امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جلوه های عاشورادرایینه ی شعرمعاصرافغانستان

#1
لطفامطالعه شود.

مقدمه
در یگ نگاه کلان شاعران، پنج نوع نگاه به حادثه عاشورا داشته اند 1- نگاه عرفانی 2- نگاه حماسی 3- نگاه عاطفی 4 - نگاه اجتماعی وسیاسی 5- تلفیق ازین چهار نوع
در شعر امروز افغانستان هم (از زمان علامه شهید سیداسماعیل بلخی تاکنون ) ما این پنج نوع نگاه را داریم . با این تفاوت که در بعضی از شاعران مانند علامه بلخی این نگاهها از ژرفای بیشتر بر خوردار است ودر بسیاری از شاعران، سطحی تر وشعاری تر است، لذا طبیعی است که تمرکز بیشتر ما اینجا وامروز بیشتر روی اشعارعلامه ی شهید سید اسماعیل بلخی خواهد بود. البته از دیگر شاعران هم نمونه شعرهایی ارائه خواهیم کرد.

حماسه
از حماسه شروع می کنیم . واژه ی حماسه در شعر عاشورا بیشتر با تسامح قابل اطلاق است و وقتی در عاشورا سخنی از حماسه می گوییم، هدف بیشتر جلوه های ویژه ای از حماسه است، یعنی شجاعت و دلاوری که معنای لغوی واژه حماسه است وگرنه حماسه ی مطرح در حادثه ی عاشورا و طبعا در شعر های عاشورایی با حماسه ی مطرح در ادبیات به عنوان یک ژانر ادبی، تفاوت های اساسی و فاحشی دارد( که ما اکنون در صدد بیان آن نیستیم ). بنابراین ما برای اینکه یک بحث دقیق تری داشته باشم. از اطلاق شعر حماسی بر شعر عاشورا پرهیز می کنیم. اما یکی از جلوه های عاشورا یعنی دلیری و شجاعت را در بحث عرفان مطرح خواهیم کرد.

عرفان
عرفان بالجمله راه و روشی است که اهل الله برای شناسایی حق انتخاب کرده اند و به مفهوم خاص، یافتن حقایق اشیاء به طریق کشف و شهود است . موضوع عرفان شناخت حق واسماء و صفات او است و هدف آن تخلق انسان عارف به صفات واسماء الهی است. اگر موضوع عرفان شناخت حق است و اگر هدف آن تخلق انسان عارف به اسما ء و صفات الهی است چه کسی را می توان جز ائمه و اصحاب خاص آنان شایسته ی صفت عارف دانست؟ تمام سعی عرفان ساختن یک انسان کامل است و چه کسی بهتراز ائمه(ع) شایسته ی این صفت اند؟ اگر از ائمه بگذریم اصحاب ائمه بیشتر از هر کس دیگری شایسته ی این صفت است. اینک ما می رویم سراغ شاخصهای عرفان تا بدانیم این شاخصها تا چه حد در حادثه ی عاشورا قابل تطبیق است . شاخص های عرفان به صورت کامل و جامع در حادثه ی عاشورا وجود دارد.
مهم ترین شاخص های عرفان:

1- عشق به خدا
کربلا مشهد عشق است
امام علی و مصارع عشاق شهید ( 25 سال پیش از حادثه عاشورا )
امام حسین مصداق کامل عاشق پاکباز است
دیگر مدعیان تنها مشق عشق کرده اند
ابوسعید ابوالخیر :
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند
هنر این نیست که انسان به دنبال دنیا نرود. چه بسا این کار از سر تنبلی باشد
وهنر این نیست که کسی هرگز زن اختیار نکند. مهم این است که انسان شیرینی ولذت فرزند وخانواده را چشیده باشد اما آزان دست بکشد.
بلخی :
مست آن نیست که از مکیده ساغر ببرد
مست از مکیده ترک سر وافسر ببرد
وه چه مستی و چه شوق است که از جنب فرات
لب عطشان پسر ساقی کوثر ببرد
فاش می گفت که ای دوست بلای تو کجاست
تا که این عاشق سر مست فزونتر ببرد
***
آه از دمی که بست حسین از حجاز بار
گردید بار عشق روان در دیار عشق
روزی که پا نها د به صحرای کربلا
گفتا به کوی عشق فکندیم بارعشق
هر کشته زیر تیغ کمال وصال داشت
می سوخت آن دگر زتف انتظار عشق
لب خشک تا فرات شد و تشنه باز گشت
تا التهاب نفس نریزد وقار عشق
***
این علم نزد مولوی و فیلسوف نیست
دانش سرای عشق بود مکتب حسین
شب درس عشق داد و صباح امتحان گرفت
از خون صبح پرس ز درس شب حسین
***
به صف کرببلا یا به تماشا گه دوست
جشن خون کردی ووضع دگر انداخته ای

