12-04-2015، 15:42
سمبل ها در هند:
Namaskar
این كلمه یادآور متداولترین و مشهورترین نوع سلام و علیك در هند است كه در هنگام خوشآمد گویی و یا خداحافظی به كار میرود. دراین شیوه سلام كردن، كف دو دست را به هم میچسبانند و در زیر صورت به سمت بالا نگه میدارند و كمیخم میشوند و سپس به شخصی كه دیدهاند به این روش سلام میكنند.مردم هندوستان معتقدند كه چسباندن دو دست به یكدیگر نشانه همفكری و همرنگی با شخص مقابل است و از طرفی دست راست را مظهر روح و طبیعت معنوی انسانی و دست چپ را نشانگر جهان مادی و جسم انسانی میدانند و با این حركت میخواهند یكی بودن جسم و جان خود را به شخص مقابل بدهند.
ببر:
ببر یكی از نمادهای ملی كشور هند است.
Tilak
تیلاك نشان مذهبیای است كه آنها بر روی پیشانی خود میگذارند و معتقدند برای آنها سعادت، خیر و بركت به ارمغان میآورد. این نشان معمولاً از خمیر قرمز رنگی كه تركیبی از زردچوبه، زاج سفید، ید و كافور است تهیه میشود و سپس به صورت لكهای كوچك در بین ابروان گذاشته میشود. به عقیده مردم هند، این نقطه از پیشانی محل خرد نهفته، تمركز و عقل انسانی است. در ضمن از نظر مسائل عبادی هم كانون مهمیبه حساب میآید و از طرفی آن را چشم سوم وجود خود میدانند و تمام مراسم مذهبی آنها با گذاشتن تیلاك و چند دانه برنج با انگشت نشانه شست روی این نقطه انجام میشود. در ضمن این رسم در بعضی مواقع برای خوشآمد گویی یا وداع با میهمان هم دیده میشود.
Arati
انجام این سنت نشانی از عشق و تكریم است و در شرایط و موقعیتهای متفاوت چون ستایش و درخواست بركت از خدا، تولد كودكان، خوشآمد گویی به مهمان، شركت در محافل شعری و سرود و خوشآمد گویی به عروس و داماد جدید به فراخور موضوع استفاده میشود.روش كار هم بسیار ساده است؛ پنج لامپ یا چراغ كوچك را با كره یا روغن پر میكنند و در سینی فلزی كوچكی قرار میدهند. در كنار آن نیز صدف حلزونی با آب پر میشود و اطرافش را با گل و برگ تزئین میكنند. بخور كافور هم به عنوان عطر سینی استفاده میشود و در نهایت سینی تهیه شده به حالت چرخان در محافل ذكر شده حركت داده میشود تا ارواح شیطانی و تأثیرات چشمهای شیطانی از آن مجلس دور شود.
حلقههای گل
درست كردن حلقههای گل در هند بسیار مرسوم است. در هنگام نشان دادن ادب و احترام بیشتر دستهگلهایی از یاس سفید با گلهای جعفری یا همیشه بهار (نارنجی رنگ) تهیه میكنند. و به شكل ریسمانی به هم میبافند و ته آن را گره میزنند و آن را در مراسم مختلف بر گردن كسی كه میخواهند به او احترام بگذارند میاندازند. استفاده از حلقه گل در مراسم ازدواج بسیار مرسوم است.
سنجاق روی بینی
سنجاق روی بینی كه یك نگین براق است، مظهر اخلاص و نشان ازدواج و تأهل زنان هندی است. اگرچه با گذشت زمان این زینت مورد استفاده دخترها هم قرار گرفته است.
Mangalsur
گردنبندی است بر گردن زنان متأهل و معادل حلقه ازدواج در غرب و سایر كشورها است. گردنبند فوق معمولاً از دو رشته كوتاه از مهرههای سیاه و آویزان از طلا است. در روز عروسی این گردنبند توسط داماد بر گردن عروس آویخته میشود تا دانههای سیاه آن عروس خانم را در مقابل شیطان حفظ كند.
Shakna-Paula
دستبندی است كه از مرجان قرمز و صدف تهیه میشود كه در مجلس عروسی به دست عروس خانم بسته میشود. مفهوم این دستبند در میان مردم هند این است كه با این دستبند داماد به عروس قول میدهد تا او را خوشبخت كند و او را همیشه دست داشته باشد. هندیها به این دستبند، دستبند عشق میگویند.
خوراک در هند:
برای هندی ها غذا بخش مهمی از فرهنگشان است و غذاهای هندی نیز مثل فرهنگ ، جغرافیا و آب و هوای هند متفاوت است. هندی ها معتقدند غذا بر رفتار ، روحیه و سلامت فرد تاثیر می گذارد. غذاهای هندی غنی و متنوع هستند و هر منطقه غذاهای خاص خودش را دارد.
آداب و رسوم غذا خوردن در هندوستان:
هندىها آداب خاصى در مصرف غذا دارند، آنان در غذا خوردن اسراف نمىكنند، زیرا معتقدند با افراط در غذا دچار تنبلى شده و این امر مانع رشد فكرى و جسمانىشان مىشود.از سویى دیگر سعى مىكنند غذاى مصرفىشان به چرخه طبیعت بسیار نزدیك باشد. به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را كه برای بهدست آوردن آن باید موجود زندهای را كشت و در نتیجه باعث برهم زدن چرخه طبیعت میشود را مانع آرامش روح و نیایش با خدا مىدانند. از آداب جالبی که دارند، با دست غذا خوردن است که هیچ طبقهی خاصی را هم شامل نمیشود، هندىها معتقدند براى غذا خوردن نباید واسطهاى وجود داشته باشد تا انرژى بین غذا و انسان در تعامل باشد. شبیه گستره جغرافیایی ایران، عادات غذایی در هر منطقه هند متفاوت است به طور مثال در جنوب (شهرهایى چون حیدر آباد، شانل و...) غذاهاى تند مصرف مىكنند، در غرب (مثل كلكته) غذاى شیرین و در شمال (مثل دهلى) غذاى تند و روغنى.امّا در كل برخى غذاهاى مشترك را در همه مناطق هند مىتوان دید.به طور مثال «دال» كه از حبوبات تشكیل شده است و معمولاً آن را بر روى برنج مىریزند و مىخورند، در تمام هندوستان بسیار رایج است. «دال» (Dal) را با عدس لوبیا و نخود میپزند؛ ولى هر كدام از این حبوبات به طور جداگانه پخته مىشوند و همین باعث تنوع در غذا مىشود.«دوساسامبار» (Dososambar) با اینكه غذاى مخصوص جنوب هند است، امّا مصرف آن در همه جاى هند بسیار رایج است. این غذا از یك نان بلند و نازك تشكیل شده كه وسط آنرا سیب زمینى، پیاز و فلفل میگذارند و مىپیچند و برای جاشنی هم از سس خاصى استفاده مىكنند، كه «چتنى» (Chatni) نام دارد و با نارگیل و خود سس «سامبار» (Sambar) كه حاوی سبزیجات مختلف است، درست شده است.باتورا (Batura) هم یكى از نانهاى معروف در هند است (البته بعد از نان چاپاتى) كه همراه با غذایى به نام چولا (Chala) خورده مىشود. چولا از نخود، گوجه فرنگى، پیاز و فلفل و ادویه تشكیل شده و همانند خورشت درست مىشود و آن را با نان باتورا كه روغنى و پفى شكل است میخورند.سمبوسه نیز غذایى آشنا و پرطرفدار است كه بیشتر به صورت عصرانه مصرف مىشود و در خیابانها مىتوان شاهد دستفروشهایى بود كه سمبوسه مىفروشند.در كل اینگونه معروف است كه طبقات محروم و پایین غذاهاى تندترى مصرف مىكنند و غذاها در طبقات بالا از درجه تندى كمترى برخوردار است.هندوها معتقدند كه گاو ماده را نباید كشت و گوشت این حیوان مفید و مقدس را نباید خورد، این یكى از دلایلى است كه آنان از گوشت حیواناتى چون بز، گاو نر و گوسفند استفاده مىكنند. البته مصرف گوشت در بین هندیها چندان پسندیده نیست، حتى امروزه هم مىتوان هندوهایى را دید كه در طول زندگىشان هرگز گوشت مصرف نكردند.
اعیاد هندی ها:
اعیاد هندوها مانند طبقات و پیروان آن ، متنوع و گوناگون است و می گویند عدد آن به هفتاد عید و جشن می رسد.
