10-04-2015، 20:45
سنت ابتلا و امتحان و آزمايش، يکي از سنن و قوانين الهي است که براي محک زند ايمان مومنين و تميز راستگويان از مدعيان ايمان، قرار داده شده است. خداي متعالي در قرآن کريم در چندين مورد بر اين سنت تأکيد کرده و اين قانون عمومي و فراگير را، گوش زد نموده است.
حميري از حضرت رضا عليهالسلام روايت ميکند که آن حضرت فرمود، امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
و الله لا يکون الذي تمدون اليه اعينکم حتي تميزون و تمحصون ثم يذهب و لا يبقي من کل عشرة منکم و الا الاندر ثم تلا: ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منکم و يعلم الصابرين. (آل عمران: 142) .
بخدا سوگند آنچه انتظارش را ميکشيد، و براي وقوع آن، چشم دوختهايد (دولت حق) بوجود نخواهد آمد تا اين که آزمايش و گرفتار شويد و از هر ده نفر شما اندکي باقي بماند. خداوند ميفرمايد: آيا چنين پنداشتهايد که (تنها با ادعاي ايمان) وارد بهشت خواهيد شد در حالي که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران و را مشخص نساخته است؟
در نقل ديگر، اين حديث چنين آمده است:
عن الرضا عليهالسلام قال: لا يکون ما تمدون اعينکم اليه حتي تميزوا و تمحصوا فلا يبقي منکم الا القليل ثم قرأ: الم - احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون (عنکبوت: 2).
ابن ابينصر ميگويد: امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: آنچه چشمهايتان را براي وقوع آن کشيدهايد به وجود نخواهد آمد تا اين که گرفتار و آزمايش شويد و عده کمي از شما باقي و پايدار بماند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: الم: آيا مردم گمان کردند همين که بگويند ايمان آورديم و به حال خود رها شوند و آزمايش نخواهند شد؟
امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: عباس بن عبدالمطلب پيش اميرالمؤمنين آمد و گفت: اجازه بده تا برايت از مردم بيعت بگيرم. اميرالمؤمنين فرمود: فکر ميکني اين کار را بکنند؟ عباس گفت: آري، اميرالمؤمنين فرمود: پس سخن خدا چه ميشود:
«الم - احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون - و و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الکذبين - ام حسب الذين يعلمون السيئات ان يسبقونا ساء ما يحکمون - من کان يرجوا لقاء الله فان اجل الله لآت و هو السميع العليم. (عنکبوت: 1 - 5)
«الم - آيا مردم گمان کردند همين که بگويند: «ايمان آورديم». به حال خود رها ميشوند و آزمايش نخواهند شد
ما کساني را که پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان ميکنيم) بايد علم خدا درباره کساني که راست ميگويند و کساني که دروغ ميگويند تحقق يابد؟ آيا کساني که اعمال بد انجام ميدهند گمان کردند بر قدرت ما چيره خواهند شد؟ چه بد داوري ميکنند! - کسي که اميد به ديدار خدا و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او بکوشيد) زيرا سرآمدي را که خدا تعيين کرده فرا ميرسد و او شنوا و داناست.»
حضرت سپس فرمود: کسي که لقاي خدا را دوست دارد، اجلش فرا ميرسد و (و به آرزويش خواهد رسيد.) و کسي که با نفس سرکش و شهوات و گناهان مبارزه کند، و توشه براي خودش اندوخته است و خداوند بينياز از جهانيان است .
احمد بن عمر و حسين بن يزيد ميگويند: خدمت حضرت رضا عليهالسلام رسيده عرض کرديم: ما از گشايش روزي و طراوت زندگي برخوردار بوديم اينک و ضعمان اندکي فرق کرده است، دعا کنيد. خداوند نعمت سابقمان را بازگرداند، امام رضا عليهالسلام در پاسخ آنها فرمود: شما چه ميخواهيد؟ ميخواهيد پادشاه باشيد؟ دوست داريد مثل طاهر (ذواليمينن فرمانده لشکر مامون) و هرثمه (سردار معروف قشون) بوده باشيد ولي برخلاف مسلکي که داريد (مذهب تشيع) مسلک ديگري داشته باشيد؟ گفتيم نه، به خدا سوگند دوست نداريم و دنيا و هم ثروت و زر و سمي آن از ما باشد و مذهبي غير از اين، داشته باشيم، فرمود:
خداوند ميفرمايد:
اي آل داوود سپاس بگذاريد و اندکي از بندگان من شاکرند (سبا: 13)
به خدا خوش گمان باشيد، هر که به خدا خوش گمان باشد، مطابق گمانش با او رفتار ميکند، و هر که روزي اندک را بپذيرد خدا عمل اندکش را قبول فرمايد، و هر که به حلال کم، راضي شود و هزينهاش سبک گردد و عائلهاش رفاه يابند و خداوند درد و درمان دنيا را به او بنماياند، و او را سالم از دنيا به بهشت منتقل سازد [1]
حسن بن شاذان ميگويد: نامهاي به امام رضا نوشتم و در آن از جفا و ستم مردم واسط نسبت به خودم و اين که گروهي از عثمانيان مرا اذيت مي کنند، شکايت کردم.
امام رضا عليهالسلام در جواب نامه به خط خود نوشتند. بدرستي که خداوند بزرگ از دوستان و شيعيان ما در دولت باطل ميثاق نامه صبر گرفته است، و پس بر حکم خداوند صابر باش. آن گاه که قائم قيام کند آنان خواهند گفت: واي بر ما چه کسي ما را از گورمان برانگيخت (يس: 52) [2] .
پی نوشت ها:
1-تحف العقول
2-مسند1
منبع:چكيده اي از مقاله قرآن و توحيد