15-05-2015، 15:03
تغییر شرایط اقتصادی در جامعه در کنار افزایش نرخ بیکاری جوانان و فاصله طبقاتی، باعث تغییر در روند ایجاد مشاغل نیز میشود و مشاغل کاذب فرزند نامبارک پیوند بیکاری و بیپولی است.
تازهترین گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که با وجود همه شعارهای دولتهای نهم و دهم برای اشتغالزایی و وعده ریشهکن کردن بیکاری، نرخ این شاخص در سال پایانی دولت محمود احمدینژاد، نسبت به آغاز دولت او بیشتر بود. بر این اساس، نرخ بیکاری که در سال 84 معادل 11.5 درصد بود، در پایان سال 91 به 12.2 درصد رسید. آن هم در شرایطی که نرخ مشارکت اقتصادی در این دوره از 41 درصد به 37.7 درصد کاهش یافت. مرکز آمار ایران میانگین نرخ بیکاری بهار سال 93 را 10.7 درصد اعلام کرد که این نرخ برای مردان 9 و برای زنان 19.4درصد است.در کنار نرخ بیکاری مرکز تحقیقات مرکز امار ایران متوسط درآمد سالانه یک خانوار را 20 میلیون تومان اعلام کرده است و متوسط هزینه سالانه خانوار شهری برابر 20 میلیون و 598 هزار تومان بود. عدم تناسب درآمد باهزینهها نیاز به وجود شغل را در میان افراد ردههای پایینتر جامعه بیشتری کرده است.
در حال حاضر تعداد افراد بیکار بیش از 3میلیون نفر است و حداقل در یک دهه گذشته گروه سنی 15 تا 29 سال به عنوان متراکم ترین گروه متقاضی کار بوده است و همواره بیش از نیمی از کل بیکاران کشور در این گروه سنی قرار میگیرند.
این موج بیکاری در میان قشر جوان و به خصوص در سطوح پایینتر و کم درآمدتر جامعه؛ ناخود آگاه آنها را به سمت مشاغلی سوق میدهد که نیاز به سرمایه اولیه کلان نداشته و درآمد از این کار نیازمند زمان نباشد؛ مشاغل کاذبی که نه نیاز به تخصص وتحصیلات خاصی دارد و نه مجوز و عوارض و مالیات پرداختن میطلبد.
بازار مشاغل کاذب بسیار گسترده است و دستفروشی و دلالی یکی از شناخته شدهترین فعالیتهای این بازار است. البته تنوع محل دستفروشیها نیز از کنار گذری تا واگن مترو و اتوبوس متغیر است، اما یکی از جدیدترین بخشهای این دستفروشیها که کمتر از 10 سال از شیوعش میگذرد، مترو شاپ است.
شهر زیرزمینی، فروشگاه سیار، مسافران عاصی
لوازم آرایش، لباس زیر، جوراب، بدلیجات، انواع هندزفری، لواشک و دونات تنها بخشی از اجناس مورد تبادل در داخل مترو هستند. کافی است تنها در مسیری کوتاه از مترو استفاده کنید تا فضای داخلی مترو همراه با فریادهای تبلیغاتی دستفروشان سفر همراه با آرامشی که نیاز دارید را تبدیل به حضوری ناچار در بازار مکاره مترو کند.
حضور زنان دستفروش در مترو بیشتر است و این فروشندگان با اتکا بر تمایل غالب قشر مونث به خریدهای ارزان و همچنین آسانتر بودن اقناع این قشر به خرید از روی دلسوزی در واگنهای بانوان دیده میشوند. البته در واگن آقایان شرایط کمی بهتر بوده و تراکم پسران و پیرمردان دستفروش فروشنده کمتر است.
مافیای مترویی دستفروشی را قدرت میدهد
شرایط اقتصادی رکودی و فراوانی مشتری در متروها باعث شده دستفروشی در مترو شغلی با درآمد مناسب باشد که سرمایه مورد نیاز برای شروع به کار حداقل 30هزار تومان است.
شاید در نگاه اول ورود به مترو شاپ موضوعی راحت به نظر برسد، اما به دلیل زیاد شدن دست در این کار مترو شاپ نیز مانند سایر کارهای کاذب دچار مافیای بازار شد.
در حال حاضر برای فروش در خطوط 2 و 4، گاهی سرقفلیها با مبالغی نزدیک به 8 میلیون مبادله میشوند که البته این سهم را فروشندهها نمیپردازد، بلکه یک سرپرست سرقفلی را ماهانه اجاره کرده و مبالغ متغیری را از فروشندهها میگیرد.
همچنین بیشتر افراد فروشنده اجناس خود را از بنکداریهای مشخصی از مولوی؛ بازار تهران و عباسآباد (خیام) تهیه میکنند که در این بخش نیز نقش مافیایی برخی اشخاص مشخص است.
میزان درآمد هر فروشنده مترو در ماه بین 500 هزار تا 2میلیون است که با احتساب میزان خرید جنس حدود 300هزار تا یک میلیون درآمد خالص برای افراد متصور است و با توجه به اینکه این افراد بیشتر خانوادگی کار میکنند، میتوان گفت فروشندگان مترو با وجود مشکلات فراوانشان درۀمد خوبی دارند.
بی اعتنایی مسوولان مترو به متروشاپ دامن میزند
مشاغل کاذب خواهناخواه بر تولید تاثیر میگذارند و با تمرکز به سوددهی و دلالی و نپرداختن مالیات و متعهد نبودن به اقتصاد داخل باعث آسیب اقتصاد میشوند. در مترو شاپ این آسیبها در کنار به خطر انداختن سلامت و امنیت مسافران جای بحث بیشتری پیدا میکند، اما مسوولان مترو در این بخش تنها به تذکر و گرفتن اجناس این افراد کفایت میکنند.
در طول چند سالی که از اوج گرفتن فعالیت دستفروشان مترو میگذرد، هیچ برخورد جدی از سوی مسوولان امر دیده نشد و این موضوع مطرح است که آیا لابیهای مافیای متروشاپ توانسته بر قدرت اجرایی ماموران تاثیر بگذارد.
زنان پیشرو در عرصه اقتصاد مترو
33 درصد زنان فعال در مترو سرپرست خانوادهشان هستند و بقیه با انگیزه همیاری خانواده، کسب درآمد و استقلال و تفنن این کار را انجام میدهند.
برای کسانی که از روی احتیاج به این کار روی آوردهاند، دلایلی مانند طلاق، حبس همسر و فوت سرپرست خانوار وجود دارد.
زنان بد سرپرست یا با سرپرست از کار افتاده نیز بخش دیگر این زنان را در برمیگیرد. دختران مجرد هم بخشی از زنانی را تشکیل دادهاند که به دلیل سرپرستی خانواده دستفروشی میکنند.
دستفروشانی که به دنبال همیاری خانواده و افزایش درآمد هستند، 26.6درصد زنان دستفروش مترو را تشکیل دادهاند که درآمدشان مکمل درآمد اصلی خانواده و جبران کننده کمبود درآمد سرپرست خانواده است.
دستفروشی به دلیل عادت و کسب درآمد انگیزه 26.6 درصد زنان بوده که راهی برای فرار از زندگی روزمره و انزوای خانه است و به نیازهای درجه دوم این زنان پاسخ میدهد. آنها مدت زمان کمتری را در مترو میگذرانند و فقط وقتی نیاز مالی داشته باشند برای دستفروشی میآیند.