یکی از زیباترین و معروف ترین جشن های هندوستان(جشن هالی /رنگ):
اين فستيوال یکی از بزرگترین جشنهای هند است که همه ساله در اواخر فوریه و اوایل ماه مارچ روز بعد از کامل شدن ماه برگزار میشود و نشان دهنده زنده شدن دوباره طبيعت و فرا رسيدن فصل بهار است. این فستیوال به نامهای جشن هالی، جشن رنگ و جشن بهاره نیز معروف است.این فستیوال یکی از قدیمی ترین فستیوالهای هندی است که داستانها و افسانه های مختلف و بسیار جالبی درباره ریشه این فستیوال مطرح شده است. یکی از مشهورترین افسانه ها، داستان قديمی از خدايان هندو می باشد. این داستان مربوط به دوران پادشاهی هیران یاکاشیپو است. او که پادشاهی از قوم جن بود که همیشه می خواست مشهورترین و برترین مرد جهان باشد. او پس از به دست آوردن توپ (جایزه ای که آرزو را برآورده می کند و فقط پس از ریاضتهای فراوان به دست می آید) آرزو کرد که نه به دست انسان کشته شود و نه به دست حیوان، نه در خانه اش بمیرد و نه در بیرون از خانه، نه در روز بمیرد و نه در شب، نه با سلاح اشترا کشته شود و نه با سلاح سشترا (دو سلاح خطرناک که متعلق به خدایان است و در ادبیات اوستایی خدای جنگ بهرام هر دو را داشته است) نه در خشکی بمیرد و نه در آب و نه در آسمان، آرزوی او برآورده شد و او خودش را شکست ناپذیر قلمداد می کرد. از این رو ادعای خدایی کرد و دستور داد که همه مردم او را به عنوان خدا بپرستند. همه پذیرفتند به جز تنها پسر نه ساله اش، پراهلاد، که پیرو رام بود. به همین خاطر پادشاه قصد داشت که پسرش را بکشد ولي هر بار اتفاقي مي افتاد که نمی توانست موفق شود. پادشاه که از دست او خشمگین شده بود دستور داد تا آتشی بزرگ به پا کنند و پراهلاد را در آن بسوزانند. وی از خواهرش هولیکا خواست تا به همراه پراهلاد وارد آتش شود و تا پسرش نتواند کاری کند و بعد از سوختن این پسر او از آتش خارج شود. هولیکا دارای روسری سحرآمیز بود که وقتی آنرا به سر می کرد در آتش نمی سوخت اما آن روز وقتی وارد آتش شد روسری هولیکا را باد برد و هولیکا در آتش سوخت و پراهلاد زنده از آتش بیرون آمد. به همین خاطر هندو ها اين روز را روز پيروزي خير بر شر می دانند و این روز را جشن مي گيرند.در شب اولین روز جشن هالی آتشی درست کرده و درحالی که دور آن می چرخند آب بر روی زمین می ریزند. همچنین مرسوم است ظرفی پر از دانه های جو در زیر این آتش برشته می کنند و پس از خاموش کردن آتش بذرها را می خورند. در روز دوم ابتدا بصورت دسته جمعي مي رقصند و بعد لباسهایشان را عوض کرده، شروع به بازی با رنگ می کنند در این مراسم رسم بر آن است که لباسي به رنگ سفيد پوشيد. در این روز آبهای رنگی که در سطل ریخته اند را بر روی هم می پاشند و یا پودرها را بصورت خشک به سر و صورت یکدیگر می ریزند و آب رنگی را در داخل بادکنک ریخته و آن را به طرف هم پرت می کنند. و دیگر آنکه خاکستر آتشی که از دیروز به جا مانده است را در داخل همان سطلهای آب رنگی ریخته و بر روی هم می پاشند. باور عامه بر این است که خاکستر این آتش می توانند انسان را از بیماریها محافظت کند.همچنین افسانه دیگری نیز وجود دارد که در این افسانه کریشنای جوان که پوست تیره ای داشت همیشه به رنگ پوست معشوقه خود رادها که پوست روشنی داشت حسادت می ورزید. یک روز کریشنا با شیطنت صورت رادها را رنگی می کند. از این به بعد بنا به این افسانه جوانان عاشق پیشه صورت معشوقه هایشان را برای ابراز عشقشان در این روز رنگی می کنند. در این روز همه دوست دارند اولین کسی باشند که طرف مقابل خود را رنگی نمایند. در این جشن مردم کدورتها را کنار گذاشته و با پختن غذاهای مخصوص این روز را جشن می گیرند. در بعضی نقاط هند این جشن تا پنج روز ادامه دارد. لازم به ذکر است که این پودرهای رنگی از گیاهانی مانند گیاه نیم، کومکوم، هالدی و غیره تهیه شده اند. همچنین بعضی از این رنگها از گیاهانی که در فصل بهار شکوفه می دهند مانند گلهای درخت شعله جنگل تهیه شده اند، از اینرو هندی ها اعتقاد دارند، این پودرها به دلیل خاصیت درمانی و طبیعی بودن از بروز بیماریهای شایع ناشی از تغییرات آب و هوا در فصل بهار مانند سرما خوردگی جلوگیری می نمایند و بعضا این بیماریها را درمان می کنند.نکته جالب توجه آن است که این رنگها حتی پس از شستن کامل تا چندین روز بر سر و صورت و ... افراد باقی می ماند و لباسهایی که رنگی شده اند نیز رنگشان پاک نمی شود.
جشن دیوالی:
دیوالی از جمله جشنهای هندوان است.
دیوالی یک جشنواره پنج روزه هندوها است که در سراسر هند اجرا میشود و تاریخ اجری آن به زمانهای پیش از تاریخ بازمیگردد.
این جشنواره پنج روزه بر اساس گاهشماری هندی، در روز پانزدهم کارتیکا آغاز میشود. از آنجایی که محاسبه ماههای هندی، قمری است؛ تاریخ دیوالی در تقویمهای دیگر متغیر است.
طی روزهای قبل از جشن، تمام خانهها پاکیزه و مرتب شده و پنجرهها برای خوشامدگویی بهلاکشمی (Lakshmi)، الهه توانگری و کامیابی گشوده میشوند.
نام دیوالی، تحریف شده واژه دیپاوالی (Deepavali) – دیپا به معنی نور و آوالی به معنای ردیف و صف - و در کل به معنای صفی از نور است. درواقع نمایش نور در این جشنواره یکی از جذابترین بخشهای آن است. تمام خانهها، از فقیرانهترین کلبهها تا اشرافیترین کاخها، با نور نارنجی رنگ فانوسهایی به نام دیا (Diya) برای تبریک و سلام به لاکشمی روشن میشوند.
فانوس یا دیپ (Deep)، نشانه دانش است و افروختن چراغ دانش در بین مردم به معنای درک فلسفه هر روز خاص از این جشنواره و به عمل درآوردن این فلسفه، در زندگی روزمرهاست.
طرحهای الوان رنگولی (Rangoli نقوشی سنتی و بسیار زیبا که در روزهای عید و مناسبتها، از دیرباز برای تزیین کف اتاق، حیاط و درگاه خانهها، برای خوشامد گویی به خدایان ترسیم میشدهاست.این نقاشیها با پودرهای رنگ و توسط زنان اجرا میشدهاست)، گل آرایی و آتش بازی، این فستیوال را که پیام آور شادی، نشاط و خوشبختی در سال جدید است، از شکوه و زیبایی خاصی برخوردار میکند.
جشنواره دیوالی در ابعاد وسیع و تقریباً در تمام مناطق هند برگزار میشود و درواقع، پیش درآمد سال نو است. دیوالی حتی در کشورهایی چون تایلند، ترینیداد، سیام و مالایا نیز- با تفاوتهایی- اجرا میشود.
Thaipusam:
Thaipusam يك جشنواره هندویی است (اغلب توسط تمیلها برگزار میشود) هر سال در ژانویه / فوریه به مناسبت جشن تولد موراگان (پسر خدایان شیوا و پارواتی) برگزار میشود . شرکت کنندهها سرشان را میتراشند و یک مراسم زیارتی را اجرا میکنند ، در پایان سیخهای بسیار تیزی را درون زبان یا گونههایشان فرو میبرند . بعضی از شرکت کننده چنگکهایی را به کمرشان وصل میکنند و بعد اشیاء خیلی سنگینی مثل تراکتور را میکشند . مطمئناً این کارها درد و رنج زیادی را به شرکت کنندگان تحمیل میکند - بیشتر از آن چیزی که شما طاقت تحملش را دارید و بیشتر از آمرزشی که آنها از خدا دریافت میکنند .این جشنواره در هند مشهور است ، اما بزرگترین جشنها در سنگاپور و مالزی اتفاق میافتد که به صورت یک تعطیلات عمومی درآمده است .
خرافات هندوها:
راه رفتن روی آتش:
یکی از عجیب ترین مراسم های دنیا راه رفتن روی آتش است که هر ساله در جنوب هند و در یک جشن بزرگی که مانند جشن های شکرگذاری می ماند انجام می شود. در این مراسم افراد باید با پای برهنه بر روی آتش قدم بردارند و این درحالی است که نباید روی ذغال های داغ بدوند. مراسم به گونه ای است که باید کاملا راحت و به آرامی روی آتش قدم برداشت. در این مراسم هر ساله افراد زیادی نیز بر اثر سوختگی راهی بیمارستان می شوند.
گاو بازی:
شاید با شنیدن این مراسم به یاد اسپانیا بیافتید اما درهند نیز هر ساله مراسمی به این صورت برگزار می شود که 100 برابر از همتای اسپانیایی اش خطرناک تر است. این مراسم که در روز جشن برداشت محصول انجام می شود تعدادی از خطرناک ترین گاو ها در میان مردم رها می شوند و البته هیچ ایمنی نیز در مورد تماشاگران وجود ندارد و در انتهای آن نیز نه گاو را می بندند و نه آن را می کشند. تا به حال بیشتر از 200 نفر در طی ده سال گذشته در این مراسم جانشان را از دست داده اند.
انداختن نوزودان:
هر ساله در اخرین ماه میلادی تعداد زیادی بچه از بام یک معبد در هند به پایین انداخته می شوند تا نوزادها در زندگی خودشان از سلامت کافی و شانس برخوردار باشند. این معبد که نزدیک به 60 متر ارتفاع دارد هر ساله مملو از جمعیت های بیشماری می شود که می خواهند فرزندانشان را به پایین پرتاب کنند. این مراسم به عنوان یکی از مراسم های بسیار خطرناک و عجیب در دنیا شناخته می شود که چند بار تا مرز تعطیلی نیز رفته است.
آویزان شدن با قلاب:
این عمل به تنهایی شاید خیلی مورد خاصی نداشته باشد اما هندی ها در گذشته یک رسم بسیار ناخوشایند داشتند . افرادی که دوست داشتند این کار را انجام دهند در روزهای خاصی از سال و بدون هیچ دلیل خاصی خودشان را از جایی اویزان می کردند. در این مراسم باید قلاب هایی را وارد بدنشان می کنند تا از سطح زمین جداشوند. این مراسم که باعث جراحات بسیار زیادی می شد چندی است که توسط دولت این کشور ممنوع شده است.
قل خوردن روی غذا:
در معبد اصلی شهر کارناتکا در جنوب هند وقتی وارد شوید به شما دستور میدهند تا روی زمین بخوابید و قل بخورید. این مراسم در حالی انجام می شود که روی زمین دورریخته هایی از غذاهای معبد قرار دارد و به گفته هندی آن ها این کار باعث می شود تا به بیماری های پوستی دچار نشوید. دولت هند این مراسم را نیز به علت غیر بهداشتی بودن و همچنین خرافات آن ممنوع اعلام کرده است.
خدایان، الهه ها و موجودات افسانه ای در هند:
1)مَهاویدیاها (مِهدانش) یا دَشَه-مهاویدیَه گروهی شامل ۱۰ جنبه از جنبههای ایزدبانوی مادر یا همان کالی در مذهب هندوئیسم هستند.
واژه مهادیویا به معنای «فرزانگی بزرگ» است و این ۱۰ الههٔ فرزانگی، طیفی از الههها را نمایندگی میکنند که یک سر آن از ایزدبانوهای دهشتناک شروع میشود و تا الهههای دلپذیر در سر دیگر طیف ادامه مییابد.
شکل گرفتن ایده مهاویدیا نقطه عطفی در تاریخ شاکتیپرستی بهشمار میآید زیرا نمایانگر برآمدن جنبههای بهکتیگرایانه در شاکتیپرستی است که اوج آن در ۱۷۰۰ پس از میلاد بود. این ایده که نخستین بار در حدود سده ششم میلادی در دوران پس از پورانا شکل گرفت، یک جنبش تازه در ایزدباوری آن دوران پدید آورد که در آن موجود برتر به صورت وجود مؤنث انگاشته شد.
ده فرزانه بزرگ: کالی، تارا، شوداشی، بووانشواری، بایراوی،چیننمسته، دوماواتی، باگالاموکهی، متنگی و کماله.
[img]file:///C:/Documents%20and%20Settings/M@hdis/Desktop/magicka_files/350px-Mahavidyas.jpg[/img]
2)کالی یا کالیکا ایزدبانوی مرگ و ویرانی در آئین هندو است. کالی را همسر ایزد شیوا میدانند. امروزه، هندوان وی را ایزدبانوی زمان و دگرگونی میدانند. کالی در هند از ایزدبانوان تودهٔ مردم است که چون نیروی مادری جهان ظاهر میشود.
