16-04-2015، 4:59
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم .
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برگرد...یادت را جا گذاشتی نمی خواهم عمری به این امید باشم كه برای بردنش برمی گردی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست...در عفو لذتی است که در انتقام نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه سكوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
كمی با من حرف بزن...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا... فردا شد و باز هم تو گفتی فردا...
امروز دلم مانده و یه دنیا حرف... یک هیچ به نفع دل تو تا فردا!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چیزیم نیست خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم فقط همین
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشمهای تو گیرم فقط همین
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با تو از عشق میگفتم از پشیمانی
و از اینكه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!...
در جواب صدایی بی وقفه می گفت:
"دستگاه مشترك مورد نظر خاموش می باشد!!!"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست می خورم
دلبرکم جیزی بگو به من که گرم هق هق ام
به من که آخرینه ی اواره های عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن ترانه هام نه هق هق دلواپسی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هنوز عشق تو امید بخش جان من است / خوشا غمی که ازو شادی جهان من است
چه شکر گویمت ای هستی یگانه ی عشق / که سوز سینه ی خورشید در زبان من است
اگر چه فرصت عمرم ز دست رفت بیا / که همچنان به رهت چشم خون فشان من است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو که تنها کسی هستی که جان را در تو می جویم
نمی دانم چه خواهد شد اسیرم در دو راهی ها
غرورم یکطرف ماند و دل دیوانه ام اینجا
چه می شد بشکنم روزی غرور جنس سنگی را
بگویم عاشقت هستم بمان با من تو ای زیبا
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از این همه احساس
یک عالمه حسرت به من دادی
و خود
در بی نگاهی یک آینه
پنهان شدی
می دانی چرا
قاصدک را دوست دارم؟
چون نه از تو
بلکه از امید آمدنت
خبر می آورد