18-05-2015، 18:07
روزنامه شرق نوشت: اولياي دم مردي که حين نزاع با جواني به قتل رسيده بود، هرچند در ابتداي جلسه محاکمه متهم براي او درخواست قصاص کردند اما در پايان بهدليل جوانبودن قاتل و بيان واقعيت توسط او حاضر به گذشت شدند.
اين پرونده تير سال ٩١ تشکيل شد. آن زمان به مأموران پليس خبر دادند که درگيري در يک کبابي ميان دو نفر منجر به مرگ يکي از آنها شده است. بلافاصله مأموران به محل رسيدند و به دستور بازپرس، جسد را به پزشکي قانوني منتقل کردند. همچنين ضارب که خود نيز مجروح شده بود، به بيمارستان منتقل شد.
متهم بعد از بهبود نسبي به قتل اعتراف کرد و گفت بهدليل اينکه به مقتول سلام نکرده، باهم درگير شدهاند و او را با زدن ضربهاي به سرش به قتل رسانده است. اين در حالي بود که متهم نيز دو انگشتش را حين درگيري از دست داده بود. پرونده بعد از پايان تحقيقات و صدور کيفرخواست عليه متهم، براي رسيدگي به شعبه ٧٤ دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
نماينده دادستان تهران روز يکشنبه در جلسه رسيدگي به اين پرونده، جزئيات قتل را توضيح داد و با توجه به مدارک ارائهشده و درخواست اولياي دم، خواستار رسيدگي و صدور حکم مجازات براي متهم شد. سپس اولياي دم در جايگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
زماني که نوبت به متهم رسيد، اتهام قتل عمد را قبول کرد و گفت: «من در کبابي داييام بهعنوان شاگرد کار ميکردم. داشتم کاري انجام ميدادم که مردي ميانسال وارد مغازه شد، چند لحظه مکث کرد و بعد گفت براي چه به من سلام نميکني. گفتم نميخواهم سلام کنم. عصباني شد و به سمتم حمله کرد. او با چاقو به دستم ضربهاي زد که باعث شد انگشتانم زخمي شود».
متهم ادامه داد: «از شدت عصبانيت متوجه زخم دستم نشدم. به آشپزخانه رفتم، دو چاقو برداشتم و با يکي از آنها ضربهاي به سر مقتول زدم که باعث شکستن جمجمه و در نهايت مرگش شد. زخمي که او به من زد هم باعث قطعشدن دو انگشت دستم شد. البته داييام سعي کرد ميانجيگري کند و جلوي مرا بگيرد اما آنقدر عصباني بودم که او هم نتوانست کنترلم کند».
متهم ادامه داد: «از کاري که کردم خيلي پشيمان هستم. نميخواستم مرد بيچاره را بکشم. اصلا شناختي نسبت به او نداشتم. نميدانم از چه ناراحت بود که وقتي داخل مغازه آمد به سمت من حمله کرد و با عصبانيت گفت چرا سلام نميکني. حالا هم از اولياي دم عذرخواهي ميکنم و خواستار بخشش هستم».
در اين هنگام هيأت قضات از اولياي دم خواستند با توجه به اينکه متهم صادقانه موضوع را تعريف کرده و ضمن اينکه بسيار جوان است، در تصميم خود تجديد نظر کنند که اولياي دم اين خواسته را پذيرفتند و اعلام کردند بهخاطر صداقت متهم و اقراري که کرده است از قصاص گذشت ميکنند.
بهاينترتيب، نماينده دادستان اينبار خواستار مجازات متهم از جنبه عمومي جرم شد.
متهم در آخرين دفاع از اولياي دم تشکر کرد. به آنها تسليت گفت و اظهار کرد: من زمان حادثه خيلي جوان بودم و نتوانستم خشمي را که بهخاطر حرف مقتول به من دست داده بود، کنترل کنم. از اينکه من را بخشيديد، ممنون هستم و از هيأت قضات هم خواهش ميکنم در جنبه عمومي جرم به من تخفيف بدهند.