کالی هنوز در هند بانوی اسطورهای جهان تصور میشود که خاستگاه آن به دوران نوسنگی برمیگردد. مجسمههایی از الههٔ مادر در تمدن درهٔ سند نیز پیدا شدهاست، که شاید با خاستگاه پرستش کالی مربوط باشد. کالی در برخی از این مجسمهها کاملاً هراسانگیز به نظر میرسد و، در حقیقت، تاگها از پرستندگان کالی بودهاند. ولی در چند فلسفه، او دلسوز، برترین رنجبر همه، آن سوی هر شکل و هر گون، تقریباً همسنگ مفهوم برهمن میشود.
ایزدبانوی کالی، پوستری از دههٔ ۱۹۴۰
3)پاراواتی(سانسکریت:पार्वती) ایزدبانو در آئین هندو و همسر دومین شیوا، ایزد ویرانی و جوانسازی است. او نمود بازیافته داکشایانی، همسر نخستین شیواست. پارواتی مادر ایزدان گانش و سکاندا است. برخی، او را خواهر ایزد ویشنو دانسته اند. وی را از آن روی پارواتی می خوانند که در نزد هندوان، وی دختر هیماوان ایزد کوهستان است.
پاراواتی
4)داکشایانی یا ساتی (سانسکریت: सती) ایزدبانوی نیکبختی در زناشویی و دیرزیوی در آئین هندو است. زنان هندو وی را نماز برده و از وی طول عمر شوهرانشان را طلب میکنند. داکشایانی نمودی از دوی و نخستین همسر شیوا (همسر شیوا پیش از پروتی) است. او دختر داکشا بود. او که نتوانست بدخویی پدرش داکشا را با شوهرش تاب بیاورد، خود را در آتش سوزانید و از آن پس ساتی(مادینه سات، زن راستین یا زن وفادار) نامیده شد. واژه ساتی از آن پس برای هر زن بیوه و یا زن پاکدامن و نیز برای اشاره به آئین خودسوزی زنان هندو به کار میرود.
در هند باستان نیز زن را پس از مرگ شوهرش میسوزانیدند که به این رسم ساتی گفته میشد. در هند باستان این رسم اهمیت فرهنگی و دینی بسیاری داشت و نشانه وفاداری زن به شوهر تلقی میشد. هر چند بیشتر ساتیها به صورت داوطلبانه انجام میگرفت اما فشارهای خانوادگی و اجتماعی و اجبارها زن را به شرکت در این مراسم وامی داشت. رسم ساتی هم در بین زنان عادی و هم در بین زنان اشرافی رایج بود و یک فریضه دینی محسوب میشد. سالها بعد با به قدرت رسیدن فرمانروایان مسلمان در هند، ساتی نمادین به وجود آمد که در این مراسم زن بیوه در کنار شوهر مرده خود زانو میزد و کلماتی را که نشانه وفاداری اوست بر زبان میآورد؛ بدون این که مجبور به سوزانیدن خود باشد.
شیوا بدن بیجان ساتی را بر نیزه سهشاخ خویش برداشته است. (اثر دهه ۱۸۰۰)
مراسم ساتی
5)دورگا، یکی از ایزدبانوان سه گانه در اساطیر هند است.
برخی شاخههای مذهب هندوئیسم بر این عقیدهاند که با کمک سرسوتی و پارواتی، دورگا بصورت تجسمی جدید از لاکشمی زاده شده است.
اغلب دورگا را بصورت زنی جنگاور، سوار بر شیر یا ببر تصویر کردهاند که چندین دست دارد و سلاحهای گوناگونی در مشت میفشارد.
این تصویر از او، دورگا را بصورت نمادی از انرژی و قدرت زنانگی نشان میدهد.
ایزدبانوی کینخواهی / پیروزی
6)لاکْشْمی یا مهالاکشمی (سانسکریت:लक्ष्मी) ایزدبانوی توانگری و پیروزبختی در آئین هندو است. لاکشمی را به سان زنی که بر روی گل نیلوفر آبیایستادهاست، تصویر کردهاند. به همین دلیل، او را به نام پادماپریا (کسی که نیلوفر دوست دارد) نیز میخوانند. او همسر خدا ویشنو است که هندوان در جشن دیوالی وی را نماز میبرند.
لاکشمی ایزدبانوی ثروت است و پول و غله و گله و زمین و طلا و نقره از عطایای اوست. در متون هندو گفته شده هر جا که سلطنت و ثروت و شهرت و شوکت باشد، فیض لاکشمی در آنجا حاضر است و لاکشمی نیز در آنجا حضور و سکونت داشتهاست.
تصویری از لاکشمی، اثر راجه راوی وارما
ایزدبانوی ثروت و زیبایی
7)گانِش یاگانشا، یکی از شناختهشدهترین و مورد احترامترین خدایان در مذهب هندوئیسم است.
او اولین فرزند شیوا و پارواتی است. نام او را میتوان ترکیبی از دو کلمه گا- به معنی هوش و نهَ- به مفهوم عقل دانست. پارواتی گانشا را تنها با عشق خود خلق کردهاست تا تنها به مادرش سرسپرده باشد و فرامین مادرش را اجرا کند.
گانش در سرسپردگی مطلق به مادرش یک اسطوره است و بجز فرمان مادرش به فرمان کسی گوش نمیکند. در نوشتههای کهن هندی آمدهاست که گانشا زمانی که مادرش به او دستور میدهد تا زمانی که در حال حمام کردن است هیچ کس را به درون خانه راه ندهد گانشا از ورود شیوا که همسر پارواتی است نیز جلوگیری کرده و اجازه ورود نمیدهد که این کارش باعث خشم شیوا شده و شیوا سر او را قطع میکند. و مجبور میشوند با چسباندن سر فیل به او زنده اش کنند.
او خدایی است که شکمی بزرگ با سری فیلگونه دارد. اغلب او را طوری تصویر میکنند که بر زمین نشسته و پاهایش را زیر خود جمع کردهاست.
او نابودکننده تمامی بدیهاست و در پرستش، گانش معمولاً برطرفکننده مشکلات و موانع است و بسیاری از دانشآموزان در طول امتحانات به درگاه این ایزد (که ترکیبی از زداینده مشکل و خدای هوش و عقل است) نیایش میکنند.
پردارنده موانع، پشتیبان هنر و دانش
8)ویشنو دومین ایزد از ایزدان سهگانه هندو و جنبه نفوذگر و حفاظتگر خداوند است. نام این ایزد مذکر در نوشتههای روحانی آئین هندو همچون یجورودا، ریگودا وباگاوادگیتا آمدهاست.
ویشنو جنبه نفوذگر و حفاظتگر خداوند
واژه ویشنو از فعل «ویش» به معنی چیرگی و نفوذ داشتن است. در ریگ ودا، ویشنو از ایزدان تراز اول نیست، بلکه نماد نیروی آفتاب است که در سه گام از هفت ناحیه جهان میگذرد و کلیّه اشیاء را با گرد نور خویش احاطه میکند. برخی از مفسران ریگودا این سه گام را به مظاهر سهگانه نور که آتش و برق و خورشید باشد، تعبیر کردهاند. بعضی دیگر آن را سه وضع خورشید، یعنی موقع طلوع، هنگام ظهر و وقت غروب دانستهاند.
این ایزد بنا به باور هندوان در دورانهای مختلف به صورت مظاهر مختلف آشکار میگردد و تاکنون در ۱۰ پیکر گوناگون نمود یافته است. ویشنو امروزه نیز پرستش میشود ویکی از کیشهای دین هندو که ویشنو را تمرکز پرستش خود قرار داده ویشنوپرستی نام دارد. مهابهاراتا هزار نام و لقب برای ویشنو برشمردهاست.
ویشنو و همسرش لاکشمی
9)در متون مقدس مربوط به آیین هندو راما هفتمین آواتار ویشنو و یکی از شاهان آیودیا است.
در برخی از متونی که بر محوریت راما نگاشته شده اند، او به جای اینکه آواتاری از ویشنو، خدای هندو باشد، به عنوان یک وجود برتر و عالی ترسیم می شود. راما در قلمرو سلسله سوریاوانشا متولد شد، سلسله ای که بعد از راگو، راگووانشا نام گرفت.در ریگ ودا، راما به معنی تاریکی به کار رفته است.وی شوهرسیتا ایزدبانوی آئین هندو بود.
رامچاندرا
10)شیوا (سانسکریت: शिव به معنی نیکاختر یا فرخپی) یکی از بلندپایه ترین ایزدان آئین هندو است. شیوا خدای آفریننده، نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست.
چشم سوم
چشم سوم شیوا که بر پیشانی او قرار گرفته، چشم عقل است که آن را با نام «بیندی - bindi» میشناسند. این چشم ورای ظاهر را مینگرد. همچنین آنطور که در اذهان عمومی نقش بستهاست، این چشم سوم با انرژی خاص شیوا که عوامل و گناهان اهریمن را نابود میکند نیز رابطه دارد.
گردنبند مار کبرا
شیوا از مرگ مبرا است و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته میشود. او در ازای تندرستی جهان، زهر هلاهل را مینوشد. گفته میشود مصونیت شیوا در مقابل این زهر، بخاطر مار کبرایی است که همسر او، پارواتی به دور گردن او بستهاست.
این مار کبرا، نماینده مرگی است که شیوا بر آن غلبه کرده و همچنین، نماد انرژی خاص مارها است که تحت تسلط شیوا درآمدهاست.
موهای پریشان
دسته موهای پریشان او، نشان دهنده این است که او ارباب باد یا «وایو» است.
هلال ماه
شیوا روی سر خود، هلال پنج روزه ماهی را حمل میکند. این ماه در نزدیکی چشم سوم قرار گرفته و نشان دهنده این است که شیوا علاوه بر قدرت زایش، توانایی نابود کردن را هم دارد. علاوه بر این، این هلال ماه نمودی از زمان نیز هست.
گنگ مقدس
گنگ مقدس، رودخانهاست که از موهای پریشان شیوا جریان یافته و شیوا اجازه داده تا این رودخانه بر روی زمین جاری شده و برای انسانها زندگی به ارمغان بیاورد.
طبل
طبل شیوا که در دست او قرار گرفته، منبع تمامی صداها و زبانها در جهان است. این طبل را با نام "Damru" میشناسند.
ویبوتی
ویبوتی سه خط از خاکستر کشیده شده بر روی پیشانی است که نشان دهنده جوهره بدی در انسان است (جهل، خودپرستی و خشونت).
خاکستر
شیوا بدن خود را با خاکستر گورستان پوشاندهاست تا نشان دهد مرگ و زندگی در کنار هم هستند و مرگ نیز، واقعیتی در کنار زندگی است.
پوست ببر
ببر، جانور دستآموز شاکتی، ایزد توان و نیرو است. شیوا بالای هر نوع نیرو و قدرتی است؛ او ارباب شاکتی است؛ بنابراین پوست ببری که او به تن دارد نشان دهنده این است که او بر هر قدرتی پیروز است. همچنین ببر نماینده شهوت است. شیوا پوست ببر به تن دارد تا نشان دهد بر شهوت نیز غلب آمدهاست.
