20-11-2012، 15:56
مردى براى گذراندن تعطیلات به جزیره کیش رفت. همسرش در یک مسافرت کارى بود و قرار بود فرداى آن روز در جزیره کیش به او بپیوندد. مرد وقتى به هتل رسید تصمیم گرفت براى همسرش یک نامه الکترونیکى کوتاه بفرستد و خبر رسیدنش را به او اطلاع دهد.
کامپیوترش را راه انداخت و پس از وصل شدن به اینترنت، نامه اى براى همسرش از طریق پست الکترونیکى فرستاد. متاسفانه در هنگام تایپ کردن نشانى e-mail همسرش، یک حرف را اشتباه وارد کرد و نامه به جاى آن که به همسرش برسد به نشانى پست الکترونیکى خانم نسبتاً سالخورده اى که روز قبل همسرش را از دست داده بود ارسال شد. هنگامى که این خانم e-mailهایش را نگاه مى کرد تا چشمش به این e-mail افتاد مدتى به صفحه نمایشگر خیره ماند و سپس جیغى کشید و به زمین افتاد. افراد خانواده اش با شنیدن صداى جیغ او به سرعت به اتاقش رفتند و دیدند که او بیحال روى زمین افتاده است.
:229:
به صفحه نمایشگر کامپیوتر نگاه کردند و این متن را روى آن دیدند: همسر عزیزم، من همین الان رسیدم و جا گرفتم. همه چیز براى آمدن فرداى تو آماده است .
:p325:
کامپیوترش را راه انداخت و پس از وصل شدن به اینترنت، نامه اى براى همسرش از طریق پست الکترونیکى فرستاد. متاسفانه در هنگام تایپ کردن نشانى e-mail همسرش، یک حرف را اشتباه وارد کرد و نامه به جاى آن که به همسرش برسد به نشانى پست الکترونیکى خانم نسبتاً سالخورده اى که روز قبل همسرش را از دست داده بود ارسال شد. هنگامى که این خانم e-mailهایش را نگاه مى کرد تا چشمش به این e-mail افتاد مدتى به صفحه نمایشگر خیره ماند و سپس جیغى کشید و به زمین افتاد. افراد خانواده اش با شنیدن صداى جیغ او به سرعت به اتاقش رفتند و دیدند که او بیحال روى زمین افتاده است.
:229:
به صفحه نمایشگر کامپیوتر نگاه کردند و این متن را روى آن دیدند: همسر عزیزم، من همین الان رسیدم و جا گرفتم. همه چیز براى آمدن فرداى تو آماده است .
:p325: