22-04-2015، 16:36
هر زمان مقابل آینه میایستم یا یکی از عکسهای خود را نگاه میکنم، نفسم بند میآید و از دیدن خودم متنفر میشوم. من شخصی را میبینم که با تصوراتم فرق دارد و کاملا برایم بیگانه است. بیشتر اوقات فکر میکنم زیر چشمانم گود افتاده یا برعکس دو کیسه سیاه و کبود در زیر آن قرار گرفته است.
من از شکل بینی خودم هم متنفرم، زیرا بسیار بزرگ و گوشتی است و بخش زیادی از صورتم را گرفته. متاسفانه نیمه راست صورت من هم تفاوت زیادی با نیمه سمت چپ دارد؛ به همین دلیل هنگامی که در کنار دوستانم راه میروم، مدام در طرفی قرار میگیرم که آنها قسمت راست صورتم را ببینند.
لبهای من هم بسیار باریکند و نیمه بالایی آن تفاوت زیادی با نیمه پایینی دارد. گردن من بسیار بلند است و هر زمان به آینه نگاه میکنم، فکر میکنم در حال تماشای یک اردک هستم. از همه بدتر تمام صورت من را جوش پوشانده و لکههای زشت اطراف آن را فرا گرفته است.
این تصورات از 4 سالگی با من است و از همان دوران من از اینکه در بین مهمانان یا دوستانم قرار بگیرم اجتناب میکردم. از همان زمان دچار وسواس شدم؛ به طوری که هر روز 30 بار صورت خود را میشستم و چند بار لباسهایم را عوض میکردم. با وجود آنکه چند کیلو کمبود وزن داشتم اما شروع به رژیم گرفتن کردم، زیرا تصور میکردم پاهایم بسیار چاقند و شکم بزرگی دارم. برای چند سال سعی کردم تا حد ممکن در خانه بمانم و در مقابل چشم مردم قرار نگیرم.
*****
به یقین در اطراف خود فرد یا افرادی را دیدهاید که چندین عمل زیبایی یا پوستی انجام دادهاند یا یک عمل را چندین بار تکرار کردهاند یا دائم درمورد اندامهای بدن خود نگران هستند و از شما سۆال میکنند! شاید شما با خودتان گفتهاید «ای بابا! این چه کاریه و گاهی حتی به روی این افراد هم آوردهاید که راستی این قسمت صورتت اشکالی ندارهها؟!»
در واقع این افراد مبتلا به نوعی بیماری روحی روانی به نام سندرم «خودزشتپنداری» هستند و اگر بیماریشان درمان نشود دچار افسردگی میشوند و حتی ممکن است دست به خودکشی هم بزنند! اگر شما هم هرروز چندین ساعت از وقت خود را صرف نگاه کردن به چهره و اندامتان میکنید و احساس میکنید هر آرایشی که میکنید و هر لباسی که میپوشید و هر جراحی زیباییای هم که انجام میدهید باز هم زیبا نمیشوید بهتر است به جای گرفتن وقت ویزیت از جراحان پلاستیک و آرایشگران مختلف هرچه زودتر از یک روانشناس وقت بگیرید چرا که این بیماری میتواند زندگیتان را به کلی مختل کند و برای اطرافیانتان هم آزاردهنده باشد.
تحقیقات نشان داده هر چه میزان عزتنفس این افراد پایینتر باشد میزان اضطراب، افسردگی و وسواس آنها بالاتر میرود
سندرم خودزشتپنداری چیست؟
سندرم خودزشتپنداری یا BDD یک بیماری روانی است که طی آن فرد به شدت در مورد اشکالات جزئی موجود در صورت یا ظاهر خود حساس میشود. این بیماری در بسیاری از موارد ناشناخته باقی میماند و فقط در صورتی که شخص علائم بسیار شدیدی مانند افسردگی از خود نشان دهد میتوان به وجود آن پی برد.
افراد مبتلا به این بیماری خود را زشت میبینند و در بسیاری موارد دست به انجام عملهای جراحی زیبایی و استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی میزنند تا بتوانند ظاهر خود را بهبود ببخشند. البته برای مبتلا بودن به این بیماری لازم نیست که حتما با این شدت علائم گفته شده را داشته باشید، زیرا این بیماری در افراد مختلف به شکلهای گوناگونی خود را نشان میدهد.
سندرم خودزشتپنداری تا حدی مشابه بیاشتهایی عصبی است که فرد با تصور چاق بودن، از غذا خوردن اجتناب میکند؛ با این تفاوت که در بیاشتهایی عصبی، نگرانی فرد در مورد شکل ظاهری کل بدن است اما در سندرم خودزشتپنداری، بیمار روی یک یا چند نقطه خاص از صورت یا بدن خود تمرکز میکند. فرد مبتلا به این بیماری مرتب صورت خود را در آینه چک میکند یا برعکس از دیدن آینه فراری است. این بیماری هم در مردان و هم در زنان دیده میشود و معمولا از سنین نوجوانی علائم خود را نشان میدهد.
بسیاری از مبتلایان از بیماری خود بیخبرند!
تحقیقات نشان داده است حدود یك درصد از مردم و 10تا 14 درصد از مراجعهکنندگان به متخصصان پوست و زیبایی با این بیماری درگیر هستند و اغلب خود از آن بیخبرند. «نوعی اشتغال ذهنی به نقصی تخیلی در ظاهر یا چهره، طوری كه زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.» این تعریف روانپزشكان از اختلال روانی بدریختانگاری یا خود زشتانگاری بدن است. به عبارتی این دسته از بیماران تصوری اغراقآمیز نسبت به نوعی نقص در بدنشان دارند.
برای مثال احتمال دارد خیال كنند بینی خیلی بزرگی دارند یا گونهها و چشمهایشان خیلی کوچک یا بزرگ است و... در حالی که اغلب این عیبها فقط در خیال خودشان وجود دارد و بقیه متوجه آنها نمیشوند.
سرانجام، این خیالات و تصورات آنقدر قوت میگیرند كه همه دغدغه فرد در زندگی، تلاش برای تغییر نقص جسمیاش میشود و این دلمشغولی، كاركردهای شغلی و اجتماعی و زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. البته ممكن است این بیماران واقعا نقصی هم در بدنشان داشته باشند با این حال تصور آنها نسبت به این نقص، بیش از آن چیزی است كه واقعا وجود دارد و تکرار و بیان اغراقآمیز در کلامشان محسوس است.
آقایان هم به اندازه خانمها در خطرند!
پیرو تحقیقات انجام شده این بیماری معمولا بین سنین 15 تا 35 سالگی رخ میدهد که بیشترین شیوع آن در 33 سالگی بوده است. نسبت شیوع بین خانمها و آقایان تقریبا برابر گزارش شده است.
این بیماری در آقایان بیشتر به ابراز نگرانی از نازک شدن موها و کم شدن موی سر، کم مویی یا پرمویی بدن، فرم عضلات (آقایانی که دائم در حال تزریق هورمون و پروتئینهای بدنسازی هستند)، قد و اندام تناسلی دیده شده است.
در بانوان هم بیشتر نگرانیها در رابطه با نواحی صورت، چهره و در مواردی شکل پاها و سایز سینهها بوده است.
رابطه افسردگی و خودزشتانگاری
این بیماری با افسردگی، اضطراب و وسواس (فکری- عملی) همبستگی بالایی دارد طوری که حدود 80 درصد از بیماران مبتلا به خودزشتانگاری از افسردگی نیز رنج میبرند. همچنین در بسیاری از موارد احساس ناتوانی در درمان یا برطرف کردن مشکل، چارهای جز خودکشی برای آنها نمیگذارد، طوری که 74 درصد از این افراد حداقل یکبار به خودکشی فکر کردهاند.
کمبود اعتماد به نفس و عزتنفس از دیگر مسائلی است که این گروه با آن درگیر هستند که این موضوع تاثیر زیادی در روابط اجتماعی و زندگی فردیشان میگذارد. تحقیقات نشان داده هر چه میزان عزتنفس این افراد پایینتر باشد میزان اضطراب، افسردگی و وسواس آنها بالاتر میرود.
جراحیهای زیبایی به این افراد کمکی نمیکند!
درمان این افراد از طریق عملهای جراحی تقریبا غیرممکن است موضعی که باید عمل جراحی شود طرز فکر و باور ذهنی آنهاست! این افراد بهتر است روی ترسهای خود کار کنند. یکی از رویکردهای درمانی که امروزه پاسخ دهی خوبی داشته رویکرد شناختی رفتاری است که 82 درصد از این بیماران به وسیله آن بهبود یافتهاند. در ضمن درمان با این رویکرد میزان عزت نفس، افسردگی و اضطراب را هم کاهش میدهد. بیشتر اوقات میبینیم با اطمینان بخشیدن به بیمار یا تعریف و تمجید از او بیماریاش کمرنگتر میشود که البته این تاثیرگذاری موقتی است.
یا به آینه زیاد نگاه میکنند یا از آن فراریاند!
از نشانههای شایع افراد مبتلا به اختلال خودزشتانگاری به موارد زیر میتوان اشاره کرد: این افراد باور غلط از چهره و اندام خود دارند، از آینه و سطوح شفاف اجتناب میکنند یا برعكس، بیش از حد در آینه مینگرند و برای پنهان كردن نقص فرضی به لوازم آرایش یا لباسهای رنگارنگ و متنوع روی میآورند و در عکسها چهره یا عضو مورد نظر را بیش از حد میپوشانند یا مدام از هورمونهای بدنسازی و ... استفاده میکنند.
این بیماری به جای اینکه بیمار را پیش روانشناس بفرستد، او را همنشین همیشگی مطب جراحان زیبایی و پوست میكند که البته این موضوع نه تنها گاهی به سود پزشکان و جراحان نیست بلکه به ضرر آنها هم تمام میشود زیرا این بیماران همیشه ناراضی هستند و در هر حرفهای رضایت مراجعهکننده باعث جذب مراجعان دیگر میشود. گاهی حتی دیده میشود این بیماران اقدام به شکایتهای قانونی علیه پزشک مورد نظر میکنند.
من از شکل بینی خودم هم متنفرم، زیرا بسیار بزرگ و گوشتی است و بخش زیادی از صورتم را گرفته. متاسفانه نیمه راست صورت من هم تفاوت زیادی با نیمه سمت چپ دارد؛ به همین دلیل هنگامی که در کنار دوستانم راه میروم، مدام در طرفی قرار میگیرم که آنها قسمت راست صورتم را ببینند.
لبهای من هم بسیار باریکند و نیمه بالایی آن تفاوت زیادی با نیمه پایینی دارد. گردن من بسیار بلند است و هر زمان به آینه نگاه میکنم، فکر میکنم در حال تماشای یک اردک هستم. از همه بدتر تمام صورت من را جوش پوشانده و لکههای زشت اطراف آن را فرا گرفته است.
این تصورات از 4 سالگی با من است و از همان دوران من از اینکه در بین مهمانان یا دوستانم قرار بگیرم اجتناب میکردم. از همان زمان دچار وسواس شدم؛ به طوری که هر روز 30 بار صورت خود را میشستم و چند بار لباسهایم را عوض میکردم. با وجود آنکه چند کیلو کمبود وزن داشتم اما شروع به رژیم گرفتن کردم، زیرا تصور میکردم پاهایم بسیار چاقند و شکم بزرگی دارم. برای چند سال سعی کردم تا حد ممکن در خانه بمانم و در مقابل چشم مردم قرار نگیرم.
*****
به یقین در اطراف خود فرد یا افرادی را دیدهاید که چندین عمل زیبایی یا پوستی انجام دادهاند یا یک عمل را چندین بار تکرار کردهاند یا دائم درمورد اندامهای بدن خود نگران هستند و از شما سۆال میکنند! شاید شما با خودتان گفتهاید «ای بابا! این چه کاریه و گاهی حتی به روی این افراد هم آوردهاید که راستی این قسمت صورتت اشکالی ندارهها؟!»
در واقع این افراد مبتلا به نوعی بیماری روحی روانی به نام سندرم «خودزشتپنداری» هستند و اگر بیماریشان درمان نشود دچار افسردگی میشوند و حتی ممکن است دست به خودکشی هم بزنند! اگر شما هم هرروز چندین ساعت از وقت خود را صرف نگاه کردن به چهره و اندامتان میکنید و احساس میکنید هر آرایشی که میکنید و هر لباسی که میپوشید و هر جراحی زیباییای هم که انجام میدهید باز هم زیبا نمیشوید بهتر است به جای گرفتن وقت ویزیت از جراحان پلاستیک و آرایشگران مختلف هرچه زودتر از یک روانشناس وقت بگیرید چرا که این بیماری میتواند زندگیتان را به کلی مختل کند و برای اطرافیانتان هم آزاردهنده باشد.
تحقیقات نشان داده هر چه میزان عزتنفس این افراد پایینتر باشد میزان اضطراب، افسردگی و وسواس آنها بالاتر میرود
سندرم خودزشتپنداری چیست؟
سندرم خودزشتپنداری یا BDD یک بیماری روانی است که طی آن فرد به شدت در مورد اشکالات جزئی موجود در صورت یا ظاهر خود حساس میشود. این بیماری در بسیاری از موارد ناشناخته باقی میماند و فقط در صورتی که شخص علائم بسیار شدیدی مانند افسردگی از خود نشان دهد میتوان به وجود آن پی برد.
افراد مبتلا به این بیماری خود را زشت میبینند و در بسیاری موارد دست به انجام عملهای جراحی زیبایی و استفاده بیش از حد از لوازم آرایشی میزنند تا بتوانند ظاهر خود را بهبود ببخشند. البته برای مبتلا بودن به این بیماری لازم نیست که حتما با این شدت علائم گفته شده را داشته باشید، زیرا این بیماری در افراد مختلف به شکلهای گوناگونی خود را نشان میدهد.
سندرم خودزشتپنداری تا حدی مشابه بیاشتهایی عصبی است که فرد با تصور چاق بودن، از غذا خوردن اجتناب میکند؛ با این تفاوت که در بیاشتهایی عصبی، نگرانی فرد در مورد شکل ظاهری کل بدن است اما در سندرم خودزشتپنداری، بیمار روی یک یا چند نقطه خاص از صورت یا بدن خود تمرکز میکند. فرد مبتلا به این بیماری مرتب صورت خود را در آینه چک میکند یا برعکس از دیدن آینه فراری است. این بیماری هم در مردان و هم در زنان دیده میشود و معمولا از سنین نوجوانی علائم خود را نشان میدهد.
بسیاری از مبتلایان از بیماری خود بیخبرند!
تحقیقات نشان داده است حدود یك درصد از مردم و 10تا 14 درصد از مراجعهکنندگان به متخصصان پوست و زیبایی با این بیماری درگیر هستند و اغلب خود از آن بیخبرند. «نوعی اشتغال ذهنی به نقصی تخیلی در ظاهر یا چهره، طوری كه زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.» این تعریف روانپزشكان از اختلال روانی بدریختانگاری یا خود زشتانگاری بدن است. به عبارتی این دسته از بیماران تصوری اغراقآمیز نسبت به نوعی نقص در بدنشان دارند.
برای مثال احتمال دارد خیال كنند بینی خیلی بزرگی دارند یا گونهها و چشمهایشان خیلی کوچک یا بزرگ است و... در حالی که اغلب این عیبها فقط در خیال خودشان وجود دارد و بقیه متوجه آنها نمیشوند.
سرانجام، این خیالات و تصورات آنقدر قوت میگیرند كه همه دغدغه فرد در زندگی، تلاش برای تغییر نقص جسمیاش میشود و این دلمشغولی، كاركردهای شغلی و اجتماعی و زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد. البته ممكن است این بیماران واقعا نقصی هم در بدنشان داشته باشند با این حال تصور آنها نسبت به این نقص، بیش از آن چیزی است كه واقعا وجود دارد و تکرار و بیان اغراقآمیز در کلامشان محسوس است.
