09-05-2015، 12:39
تابستان سال 85، در یکی از بخشهای شهرستان تاکستان درگیری منجر به قتلی گزارش شد. به عنوان افسر جرایم جنایی آگاهی تاکستان به محل حادثه رفتم. یکی از اهالی روستا به خاطر اختلافات قبلی برادر زنش را با شلیک گلوله به قتل رسانده و با سلاح از محل فرار کرده بود. اهالی روستا و همسر متهم از احتمال فرار او به یکی از استانهای غربی کشور خبر میدادند.
همسر قاتل که برادرش را در این حادثه از دست داده بود در بازجویی ها مدعی شد شوهرش جمشید دوستان زیادی در استان زنجان دارد و به آنجا زیاد سفر می کند. با به دست آمدن این سرنخ نیابت قضایی برای شهرهای زنجان، بوکان، پیرانشهر، سردشت و بانه اخذ شد، اما هیچ اثری از جمشید به دست نیامد. 5 ماه از قتل می گذشت و من هنوز موفق به دستگیری قاتل نشده بودم.
چند روز بود این پرونده ذهنم را مشغول کرده بود تا این که از طریق تماس تلفنی متوجه شدیم قاتل به خانه یکی از دوستانش در زنجان رفته و مشغول صرف نهار هستند. هماهنگی های قضایی را انجام دادیم و با گرفتن نیابت قضایی همراه تیم ویژه یک ساعته خودمان را به زنجان رساندیم.
ساختمان را کنترل کردیم و چند مامور آنجا را زیر نظر گرفتند. با هماهنگی که با صاحب منزل کرده بودیم به عنوان مهمان وارد خانه شدم، قاتل در حال نوشیدن چای بود و اسلحه کلت کمری کنارش قرار داشت. خیلی خونسرد با قاتل احوالپرسی کردم و در یک لحظه هنگام دست دادن او را به سمت جلو کشیدم و توانستم با ایجاد فاصله بین او و اسلحه اش با کمک همکارانم قاتل را دستگیر کنیم.
در بازرسی از جمشید 36 فشنگ جنگی کشف شد. او علت قتل را دخالت برادر زنش در زندگی شخصی و اختلافات ملکی اعلام کرد.
خوشحال بودم که قاتل را قبل از این که بتواند باز هم قتلی انجام دهد شناسایی و دستگیر کرده ام.
چند روز بود این پرونده ذهنم را مشغول کرده بود تا این که از طریق تماس تلفنی متوجه شدیم قاتل به خانه یکی از دوستانش در زنجان رفته و مشغول صرف نهار هستند. هماهنگی های قضایی را انجام دادیم و با گرفتن نیابت قضایی همراه تیم ویژه یک ساعته خودمان را به زنجان رساندیم.
ساختمان را کنترل کردیم و چند مامور آنجا را زیر نظر گرفتند. با هماهنگی که با صاحب منزل کرده بودیم به عنوان مهمان وارد خانه شدم، قاتل در حال نوشیدن چای بود و اسلحه کلت کمری کنارش قرار داشت. خیلی خونسرد با قاتل احوالپرسی کردم و در یک لحظه هنگام دست دادن او را به سمت جلو کشیدم و توانستم با ایجاد فاصله بین او و اسلحه اش با کمک همکارانم قاتل را دستگیر کنیم.
در بازرسی از جمشید 36 فشنگ جنگی کشف شد. او علت قتل را دخالت برادر زنش در زندگی شخصی و اختلافات ملکی اعلام کرد.
خوشحال بودم که قاتل را قبل از این که بتواند باز هم قتلی انجام دهد شناسایی و دستگیر کرده ام.