سپس وکيل متهم در جايگاه حاضر شد. او نيز با توجه به گذشت اولياي دم خواستار تخفيف مجازات موکلش شد.
با پايان جلسه رسيدگي، هيأت قضات شعبه ٧٤ براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.
اين پرونده تير سال ٩١ تشکيل شد. آن زمان به مأموران پليس خبر دادند که درگيري در يک کبابي ميان دو نفر منجر به مرگ يکي از آنها شده است. بلافاصله مأموران به محل رسيدند و به دستور بازپرس، جسد را به پزشکي قانوني منتقل کردند. همچنين ضارب که خود نيز مجروح شده بود، به بيمارستان منتقل شد.
متهم بعد از بهبود نسبي به قتل اعتراف کرد و گفت بهدليل اينکه به مقتول سلام نکرده، باهم درگير شدهاند و او را با زدن ضربهاي به سرش به قتل رسانده است. اين در حالي بود که متهم نيز دو انگشتش را حين درگيري از دست داده بود. پرونده بعد از پايان تحقيقات و صدور کيفرخواست عليه متهم، براي رسيدگي به شعبه ٧٤ دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
نماينده دادستان تهران روز يکشنبه در جلسه رسيدگي به اين پرونده، جزئيات قتل را توضيح داد و با توجه به مدارک ارائهشده و درخواست اولياي دم، خواستار رسيدگي و صدور حکم مجازات براي متهم شد. سپس اولياي دم در جايگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
زماني که نوبت به متهم رسيد، اتهام قتل عمد را قبول کرد و گفت: «من در کبابي داييام بهعنوان شاگرد کار ميکردم. داشتم کاري انجام ميدادم که مردي ميانسال وارد مغازه شد، چند لحظه مکث کرد و بعد گفت براي چه به من سلام نميکني. گفتم نميخواهم سلام کنم. عصباني شد و به سمتم حمله کرد. او با چاقو به دستم ضربهاي زد که باعث شد انگشتانم زخمي شود».
متهم ادامه داد: «از شدت عصبانيت متوجه زخم دستم نشدم. به آشپزخانه رفتم، دو چاقو برداشتم و با يکي از آنها ضربهاي به سر مقتول زدم که باعث شکستن جمجمه و در نهايت مرگش شد. زخمي که او به من زد هم باعث قطعشدن دو انگشت دستم شد. البته داييام سعي کرد ميانجيگري کند و جلوي مرا بگيرد اما آنقدر عصباني بودم که او هم نتوانست کنترلم کند».
متهم ادامه داد: «از کاري که کردم خيلي پشيمان هستم. نميخواستم مرد بيچاره را بکشم. اصلا شناختي نسبت به او نداشتم. نميدانم از چه ناراحت بود که وقتي داخل مغازه آمد به سمت من حمله کرد و با عصبانيت گفت چرا سلام نميکني. حالا هم از اولياي دم عذرخواهي ميکنم و خواستار بخشش هستم».
در اين هنگام هيأت قضات از اولياي دم خواستند با توجه به اينکه متهم صادقانه موضوع را تعريف کرده و ضمن اينکه بسيار جوان است، در تصميم خود تجديد نظر کنند که اولياي دم اين خواسته را پذيرفتند و اعلام کردند بهخاطر صداقت متهم و اقراري که کرده است از قصاص گذشت ميکنند.
بهاينترتيب، نماينده دادستان اينبار خواستار مجازات متهم از جنبه عمومي جرم شد.
متهم در آخرين دفاع از اولياي دم تشکر کرد. به آنها تسليت گفت و اظهار کرد: من زمان حادثه خيلي جوان بودم و نتوانستم خشمي را که بهخاطر حرف مقتول به من دست داده بود، کنترل کنم. از اينکه من را بخشيديد، ممنون هستم و از هيأت قضات هم خواهش ميکنم در جنبه عمومي جرم به من تخفيف بدهند.
سپس وکيل متهم در جايگاه حاضر شد. او نيز با توجه به گذشت اولياي دم خواستار تخفيف مجازات موکلش شد.
با پايان جلسه رسيدگي، هيأت قضات شعبه ٧٤ براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.