پوست فیل و گوزن
فیلها نماینده غرور هستند. شیوا پوست فیل به تن کرده تا نشان دهد بر غرور پیروز شدهاست. همچنین گوزن نماینده ذهنی است که نمیتواند تمرکز کند. شیوا پوست گوزن پوشیده تا نشان دهد ذهن خود را کنترل میکند.
رودراکشا
شیوا بندهایی به دور مچ دست خود بستهاست که به نظر میرسد کاربرد درمانی دارند.
عصای سه شاخه
عصای سه شاخه شیوا، تریشول نشان دهنده سه عملکرد ویژه هستند: خلق، نگهداری و مرگ. این عصا در دست شیوا، نشان دهنده این است که تمامی این قدرتها در کنترل او هستند. برداشت دیگر این است که این سه شاخه، نماینده گذشته، حال و آینده هستند که نشان میدهند زمان در کنترل شیوا است.
تندیس بزرگی از شیوا در حاال مراقبه،در بنگلور.
ایزد برتر، یکی از پنج شکل خدا
11)براهما ایزد آفرینش در آئین هندو و در کنار ویشنو و شیوا، از ایزدان تریمورتی است. همسر براهما، ساراسواتی، ایزدبانوی دانش و شناخت است. بنا به باور هندوان، براهما را پنج دست و چهار سر بود که شیوا یکی از سرهای وی را برید. در شمال هند، او را با ریش سفید تصویر میکنند. بنا به باور هندوان، هر یک از دستهای براهما نمایانگر یک جهت جغرافیایی یا یک بخش از وداها است. در هند، پرستشگاههایی هست که برای پرستش براهما بنیاد گشتهاند؛ برجستهترین این پرستشگاهها، پرستشگاه پوشکار در ایالت راجستان هند است.
حکاکی رنگ شده از براهما
12)کریشنا در زبان سانسکریت و آئین هندو به معنی جذاب متعال است.
کریشنا ظهور ویشنو در پنج هزار سال پیش در جنگی بزرگ به نام کوروکشترا بودهاست. طی این جنگ، کریشنا به دوست و مرید خود آرجونا آموزشهای مهمی را در زمینهٔ شناخت روح، خداوند، و سه راه رسیدن به خداوند یعنی راه شناخت (جنانایوگا)، عمل (کارما یوگا)، و عشق (باکتی یوگا) را ارائه میدهد. این آموزشها در کتاب باگاوادگیتا آمدهاست که کتاب مقدس اکثریت شاخههای آیین هندو بوده و خود بخشی است از حماسه بزرگ مهاباراتا که به همراه رامایانا دو منظومه حماسی بزرگ هند به شمار میروند.
طبق این دو منظومه و همچنین تعدادی از پوراناهای هند، کریشنا یکی از اوتارهها یا ظهورات خداوند (ویشنو) بر روی زمین است.
در بهگود گیتا کریشنا بارها خود را شخصیت اعلای خداوند و منشأ تمام کائنات معرفی مینماید. آرجونا در قسمتی از این گفتگو از او میخواهد فرم اصلی و جهانی خود را به او نشان دهد که این درخواست مورد اجابت کریشنا قرار میگیرد.
کریشنا در متون دیگر هند
از جمله منابع مهم دیگری نیز که در آنها کریشنا، به عنوان خداوند معرفی و ذکر شده عبارت است از بهگود پورانه (شریماد باگاواتام)، منظومه مهاباراتا، شری براهما سامهیتا، و نارادا باکتی سوترا. منابع دیگری نظیر شری چایتانیا چاریتامریتا و شری بریهاد باگاواتامریتا وجود دارد که به همراه منابع ذکر شده، مختص شاخه گودیا وایشناوا به شمار میرود.
سه وجه خداوند
در آئین هندو سه وجه از خداوند معرفی میشود و هریک از شاخههای هندو یکی از این وجوه را بعنوان وجه اصلی و منشأ دیگران تلقی مینمایند. این سه وجه عبارتند از:
۱- برهمن: وجه بدون فرم خداوند که مانند نور خورشید در همهجا گستردهاست. این وجه خداوند بیشتر موضوع اوپانیشادها است.
۲- پارام آتما: وجهی از خداوند که در دل تمامی اجزاء، پدیدهها، و در قلب هر انسان حضور دارد.
۳- بهاگاوان: وجه دارای فرم که در قلمرو روحانی خود، خارج از جهان مادی سکونت دارد.
کریشنا همان وجه سوم یا بهاگاوان است.
تندیس کریشنا در حال نی نواختن، معبد سری مایرامان، سنگاپور.
13)سوریاSurya خورشید و روشنایی بزرگ پروردگار (خورشید)،از مهمترین و مشهورترین خدایان ودایی است. خورشید مرکز عالم خلقت است. هرچه که بصفت وجود آراسته شده و هر آنچه که بوده و خواهد بود و هر آنچه که ساکن و متحرک است از آغاز تا انجام از خورشید سرچشمه و ریشه گرفته است. پسر کاسیابا و شوی ادیتی ایزد آئین هندو است. ایزد سوریا را با گیسوان و دستان زرین تصویر میکنند؛ سوریا نمود دیدنی خداوندگار دانسته میشود.
خدای خورشید (سوریا)
صلیب شکسته- گردونهٔ خورشید[۱] یا سواستیکا (به سانسکریت: स्वस्तिक) یک چلیپا از نشانه های خورشید است
در هندوستان خدای خورشید بانام سوریا شناخته میشود و یکی از مهمترین خدایان و دایی محسوب میشود. این خدا از یکسو تجلی عظمت آتش الهی AGNI است و از دیگر سوی منبع و منشاء نور، گرما. حیات و معرفت است. اشراف سوریا به جهان با برجهای دوازده گانة خورشید در طول سال نسبت دارد. سوریا مرکز عالم خلقت است که درمرز سپهرهای متفاوت قرار گرفته است. برفراز خورشید، افلاک غیر متجلی و غیر ظاهر قرار دارند که حوزة حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمینو دیگر سیارات) واقع شدهاند. پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبة وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نمایندة هر دو وادی به شمار میرود. خورشید برای انسان بدوی قویترین عنصر وجود و مهربان ترین قوای طبیعت بوده و قاعدتاً میبایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی و قوای فکری و نیروهای طبیعی بوده نزدیکترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده میشد.» «هر آنچه که از آغاز تا انجام بوده و خواهد بود از خورشید نشأت گرفته .درجة تقدس خورشید گاه به مرتبةفرد اولیه میرسد و با قربانی کیهانی یکی میشود. پروردگار تولید نسلها به خورشید تبدیل میشود و همة موجودات زنده از او متولد میگردند، او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان میبخشد، وقتی که خورشید طلوع میکند به ربع شرقی وارد میشود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند، آنگاه جهات غرب و جنوب و شمال و بالا و پایین را و هر آنچه که در میان آنهاست منور میسازد.» «خورشید روح جهان است ،منور بودن خورشید به نیروها بینایی تشبیه شده و او را چشم میترا، وارونا، آگنی و دیگر خدایان دانستهاند. سوریای هندی (خدای خورشید) گاه با هورای ایرانی که چشمان اهورامزدا است مطابقت دارد. البته خورشید حیات بخش گاه نیز با صفت نابودکننده بیان شده، «در آخرالزمان خورشید همة جهان را خشک و از هستی ساقط میکند.»
The sun-god Surya riding a chariot
چلیپای شکسته از تمدن هند
صفات ظاهری سوریا
«در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و جذب سوریا میشوند.» سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکستهای است که نشانة بخشندگی است. او را کشندة اهریمنان میدانند. در خصوص صفات ظاهری خدای خورشید اشارات زیادی است و اکثر شمایلها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل مییابند. «خدای خورشید گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او حتی نوک ناخنهایش مشعشع و تاباناس.تچشمانش قهوهای رنگ است او مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هر که وی را بشناسد و صفات او را دریابد خود به مرتبهای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقاء مییابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و ازتلألوی آن زوایای آسمان منور میگردد.» خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (منظور شعاعهای خورشید است) او چکمههای بلند به پا دارد و کمربند مرصع به کمر بسته. سوار برارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر میکند و فانی و جاوید را در مکانهای مناسب خویش قرار میدهد. ارابة سوریان یک چرخ دارد و توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده میشود و گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاع های نور محصور گشتهاند، ارابة سوریا را پیش میبرند و سوریا برگل نیلوفری بر فراز این ارابة زرین مینشیند. «ارابه ران خورشید آرونا به معنی سرخ فام نام دارد … او در جلوی سوریا بر روی ارابه میایستد و جهان را از شدت خشم سوزندة خورشید در امان نگه میدارد. سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارند عبادت میشود وفور سنگ درهند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیسها در سنگهای موجود در مناطق مختلف ساخته شوند و به همین خاطر اکثر تندیسهای بجای مانده از سوریا از سنگ هستند.»
علامت چلیپای شکسته که علامت رسمی حزب نازیبود و هماکنون توسط نئو نازیها استفاده میشود
14)یندرا(به سانسکریت: इन्द्र ، इंद्र)(به تامیلی: இந்திரன)(به تایلندی: พระอินทร์)
خدای آب و جنگ در هندوگرایی است. فصلی از کتاب ریگ ودا به نام اوست. او همسر ایندرانی و پدر آرجونا، جیانتا، میذوسا، کاملا، ربوس، رسابا، و والی است. در متن زرتشتی دینکرد، نیز نام او ذکر گشتهاست.
ایندیرا یکی از خدایان هندو-ایرانی است که خدای جنگاوری و طبقهٔ جنگاور بودهاست.
از صفتهای ایندرا vṛtrahan (بهرام) به معنای مانعشکن است. در دین زردشتی ایندره در زمرهٔ دیوان بشمار میرود و ضد نظم و ترتیب و مانع کستیبستن است و امشاسپند اردیبهشت به مقابله با او برمیخیزد.
ایندرا شاه ایزدان ایزد هوا و جنگ
پوشاک هندو ها:
هندوستان نیز همچون سایر جوامع پوشاک خاص و منحصر به فرد خود را دارد که بر اساس طبیعت،فرهنگ و مذهب آنها شکل گرفته است.
لباس زنان هندی:
1) ساری : (یک پارچه مستطیلی شکل ) که به شکل های مختلف استفاده میشود که رنگ و جنس آن بیانگر موقعیت،سن،شغل،منطقه و دین زنان میباشد.
2) چولی: بلوز های کوتاه و تنگی که زیر ساری به تن میکنند.
3) دامن چین دار که همراه چولی میپوشند (در راجستان)
4) شلوار (بیژاما) : شلوار هایی مانند بیژاما
5) کامیز: تونیک بلند و گشاد که زنان به تن میکنند.
لباس مردان هندی:
لباس مردان هندی معمولا لباسهایی به سبک غربی به تن میکنند اما روستاها هنوز روال لباس های سنتی و دستباف خود را میپوشند که شامل:
1) کوتووا: پیراهن بلند و بدون یقه است (ساده یا گلدوزی شده است)
2) لنگی و دتی: پارچه های بلندی هستند که به شکل سار ونگ پوشیده میشود یا بین دو پا بسته میشوند.
3) دستار های رنگی: به سر میبندند
Namaskar
این كلمه یادآور متداولترین و مشهورترین نوع سلام و علیك در هند است كه در هنگام خوشآمد گویی و یا خداحافظی به كار میرود. دراین شیوه سلام كردن، كف دو دست را به هم میچسبانند و در زیر صورت به سمت بالا نگه میدارند و كمیخم میشوند و سپس به شخصی كه دیدهاند به این روش سلام میكنند.مردم هندوستان معتقدند كه چسباندن دو دست به یكدیگر نشانه همفكری و همرنگی با شخص مقابل است و از طرفی دست راست را مظهر روح و طبیعت معنوی انسانی و دست چپ را نشانگر جهان مادی و جسم انسانی میدانند و با این حركت میخواهند یكی بودن جسم و جان خود را به شخص مقابل بدهند.
ببر:
ببر یكی از نمادهای ملی كشور هند است.
Tilak
تیلاك نشان مذهبیای است كه آنها بر روی پیشانی خود میگذارند و معتقدند برای آنها سعادت، خیر و بركت به ارمغان میآورد. این نشان معمولاً از خمیر قرمز رنگی كه تركیبی از زردچوبه، زاج سفید، ید و كافور است تهیه میشود و سپس به صورت لكهای كوچك در بین ابروان گذاشته میشود. به عقیده مردم هند، این نقطه از پیشانی محل خرد نهفته، تمركز و عقل انسانی است. در ضمن از نظر مسائل عبادی هم كانون مهمیبه حساب میآید و از طرفی آن را چشم سوم وجود خود میدانند و تمام مراسم مذهبی آنها با گذاشتن تیلاك و چند دانه برنج با انگشت نشانه شست روی این نقطه انجام میشود. در ضمن این رسم در بعضی مواقع برای خوشآمد گویی یا وداع با میهمان هم دیده میشود.
Arati
انجام این سنت نشانی از عشق و تكریم است و در شرایط و موقعیتهای متفاوت چون ستایش و درخواست بركت از خدا، تولد كودكان، خوشآمد گویی به مهمان، شركت در محافل شعری و سرود و خوشآمد گویی به عروس و داماد جدید به فراخور موضوع استفاده میشود.روش كار هم بسیار ساده است؛ پنج لامپ یا چراغ كوچك را با كره یا روغن پر میكنند و در سینی فلزی كوچكی قرار میدهند. در كنار آن نیز صدف حلزونی با آب پر میشود و اطرافش را با گل و برگ تزئین میكنند. بخور كافور هم به عنوان عطر سینی استفاده میشود و در نهایت سینی تهیه شده به حالت چرخان در محافل ذكر شده حركت داده میشود تا ارواح شیطانی و تأثیرات چشمهای شیطانی از آن مجلس دور شود.
حلقههای گل
درست كردن حلقههای گل در هند بسیار مرسوم است. در هنگام نشان دادن ادب و احترام بیشتر دستهگلهایی از یاس سفید با گلهای جعفری یا همیشه بهار (نارنجی رنگ) تهیه میكنند. و به شكل ریسمانی به هم میبافند و ته آن را گره میزنند و آن را در مراسم مختلف بر گردن كسی كه میخواهند به او احترام بگذارند میاندازند. استفاده از حلقه گل در مراسم ازدواج بسیار مرسوم است.
سنجاق روی بینی
سنجاق روی بینی كه یك نگین براق است، مظهر اخلاص و نشان ازدواج و تأهل زنان هندی است. اگرچه با گذشت زمان این زینت مورد استفاده دخترها هم قرار گرفته است.
Mangalsur
گردنبندی است بر گردن زنان متأهل و معادل حلقه ازدواج در غرب و سایر كشورها است. گردنبند فوق معمولاً از دو رشته كوتاه از مهرههای سیاه و آویزان از طلا است. در روز عروسی این گردنبند توسط داماد بر گردن عروس آویخته میشود تا دانههای سیاه آن عروس خانم را در مقابل شیطان حفظ كند.
Shakna-Paula
دستبندی است كه از مرجان قرمز و صدف تهیه میشود كه در مجلس عروسی به دست عروس خانم بسته میشود. مفهوم این دستبند در میان مردم هند این است كه با این دستبند داماد به عروس قول میدهد تا او را خوشبخت كند و او را همیشه دست داشته باشد. هندیها به این دستبند، دستبند عشق میگویند.
خوراک در هند:
برای هندی ها غذا بخش مهمی از فرهنگشان است و غذاهای هندی نیز مثل فرهنگ ، جغرافیا و آب و هوای هند متفاوت است. هندی ها معتقدند غذا بر رفتار ، روحیه و سلامت فرد تاثیر می گذارد. غذاهای هندی غنی و متنوع هستند و هر منطقه غذاهای خاص خودش را دارد.
آداب و رسوم غذا خوردن در هندوستان:
هندىها آداب خاصى در مصرف غذا دارند، آنان در غذا خوردن اسراف نمىكنند، زیرا معتقدند با افراط در غذا دچار تنبلى شده و این امر مانع رشد فكرى و جسمانىشان مىشود.از سویى دیگر سعى مىكنند غذاى مصرفىشان به چرخه طبیعت بسیار نزدیك باشد. به همین دلیل غذاهایى چون ماهى و گوشت را كه برای بهدست آوردن آن باید موجود زندهای را كشت و در نتیجه باعث برهم زدن چرخه طبیعت میشود را مانع آرامش روح و نیایش با خدا مىدانند. از آداب جالبی که دارند، با دست غذا خوردن است که هیچ طبقهی خاصی را هم شامل نمیشود، هندىها معتقدند براى غذا خوردن نباید واسطهاى وجود داشته باشد تا انرژى بین غذا و انسان در تعامل باشد. شبیه گستره جغرافیایی ایران، عادات غذایی در هر منطقه هند متفاوت است به طور مثال در جنوب (شهرهایى چون حیدر آباد، شانل و...) غذاهاى تند مصرف مىكنند، در غرب (مثل كلكته) غذاى شیرین و در شمال (مثل دهلى) غذاى تند و روغنى.امّا در كل برخى غذاهاى مشترك را در همه مناطق هند مىتوان دید.به طور مثال «دال» كه از حبوبات تشكیل شده است و معمولاً آن را بر روى برنج مىریزند و مىخورند، در تمام هندوستان بسیار رایج است. «دال» (Dal) را با عدس لوبیا و نخود میپزند؛ ولى هر كدام از این حبوبات به طور جداگانه پخته مىشوند و همین باعث تنوع در غذا مىشود.«دوساسامبار» (Dososambar) با اینكه غذاى مخصوص جنوب هند است، امّا مصرف آن در همه جاى هند بسیار رایج است. این غذا از یك نان بلند و نازك تشكیل شده كه وسط آنرا سیب زمینى، پیاز و فلفل میگذارند و مىپیچند و برای جاشنی هم از سس خاصى استفاده مىكنند، كه «چتنى» (Chatni) نام دارد و با نارگیل و خود سس «سامبار» (Sambar) كه حاوی سبزیجات مختلف است، درست شده است.باتورا (Batura) هم یكى از نانهاى معروف در هند است (البته بعد از نان چاپاتى) كه همراه با غذایى به نام چولا (Chala) خورده مىشود. چولا از نخود، گوجه فرنگى، پیاز و فلفل و ادویه تشكیل شده و همانند خورشت درست مىشود و آن را با نان باتورا كه روغنى و پفى شكل است میخورند.سمبوسه نیز غذایى آشنا و پرطرفدار است كه بیشتر به صورت عصرانه مصرف مىشود و در خیابانها مىتوان شاهد دستفروشهایى بود كه سمبوسه مىفروشند.در كل اینگونه معروف است كه طبقات محروم و پایین غذاهاى تندترى مصرف مىكنند و غذاها در طبقات بالا از درجه تندى كمترى برخوردار است.هندوها معتقدند كه گاو ماده را نباید كشت و گوشت این حیوان مفید و مقدس را نباید خورد، این یكى از دلایلى است كه آنان از گوشت حیواناتى چون بز، گاو نر و گوسفند استفاده مىكنند. البته مصرف گوشت در بین هندیها چندان پسندیده نیست، حتى امروزه هم مىتوان هندوهایى را دید كه در طول زندگىشان هرگز گوشت مصرف نكردند.
اعیاد هندی ها:
اعیاد هندوها مانند طبقات و پیروان آن ، متنوع و گوناگون است و می گویند عدد آن به هفتاد عید و جشن می رسد.
یکی از زیباترین و معروف ترین جشن های هندوستان(جشن هالی /رنگ):
اين فستيوال یکی از بزرگترین جشنهای هند است که همه ساله در اواخر فوریه و اوایل ماه مارچ روز بعد از کامل شدن ماه برگزار میشود و نشان دهنده زنده شدن دوباره طبيعت و فرا رسيدن فصل بهار است. این فستیوال به نامهای جشن هالی، جشن رنگ و جشن بهاره نیز معروف است.این فستیوال یکی از قدیمی ترین فستیوالهای هندی است که داستانها و افسانه های مختلف و بسیار جالبی درباره ریشه این فستیوال مطرح شده است. یکی از مشهورترین افسانه ها، داستان قديمی از خدايان هندو می باشد. این داستان مربوط به دوران پادشاهی هیران یاکاشیپو است. او که پادشاهی از قوم جن بود که همیشه می خواست مشهورترین و برترین مرد جهان باشد. او پس از به دست آوردن توپ (جایزه ای که آرزو را برآورده می کند و فقط پس از ریاضتهای فراوان به دست می آید) آرزو کرد که نه به دست انسان کشته شود و نه به دست حیوان، نه در خانه اش بمیرد و نه در بیرون از خانه، نه در روز بمیرد و نه در شب، نه با سلاح اشترا کشته شود و نه با سلاح سشترا (دو سلاح خطرناک که متعلق به خدایان است و در ادبیات اوستایی خدای جنگ بهرام هر دو را داشته است) نه در خشکی بمیرد و نه در آب و نه در آسمان، آرزوی او برآورده شد و او خودش را شکست ناپذیر قلمداد می کرد. از این رو ادعای خدایی کرد و دستور داد که همه مردم او را به عنوان خدا بپرستند. همه پذیرفتند به جز تنها پسر نه ساله اش، پراهلاد، که پیرو رام بود. به همین خاطر پادشاه قصد داشت که پسرش را بکشد ولي هر بار اتفاقي مي افتاد که نمی توانست موفق شود. پادشاه که از دست او خشمگین شده بود دستور داد تا آتشی بزرگ به پا کنند و پراهلاد را در آن بسوزانند. وی از خواهرش هولیکا خواست تا به همراه پراهلاد وارد آتش شود و تا پسرش نتواند کاری کند و بعد از سوختن این پسر او از آتش خارج شود. هولیکا دارای روسری سحرآمیز بود که وقتی آنرا به سر می کرد در آتش نمی سوخت اما آن روز وقتی وارد آتش شد روسری هولیکا را باد برد و هولیکا در آتش سوخت و پراهلاد زنده از آتش بیرون آمد. به همین خاطر هندو ها اين روز را روز پيروزي خير بر شر می دانند و این روز را جشن مي گيرند.در شب اولین روز جشن هالی آتشی درست کرده و درحالی که دور آن می چرخند آب بر روی زمین می ریزند. همچنین مرسوم است ظرفی پر از دانه های جو در زیر این آتش برشته می کنند و پس از خاموش کردن آتش بذرها را می خورند. در روز دوم ابتدا بصورت دسته جمعي مي رقصند و بعد لباسهایشان را عوض کرده، شروع به بازی با رنگ می کنند در این مراسم رسم بر آن است که لباسي به رنگ سفيد پوشيد. در این روز آبهای رنگی که در سطل ریخته اند را بر روی هم می پاشند و یا پودرها را بصورت خشک به سر و صورت یکدیگر می ریزند و آب رنگی را در داخل بادکنک ریخته و آن را به طرف هم پرت می کنند. و دیگر آنکه خاکستر آتشی که از دیروز به جا مانده است را در داخل همان سطلهای آب رنگی ریخته و بر روی هم می پاشند. باور عامه بر این است که خاکستر این آتش می توانند انسان را از بیماریها محافظت کند.همچنین افسانه دیگری نیز وجود دارد که در این افسانه کریشنای جوان که پوست تیره ای داشت همیشه به رنگ پوست معشوقه خود رادها که پوست روشنی داشت حسادت می ورزید. یک روز کریشنا با شیطنت صورت رادها را رنگی می کند. از این به بعد بنا به این افسانه جوانان عاشق پیشه صورت معشوقه هایشان را برای ابراز عشقشان در این روز رنگی می کنند. در این روز همه دوست دارند اولین کسی باشند که طرف مقابل خود را رنگی نمایند. در این جشن مردم کدورتها را کنار گذاشته و با پختن غذاهای مخصوص این روز را جشن می گیرند. در بعضی نقاط هند این جشن تا پنج روز ادامه دارد. لازم به ذکر است که این پودرهای رنگی از گیاهانی مانند گیاه نیم، کومکوم، هالدی و غیره تهیه شده اند. همچنین بعضی از این رنگها از گیاهانی که در فصل بهار شکوفه می دهند مانند گلهای درخت شعله جنگل تهیه شده اند، از اینرو هندی ها اعتقاد دارند، این پودرها به دلیل خاصیت درمانی و طبیعی بودن از بروز بیماریهای شایع ناشی از تغییرات آب و هوا در فصل بهار مانند سرما خوردگی جلوگیری می نمایند و بعضا این بیماریها را درمان می کنند.نکته جالب توجه آن است که این رنگها حتی پس از شستن کامل تا چندین روز بر سر و صورت و ... افراد باقی می ماند و لباسهایی که رنگی شده اند نیز رنگشان پاک نمی شود.
جشن دیوالی:
دیوالی از جمله جشنهای هندوان است.
دیوالی یک جشنواره پنج روزه هندوها است که در سراسر هند اجرا میشود و تاریخ اجری آن به زمانهای پیش از تاریخ بازمیگردد.
این جشنواره پنج روزه بر اساس گاهشماری هندی، در روز پانزدهم کارتیکا آغاز میشود. از آنجایی که محاسبه ماههای هندی، قمری است؛ تاریخ دیوالی در تقویمهای دیگر متغیر است.
طی روزهای قبل از جشن، تمام خانهها پاکیزه و مرتب شده و پنجرهها برای خوشامدگویی بهلاکشمی (Lakshmi)، الهه توانگری و کامیابی گشوده میشوند.
نام دیوالی، تحریف شده واژه دیپاوالی (Deepavali) – دیپا به معنی نور و آوالی به معنای ردیف و صف - و در کل به معنای صفی از نور است. درواقع نمایش نور در این جشنواره یکی از جذابترین بخشهای آن است. تمام خانهها، از فقیرانهترین کلبهها تا اشرافیترین کاخها، با نور نارنجی رنگ فانوسهایی به نام دیا (Diya) برای تبریک و سلام به لاکشمی روشن میشوند.
فانوس یا دیپ (Deep)، نشانه دانش است و افروختن چراغ دانش در بین مردم به معنای درک فلسفه هر روز خاص از این جشنواره و به عمل درآوردن این فلسفه، در زندگی روزمرهاست.
طرحهای الوان رنگولی (Rangoli نقوشی سنتی و بسیار زیبا که در روزهای عید و مناسبتها، از دیرباز برای تزیین کف اتاق، حیاط و درگاه خانهها، برای خوشامد گویی به خدایان ترسیم میشدهاست.این نقاشیها با پودرهای رنگ و توسط زنان اجرا میشدهاست)، گل آرایی و آتش بازی، این فستیوال را که پیام آور شادی، نشاط و خوشبختی در سال جدید است، از شکوه و زیبایی خاصی برخوردار میکند.
جشنواره دیوالی در ابعاد وسیع و تقریباً در تمام مناطق هند برگزار میشود و درواقع، پیش درآمد سال نو است. دیوالی حتی در کشورهایی چون تایلند، ترینیداد، سیام و مالایا نیز- با تفاوتهایی- اجرا میشود.
Thaipusam:
Thaipusam يك جشنواره هندویی است (اغلب توسط تمیلها برگزار میشود) هر سال در ژانویه / فوریه به مناسبت جشن تولد موراگان (پسر خدایان شیوا و پارواتی) برگزار میشود . شرکت کنندهها سرشان را میتراشند و یک مراسم زیارتی را اجرا میکنند ، در پایان سیخهای بسیار تیزی را درون زبان یا گونههایشان فرو میبرند . بعضی از شرکت کننده چنگکهایی را به کمرشان وصل میکنند و بعد اشیاء خیلی سنگینی مثل تراکتور را میکشند . مطمئناً این کارها درد و رنج زیادی را به شرکت کنندگان تحمیل میکند - بیشتر از آن چیزی که شما طاقت تحملش را دارید و بیشتر از آمرزشی که آنها از خدا دریافت میکنند .این جشنواره در هند مشهور است ، اما بزرگترین جشنها در سنگاپور و مالزی اتفاق میافتد که به صورت یک تعطیلات عمومی درآمده است .
خرافات هندوها:
راه رفتن روی آتش:
یکی از عجیب ترین مراسم های دنیا راه رفتن روی آتش است که هر ساله در جنوب هند و در یک جشن بزرگی که مانند جشن های شکرگذاری می ماند انجام می شود. در این مراسم افراد باید با پای برهنه بر روی آتش قدم بردارند و این درحالی است که نباید روی ذغال های داغ بدوند. مراسم به گونه ای است که باید کاملا راحت و به آرامی روی آتش قدم برداشت. در این مراسم هر ساله افراد زیادی نیز بر اثر سوختگی راهی بیمارستان می شوند.
گاو بازی:
شاید با شنیدن این مراسم به یاد اسپانیا بیافتید اما درهند نیز هر ساله مراسمی به این صورت برگزار می شود که 100 برابر از همتای اسپانیایی اش خطرناک تر است. این مراسم که در روز جشن برداشت محصول انجام می شود تعدادی از خطرناک ترین گاو ها در میان مردم رها می شوند و البته هیچ ایمنی نیز در مورد تماشاگران وجود ندارد و در انتهای آن نیز نه گاو را می بندند و نه آن را می کشند. تا به حال بیشتر از 200 نفر در طی ده سال گذشته در این مراسم جانشان را از دست داده اند.
انداختن نوزودان:
هر ساله در اخرین ماه میلادی تعداد زیادی بچه از بام یک معبد در هند به پایین انداخته می شوند تا نوزادها در زندگی خودشان از سلامت کافی و شانس برخوردار باشند. این معبد که نزدیک به 60 متر ارتفاع دارد هر ساله مملو از جمعیت های بیشماری می شود که می خواهند فرزندانشان را به پایین پرتاب کنند. این مراسم به عنوان یکی از مراسم های بسیار خطرناک و عجیب در دنیا شناخته می شود که چند بار تا مرز تعطیلی نیز رفته است.
آویزان شدن با قلاب:
این عمل به تنهایی شاید خیلی مورد خاصی نداشته باشد اما هندی ها در گذشته یک رسم بسیار ناخوشایند داشتند . افرادی که دوست داشتند این کار را انجام دهند در روزهای خاصی از سال و بدون هیچ دلیل خاصی خودشان را از جایی اویزان می کردند. در این مراسم باید قلاب هایی را وارد بدنشان می کنند تا از سطح زمین جداشوند. این مراسم که باعث جراحات بسیار زیادی می شد چندی است که توسط دولت این کشور ممنوع شده است.
قل خوردن روی غذا:
در معبد اصلی شهر کارناتکا در جنوب هند وقتی وارد شوید به شما دستور میدهند تا روی زمین بخوابید و قل بخورید. این مراسم در حالی انجام می شود که روی زمین دورریخته هایی از غذاهای معبد قرار دارد و به گفته هندی آن ها این کار باعث می شود تا به بیماری های پوستی دچار نشوید. دولت هند این مراسم را نیز به علت غیر بهداشتی بودن و همچنین خرافات آن ممنوع اعلام کرده است.
خدایان، الهه ها و موجودات افسانه ای در هند:
1)مَهاویدیاها (مِهدانش) یا دَشَه-مهاویدیَه گروهی شامل ۱۰ جنبه از جنبههای ایزدبانوی مادر یا همان کالی در مذهب هندوئیسم هستند.
واژه مهادیویا به معنای «فرزانگی بزرگ» است و این ۱۰ الههٔ فرزانگی، طیفی از الههها را نمایندگی میکنند که یک سر آن از ایزدبانوهای دهشتناک شروع میشود و تا الهههای دلپذیر در سر دیگر طیف ادامه مییابد.
شکل گرفتن ایده مهاویدیا نقطه عطفی در تاریخ شاکتیپرستی بهشمار میآید زیرا نمایانگر برآمدن جنبههای بهکتیگرایانه در شاکتیپرستی است که اوج آن در ۱۷۰۰ پس از میلاد بود. این ایده که نخستین بار در حدود سده ششم میلادی در دوران پس از پورانا شکل گرفت، یک جنبش تازه در ایزدباوری آن دوران پدید آورد که در آن موجود برتر به صورت وجود مؤنث انگاشته شد.
ده فرزانه بزرگ: کالی، تارا، شوداشی، بووانشواری، بایراوی،چیننمسته، دوماواتی، باگالاموکهی، متنگی و کماله.
[img]file:///C:/Documents%20and%20Settings/M@hdis/Desktop/magicka_files/350px-Mahavidyas.jpg[/img]
2)کالی یا کالیکا ایزدبانوی مرگ و ویرانی در آئین هندو است. کالی را همسر ایزد شیوا میدانند. امروزه، هندوان وی را ایزدبانوی زمان و دگرگونی میدانند. کالی در هند از ایزدبانوان تودهٔ مردم است که چون نیروی مادری جهان ظاهر میشود.
