25-04-2015، 15:04
بیمارى هاى اخلاقى
گرچه بعضى از روى علم و عمد، بد مىكنند و سراغ معصیت مىروند اما عدهاى نیز ناآگاهانه به سراغ بدى مىروند و چون خوبىها را نمىشناسند، در پى آن نمىروند.
اگر آنجا پند و هشدار سودمند است، اینجا تذكر و تعلیم، مفید است.
رذایل چیست تا از آنها بپرهیزیم؟ فضایل كدام است، تا به آنها آراسته شویم؟
به جستجوى متون دینى و رهنمودهاى قرآنى، حدیثى مى رویم، آنگاهبا كتاب دل و نفسمان تطبیق مىكنیم. تعالیم وحى مىگوید: خصلتها و عملهایى همچون: ترس، حقارت نفس، خود كم بینى، دون همتى، شتابزدگى، بدگمانى، بد دهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى، بدرفتارى، كینهتوزى، خودپسندى، تكبر، حقپوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مىگردد.
اگر مىخواهید در مقایسه لوح ضمیر خود با این خصال ناپسند، فهرست كاملترى داشته باشید، بر موارد بالا اینها را هم بیفزایید: غیبت، استهزاى دیگران، خودخواهى، شایعه پراكنى، جاهطلبى، ریاكارى، ناسپاسى، حیله گرى، دنیادوستى، طمع، دو رویى، دروغگویى، مردم آزارى، قطع رحم، دو به هم زنى، سخن چینى، بخل، حرص.
شناخت دردها نیمى از درمان است و براى خودشناسى و ارزیابى وضعیت روحى و اخلاقى خویش، لیست كاملترى از این آفات لازم است.
اوراق «پرونده دل» را باید ورق زد و صفحه به صفحه در جستجوى این آفتها بود. هر جا یافتیم، بىدرنگ آن «اوراق سیاه» را باید «پاكسازى»كنیم، وگرنه به جا ماندن این رذایل در پرونده ما، روزى كار به دستمان مىدهد و رسوایمان مىسازد.
كدام یک از این دردها خطرناكتر است تا زودتر به مداوا بپردازیم؟
آن سوى صفحه دل را هم مرور كنیم، البته با حدیثى از پیامبر خطاب به مولا علیه السلام كه فرمود:
«از اخلاق مؤمنان، حضور در نماز است و شتاب در پرداخت زكات، اطعام به مسكینان، دست نوازش بر سر یتیمان كشیدن، پاكسازى درون، اگر سخن گوید به دروغ نپردازد، چون وعده دهد تخلف نكند، اگر امانتدار شود خیانت نكند، حرف كه مىزند صادق باشد، راهب شب و شیر روز، روزه دار شب خیز و متهجد، كه آزارش به همسایه نمىرسد و بر زمین، متواضعانه راه مىرود و...».
فهرست كوتاهى از برخى فضایل.
مكتب، تنها «انسان»هاى خوب را به عنوان «الگو» معرفى نمىكند، بلكه خصلتهاى نیک را هم بر مىشمارد و به آنها فرا مىخواند و تنها از انسانهاى بد، نكوهش نمىكند، بلكه اوصاف زشت را هم معرفى مىكند و از آنها پرهیز مىدهد. از آن نمونهها باید «الهام» گرفت و از این نمونهها «عبرت»!
پیمودن وادى سیر و سلوك، هم سخت است، هم آسان! ذكر و ختومات و چلهنشینى و عزلت گزینى و اوراد نمىخواهد. مهم، «عمل» است، طبق آنچه «مولى» مىگوید.
تعالیم وحى مىگوید: خصلتها وعمل هایى همچون: ترس، حقارت نفس، خود كم بینى، دون همتى،شتابزدگى، بدگمانى، بد دهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى،بدرفتارى، كینهتوزى، خودپسندى، تكبر، حقپوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مىگردد.
این است كه هم سهل است و هم ممتنع، هم راحت و هم دشوار. اگر كسى خویش را «بنده» بداند و به مقتضاى بندگى، «اطاعت» از صاحب خود كند، صدها مرحله از سلوک را پیموده است. ولى... همین یك گام، یعنى «مطیع بودن» دشوار است و نیازمند ارادههایى استوار و عزمهایىآهنین.
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود:
«در دنیا دو حكیم فرزانه بودند كه سالى یك بار همدیگر را مىدیدند، در هر نوبت نیز، یكى آن دیگرى را موعظه مىكرد. در یكى از این دیدارها یكى به آن دیگر گفت: مرا موعظه كن، موعظهاى جامع و موجز، چون نمىتوانم مانع عبادت تو شوم. گفت: برادرم! دقت كن كه خداوند، در آنجا كه نهى كرده، تو را نبیند و آنجا كه دستور داده، تو را غایب نبیند».[sup]1[/sup]
همین. آرى همین. جملهاى كوتاه است، ولى جهانى حكمت و پند درآن نهفته است.
انجام واجبات و ترک محرمات، عبارت دیگرى از همین دستورالعملسازندگى و خودسازى است كه در برخى احادیث آمده و براى«پرهیزكارترین» انسان شدن، بر همین دو كلمه تاكید شده است.
اگر همه جهان را چشم و گوش بدانیم، اگر خود را در حصارى ازدستگاه هاى ضبط كننده و فیلمبردار احساس كنیم، و اگر خود را «بنده»بدانیم، نتیجه همان خواهد بود كه حضرت رسالت فرمود. آنجا كه امراوست، غایب نبودن و آنجا كه نهى اوست، حاضر نبودن. «در خانه اگر كساست، یك حرف بس است!».
آنكه «خلاف» مىكند، حتى اگر «جریمه» آن را هم بپردازد، شكستنحرمت «قانون» با پرداخت جریمه جبران نمىشود. «گناه»، یك تخلف از قانون خدا به شمار مىآید.
«توبه» هم به عنوان راهى براى محو «عواقب كیفرى» آن قرار داده شده است. ولى آثار روحى گناه بر فرد و پیامدهاى منفى آن بر جامعه، با توبه جبران نمىشود.
ممكن است كسى كه دچار یک سانحه تصادف یا سوختگى شده، با مراجعه فورى به پزشک، سلامتخود را باز یابد و از مرگ نجات یابد، ولى آثار آن بر چهره و اعضاى او، گاهى تا آخر عمر هم باقى است.
آیا رعایت احتیاط و پیشگیرى از بروز آتشسوزى یا حادثه، بهتر نیست؟!
همچنان كه در امور درمانى، رعایت بهداشت و پیشگیرى از ابتلا، هم بهتر از معالجه است و هم آسانتر و كم خرجتر، در امور معنوى و روحى هم «پرهیز از گناه»، هم آسانتر و هم مقرون به صرفهتر از «توبه» است.
آثار گناه، بر چهره روح و جان باقى مىماند.
چه بسا گاهى هم فرصت یا توفیق «توبه» به دست نمىآید و آنكه توبه از گناه را به «آینده» موكول مىكند، حادثهاى، اجلى، غفلتى، آن آینده را ازدست او مىگیرد.
اگر خیلى هم اهل جمع آورى «ثواب» و انجام «مستحبات» نیستیم، دست كم این هنر را از خود نشان دهیم كه خلاف و گناه نكنیم.
كدام یك در سرانجام و سرنوشت ما مؤثرتر است؟ ترك گناه یا كسب ثواب؟ پیامبر خدا به امام علىعلیه السلام فرموده است: هر كه از حرامهاى خدا پرهیز كند، از پرهیزكارترین مردم است. [sup]2[/sup]
گرچه بعضى از روى علم و عمد، بد مىكنند و سراغ معصیت مىروند اما عدهاى نیز ناآگاهانه به سراغ بدى مىروند و چون خوبىها را نمىشناسند، در پى آن نمىروند.
اگر آنجا پند و هشدار سودمند است، اینجا تذكر و تعلیم، مفید است.
رذایل چیست تا از آنها بپرهیزیم؟ فضایل كدام است، تا به آنها آراسته شویم؟
به جستجوى متون دینى و رهنمودهاى قرآنى، حدیثى مى رویم، آنگاهبا كتاب دل و نفسمان تطبیق مىكنیم. تعالیم وحى مىگوید: خصلتها و عملهایى همچون: ترس، حقارت نفس، خود كم بینى، دون همتى، شتابزدگى، بدگمانى، بد دهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى، بدرفتارى، كینهتوزى، خودپسندى، تكبر، حقپوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مىگردد.
اگر مىخواهید در مقایسه لوح ضمیر خود با این خصال ناپسند، فهرست كاملترى داشته باشید، بر موارد بالا اینها را هم بیفزایید: غیبت، استهزاى دیگران، خودخواهى، شایعه پراكنى، جاهطلبى، ریاكارى، ناسپاسى، حیله گرى، دنیادوستى، طمع، دو رویى، دروغگویى، مردم آزارى، قطع رحم، دو به هم زنى، سخن چینى، بخل، حرص.
شناخت دردها نیمى از درمان است و براى خودشناسى و ارزیابى وضعیت روحى و اخلاقى خویش، لیست كاملترى از این آفات لازم است.
اوراق «پرونده دل» را باید ورق زد و صفحه به صفحه در جستجوى این آفتها بود. هر جا یافتیم، بىدرنگ آن «اوراق سیاه» را باید «پاكسازى»كنیم، وگرنه به جا ماندن این رذایل در پرونده ما، روزى كار به دستمان مىدهد و رسوایمان مىسازد.
كدام یک از این دردها خطرناكتر است تا زودتر به مداوا بپردازیم؟
آن سوى صفحه دل را هم مرور كنیم، البته با حدیثى از پیامبر خطاب به مولا علیه السلام كه فرمود:
«از اخلاق مؤمنان، حضور در نماز است و شتاب در پرداخت زكات، اطعام به مسكینان، دست نوازش بر سر یتیمان كشیدن، پاكسازى درون، اگر سخن گوید به دروغ نپردازد، چون وعده دهد تخلف نكند، اگر امانتدار شود خیانت نكند، حرف كه مىزند صادق باشد، راهب شب و شیر روز، روزه دار شب خیز و متهجد، كه آزارش به همسایه نمىرسد و بر زمین، متواضعانه راه مىرود و...».
