11-05-2015، 10:51
مدتی پیش بود که خبر « هر ساعت، 19 طلاق» منتشر شد. این به معنی آن است که هر ساعت 19 زندگی از هم میپاشد و هر ساعت قصههایی به پایان نزدیک میشوند.
به دادگاه خانواده که پا بگذارید هر کدام از خیل آدمهایی که میبینید یک داستان دارند. قصه زندگی مشترکشان هر چه باشد، کوتاه باشد یا طولانی، کهنه باشد یا جدید، پیش میرود به سوی همان ساعت مشترک. یکیشان 2 سال بیشتر نیست که زندگی مشترکش را آغاز کرده اما هنوز چیزی از ابتدای راه نگذشته که مسیر زندگی مشترکش به اینجا ختم شده است. یکی کتک خورده و یکی به راز جدیدی در زندگی همسرش پی برده است. یکی هم از شوهر معتادش به دادگاه پناهنده شده تا کار را یکسره کند.
میگویند جانشان به لبشان رسیده است. یکی مدام با مردهای دیگر مقایسه میشود و از این ناراحت است و در این ناراحتیها آماری که رو به افزایش است.
خیلیها حال و حوصله حرف زدن ندارند و بعضیها هم از اینکه ماجرایشان را بگویند استقبال میکنند. انگار نیاز به گوش شنوایی دارند که حرف هایشان را بشنود و اگر هم امکان دارد کمی درکشان کند.
ماجراهایی که با هم فرقهای زیادی دارند. ته داستان یکی را که بگیری میرسد به اعتیاد، آن یکی به هوس بازی و خیانت. یکی دیگر از انتخاب عجولانه و نابجا میگوید و یکی دیگر از چشم و همچشمی که دمار از روزگار زندگی درمیآورد. یکی از دخالتهای این و آن در زندگی شان کارش به اینجا کشیده و آن یکی از ازدواج اجباری و جای خالی عشق و علاقه در زندگی مینالد. اختلاف طبقاتی، نخواندن فرهنگها، بیاحترامی و نگه نداشتن حرمتها و... ابتدای داستان هرچه باشد، انتهای داستان به یک نقطه میرسد.
انتهایی ناخوشایند که هرچه میگذرد خانوادههای بیشتری را درگیر میکند و آنطور که علی اکبر محزون مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور میگوید، آمار طلاق در کشور همچنان رو به افزایش است:« در مجموع 163 هزار و 572 مورد طلاق در سال 93 در کشور به ثبت رسیده، در هر ماه 13 هزار و 631 مورد و هر شبانه روز 448 مورد طلاق ثبت شده که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل با افزایش 5/3 درصدی روبهرو بوده است.»
به گفته محزون، براساس آمارها، نرخ طلاق به ازای هر یکهزار نفر جمعیت کشور، 1/2 درصد است یعنی به ازای هر یکهزار نفر جمعیت 1/2 مورد طلاق ثبت می شود و در این میان خراسان رضوی، گیلان و تهران رکورد دار هستند. کمترین آمار هم مربوط به سیستان و بلوچستان و ایلام و یزد است. اما نقطه اشتراک همه این طلاقها کجاست؟ دلیل افزایش آمار طلاق و بالارفتن این اعداد و ارقام در کشوری که خانواده یکی از ارکان اساسی آن محسوب میشود و پرقدرت ترین نهاد اجتماعی محسوب میشود، چیست؟ ناشناخته اما زیر یک سقف. نخستین پاسخگوی این سؤال شاکر محبی است. او سالها شاهد فروپاشی خانواده هایی است که بارها پرونده به دست از پلههای دادگاه بالا و پایین رفتند تا برسند به خط آخر.
این قاضی دادگاه خانواده در گفتوگو با ایران روش نادرست انتخاب همسر را یکی از اصلی ترین عللی میداند که در اکثر این طلاقها مشاهده میشود: بیشتر زوج هایی که کارشان به اینجا میرسد بدون اینکه آشناییهای عمیق و منطقی با یکدیگر پیدا کنند یکدیگر را بدون شناخت کافی و از روی هوسهای آنی انتخاب میکنند وتصمیم به ازدواج میگیرند. در واقع خیلی هایشان هوسهای زودگذر را با عشق اشتباه میگیرند و رابطهشان را بدون داشتن دلیل منطقی ادامه میدهند.
زوج هایی هم هستند که وقتی میآیند و پای میز قاضی میایستند میگویند قبل از ازدواج هم با این مشکلات یکدیگر آشنا شده بودند اما روی تمام ضعفهای طرف مقابل سرپوش گذاشتهاند و آنها را نادیده گرفتهاند.» به گفته محبی مراجعانی که ازدواج سنتی داشتهاند و حالا پایشان به دادگاه خانواده باز شده هم کم نیستند، کسانی که یا مدت زیادی را صرف شناخت یکدیگر و گذراندن دوران نامزدی نکردند و زیر فشار حرفهای فامیل و اقوام زودتر راهی خانه بخت شدند.
دکتر اکرم اسلامی، روانشناس مشاور هم ناشناخته ماندن زوجها برای یکدیگر را دلیل مهمی بر این امر میداند و یکی از عوامل شکلگیری این ازدواجها را ناشی از این میداند که جامعه کنونی ما دختران ازدواج نکرده را زیر فشار حرف و حدیثهای زیادی میبرد: «متأسفانه در جامعه کنونی ما افراد متفاوتی از قشرهای مختلفی هستند که با حرف هایشان دختران ازدواج نکرده را تحت فشار قرار میدهند.
دختری که فردی را مطابق معیارهای مدنظرش برای ازدواج ندیده و حاضر نیست به هر قیمتی ازدواج کند از سوی این افراد و حتی رسانههای گروهی تحقیر میشود، نمونه اش حتی در فیلمهای تلویزیونی که اصطلاحات زنندهای را درباره دختر ازدواج نکرده به کار میبرند کم نیست. گاهی این فشارها از سوی فامیل و اقوام و دوستان به حدی است که این دختر حاضر میشود فقط برای رهایی از حرف مردم تن به ازدواجی بدهد که هیچ رضایتی در آن نیست.»
دکتر اسلامی علاوه بر این موضوع به مسائل دیگری نظیر تصور رؤیایی برخی از جوانها از ازدواج، ناآگاهی افراد از مسائل زناشویی و توجه نداشتن به نیازهای طرف مقابل و همچنین روابط گسترده پیش از ازدواج هم اشاره میکند که پیش زمینه شک و بدبینیهای پس از ازدواج است:« نقش مشکلات اقتصادی، اعتیاد و مصرف مواد که آمار آن هم روبه افزایش است و همچنین امید به تغییر از عوامل دیگری هستند که زندگی ها را با شکست روبه رو میکنند.