کالی هنوز در هند بانوی اسطورهای جهان تصور میشود که خاستگاه آن به دوران نوسنگی برمیگردد. مجسمههایی از الههٔ مادر در تمدن درهٔ سند نیز پیدا شدهاست، که شاید با خاستگاه پرستش کالی مربوط باشد. کالی در برخی از این مجسمهها کاملاً هراسانگیز به نظر میرسد و، در حقیقت، تاگها از پرستندگان کالی بودهاند. ولی در چند فلسفه، او دلسوز، برترین رنجبر همه، آن سوی هر شکل و هر گون، تقریباً همسنگ مفهوم برهمن میشود.
ایزدبانوی کالی، پوستری از دههٔ ۱۹۴۰
3)پاراواتی(سانسکریت:पार्वती) ایزدبانو در آئین هندو و همسر دومین شیوا، ایزد ویرانی و جوانسازی است. او نمود بازیافته داکشایانی، همسر نخستین شیواست. پارواتی مادر ایزدان گانش و سکاندا است. برخی، او را خواهر ایزد ویشنو دانسته اند. وی را از آن روی پارواتی می خوانند که در نزد هندوان، وی دختر هیماوان ایزد کوهستان است.
پاراواتی
4)داکشایانی یا ساتی (سانسکریت: सती) ایزدبانوی نیکبختی در زناشویی و دیرزیوی در آئین هندو است. زنان هندو وی را نماز برده و از وی طول عمر شوهرانشان را طلب میکنند. داکشایانی نمودی از دوی و نخستین همسر شیوا (همسر شیوا پیش از پروتی) است. او دختر داکشا بود. او که نتوانست بدخویی پدرش داکشا را با شوهرش تاب بیاورد، خود را در آتش سوزانید و از آن پس ساتی(مادینه سات، زن راستین یا زن وفادار) نامیده شد. واژه ساتی از آن پس برای هر زن بیوه و یا زن پاکدامن و نیز برای اشاره به آئین خودسوزی زنان هندو به کار میرود.
در هند باستان نیز زن را پس از مرگ شوهرش میسوزانیدند که به این رسم ساتی گفته میشد. در هند باستان این رسم اهمیت فرهنگی و دینی بسیاری داشت و نشانه وفاداری زن به شوهر تلقی میشد. هر چند بیشتر ساتیها به صورت داوطلبانه انجام میگرفت اما فشارهای خانوادگی و اجتماعی و اجبارها زن را به شرکت در این مراسم وامی داشت. رسم ساتی هم در بین زنان عادی و هم در بین زنان اشرافی رایج بود و یک فریضه دینی محسوب میشد. سالها بعد با به قدرت رسیدن فرمانروایان مسلمان در هند، ساتی نمادین به وجود آمد که در این مراسم زن بیوه در کنار شوهر مرده خود زانو میزد و کلماتی را که نشانه وفاداری اوست بر زبان میآورد؛ بدون این که مجبور به سوزانیدن خود باشد.
شیوا بدن بیجان ساتی را بر نیزه سهشاخ خویش برداشته است. (اثر دهه ۱۸۰۰)
مراسم ساتی
5)دورگا، یکی از ایزدبانوان سه گانه در اساطیر هند است.
برخی شاخههای مذهب هندوئیسم بر این عقیدهاند که با کمک سرسوتی و پارواتی، دورگا بصورت تجسمی جدید از لاکشمی زاده شده است.
اغلب دورگا را بصورت زنی جنگاور، سوار بر شیر یا ببر تصویر کردهاند که چندین دست دارد و سلاحهای گوناگونی در مشت میفشارد.
این تصویر از او، دورگا را بصورت نمادی از انرژی و قدرت زنانگی نشان میدهد.
ایزدبانوی کینخواهی / پیروزی
6)لاکْشْمی یا مهالاکشمی (سانسکریت:लक्ष्मी) ایزدبانوی توانگری و پیروزبختی در آئین هندو است. لاکشمی را به سان زنی که بر روی گل نیلوفر آبیایستادهاست، تصویر کردهاند. به همین دلیل، او را به نام پادماپریا (کسی که نیلوفر دوست دارد) نیز میخوانند. او همسر خدا ویشنو است که هندوان در جشن دیوالی وی را نماز میبرند.
لاکشمی ایزدبانوی ثروت است و پول و غله و گله و زمین و طلا و نقره از عطایای اوست. در متون هندو گفته شده هر جا که سلطنت و ثروت و شهرت و شوکت باشد، فیض لاکشمی در آنجا حاضر است و لاکشمی نیز در آنجا حضور و سکونت داشتهاست.
تصویری از لاکشمی، اثر راجه راوی وارما
ایزدبانوی ثروت و زیبایی
7)گانِش یاگانشا، یکی از شناختهشدهترین و مورد احترامترین خدایان در مذهب هندوئیسم است.
او اولین فرزند شیوا و پارواتی است. نام او را میتوان ترکیبی از دو کلمه گا- به معنی هوش و نهَ- به مفهوم عقل دانست. پارواتی گانشا را تنها با عشق خود خلق کردهاست تا تنها به مادرش سرسپرده باشد و فرامین مادرش را اجرا کند.
گانش در سرسپردگی مطلق به مادرش یک اسطوره است و بجز فرمان مادرش به فرمان کسی گوش نمیکند. در نوشتههای کهن هندی آمدهاست که گانشا زمانی که مادرش به او دستور میدهد تا زمانی که در حال حمام کردن است هیچ کس را به درون خانه راه ندهد گانشا از ورود شیوا که همسر پارواتی است نیز جلوگیری کرده و اجازه ورود نمیدهد که این کارش باعث خشم شیوا شده و شیوا سر او را قطع میکند. و مجبور میشوند با چسباندن سر فیل به او زنده اش کنند.
او خدایی است که شکمی بزرگ با سری فیلگونه دارد. اغلب او را طوری تصویر میکنند که بر زمین نشسته و پاهایش را زیر خود جمع کردهاست.
او نابودکننده تمامی بدیهاست و در پرستش، گانش معمولاً برطرفکننده مشکلات و موانع است و بسیاری از دانشآموزان در طول امتحانات به درگاه این ایزد (که ترکیبی از زداینده مشکل و خدای هوش و عقل است) نیایش میکنند.
پردارنده موانع، پشتیبان هنر و دانش
8)ویشنو دومین ایزد از ایزدان سهگانه هندو و جنبه نفوذگر و حفاظتگر خداوند است. نام این ایزد مذکر در نوشتههای روحانی آئین هندو همچون یجورودا، ریگودا وباگاوادگیتا آمدهاست.
ویشنو جنبه نفوذگر و حفاظتگر خداوند
واژه ویشنو از فعل «ویش» به معنی چیرگی و نفوذ داشتن است. در ریگ ودا، ویشنو از ایزدان تراز اول نیست، بلکه نماد نیروی آفتاب است که در سه گام از هفت ناحیه جهان میگذرد و کلیّه اشیاء را با گرد نور خویش احاطه میکند. برخی از مفسران ریگودا این سه گام را به مظاهر سهگانه نور که آتش و برق و خورشید باشد، تعبیر کردهاند. بعضی دیگر آن را سه وضع خورشید، یعنی موقع طلوع، هنگام ظهر و وقت غروب دانستهاند.
این ایزد بنا به باور هندوان در دورانهای مختلف به صورت مظاهر مختلف آشکار میگردد و تاکنون در ۱۰ پیکر گوناگون نمود یافته است. ویشنو امروزه نیز پرستش میشود ویکی از کیشهای دین هندو که ویشنو را تمرکز پرستش خود قرار داده ویشنوپرستی نام دارد. مهابهاراتا هزار نام و لقب برای ویشنو برشمردهاست.
ویشنو و همسرش لاکشمی
9)در متون مقدس مربوط به آیین هندو راما هفتمین آواتار ویشنو و یکی از شاهان آیودیا است.
در برخی از متونی که بر محوریت راما نگاشته شده اند، او به جای اینکه آواتاری از ویشنو، خدای هندو باشد، به عنوان یک وجود برتر و عالی ترسیم می شود. راما در قلمرو سلسله سوریاوانشا متولد شد، سلسله ای که بعد از راگو، راگووانشا نام گرفت.در ریگ ودا، راما به معنی تاریکی به کار رفته است.وی شوهرسیتا ایزدبانوی آئین هندو بود.
رامچاندرا
10)شیوا (سانسکریت: शिव به معنی نیکاختر یا فرخپی) یکی از بلندپایه ترین ایزدان آئین هندو است. شیوا خدای آفریننده، نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست.
چشم سوم
چشم سوم شیوا که بر پیشانی او قرار گرفته، چشم عقل است که آن را با نام «بیندی - bindi» میشناسند. این چشم ورای ظاهر را مینگرد. همچنین آنطور که در اذهان عمومی نقش بستهاست، این چشم سوم با انرژی خاص شیوا که عوامل و گناهان اهریمن را نابود میکند نیز رابطه دارد.
گردنبند مار کبرا
شیوا از مرگ مبرا است و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته میشود. او در ازای تندرستی جهان، زهر هلاهل را مینوشد. گفته میشود مصونیت شیوا در مقابل این زهر، بخاطر مار کبرایی است که همسر او، پارواتی به دور گردن او بستهاست.
این مار کبرا، نماینده مرگی است که شیوا بر آن غلبه کرده و همچنین، نماد انرژی خاص مارها است که تحت تسلط شیوا درآمدهاست.
موهای پریشان
دسته موهای پریشان او، نشان دهنده این است که او ارباب باد یا «وایو» است.
هلال ماه
شیوا روی سر خود، هلال پنج روزه ماهی را حمل میکند. این ماه در نزدیکی چشم سوم قرار گرفته و نشان دهنده این است که شیوا علاوه بر قدرت زایش، توانایی نابود کردن را هم دارد. علاوه بر این، این هلال ماه نمودی از زمان نیز هست.
گنگ مقدس
گنگ مقدس، رودخانهاست که از موهای پریشان شیوا جریان یافته و شیوا اجازه داده تا این رودخانه بر روی زمین جاری شده و برای انسانها زندگی به ارمغان بیاورد.
طبل
طبل شیوا که در دست او قرار گرفته، منبع تمامی صداها و زبانها در جهان است. این طبل را با نام "Damru" میشناسند.
ویبوتی
ویبوتی سه خط از خاکستر کشیده شده بر روی پیشانی است که نشان دهنده جوهره بدی در انسان است (جهل، خودپرستی و خشونت).
خاکستر
شیوا بدن خود را با خاکستر گورستان پوشاندهاست تا نشان دهد مرگ و زندگی در کنار هم هستند و مرگ نیز، واقعیتی در کنار زندگی است.
پوست ببر
ببر، جانور دستآموز شاکتی، ایزد توان و نیرو است. شیوا بالای هر نوع نیرو و قدرتی است؛ او ارباب شاکتی است؛ بنابراین پوست ببری که او به تن دارد نشان دهنده این است که او بر هر قدرتی پیروز است. همچنین ببر نماینده شهوت است. شیوا پوست ببر به تن دارد تا نشان دهد بر شهوت نیز غلب آمدهاست.