سید فضل الله قد سی :
سرخیم بیا زخم بزن پیکر ما را
آینه کن ای عشق من دیگر ما را
در حسرت تا اوج رسی های تو هستیم
از این قفس خسته رها کن پر ما را

محمد حسین فیاض :
دل از هر تعلق جدا کرده ام
که این خیمه ها را بپا کرده ام
***
ببارید از هر طرف تیرها
ببارید تا عشق معنی شود

محمد صادق عادلی :
روشن ترین ستاره ای در آسمان عشق
ای روشنی زعالم بالا بزرگتر

شجاعت
عاشورا تجسم شجاعت است
ابوعلی سینا:
«العارف شجاع و کیف لا و هو بمعزل عن تقیة الموت.» یعنی عارف شجاع است چگونه شجاع نباشد در حالیکه از مرگ ترس و گریزی ندارد. شجاعت یعنی اینکه انسان از آسیب دیدن جان و مال خود نترسد و پروایی نداشته باشد. اگر مفهوم شجاعت این باشد تردید نمی ماند که امام حسین و اصحاب حضرت شجاع ترین انسانها بوده اند.
از شجاعت مفهوم دیگری در عرفان اسلامی پدید می آید به نام ایثار و نثار ( من در اینجا برای شجاعت مثال از شعر نمی آورم بلکه در بخش بعدی ذکر می کنم که هم مثال برای شجاعت باشد و هم برای ایثار و نثار.)

ایثار و نثار ( منشا این صفت عرفان وعشق وشجاعت است )
ایثار یعنی بخشش مال ونثار یعنی بخشش جان . کسی می تواند از جان ومال بگذرد که شجاع باشد . عارف معمولی ممکن است در برابر مال شجاع باشد، اما آنجا که پای جان به میان بیاید پایش می لغزد. ممکن است کسی از جان هم بگذرد امّا از خانمان نتواند بگذرد . حسین ازین هرسه می گذرد.
علامه بلخی :
ز حیات و مال و غرت چه بسا کان گذشتند
نگذشته همچو او کس ز سر عیال مردی
***
بردن زینب و کلثوم در آن معرکه چیست
رمز وحدت ز سرا پرده برون شد معلوم
***
آخرین زمزمه ی باده گساران این بود
می وحدت دم تیغ است نه اندر خم و جام
***
دفتر و دیوان چو نیست در خور استاد عشق
خون علی اصغرت ححبت کبرای تو

عباس
اگر چه صحنه های عاشورا همه تجسم ایثار ونثار است اما مشهور این است که
عبا س را مصداق کامل آن می دانند.
شهید بلخی :
سقا به دجله رفتن و لب تر نکردنش
تاکید بر تقدم نفس مقدم است
***
اشکی ز چشم مشک اگر ریخت تا به حشر
بحری عظیم ریخته تا بر اعظم است
***
از حلق کشته گان رهت ای وفا شعار
تا روز حشر بانگ شعار وفا بلند
آب فرات و دست علمدار نکته ای است
بر آبروی منبع آب بقا بلند
***
عباس ای که زیب دهد بر تو نام مرد
بادا فدای همچو تو مردی تمام مرد
بزم وفای عهد که میدان کربلاست
دادی به نوع مرد تو درس مرام مرد
تو زنده ای وگر نه سزد آن که فاش گفت
روز شهادت تو بود قتل عام مرد
***
منکر نتوان گشت که شد در صف مردی
غالب ز همه شیر دلان حضرت عباس
***
لب خشک از فرات بر آمد به یاد دوست
عشق است محو ومات از این امتحان عشق
***
لب تشنه جان سپردن وخود بحر لایزال
دانم چه رمز بود در این اعتصاب تو
***
لب خشک و آب بر کف به فلک بگفت عباس
تو سپهر کی توانی که دهی زوال مردی
***
وه که عباس چه خوش رسم وفا داد نشان
نیست دیگر به جهان بهتر از این ارشادی

فریدون نقاش زاده:
هزاران دل دل روشن تر از آ ب
به قربان وفایی عالی تو
هزاران دست دست پاک وعاشق
فدایی آ ستین خالی تو

سید فضل الله قدسی :
نخواهد ماند خالی بعد ازین مشک وفا زیرا
به دریا وام دادم بازوی آب آور خود را

موحد بلخی :
از زمزم وفایت سیراب شد شریعه
تا دید مشک خشک و سعی مکررت ر ا




آزادی و آزادگی ( منشاه این صفت عرفان ،عشق وشجاعت است )
.فرمایش امام حسین :
وَیحَکُم یا شیعةَ آل اَبی سُفیان اِن لَم یَکُن لکُم دینٌ وَ کُنتم لا تَخافونَ المِعاد فَکونو ا اَحراراً فی دُنیا کُم
حافظ :
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