آقایان هم به اندازه خانمها در خطرند!
پیرو تحقیقات انجام شده این بیماری معمولا بین سنین 15 تا 35 سالگی رخ میدهد که بیشترین شیوع آن در 33 سالگی بوده است. نسبت شیوع بین خانمها و آقایان تقریبا برابر گزارش شده است.
این بیماری در آقایان بیشتر به ابراز نگرانی از نازک شدن موها و کم شدن موی سر، کم مویی یا پرمویی بدن، فرم عضلات (آقایانی که دائم در حال تزریق هورمون و پروتئینهای بدنسازی هستند)، قد و اندام تناسلی دیده شده است.
در بانوان هم بیشتر نگرانیها در رابطه با نواحی صورت، چهره و در مواردی شکل پاها و سایز سینهها بوده است.
رابطه افسردگی و خودزشتانگاری
این بیماری با افسردگی، اضطراب و وسواس (فکری- عملی) همبستگی بالایی دارد طوری که حدود 80 درصد از بیماران مبتلا به خودزشتانگاری از افسردگی نیز رنج میبرند. همچنین در بسیاری از موارد احساس ناتوانی در درمان یا برطرف کردن مشکل، چارهای جز خودکشی برای آنها نمیگذارد، طوری که 74 درصد از این افراد حداقل یکبار به خودکشی فکر کردهاند.
کمبود اعتماد به نفس و عزتنفس از دیگر مسائلی است که این گروه با آن درگیر هستند که این موضوع تاثیر زیادی در روابط اجتماعی و زندگی فردیشان میگذارد. تحقیقات نشان داده هر چه میزان عزتنفس این افراد پایینتر باشد میزان اضطراب، افسردگی و وسواس آنها بالاتر میرود.
جراحیهای زیبایی به این افراد کمکی نمیکند!
درمان این افراد از طریق عملهای جراحی تقریبا غیرممکن است موضعی که باید عمل جراحی شود طرز فکر و باور ذهنی آنهاست! این افراد بهتر است روی ترسهای خود کار کنند. یکی از رویکردهای درمانی که امروزه پاسخ دهی خوبی داشته رویکرد شناختی رفتاری است که 82 درصد از این بیماران به وسیله آن بهبود یافتهاند. در ضمن درمان با این رویکرد میزان عزت نفس، افسردگی و اضطراب را هم کاهش میدهد. بیشتر اوقات میبینیم با اطمینان بخشیدن به بیمار یا تعریف و تمجید از او بیماریاش کمرنگتر میشود که البته این تاثیرگذاری موقتی است.
یا به آینه زیاد نگاه میکنند یا از آن فراریاند!
از نشانههای شایع افراد مبتلا به اختلال خودزشتانگاری به موارد زیر میتوان اشاره کرد: این افراد باور غلط از چهره و اندام خود دارند، از آینه و سطوح شفاف اجتناب میکنند یا برعكس، بیش از حد در آینه مینگرند و برای پنهان كردن نقص فرضی به لوازم آرایش یا لباسهای رنگارنگ و متنوع روی میآورند و در عکسها چهره یا عضو مورد نظر را بیش از حد میپوشانند یا مدام از هورمونهای بدنسازی و ... استفاده میکنند.
این بیماری به جای اینکه بیمار را پیش روانشناس بفرستد، او را همنشین همیشگی مطب جراحان زیبایی و پوست میكند که البته این موضوع نه تنها گاهی به سود پزشکان و جراحان نیست بلکه به ضرر آنها هم تمام میشود زیرا این بیماران همیشه ناراضی هستند و در هر حرفهای رضایت مراجعهکننده باعث جذب مراجعان دیگر میشود. گاهی حتی دیده میشود این بیماران اقدام به شکایتهای قانونی علیه پزشک مورد نظر میکنند.