پوست فیل و گوزن
فیلها نماینده غرور هستند. شیوا پوست فیل به تن کرده تا نشان دهد بر غرور پیروز شدهاست. همچنین گوزن نماینده ذهنی است که نمیتواند تمرکز کند. شیوا پوست گوزن پوشیده تا نشان دهد ذهن خود را کنترل میکند.
رودراکشا
شیوا بندهایی به دور مچ دست خود بستهاست که به نظر میرسد کاربرد درمانی دارند.
عصای سه شاخه
عصای سه شاخه شیوا، تریشول نشان دهنده سه عملکرد ویژه هستند: خلق، نگهداری و مرگ. این عصا در دست شیوا، نشان دهنده این است که تمامی این قدرتها در کنترل او هستند. برداشت دیگر این است که این سه شاخه، نماینده گذشته، حال و آینده هستند که نشان میدهند زمان در کنترل شیوا است.
تندیس بزرگی از شیوا در حاال مراقبه،در بنگلور.
ایزد برتر، یکی از پنج شکل خدا
11)براهما ایزد آفرینش در آئین هندو و در کنار ویشنو و شیوا، از ایزدان تریمورتی است. همسر براهما، ساراسواتی، ایزدبانوی دانش و شناخت است. بنا به باور هندوان، براهما را پنج دست و چهار سر بود که شیوا یکی از سرهای وی را برید. در شمال هند، او را با ریش سفید تصویر میکنند. بنا به باور هندوان، هر یک از دستهای براهما نمایانگر یک جهت جغرافیایی یا یک بخش از وداها است. در هند، پرستشگاههایی هست که برای پرستش براهما بنیاد گشتهاند؛ برجستهترین این پرستشگاهها، پرستشگاه پوشکار در ایالت راجستان هند است.
حکاکی رنگ شده از براهما
12)کریشنا در زبان سانسکریت و آئین هندو به معنی جذاب متعال است.
کریشنا ظهور ویشنو در پنج هزار سال پیش در جنگی بزرگ به نام کوروکشترا بودهاست. طی این جنگ، کریشنا به دوست و مرید خود آرجونا آموزشهای مهمی را در زمینهٔ شناخت روح، خداوند، و سه راه رسیدن به خداوند یعنی راه شناخت (جنانایوگا)، عمل (کارما یوگا)، و عشق (باکتی یوگا) را ارائه میدهد. این آموزشها در کتاب باگاوادگیتا آمدهاست که کتاب مقدس اکثریت شاخههای آیین هندو بوده و خود بخشی است از حماسه بزرگ مهاباراتا که به همراه رامایانا دو منظومه حماسی بزرگ هند به شمار میروند.
طبق این دو منظومه و همچنین تعدادی از پوراناهای هند، کریشنا یکی از اوتارهها یا ظهورات خداوند (ویشنو) بر روی زمین است.
در بهگود گیتا کریشنا بارها خود را شخصیت اعلای خداوند و منشأ تمام کائنات معرفی مینماید. آرجونا در قسمتی از این گفتگو از او میخواهد فرم اصلی و جهانی خود را به او نشان دهد که این درخواست مورد اجابت کریشنا قرار میگیرد.
کریشنا در متون دیگر هند
از جمله منابع مهم دیگری نیز که در آنها کریشنا، به عنوان خداوند معرفی و ذکر شده عبارت است از بهگود پورانه (شریماد باگاواتام)، منظومه مهاباراتا، شری براهما سامهیتا، و نارادا باکتی سوترا. منابع دیگری نظیر شری چایتانیا چاریتامریتا و شری بریهاد باگاواتامریتا وجود دارد که به همراه منابع ذکر شده، مختص شاخه گودیا وایشناوا به شمار میرود.
سه وجه خداوند
در آئین هندو سه وجه از خداوند معرفی میشود و هریک از شاخههای هندو یکی از این وجوه را بعنوان وجه اصلی و منشأ دیگران تلقی مینمایند. این سه وجه عبارتند از:
۱- برهمن: وجه بدون فرم خداوند که مانند نور خورشید در همهجا گستردهاست. این وجه خداوند بیشتر موضوع اوپانیشادها است.
۲- پارام آتما: وجهی از خداوند که در دل تمامی اجزاء، پدیدهها، و در قلب هر انسان حضور دارد.
۳- بهاگاوان: وجه دارای فرم که در قلمرو روحانی خود، خارج از جهان مادی سکونت دارد.
کریشنا همان وجه سوم یا بهاگاوان است.
تندیس کریشنا در حال نی نواختن، معبد سری مایرامان، سنگاپور.
13)سوریاSurya خورشید و روشنایی بزرگ پروردگار (خورشید)،از مهمترین و مشهورترین خدایان ودایی است. خورشید مرکز عالم خلقت است. هرچه که بصفت وجود آراسته شده و هر آنچه که بوده و خواهد بود و هر آنچه که ساکن و متحرک است از آغاز تا انجام از خورشید سرچشمه و ریشه گرفته است. پسر کاسیابا و شوی ادیتی ایزد آئین هندو است. ایزد سوریا را با گیسوان و دستان زرین تصویر میکنند؛ سوریا نمود دیدنی خداوندگار دانسته میشود.
خدای خورشید (سوریا)
صلیب شکسته- گردونهٔ خورشید[۱] یا سواستیکا (به سانسکریت: स्वस्तिक) یک چلیپا از نشانه های خورشید است
در هندوستان خدای خورشید بانام سوریا شناخته میشود و یکی از مهمترین خدایان و دایی محسوب میشود. این خدا از یکسو تجلی عظمت آتش الهی AGNI است و از دیگر سوی منبع و منشاء نور، گرما. حیات و معرفت است. اشراف سوریا به جهان با برجهای دوازده گانة خورشید در طول سال نسبت دارد. سوریا مرکز عالم خلقت است که درمرز سپهرهای متفاوت قرار گرفته است. برفراز خورشید، افلاک غیر متجلی و غیر ظاهر قرار دارند که حوزة حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمینو دیگر سیارات) واقع شدهاند. پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبة وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نمایندة هر دو وادی به شمار میرود. خورشید برای انسان بدوی قویترین عنصر وجود و مهربان ترین قوای طبیعت بوده و قاعدتاً میبایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی و قوای فکری و نیروهای طبیعی بوده نزدیکترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده میشد.» «هر آنچه که از آغاز تا انجام بوده و خواهد بود از خورشید نشأت گرفته .درجة تقدس خورشید گاه به مرتبةفرد اولیه میرسد و با قربانی کیهانی یکی میشود. پروردگار تولید نسلها به خورشید تبدیل میشود و همة موجودات زنده از او متولد میگردند، او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان میبخشد، وقتی که خورشید طلوع میکند به ربع شرقی وارد میشود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند، آنگاه جهات غرب و جنوب و شمال و بالا و پایین را و هر آنچه که در میان آنهاست منور میسازد.» «خورشید روح جهان است ،منور بودن خورشید به نیروها بینایی تشبیه شده و او را چشم میترا، وارونا، آگنی و دیگر خدایان دانستهاند. سوریای هندی (خدای خورشید) گاه با هورای ایرانی که چشمان اهورامزدا است مطابقت دارد. البته خورشید حیات بخش گاه نیز با صفت نابودکننده بیان شده، «در آخرالزمان خورشید همة جهان را خشک و از هستی ساقط میکند.»
The sun-god Surya riding a chariot
چلیپای شکسته از تمدن هند
صفات ظاهری سوریا
«در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و جذب سوریا میشوند.» سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکستهای است که نشانة بخشندگی است. او را کشندة اهریمنان میدانند. در خصوص صفات ظاهری خدای خورشید اشارات زیادی است و اکثر شمایلها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل مییابند. «خدای خورشید گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او حتی نوک ناخنهایش مشعشع و تاباناس.تچشمانش قهوهای رنگ است او مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هر که وی را بشناسد و صفات او را دریابد خود به مرتبهای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقاء مییابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و ازتلألوی آن زوایای آسمان منور میگردد.» خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (منظور شعاعهای خورشید است) او چکمههای بلند به پا دارد و کمربند مرصع به کمر بسته. سوار برارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر میکند و فانی و جاوید را در مکانهای مناسب خویش قرار میدهد. ارابة سوریان یک چرخ دارد و توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده میشود و گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاع های نور محصور گشتهاند، ارابة سوریا را پیش میبرند و سوریا برگل نیلوفری بر فراز این ارابة زرین مینشیند. «ارابه ران خورشید آرونا به معنی سرخ فام نام دارد … او در جلوی سوریا بر روی ارابه میایستد و جهان را از شدت خشم سوزندة خورشید در امان نگه میدارد. سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارند عبادت میشود وفور سنگ درهند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیسها در سنگهای موجود در مناطق مختلف ساخته شوند و به همین خاطر اکثر تندیسهای بجای مانده از سوریا از سنگ هستند.»
علامت چلیپای شکسته که علامت رسمی حزب نازیبود و هماکنون توسط نئو نازیها استفاده میشود
14)یندرا(به سانسکریت: इन्द्र ، इंद्र)(به تامیلی: இந்திரன)(به تایلندی: พระอินทร์)
خدای آب و جنگ در هندوگرایی است. فصلی از کتاب ریگ ودا به نام اوست. او همسر ایندرانی و پدر آرجونا، جیانتا، میذوسا، کاملا، ربوس، رسابا، و والی است. در متن زرتشتی دینکرد، نیز نام او ذکر گشتهاست.
ایندیرا یکی از خدایان هندو-ایرانی است که خدای جنگاوری و طبقهٔ جنگاور بودهاست.
از صفتهای ایندرا vṛtrahan (بهرام) به معنای مانعشکن است. در دین زردشتی ایندره در زمرهٔ دیوان بشمار میرود و ضد نظم و ترتیب و مانع کستیبستن است و امشاسپند اردیبهشت به مقابله با او برمیخیزد.
ایندرا شاه ایزدان ایزد هوا و جنگ
پوشاک هندو ها:
هندوستان نیز همچون سایر جوامع پوشاک خاص و منحصر به فرد خود را دارد که بر اساس طبیعت،فرهنگ و مذهب آنها شکل گرفته است.
لباس زنان هندی:
1) ساری : (یک پارچه مستطیلی شکل ) که به شکل های مختلف استفاده میشود که رنگ و جنس آن بیانگر موقعیت،سن،شغل،منطقه و دین زنان میباشد.
2) چولی: بلوز های کوتاه و تنگی که زیر ساری به تن میکنند.
3) دامن چین دار که همراه چولی میپوشند (در راجستان)
4) شلوار (بیژاما) : شلوار هایی مانند بیژاما
5) کامیز: تونیک بلند و گشاد که زنان به تن میکنند.
لباس مردان هندی:
لباس مردان هندی معمولا لباسهایی به سبک غربی به تن میکنند اما روستاها هنوز روال لباس های سنتی و دستباف خود را میپوشند که شامل:
1) کوتووا: پیراهن بلند و بدون یقه است (ساده یا گلدوزی شده است)
2) لنگی و دتی: پارچه های بلندی هستند که به شکل سار ونگ پوشیده میشود یا بین دو پا بسته میشوند.
3) دستار های رنگی: به سر میبندند