بلخی :
حسین تشنه لب ای راهنما و هادی ملت
بنای مکتبت بر مقصد آزادی ملت
به زیر بار استبداد یک ساعت نمی ماند
اگر پند تو باشد تا قیامت یادی ملت
***
آزادی به خلق تو را اصل مسلک است
از مکتب تو سهم برد هر کجا شهید
***
گردن به تیغ تیز به از طوق بردگی
این جمله آیتیست از آن کشتگان عشق
***
درس آزادگی از جشن تو آموخت جهان
جز تو هرگز ننموده است کسی این نوع قیام
به مثل تا به ابد حاصل منشور تو ماند
مرگ آزاد به شمشیر به از عمر غلام
***
آزاد شو ز قید تعلق که خوانده اند
آزادگان ز پرچم خون منصب حسین
***
در دشت عراق آمد چون رهبر آزادی
آزاد توان بردن ره در بر آزادی
با رمز تبسم فاش می گفت به هر گامی
امضای من از خون است در دفتر آزادی
زور است گلوی من از خنجرت ای گردون
برم رگ استبداد با خنجر آزادی

سید علی عطایی :
ما و سر تسلیم به تیغ تو دگر هیچ
گر حکم تو اینست جدا کن سر ما را

صبرو تسلیم : ( منشا : عرفان عشق شجاعت و ایثار و نثار.)
بابا طاهر:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

مولوی: عاشقم برقهر و بر لطفش به جد
بوالعجب ما عاشق این هر دو ضد
حکیمه عارفی :
مادر صبر در این فاجعه غم با را ن شد
صبر بر داغ دل مادر بی باک گریست

گر چه عاشورا همه مصداق صبر و تسلیم است -چنان که امام حسین (ع) فرمود: صبرا علی قضایک یارب لا اله سواک - اما مشهور این است که زینب را مصداق صبر دانسته اند.
زینب در کوفه در مجلس ابن زیاد: «ما رَئَیتُ الا جمیلاً»
بلخی :
داند دلی که محرم اسرار دوست شد
سهمی است در گرفتن زینب رکاب تو
عشق از کجا شنید که گفتی به خواهرت
کای پرده ی جلال ربوبی نقاب تو
اسلام سر برهنه شد از فتنه ی رقیب
نبود و را حجاب به غیر از حجاب تو
***
نه جامه تو را در بر نه بر سر من معجر
کاین هر دو ضرورت نیست در کشور آزادی

محسن سعیدی :
آن کوه سرخ رو که ستر گ ایستاده است
تمثال زینب است که ماتم گرفته است

محمد حسین فیاض:
بیا بشنو ای خواهرم راز را
و در عاشقی رمز پرواز را
از آغاز ره در هوای توام
و دلبسته ی خطبه های توام
از این پس تویی کوه و صبر و وفا
تو و منبر کوفه و خطبه ها
در این راه پیغمبر ی خواهرم
نه محمل که بر منبری خواهرم
مبادا بخشکد سپیدارمان
مبادا به پایان رسد کار مان

محمد شریف سعیدی:
تا نشیند عطش معرکه اینک زینب
کوه ابریست که می بارد باران در باد

سید حکیم بینش :
ماه که شهید شد درفش سبز را بر پا نگهداشتی
خیمه گاه بی ستون می سوخت
از دل تو چه کسی خبر داشت
با اسارتت عاشورا تکثیر شد.

مکتب نگرستن عاشورا در شعر بلخی

عرفان اسلامی با زهد و رهبانیت تفاوت دارد. مسایل اجتمایی به هیچ وجه از عرفان اسلامی و حسینی جدا نیست.
ملاصدرا:
1-سفر از خلق به حق
2- سفر از حق به خلق
در بُعد اجتماعی شهید بلخی عاشورا را یک مکتب می داند نه یک حادثه و از این که این مکتب در ابعاد خاص محدود شود بسیار نگران است:
تاسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است
دانشسرای مکتب اولاد آدم است
از خیمه گاه سوخته تا ساحل فرات
تعلیم گاه و رهبر خلق دو عالم است
***
دانی کجاست مکتب آن پیر انقلاب
آن سرزمین که ماند ز ره مرکب حسین
این علم نزد مولوی و فیلسوف نیست
دانش سرای عشق بود مکتب حسین

تک بعدی نگرستن به حادثه ی عاشورا و آن را به عزا و مرثیه محدود کردن
خطر بزرگی است که شاعران جوان افغانستان هم نسبت به آن هشدار داده اند.