فهرست كوتاهى از برخى فضایل.
مكتب، تنها «انسان»هاى خوب را به عنوان «الگو» معرفى نمىكند، بلكه خصلتهاى نیک را هم بر مىشمارد و به آنها فرا مىخواند و تنها از انسانهاى بد، نكوهش نمىكند، بلكه اوصاف زشت را هم معرفى مىكند و از آنها پرهیز مىدهد. از آن نمونهها باید «الهام» گرفت و از این نمونهها «عبرت»!
پیمودن وادى سیر و سلوك، هم سخت است، هم آسان! ذكر و ختومات و چلهنشینى و عزلت گزینى و اوراد نمىخواهد. مهم، «عمل» است، طبق آنچه «مولى» مىگوید.
تعالیم وحى مىگوید: خصلتها وعمل هایى همچون: ترس، حقارت نفس، خود كم بینى، دون همتى،شتابزدگى، بدگمانى، بد دهانى، عصبانیت، انتقام جویى، تندخویى،بدرفتارى، كینهتوزى، خودپسندى، تكبر، حقپوشى، تعصب، لجاجت، قساوت قلب، حسد و... زشت است و از رذایل محسوب مىگردد.
این است كه هم سهل است و هم ممتنع، هم راحت و هم دشوار. اگر كسى خویش را «بنده» بداند و به مقتضاى بندگى، «اطاعت» از صاحب خود كند، صدها مرحله از سلوک را پیموده است. ولى... همین یك گام، یعنى «مطیع بودن» دشوار است و نیازمند ارادههایى استوار و عزمهایىآهنین.
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود:
«در دنیا دو حكیم فرزانه بودند كه سالى یك بار همدیگر را مىدیدند، در هر نوبت نیز، یكى آن دیگرى را موعظه مىكرد. در یكى از این دیدارها یكى به آن دیگر گفت: مرا موعظه كن، موعظهاى جامع و موجز، چون نمىتوانم مانع عبادت تو شوم. گفت: برادرم! دقت كن كه خداوند، در آنجا كه نهى كرده، تو را نبیند و آنجا كه دستور داده، تو را غایب نبیند».[sup]1[/sup]
همین. آرى همین. جملهاى كوتاه است، ولى جهانى حكمت و پند درآن نهفته است.
انجام واجبات و ترک محرمات، عبارت دیگرى از همین دستورالعملسازندگى و خودسازى است كه در برخى احادیث آمده و براى«پرهیزكارترین» انسان شدن، بر همین دو كلمه تاكید شده است.
اگر همه جهان را چشم و گوش بدانیم، اگر خود را در حصارى ازدستگاه هاى ضبط كننده و فیلمبردار احساس كنیم، و اگر خود را «بنده»بدانیم، نتیجه همان خواهد بود كه حضرت رسالت فرمود. آنجا كه امراوست، غایب نبودن و آنجا كه نهى اوست، حاضر نبودن. «در خانه اگر كساست، یك حرف بس است!».
آنكه «خلاف» مىكند، حتى اگر «جریمه» آن را هم بپردازد، شكستنحرمت «قانون» با پرداخت جریمه جبران نمىشود. «گناه»، یك تخلف از قانون خدا به شمار مىآید.
«توبه» هم به عنوان راهى براى محو «عواقب كیفرى» آن قرار داده شده است. ولى آثار روحى گناه بر فرد و پیامدهاى منفى آن بر جامعه، با توبه جبران نمىشود.
ممكن است كسى كه دچار یک سانحه تصادف یا سوختگى شده، با مراجعه فورى به پزشک، سلامتخود را باز یابد و از مرگ نجات یابد، ولى آثار آن بر چهره و اعضاى او، گاهى تا آخر عمر هم باقى است.
آیا رعایت احتیاط و پیشگیرى از بروز آتشسوزى یا حادثه، بهتر نیست؟!
همچنان كه در امور درمانى، رعایت بهداشت و پیشگیرى از ابتلا، هم بهتر از معالجه است و هم آسانتر و كم خرجتر، در امور معنوى و روحى هم «پرهیز از گناه»، هم آسانتر و هم مقرون به صرفهتر از «توبه» است.
آثار گناه، بر چهره روح و جان باقى مىماند.
چه بسا گاهى هم فرصت یا توفیق «توبه» به دست نمىآید و آنكه توبه از گناه را به «آینده» موكول مىكند، حادثهاى، اجلى، غفلتى، آن آینده را ازدست او مىگیرد.
اگر خیلى هم اهل جمع آورى «ثواب» و انجام «مستحبات» نیستیم، دست كم این هنر را از خود نشان دهیم كه خلاف و گناه نكنیم.
كدام یك در سرانجام و سرنوشت ما مؤثرتر است؟ ترك گناه یا كسب ثواب؟ پیامبر خدا به امام علىعلیه السلام فرموده است: هر كه از حرامهاى خدا پرهیز كند، از پرهیزكارترین مردم است. [sup]2[/sup]