرهنگی و هنری همچنان با تهدید و تحدید گروه های خودسر مواجه است و هنرمندان و کنشگران اجتماعی، معطلِ گوشه چشمی از تغییرات مدیریتی حضرتعالی؟ اقدامی بکنید و حرکتی جناب رحمانی فضلی. افقی، عمودی و ضربدری...... و به قول سعدی بزرگ :
«تواضع گر چه محمود است و فضل بیکران دارد // نشاید کرد بیش از حد، که هیبت را زیان دارد»