سید رضا محمدی :
شان تو عزا نیست عزای تو حماسه است
نی مرتبه ی کاسبی مرثیه خوانها
ای لعن بران قوم که خوارت بنماید
و از خون تو بر خلق گشایند دکان ها
***
مباد بر تن خونین خود نماز کنیم
فقط غریب نشینیم و گریه ساز کنیم

درس آموزی برای تمام جهان
مکتب امام حسین یک مکتب محدود نیست این مکتب برای تمام جهان پیام زیستن و آزادگی دارد امام حسین خودش نخستین کسی بود که پیام قیام خود را فراتر از اسلام و حتی ادیان ذکر کرد حضرت در روز عاشورا فرمود:
« ویحکم یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین وکنتم لا تخافون المعاد فکونو ا احرارا فی دنیا کم »
بر همین اساس آزادگان جهان و آزاده خواهان عالم از قیام امام حسین پیام دریافت کرده اند.
مهاتماگاندی: «من زندگی امام حسین آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام
و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستی از سرمشق امام حسین پیروی کند.»

قهار عاصی، یک شاعر سنی مذهب :
خون امام
تا ریخت خون مرد به دامان کربلا
سجاده شد زمین و بیابان کربلا
بر مسلمین طلیعه نو باز شد ز حق
در رهگذار تشنه ی میدان کربلا
خون پیمبر است که گلگونه کرده است
خاک سیاه و خار مغیلان کربلا
الگوی زندگی است و راه مقاومت
طرح قیام آل مسلمان کربلا
آنک حضور شمر که بر باد می رود
بر پیشگاه سید و سلطان کربلا
تاریخ را عدالت محمد شکفتن است
هنگامه ی قیامت طوفان کربلا
پا در رکاب باد چه می بندی ای رفیق!
پر باز کن به دولت ایمان کربلا
آزاد گیست آن چه که تسجیل می شود
بر برگ برگ دفتر و دیوان کربلا

پایان کار و زار

از نظر عرفانی حسین و یاران ا و به معشوق پیوستند و از حجاب تن گذشتند. از نظر اجتماعی هم این نهضت آثار بسیار درخشانی را به دنبال داشت که در هر دو جبهه می توان حسین را پیروز و فاتح میدان خواند:
این موضوع هم در شعر شاعران افغانستان بازتاب باز تاب ویژه یافته است.
شهید بلخی :
کوته نظر یذید جوی هم نبرد سود
جز نام بد نماند آزآن ناروا هنوز
***
زقیام شیر خوارش به وضوح گفت ساقی
زرقیب سلب سازد همه احتمال مردی
***
نشود تا به ابد کاخ سعادت آباد
زان رقیبی که تو بنیاد برانداخته ای
***
ای یزید عاقبت ازکنگره ی بام شقاق
طشت بد نامی نوع بشر آنداخته ای
***
زخون محکم نمی کردی اگر حصن شریعت را
یزید سفله برسر داشتی بربادی ملت

قهار عاصی :
تا ریخت خون مرد به دامان کربلا
سجاده شد زمین وبیابان کربلا
بر مسلمین طلیعه ی نو باز شد زحق
دررهگذار تشه ی میدان کربلا
***
آنک حضور شمر که بر باد می رود
بر پیشگاه سید وسالار کربلا

محمد صادق عادلی :
عالم به رغم آنکه دلش مرد زنده شد
چون چشمه زلال عطش یا بزرگتر

سید رضا محمدی :
وعشق غنچه شد وسرخ شد بهاری شد
وعشق پشت زمستان درد جاری شد
درخت سبز تشیع شکوفه زد در خون
ونام شیعه ازان ماند تا ابد در خون

محمد شریف سعیدی :
تیغ اگر در کف این کوه نباشد اینک
میرود سبز ترین جنگل ایمان در باد

سید ضیا قاسمی :
بیابانت کفن شد تا بمانی شعله ور در خون
گلستانی شوی در لا مکانی شعله ور در خون

حسین حسسین زاده :
از آن روز نینوا
کشتی کرامتی شد
با هفتاد و دو نخل بی سر
که آمال بی هویت رود ها را
قطره قطره تقسیم کرد
گلگونه
از دامنه ی فرات ممنوع
طرح تازه ای کشید
فردای بضاعت زمینیان را
و در زوایای آن شب بی ستاره
رستاخیز خاکیان را
هیچ کس باور نداشت

محمد حسین هاشمی :
مانده است تا ستیغ زمان تا ابد بلند
در اهتزاز رایت خورشید فام تو
تماشا گران :
ننگی که بر جبین تما شا نشسته است
ننگی است از تمامی دنیا بزرگتر

محمد حسین هاشمی :
خشکیده شاخه ایست سزایش بریدن است
دستی که تیغ نیست پی انتقام تو
زندگی کردن من مردن تدریجی بودcryingcryingهر چه جان کند تنم عمر حسابش کردن
پاسخ
 سپاس شده توسط poorman ، ali66
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  جلوه های ریحانگی زن
  جلوه ای از اخلاق محمدی (ص)
  اوج توحيد در اعمال حج جلوه‌گر مي‌شود

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان